تاریخ انتشار: ۱۵ آذر ۱۳۸۹ • چاپ کنید    
به بهانه هشتادمین زادروز ژان لوک گدار

بودن یا نبودن، مسئله این نیست

امید حبیبی نیا

سوم دسامبر سینماگری که او را «پیامبر سینما» می‌نامم هشتاد ساله شد.ژان لوک گدار کارگردان، فیلمنامه نویس، منتقد و نظریه‌پردازِ فرانسوی- سوئیسی سینما هشتاد ساله شد، سینماگری که تاریخ سینما از او به‌عنوان انقلابی‌ترین چهره‌ی این رسانه یاد کرده است.گدار که با نقدهای خود در مشهورترین مجله‌ی نقد فیلم جهان «کایه دو سینما» کار خود را آغاز کرد، یکی از پایه‌گذاران و در واقع رهبر اصلی جنبش سینماییِ انقلابی تحت عنوان موج نو در فرانسه بود که فصل تازه‌ای در تاریخ سینما گشود و در طول نیم قرن فعالیت سینمایی خود با هر فیلم تازه بیانیه‌ای در مخالفت با سرمایه‌داری، نظم نوین جهانی، نژادپرستی، نظامی‌گری و بیش از همه معیارها و ارزش‌های زیبایی‌شناختی سرمایه‌داری متأخر پیش روی ما گذاشت.

ژان لوک گدار اکنون در هشتادسالگی‌اش بی‌اعتناء به جایزه‌ی اسکار افتخاری و سینمای هالیوود شاید جزو نمونه‌های نادری از سینما به عنوان یک رسانه\هنر برای بیان و به چالش کشیدن نظم موجود باشد.


ژان لوک گدار در هشتاد سالگی در مراسم دریافت نشان فدرال طراحی سوئیس

گدار که زمانی گفته سینما رسانه‌ای است که در هر ثانیه ۲۴ بار شلیک می کند، سینما را واقعیتی از بازتاب جهان پیرامون می‌داند.

یک زندگی

ژان لوک گدار در سوم دسامبر ۱۹۳۰ در پاریس در خانواده‌ای سوئیسی متولد شد. اما کودکی‌اش را در بخش فرانسوی‌زبان سوئیس و در نیون (شهری در نزدیکی ژنو) سپری کرد.پس از پایان جنگ، خانواده‌ی گدار به پاریس بازگشتند و وی وارد دانشگاه سوربن پاریس شد تا در رشته‌ی حقوق به تحصیل بپردازد اما در عوض پس از آنکه با جریان‌های چپ‌گرای دانشجویی آشنا شد به سینما روی آورد و به نوشتن نقد فیلم پرداخت.

ویدئو: آنونس فیلم از نفس افتاده

دوران دانشجویی گدار در سوربن بین محافل دانشجویی چپ گرا، سینماتک پاریس، مجله کایه دوسینما و کافه‌هایی که پاتوق روشنفکران چپ‌گرا بود سپری شد.از سال ۱۹۵۱ در پاریس مجله‌ای با نام کایه دوسینما در زمینه نقد و نظریه فیلم منتشر می‌شد که آندره بازن آن را سرپرستی می‌کرد و به‌زودی گدار به همراه گروهی دیگر به آن پیوستند؛ گروهی که خود دست به کار شدند تا نظریه‌های سینمایی مارکسیستی و انقلابی‌شان را در قالب فیلم به معرض نمایش بگذارند.

در کنار گدار، فرانسوا تروفو، کلود شابرول، ژاک ریوت و اریک رومر نیز در این مجله نقد و تحلیل می‌نوشتند که همگی آنها جنبش سینمایی تحت عنوان «موج نو» را پدید آوردند.

از اواخر دهه‌ی ۸۰ ژان لوک گدار به سوئیس و روستای کوچکی در حوالی لوزان نقل مکان کرد، وی از کامپیوتر برای ارتباط یا تحریر استفاده نمی‌کند و همچنان با یک ماشین تایپ قدیمی روزگار می‌گذراند، هر روز روزنامه‌های فرانسوی‌زبان به‌ویژه روزنامه‌های چپ‌گرا را می‌خواند و بالای میز تحریرش عکس یک گاو سوئیسی نصب کرده است.


صحنه ای از فیلم آلفاوویل

یک سینما

گدار در نقدها و تحلیل‌هایش مارکسیسم را با نظریه‌های ساختارشکن در هنر و فلسفه می‌آمیخت؛ از ژیگاورتف گرفته تا آلتوسر.برای گدار سینما در آن زمان همچون ورتف پس از انقلاب روسیه، رسانه‌ای برای بیان، انتقاد و کشف بود نه داستان‌گویی و سرگرمی.وی در این‌باره می‌گوید: «در سال‌های دهه‌ی ۵۰ سینما به اندازه‌ی نان برای مردم اهمیت داشت، امروزه سینما از چنین اهمیتی برخوردار نیست اما در آن زمان تصور ما از سینما وسیله‌ای برای کشف و شهود بود، چیزی شبیه تلسکوپ یا میکروسکوب. در سینماتک ما در حالی‌که دوران فیلم‌های صامت به پایان رسیده بود، فیلم‌های صامت می‌دیدیم، شاهد جهانی بودم که هیچ‌کس درباره‌ی آن چیزی به من نگفته بود، من درباره‌ی گوته شنیده بودم ولی درباره‌ی کارل تئودور درایر نه. ما مانند مسیحیانی که در دخمه‌های قبر محبوس شده‌اند، درباره‌ی سینما خیال‌پردازی می‌کردیم.

گدار اولین فیلم‌اش را درباره‌ی کارش ساخت. در سال ۱۹۵۳ او برای گذران زندگی به‌عنوان کارگر ساختمانی در پاریس به کار مشغول بود، به این ترتیب عملیات بتون (Opérationbéton) اولین فیلم گدار با یک دوربین شانزده میلیمتری اجاره‌ای و روابط دوستانه‌اش با دست اندرکاران صنعت سینما در سوئیس ساخته شد.

در ۱۹۶۰ چهارمین فیلم کوتاهش را با بازی ژان پل بلموندو و آنه کولت ساخت. این فیلم کوتاه «شارلوت و دوست پسرش» نام دارد و در آن تأثیراتی از ژان کوکتو می‌شود.در همان سال نخستین فیلم بلندش، «از نفس‌افتاده» را ساخت؛ فیلمی که به‌نظر بسیاری از منتقدان تاریخ سینما را ورق زد.

«از نفس افتاده» ماجرای رابطه‌ی پیچیده و متعارض یک گانگستر (ژان پل بلموندو) با یک زن دانشجوی روزنامه‌نگار آمریکایی (جین سیبرگ) است که در خیابان‌های پاریس روزنامه‌ی نیویورک هرالد تریبون می‌فروشد.در واقع این فیلم بیانیه‌ی سینمایی موج نو بود. فیلم‌های بعدی او «سرباز کوچولو» و «یک زن یک زن است» با بازی آنا کارینا که سال‌های متمادی همراه زندگی (و تا سال ۱۹۶۷همسرش) و نقش‌آفرین اصلی فیلم‌های او بود، همراه شده است.1 این فیلم‌ها که نقد صریح و رادیکالی از وضعیت سیاسی- فرهنگی و اجتماعی حاکم بر فرانسه بود علاوه بر نوآوری‌ها و ساختارشکنی‌های زیبایی‌شناختی توجه بسیاری را برانگیختند.


گدار در نمایی از فیلم نام کوچک کارمن در نقش یک دیوانه

دوران نخست فیلم‌سازی گدار با خیزش دانشجویی مه ۱۹۶۸ به پایان رسید که در طی آن گدار جشنواره سینمایی کن را بر هم زد و در یک کنفرانس مطبوعاتی به همراه سایر کارگردان‌های موج نو آن را پایان یافته قلمداد کرد تا سینماگران فرانسوی بتوانند به جنبش دانشجویی در خیابان‌های پاریس و سایر شهرهای بزرگ فرانسه ملحق شوند.

گدار خود با فیلم « زن چینی» وقوع این خیزش دانشجویی در سال بعد را پیش‌بینی کرده بود.

دوران نخست فیلم‌سازی گدار با فیلم‌هایی چون: گذران زندگی (۱۹۶۲)، تحقیر (۱۹۶۳)، آلفاویل (۱۹۶۵)، پیر و خله (۱۹۶۵)،زنانه - مردانه (۱۹۶۶) از مهم‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما محسوب می‌شوند.

ویدئو: آنونس فیلم گذران زندگی

Vivre sa vie from dører og vinduer on Vimeo.

دوران دوم فیلم‌سازی او به تولید فیلم\مانیفست‌های انقلابی اختصاص دارد که از پس از مه ۱۹۶۸ با همراهی ژان پیر گورین آغاز می‌شود که تحت تأثیر جنگ ویتنام از آموزه‌های مائویستی نشان دارد.گروه ژیگا ورتف که گدار و گورین آن را در سال ۱۹۶۸ بنا نهادند در مجموع چند فیلم ساخت که نه تنها از نظر سیاسی انقلابی بود بلکه از نظر ساختار روایی، فیلمبرداری، صدا و تدوین (به‌ویژه با «جامپ کات‌«های مشهور گدار) نیز با نوآوری‌ها و ساختارشکنی‌های بسیاری همراه بود، یکی از مشهورترین فیلم‌های این دوره‌ی گدار، «نامه ای به جین» (۱۹۷۲) است، که بیانیه‌ای است علیه جنگ ویتنام به بهانه بازدید جین فوندا از ویتنام شمالی و در واقع پی‌نوشت فیلم دیگری با بازی او و به کارگردانی گدار است به نام «همه چیز رو به راه است».


پوستر فیلم سوسیالیسم

دوران سوم فیلم‌سازی او با فیلم جنجال برانگیز «اسلوموشن» (۱۹۸۰) که انتقادی سخت و بی‌رحمانه از فرهنگ و سینمای بورژوازی است آغاز می‌شود و نامزد جایزه‌ی نخل طلایی جشنواره‌ی کن شد. تقریباً همه‌ی فیلم‌های دوران سوم فیلم‌سازی او با جنجال روبرو شده‌اند، از جمله به خاطر فیلم «سلام بر مریم» (۱۹۸۵) توسط کلیسای کاتولیک فرانسه تکفیر شد و کاتولیک‌های متعصب به تظاهرات علیه سینماهای نمایش‌دهنده‌ی این فیلم و تهدید کارگردان و سایر عوامل تولید فیلم پرداختند و در مواردی نیز با مواد آتش‌زا به سینماهای نمایش‌دهنده حمله کردند.

در باره سلام بر مریم

در سال ۱۹۹۸ گدار پروژه‌ی ویدئویی تاریخ سینما که چگونگی تأویل وی از سینما را به نمایش می‌گذارد و شامل چهار اپیزود و هر اپیزود در دو بخش است را به پایان رساند.از سایر فیلم‌های مشهور وی در این دوران می‌توان از «احساسات عاشقانه» (۱۹۸۲)، «نام کوچک: کارمن» (۱۹۸۳)، «شاه لیر» (۱۹۸۷)، «آلمان سال صفر» (۱۹۹۱) و «موزارتجاودانی» (۱۹۹۶) نام برد.

دوران چهارم فیلم‌سازی گدار با فیلم «در ستایش عشق» (۲۰۰۱) آغاز می‌شود. این فیلم در همان سال نامزد جایزه‌ی نخل طلایی بود و با تحسین منتقدان روبرو شد. این فیلم سال بعد جایزه‌ی بهترین فیلم سوئیسی را در آن کشور دریافت کرد.

«آوای موسیقی» (۲۰۰۴) فیلم مشهور دیگری از گدار است که در آن رویکرد گدار علیه جنگ اسرائیل با فلسطینی‌ها، سینمای هالیوودی، ساختار ارزشه‌ای بورژوازی و نظام سرمایه‌داری مشهود است.

آخرین فیلم گدار که اخیرا در جشنواره‌ی فیلم کن به نمایش درآمد، فیلم «سوسیالیسم» است که همچون کارهای اخیر گدار با فن‌آوری ویدئویی ولی این بار با فرمت اچ دی ساخته شده است.

یک روشنفکر

گدار، به گمان من مهم‌ترین فیلمساز معاصر زنده‌ی امروز ماست؛ کسی که درک و دیدگاه ما از واقعیت، حقیقت و نظام ارزش‌های حاکم بر فرهنگ و جامعه را تغییر داد و نوع دیگری از سینما را به عنوان یک رسانه آلترناتیو برای اندیشیدن و نقد در برابر ما قرار داد.

گدار در تاریخ سینما از چنان جایگاهی برخوردار است که بسیاری از مورخان و منتقدان سینما می گویند بدون گدار تاریخ سینما معنا ندارد و هر جا که سخنی از سینما باشد از سینمای کلاسیک هالیوود تا سینمای آوانگارد نام وی مطرح می‌شود.

فیلم های گدار در نیم قرن گذشته بدون شک بخش مهمی از تاریخ هنر، فلسفه و سیاست را بازنمایان ساخته است که در گفتمان‌های روز کاملاً تأثیرگذار بوده است و بدون شک اگر سینما رسانه‌ای قابل اهمیت باشد، برای بسیاری از علاقمندان جدی‌اش در سراسر جهان با نام او شناخته می‌شود.گدار که تنها چند روز پیش از تولدش در مراسم اهدای جایزه‌ی فدرال طراحی سوئیس وزارت فرهنگ به وی شرکت کرده بود، گفت که سینما برای او مفهومی از زندگی است.


گدار در دهه شصت

جایزه بزرگ فدرال بهترین طراحی سوئیس به گدار

فردریک مایر مدیر سینماتک سوئیس می‌گوید به نظر می‌رسد گدار مایل نیست ما برایش جشن بگیریم، او هنوز به آینده می‌اندیشد، آخرین کار او فیلمی کاملاً به روز است، وقتی به فیلم او نگاه می‌کنید نمی‌توانید تصور کنید که او بیشتر از ۲۰ سال داشته باشد.

گدار در یکی از نقل قول های مشهورش در پاسخ شکسپیر که نویسنده مورد علاقه‌اش است می‌گوید: «بودن یا نبودن؛ مسئله این نیست!»

شاید من باید اضافه کنم، «چگونه بودن» مسئله این است!

آقای گدارعزیز تولدت مبارک!

پانویس‌ها:

۱ـ در سال ۱۳۷۴ که دانشجوی سینما بودم، فیلم‌نامه‌ی «سرباز کوچولو» را ترجمه کردم که متأسفانه امکان انتشار در ایران را نیافت.

۲ـ فیلم های گدار، چه پیش از انقلاب و چه پس از انقلاب جز در فیلم‌خانه، دانشکده سینما یا در چند مورد با سانسور فراوان در جشنواره‌های فیلم، نمایش عمومی نداشتند. در سال ۱۳۸۰ که بخش بین‌الملل جشنواره‌ی فیلم فجر هیأت داوران بین‌المللی داشت، جایزه‌ی سیمرغ نقره‌ای به فیلم «در ستایش عشق» اهداء شد.

۳ـ آکادمی هنرها و علوم سینمایی آمریکا موسوم به اسکار اخیراً اعلام کرد که جایزه‌ی یک عمر فعالیت سینمایی خود را به ژان لوک گدار تقدیم خواهد کرد اما گدار حتی به تماس‌های مسئولان این آکادمی هم تا چند هفته پاسخ نداد و سرانجام گفت که در این مراسم شرکت نخواهد کرد.

بی اعتنایی گدار به اسکار افتخاری هالیوود

Share/Save/Bookmark

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)