تاریخ انتشار: ۱۶ مرداد ۱۳۸۹ • چاپ کنید    
گفت‌و‌گو با راشا خلیل

«من یک هنرمند بدون شرم هستم»

بابک مستوفی

راشا خلیل، هنرمند سی‌ساله‌ی لبنانی‌الاصل که در لندن زندگی می‌کند، در برهنگی به جستجو هویت است؛ شاید هویت گمشده‌اش در لندن یا شاید هویت گمشده‌ی زنان.

او عکس می‌گیرد، ویدئو می‌سازد و چیدمان کار می‌کند. موضوع اغلب کارهایش هم بدن برهنه است؛ بدن برهنه خودش یا دوستانش. اصلیت عربی او و بی‌پروایی‌اش در کار، تضاد جالبی است که شاید باعث موفقیت او در غرب می‌شود.گفت‌و‌گو اختصاصی رادیو زمانه را با راشا خلیل می‌خوانیم:


راشا خلیل

خب راشا، تو در واقع اهل بیروت هستی و ریشه‌ی عرب داری. می‌خواستم با سؤالی درباره‌ی این ریشه و این که این مسأله چقدر در کار تو تأثیر گذاشته شروع کنم. شاید جالب باشد که اول توضیح بدهی چه مدت در لندن زندگی کرده‌ای.

عمده سال‌های نوجوانی من در بیروت گذشته. حدود شش سال قبل به لندن مهاجرت کردم. من دانشجوی طراحی گرافیک بودم و طی یک برنامه‌ی جابجایی دانشجو به لندن آمدم. این برنامه حدوداً برای پنج ماه بود، اما در پایان کار فهمیدم که در لندن خیلی چیزها برای یاد گرفتن هست و حس کردم خیلی آدم‌های جالبی در زمینه‌های مختلف کار می‌کنند، برای همین تصمیم گرفتم بمانم و شروع کردم به کار طراحی گرافیک. در رویال کالج هنر تحصیل کردم. همین موقع‌ها بود که حیطه‌های جذاب دیگری را کشف کردم و شروع کردم به عکس گرفتن و روی عکس و ویدئو برای پروژه‌های دانشگاهی‌ام کار کردم.

نمی‌خواهم روی این موضوع که من یک لبنانی ساکن لندن هستم تأکید کنم. این منظر اصلی کار من نیست؛ دنبال این نیستم که ببینم ریشه‌ی عرب و لبنانی من چقدر وارد کارم شده، اما طبیعتاً لبنانی بودن جلوه‌هایی در کارم پیدا کرده. روی این موضوع تمرکز نکرده‌ام، اما در عین حال جابجایی، هویت اجتماعی و نوعی هویت فردی در اجتماع موضوعاتی است که در کارم راه پیدا کرده.

شاید این ایده‌ها به طور ناخودآگاه به واقعیت ریشه‌های من به عنوان یک لبنانی ساکن لندن برمی‌گردد. اما این چیزی نیست که آگاهانه روی آن کار کنم. این می‌تواند برداشت مخاطبان باشد. مساله‌ای نیست. البته در لندن دوستان لبنانی زیادی دارم که با آنها هم کار می‌کنم و مخاطبان می‌توانند آنها را در عکس‌های من ببینند و چنین برداشتی درباره‌ی تأثیر ریشه‌های من داشته باشند.

در یکی از کارهای تو در مجموعه‌ی «ژست‌ها»، عکسی هست از یک دختر کاملاً برهنه که روی دیوار پشت سرش عکسی از یک زن محجبه قرار دارد. می‌خواستم بدانم نظرت درباره‌ی حجاب چیست و چه تأثیری بر کار تو دارد؟


از مجموعه «ژست‌ها» راشا خلیل

وقتی می‌خواستم مجموعه‌ی «ژست‌ها» را کار کنم، تصمیم گرفتم از دوستانم در خانه‌هایشان عکس بگیرم؛ در اتاق خواب و پذیرایی خانه‌ی خود آنها. آن عکس زن محجبه همان‌جا در اتاق دوستم بود و من قرارش ندادم. آنجا روی دیوار اتاق خواب دوستم بود، چون شاید این مسأله‌ای است که او به آن فکر می‌کند و با آن درگیر است. من تصمیم به قرار دادن این عکس نگرفته بودم، اما به هر حال این عکس روی دیوار موجب برداشت‌ها و تفسیرهای متفاوتی می‌شود.

مسأله‌ی حجاب چیزی نیست که مطلقاً با آن کار نکنم، اما چیزی هم نیست که به آن فکر کنم. چیزی است که در یک عکس آن مجموعه اتفاق افتاد.

فکر می‌کنم هر کسی حق دارد که حجاب داشته باشد یا نداشته باشد. این یک مسأله‌ی کاملاً شخصی است. من نه با آن موافقم و نه مخالف. هر کس می‌تواند تصمیم بگیرد و من به هیچ وجه مشکلی با آن ندارم. حجاب چیزی است که وجود دارد.

موضوع کار تو برهنگی است، اما زیبایی بدن را نشان نمی‌دهی. در واقع با برهنگی می‌خواهی چه چیز را تصویر کنی؟

برای من بدن خیلی جذاب است و نه ضرورتاً برهنگی. خود بدن به عنوان یک ابزار برای من مهم است. البته وقتی یک بدن پوشیده نیست، خُب برهنه است. برای من بدن یک ابزار است که می‌توانم با آن ایده‌های مختلفی را درباره‌ی هویت، جامعه، مسائل خصوصی و عمومی و تداخل آنها بیان کنم. این چیزی درباره‌ی نشان دادن زیبایی یا برعکس مهوع بودن یک بدن نیست. مسأله‌ی من، بدن به عنوان یک شیء (object) و یک موضوع(subject) است. بدن یک شیء است چون شکل دارد یعنی پوست دارد و ژست. در عین حال موضوع است چون شخصیت دارد و به یک نفر صاحب روح تعلق دارد.


از مجموعه «ژست‌ها» راشا خلیل

ما همه بدن داریم و از آن در اجتماع استفاده می‌کنیم. برای همین، دوست دارم بدن موضوع اصلی کارم باشد. می‌توانم بگویم زیبایی زیادی در آن می‌بینم. شاید نشود گفت زیبایی، شاید یک توجه شخصی به بدن که می‌تواند تنش بین مسائل خصوصی و عمومی را بیان کند. بدن یک چیز شخصی است و وقتی که مثلاً در یک گالری به نمایش گذاشته می‌شود یا حتی زمانی که عکسبرداری صورت می‌گیرد، لحظه‌ی تنش بین خصوصی و عمومی نمایان می‌شود و یک لحظه‌ی انفجار خیلی جذاب است که در آن یک چیز خصوصی در مقابل چشم دیگران قرار می‌گیرد. به نظرم بدن دریایی است از معنا و اولین ابزار ارتباط ما با جهان است. فکر نمی‌کنم هرگز بتوانم کارم را با بدن خاتمه بدهم چون بدن پر از پیام است و همیشه چیز تازه‌ای می‌شود درباره‌اش گفت.

فکر می‌کنم نوعی نگاه ضد چشم چرانی در کار تو هست...

بله، اما به هر حال هر وقت یک بدن لخت هست، به نوعی با چشم‌چرانی مرتبط می‌شود. برای همین نمی‌خواهم بگویم چشم‌چرانی در کار من نیست، چون البته که هست. من خودم اولین چشم‌چران هستم وقتی که دارم عکس می‌گیرم و وقتی آن را به نمایش می‌گذارم این را به دیگران منتقل می‌کنم. این چشم‌چرانی است؟ بله، هست اما در‌عین‌ حال یک جور کشف شخصی هم هست. امیدوارم چیزی بیشتر از چشم‌چرانی باشد.

فکر می‌کنم مرزی هست، در واقع مرز ظریفی هست بین برهنگی و پورنوگرافی. چطور از پونوگرافی پرهیز می‌کنی، یا این که اصلاً مسأله‌ات نیست؟

فکر می‌کنم سؤال بسیار مهمی است. من اهل لبنان هستم. وقتی کارهایم را در بیروت در یک نمایشگاه گروهی نشان دادم که عکس‌های برهنه‌ی خودم بود، خیلی برایم مهم بود که به عنوان یک هنرمند جنجالی دیده نشوم. من اصلاً قصدم پورنوگرافی نبود و می‌خواستم همان‌طور که گفتم، مسأله‌ی هویت را از طریق بدن نشان دهم. برای همین خیلی با سانسور خودم درگیر بودم.


از مجموعه «ژست‌ها» راشا خلیل

من خیلی عکس می‌گیرم و اگر فکر کنم که برخی از آنها به حس جنجالی بودن نزدیک می‌شوند، کنارشان می‌گذارم. برای همین با سانسور دست و پنجه نرم می‌کنم و نمی‌خواهم که پورنوگرافی کار کنم. یک دوست خیلی نزدیک دارم که از ابتدای کارم حضور داشته. کارهایم را ابتدا به او نشان می‌دهم که ببیند پایم را از مرز فراتر نگذاشته باشم. هنرمند پورنوگرافی بودن مطلقاً برای من جذابیتی ندارد.

تو یک مجله یا کتاب هم منتشر کردی که یازده داستان کوتاه جنسی است. در مصاحبه‌ای گفته بودی که این مجله، «پونوگرافی نیست، رابطه‌ی عاشقانه هم نیست. فقط سکس است.» منظورت چیست؟ چه مرزی بین آنها قائلی؟

بله، داستان، رابطه‌ی یک دختر با یازده مرد متفاوت است. من نمی‌خواستم یک کار پرفروش بکنم یا تبلیغ کنم یا رمان بنویسم. کار خام و داستان معمولی‌ای است که هر کسی در زندگی سکسی‌اش تجربه‌اش را دارد. برای همین بله، پورنوگرافی نیست، رابطه‌ی عاشقانه هم نیست. اگر داستان‌ها را تک تک بخوانید، یک مقدار از هرکدام از آنها درش هست، اما در مجموع این‌طور نیست و این داستان‌ها توضیح عکس‌های من هستند. در واقع، رابطه‌ی جنسی به یک پرتره تبدیل می‌شود. بعضی قصه‌ها بامزه‌اند، بعضی جدی‌تر، و هر کدام جای خودشان را دارند. قصد اغراق نداشتم. این داستان‌ها تجربه‌ی همه‌ آدم‌ها هستند؛ در واقع سکس هستند، از دیدگاه‌های گوناگون.

این داستان‌ها از تجربه شخصی خودت می‌آیند یا این که تخیلی‌اند؟

دوست دارم این را به عهده خوانندگان بگذارم که هر طور دوست دارند فکر کنند. نمی‌خواهم بگویم که شخصی هستند یا نه، می‌خواهم این را به عنوان یک راز نگه دارم.


از مجموعه «ژست‌ها» راشا خلیل

در کارت تابو یا موضوع ممنوعی هم داری که بخواهی از آن دور بمانی و به آن نزدیک نشوی؟

بله، همان‌طور که گفتم مسأله‌ام با سانسور هست. اما علاقه‌ای به تابوها ندارم. مردم خیلی ساده می‌گویند کار کردن با برهنگی تابو است. اما این واقعاً تابو نیست. همه دیدشان به یک اندازه باز نیست. تابو مسأله‌ای است که مخاطبان من باید درباره‌اش تصمیم بگیرند و نه من.

منظورم بیشتر درباره خودت بود، این که ممکن است در آینده برهنگی بیشتری هم نشان بدهی؟

من قطعاً به کار با بدن به عنوان یک ابزار ادامه می‌دهم. الان دارم روی پروژه‌ای با عنوان پرتره‌ی برهنه دوستان و غیر دوستان کار می‌کنم. برهنگی بیشتری دارد از این چیزی که تا حالا کار کرده‌ام؟ نه، فقط پیام متفاوتی دارد.

و آخرین سؤال درباره نمایشگاه این روزهایت در بیروت با عنوان «بدون شرم».

من هر روز عکس می‌گیرم و وبلاگی هم دارم که روی آن کار می‌کنم. دو سال و نیم گذشته روی این نمایشگاه کار کرده‌ام. هزاران عکس گرفته بودم و می‌خواستم گلچینی داشته باشم. عنوانش را گذاشتم «بدون شرم» چون بی‌شرمی لحظه‌ای است که آدم‌ها تصمیم می‌گیرند خود را در شرایط دیگری از زندگی قرار دهند... آنها برای لحظه‌ای شرم را کنار می‌گذارند.

من خودم را هم یک هنرمند بدون شرم می‌دانم. حدود هشتاد عکس را انتخاب کردم که این لحظه بی‌شرمی را تصویر می‌کردند، و خیلی خوب از آب درآمد. در بیروت همه کارهای به‌ نمایش‌درآمده‌ی من درباره‌ی برهنگی بود و این‌بار می‌خواستم منظر دیگری از کارم را درباره‌ی زندگی روزمره نشان بدهم. برای همین این عکس‌ها فقط درباره‌ی بدن نیست. خیلی خوب هم از آن استقبال شد و این را که همه از من انتظار سینه‌ی برهنه دارند، کمی تغییر می‌دهد.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

It is disguised poronography in the name of art! I am sure you can find much better subjects to cover

-- MV ، Aug 7, 2010

دلیل موفقیت این خانوم را خودتان به خوبی توضیح دادید:«اصلیت عربی او و بی‌پروایی‌اش در کار، باعث موفقیت او در غرب می‌شود»
این دقیقا یعنی پیدا کردن سوراخ دعا توسط این خانوم.کافیست مسلمان باشی و جلوی دوربین لخت بشوی.تو را تا حد لئوناردو داوینچی بالا خواهند برد.کاری هم ندارند که بقیه هنرمندان خاورمیانه ای چه می کنند یا کیفیت آثارشان چیست
ترکیب« زنِ مسلمانِ برهنه » معجزه می کند

-- بدون نام ، Aug 7, 2010

راشا ديدي انتزايي دارد-جسم بدون روح -مانندمجسمه را مطرح ميكند.جسمهايي كه خالق انها خدا يا طبيعت جاريست. مجسمه هم ذهن خالق خود در لحظات خلق با خود دارد مستثناي از اثر ان بر ببيننده.

-- بدون نام ، Aug 8, 2010

خیلی احمقانه بود. من هم می توانم از این ژست ها بگیرم. این که کار دشواری نیست.

-- علی ، Aug 8, 2010

راشا حتا اگر خود نیز بدان آگاه نباشد، دارد علیه هویتی مبارزه می کند که به او تحمیل شده است. کاری ندارد که سایر هنرمندان خاور میانه ای به تعبیر دو کامنت بالاتر، چقدر دوست دارند در هویت تحمیل شده به نیاکانشان فرو روند و بدان تعصب ورزند. او عصیان کرده است و این را انسان های متمدن و مدرن به خوبی می فهمند. اصلن عصیان کار انسان های مدرن است. آنها که انسان را چون انسان است دوست دارند. کاری هم ندارند که آن انسان مسلمان است یا نه. غربی است یا شرقی. اهل خاورمیانه است یا جای دیگر.

-- مهرداد ، Aug 8, 2010

باور کنید اگر راشا خانم موضوع دیگری انتخاب میکرد و شاهکار هنری هم خلق میکرد حتی یک کلمه هم از او جایی نام برده نمیشد. واضح است موضوعی را که انتخاب کرده مشهورش می کند.چرا سارا خانم موضوع طبیعت را برای نشان دادن مفهوم جسم و روح انتخاب نکرد؟ موضوعی که بسیار بسیار محبوب برای بهترین عکاسهای دنیا است و با لند اسکیپ های بسیار زیبا این مفهوم را نشان میدهند. همان عکاسهای معروف انگلیسی که انتزاعی ترین کارشان را بعد از کلی تجربه حرفه ای با موضو عات مختلف عاقبت با لند اسکیپ خلق کردند.شاید هم سارا خانم مثل سایر هنرمندان جهان قصد دارد اول مشهور شود و بعد کار هنری انجام دهد.

-- سارا ، Aug 8, 2010

من هم با نظر بسیاری دوستان موافقم، کار ایشان انتزاعی نیست، هزاران عکس نودفتوگرافی بهتر از این هم هست، صحبت‌های ایشان هم کلمات ناب نیستند در هر مقاله‌ای ابتدایی در این موارد همین حرف‌ها هست. شاید ایشان دنبال جنجال نباشد ولی جنجال دنبال ایشان است. دلیل شهرت ایشان مسلمان و عرب بودن است وگرنه عکس‌هایی دانشجوهای عکاسی در اروپا میگریند از عکس‌های ایشان چیزی کم ندارد

-- رهگذر ، Aug 8, 2010

موضوع زن مسلمان به اضافه سکس که یک کمی هم به آدم غربی احساس برتری اخلاقی بدهد؛ این فرمول موفقیت هنری یک مسلمان در غرب است. دیگر هر بچه ای هم این را می داند.

-- میم ، Aug 8, 2010

عصیان علیه هویت تحمیلی در لندن؟! با گرفتن چند تا عکس از دوستان؟!. اگر این کار را در بیروت میکرد باز میگفتیم پروا ندارد یا بقول شما هنرمند بی شرم.
هنر مند بی شرم مضوع نخ نمایی است.

-- آرام ، Aug 8, 2010

اگر انسان فقط جسم باشد خوب کارهای راشا قابل تعریف و توجیه است.....اما واقعیت هویت انسان فقط جسم نیست....حقیقت چیز دیگری است که در شگفتم چرا از آن غافلند....چرا مافوق جسم و روح را در نظر نمی گیرند؟

-- زهره از آمستردام ، Aug 8, 2010

بنده نمي دانم منظور راديو زمانه از مطرح كردن اين گونه آدمهاي بي هويت چيست؟ مصاحبه كردن با چنين افرادي از نظر بنده هيچ هدفي ندارد جز اشاعه كارهاي آنان و تشويق ديگران به بي بند وباري و لا اباليگري بر خلاف تصور خيليها اين افراد نزد مردم تمام كشورها و نزد همه فرهنگهاي غربي هم بي ارزش و بي اهميت هستند.
به راستي منظور شما چيست چرا با يك انديشمند و يك هنرمند حقيقي گفتگو نمي كنيد؟؟؟

طرفه اين است كه شما اين گفتگوي مضحك را در بخش از دست ندهيد قرار داده ايد.
ما ايرانيان بيچاره كه اكنون گرفتار ستمهاي رژيم ولايت فقيه هستيم چرا بايد اين مطلبها را بخوانيم؟؟ براي اين كه ستمهايي را كه بر ما مي رود فراموش كنيم؟؟؟؟؟

كجاي عكس برهنه گرفتن هنر است؟؟؟

ما را به كجا مي كشانيد؟؟؟؟؟

-- سارا ، Aug 8, 2010

امیدوارم که رادیو زمانه کامنت هایی که با زبانی غیر از فارسی هستن رو اجازه پخش نده چون این وب سایت یک وب سایت فارسی زبان هست و کسی که میتونه مطالب سایت رو بخونه حتما هم میتونه هم میتونه به فارسی یا فینگیلیش بنویسه .

-- اردشیر ، Aug 8, 2010

آفرین به راشا
ما به ادمهای ازاده خیلی نیاز داریم
با چنین کار هاییست که تعریف اخلاق را میتوان تصحیح کرد و از مذهب زدود

-- liberterian ، Aug 9, 2010

انتظار دیدن پارادوکس های عمیق تری را داشتم.

-- حسام الدین ، Aug 9, 2010

مهرداد عزیز، انسان مدرن لزوما متمدن نیست، تمدن مولفه هائی دارد که انسان به زعم شما مدرن با آن بسیار فاصله دارد، قدری به مفاهیم بیندیشیم.

-- نوا ، Aug 9, 2010

راشا میتونه الگوی زنان و دختران ایران باشه. منظورم دقیقا دخرانی است که الان داخل ایران زندگی می کنند. آن کسانی که با ساختار شکنی مخالفند و از آن واهمه دارند معمولا طرفدار دیکتاتوری و سرکوب هستند

-- شهاب از مشهد ، Aug 9, 2010

hame kasani keh inja enteghad kardand nemifahmand keh in kar kheili jorat mikhad, ma iraniha keh khayeh nadarim va balghami mazaj hastim, ama beh hame irad migirim.in zan shojaaet darad.shoma jorat nadarid beh akhond harf bezanid. sikdi baba

-- foz ، Aug 9, 2010

اسم صحیحش راشا "کاهیل" نیست؟ Rasha Kahil تنها چیزیه که تو اینترنت به عنوان عکاس میتونید پیدا کنید

-- Ãmir ، Aug 9, 2010

چه راشا هنرمند برجسته ای باشه چه نباشه کار رادیو زمانه ارزشمنده، چون به جماعتی که از دیدن و دانستن بعضی چیزها وحشت دارند چیزهای نو نشون میده تا شاید وحشتشون بریزه

-- ت ، Aug 9, 2010

تبليغ اين گونه هنر كار صهيونيست هاست.
دوران تلخ و سختي از تاريخ بشر را پشت سر مي گذاريم كه در آن نام بي هنران در صدر و يافتن نشان دانايان و هنرمندان اصيل سخت دشوار است.

-- س. ن. آ (علي) ، Aug 9, 2010

درسته که ایشان جسارت داشته اند ولی عکسهایی که به عنوان اثر هنری نشان داده اند بسیار بی محتوا است.

-- mohsen ، Aug 9, 2010

چرا رگ گردن يک سري سيخ شده
اگه عکس دوست ندارين بگي نداريم
ديگه نقش مامور اخلاق بازي نکنيد
براي اين خانم بازي نکنيد

-- keyvanpazooki@hotmail.com ، Aug 9, 2010

نوای عزیز، 1- اگر با دقت کامنت مرا بخوانی، نوشته ام: متمدن و مدرن. یعنی می شود متمدن بود اما مدرن نبود و بالعکس. و من به عطف آن دو نظر داشته ام. 2- اما این که گفته ای تمدن مولفه هایی دارد که انسان به زعم من مدرن با آن بسیار فاصله دارد، می تواند صرفن به عنوان یک جمله زیبا باشد و خوشا به حال زیبا نویسان. اما به لحاظ مفهومی بی ارزش است و ببخشید از این رک گویی. 3- من تعریف خود را در همان کامنت از انسان مدرن داده ام. اما تو بدون ارائه ی تعریف آن را غیر متمدن نامیده ای. باشد. من خود را مدرن می دانم و به زعم تو غیرمتمدن. اما تو چه؟ اگر خود را مدرن نمی دانی - که براساس کلامت چنین است، چون از تمدن دفاع می کنی و فاصله ی بسیار آن با انسان مدرن - دست کم تعریفت را از تمدن ارائه بده تا شاید توانستیم من و تو سر جمع بشویم: متمدن و مدرن.
سرزنده باشی و پاینده

-- مهرداد ، Aug 9, 2010

جالب بود مرسی

-- رضایی ، Aug 9, 2010

کار جسورانه اییه.. اما این عکسا صرف نظر از سابجکت، نه نور داره نه کادر و نه ترکیب.. چیدمان لوکیشن هم مطلقا هدفمند نیست.. ایشون لااقل در عکاسی کار در خور توجهی ارائه نداده.. اما در مورد موضوع که زن برهنه است.. این اصلا اشکالی نداره که یک هنرمند بخواد خودش رو سابجکت آثارش کنه.. در بادی آرت و نیود این کار بسیار متداوله و تصور می کنم دوستان کمی از زاویه هنری به این آثار نگاه بکنند.. اگر هم نقدی هست می شه در چارچوب احترام به عقاید دیگران اونو مطرح کرد..

-- saeedeh ، Aug 19, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)