خانه > نيلگون | |
نيلگونسلسله بحثهای آمريکايی که نمی شناسيم نامهی مارتين لوترکينگ از زندان بيرمنگاممارتين لوترکينگ مینويسد «ايجاد تنش خلاق» و «به وجود آوردن بحران» را از پيششرطهای مبارزهی غيرخشونت آميز میداند تا حاکمان مجبور به مذاکره و مصالحه شوند. مارتين لوترکينگ اعلام میکند از اينکه او را «افراطی» میخوانند استقبال میکند. نامهی مارتين لوترکينگ از زندان بيرمنگام يکی از سندهای مهم مبارزهی غيرخشونتآميز برای حقوق مدنی سياهان و ديگر شهروندان محروم در ايالات متحدهی آمريکا است. پيشگفتار رسالهی الاهی ـ سياسياسپينوزا: اتهام براندازی که در ظاهر به منظور دفاع از دين صورت میگيرد بدون شک تنها بدين خاطر بروز میکند که قوانين براساس مواضع عقيدتی وضع شدهاند و در نتيجه باورهای مردم در معرض پيگرد و توبيخ قرار میگيرد، گويی داشتن چنين باورهايی جنايت است و کسانی که حامل اين باورها هستند قربانی میشوند، نه در راه رفاه عمومی بلکه به خاطر نفرت و سـنگدلی دشمنان اين باورها. حسين ـ يزيدواقعهی کربلا از ديدگاه جامعهشناسی تاريخی، در اساس يک واقعهی سياسی است که، مانند بسياری موارد مشابه، نزاع داخلی و جناحی بر سرقدرت را در حکومت اسلامی به نمايش میگذارد. اين واقعه سپس در خيالوارهی سياسی شيعه تبديل به افسانه يا اسطورهی دادخواهی در برابر «ظلم» میشود. امام زمان در برابر علوم زمانه (۹) چگونه با دانشگاهستيزی مقابله کنيم؟تا زمانی که این نظام سیاسی در ایران سرپاست، مسلما تمام تلاش خود را برای بسط سیطرهی مکتبی انجام میرساند. برگ برندهی حامیان و مدافعان اندیشهی سکولار مدرن، از یکسو، امتناع حذف علوم مدرن فنی و تجربی از دانشگاههای کشور، و از سوی دیگر امکان آموزش غیر رسمی اذهان عموم مردم و نخبگان است. یاران جنبش سبز، با تشکیل محافل منظم بحث و گفتوگو و مطالعهی متون مناسب باید نسبت به انحرافات ایدئولوژی رسمی آگاه شوند. امام زمان در برابر علوم زمانه (۸) از اسطورهی دينی تا علمدرک نظمی تخطی ناپذير از امور که فوق ارادههای افراد بشر عمل ميکند باعث میشود که به مفهوم «قانونمندی» خصلتی الهی نسبت داده شود و به همين جهت از قانون تعبير به «سنت الهی» ميشود. همين برداشت از قانون است که دلالتهای اخلاقی و ارزشی را هم با خود حمل ميکند. و همين دلالتهای زائد است که پويايی را از قانون ميگيرد و امکان تغيير آن را بر اساس آزمايشهای سازمانيافته يا غيرسازمانيافته و بر اساس عقل انتقادی سلب ميکند. امام زمان در برابر علوم زمانه، بخش هشتم. امام زمان در برابر علوم زمانه (۷) ذهنيت اسطوره ای و ذهنيت تجربیسمتگيريهای معرفتی انديشهی اسلامی مانع از اين بودهاست که علم به معنای غربی آن شکل بگيرد. اين سخن قطعاً به اين معنا نيست که در چارچوب آگاهی و انديشهی اسلامي، علم به هيچ معنايی ممکن نيست. به تعداد حوزههای فرهنگی بزرگ و تمدنها، ميتوانيم شاهد مصاديق متعدد واژهی علم باشيم. اما آن نوع علمی که مقتضی ِ انديشهی اسلاميست هيچ نسبتی با علم غربی نخواهد داشت. امام زمان در برابر علوم زمانه، بخش هفتم. امام زمان در برابر علوم زمانه (۶) علم امروزين و غربستيزی اسلامیاگر رونق فلسفه و علوم يونانی از سرزمينهای اسلامی رفت، خود دليل کافيست بر صحت اين ادعا که کفهی مخالفين اين نوع دانش به هر حال سنگين شد و نسل متفکرينی که ذهنيتی التقاطی داشتند يا با ذهنيتی يونانی عمری را مثل منافقين در بين مسلمانان زندگی کردند کنده شد. امروز نيز حوزويانی که تبارشان به مجلسی بازميگردد مفهوم علم را نه در معنای غربي، بلکه در معنايی که هنوز مرز مشخصی با يک مفهوم اخلاقي- دينی ندارد به کار ميگيرند و موفق شدهاند امثال عبدالکريم سروش را از کشور بتارانند و خود ميدانداری کنند. امام زمان در برابر علوم زمانه (۵) «علوم اسـلامی» و نظامیگریاينکه بيست سال نخبگان انقلاب اسلامی از ايدهی اسلاميکردن علوم غافل بودند يا به اندازهی کافی به آن عنايت نکردند، قطعاً سخنی نادرست است. قلمرو علوم پايه يا دقيقه شاخص خوبی برای بررسی ادعای برتری علوم اسلامی به علوم غربی است، اما اين حکم در مورد علوم غيردقيقه و غيرفني، يا به اصطلاح امروزيها، علوم انسانی محض هم به همان اندازه صادق است. امام زمان در برابر علوم زمانه ـ بخش پنجم امام زمان در برابر علوم زمانه (۴) ماهيت ايدئولوژيک علوم سنتی و جديدعموم نظريهپردازان و کارگزاران رسمی حکومت اسلامی ناگزير ميپذيرند که در بخش علوم پايه (:علوم دقيقه مثل رياضيات، فيزيک، شيمي) و علوم تجربی و فنی (پزشکي، مهندسي، نجوم و...) علوم مدرن بسيار پيشرفتهتر از علوم سنتی هستند. اگرچه کسانی هم هستند که از رياضيات و فيزيک و شيمی اسلامی سخن ميگويند و کسانی با اخذ بودجه و اعتبارات از دستگاههای حکومتی سراغ احياء «طب نبوي» (طب مستخرج از احاديث و روايات اسلامي) رفتهاند و کسانی هم بر اين باورند که کليهی علوم جديد را ميتوان از قرآن هم به دست آورد. امام زمان در برابر علوم زمانه ـ بخش چهارم امام زمان در برابر علوم زمانه (۳) اسلامی کردن علوم انسانیموج سـوم اسلامی کردن دانشگاهها دلیل مضاعفیست بر ناکامی همهی تلاشهای گذشته در این راستا؛ تلاشهایی که از ارتکاب به اعمال شنیع تهی نبود. زمان آن است که تشریح کنیم کدام باید و نبایدهای قلمرو اندیشه، هست و نیست نظام سیاسی حاکم را پاره پاره کردهاند. بدون توجه به این باید و نبایدها، در مسیر تکرار تجربیات تلخ گذشته خواهیم افتاد. این باید و نبایدها همان قدر در ذهن گذشتگان مغفول مانده بودند، که امروز در ذهن بسیاری از ما! امام زمان در برابر علوم زمانه (۲) طرح اسلامیکردن دانشگاههاآن روزها عبارت «وحدت حوزه و دانشگاه» ورد زبان مسئولان انقلابی بود. البته قرار نبود حوزه، دانشگاهی شود بلکه قرار بود با اسلامی شدن دانشگاهها، دانشجو و استاد و دانشگاه، حوزوی شوند. همان طور که کسی چندان دلنگران امکان نظری همزیستی مسالمتآمیز دو واژهی «اسلامی» و «جمهوری» در کنار هم نبود، کسی هم بحث ژرفی در باب مبانی متفاوت مدارس قدیم و جدید و عدم امکان سازش آنها با هم طرح نکرد. امام زمان در برابر علوم زمانه ـ بخش دوم امام زمان در برابر علوم زمانه (۱) امام زمان در برابر علوم زمانههدف انقلاب فرهنگی ایجاد پیوند بین حوزه و دانشگاه اعلام شدهبود. عبارت "وحدت حوزه و دانشگاه" ورد زبان مسئولان انقلابی بود. البته قرار نبود حوزه، دانشگاهی شود، بلکه قرار بود با اسلامی شدن دانشگاهها، دانشجو و استاد و دانشگاه، حوزوی شوند. ديالکتيک نور و ظلمت ـ بيست و چهار فريم در ثانيهسينما! جعبهی جادو يا آينهی واقعيت؟ خواب يا بيداري؟ در آن سالهای دور، کدام رويازدهی روياپرور ِ اين رمانس جادويی بود که می توانست هفتهای از پس هفتهی ديگر، سالهای سال، دست ما خوابديدگان را بگيرد و در سالنهای تاريک به عشق و شعور بسپارد ــ «پيام» نور در تاريکی، هوشياری زيبا، سپيد در سياه؟ کار روشنفکری و قدرتدر حاليکه از عمل گرايی و سياست زدگی و آلوده شدن به «قدرت» می هراسيم، از روشنفکران انتظار «رهيافت» داريم، «راهکار» می طلبيم، «رهنمود» می خواهيم؛ می گوييم روشنفکر بايد «آسيب شناسي» کند و «برون رفت» نشان دهد! با اين عبارات کليشه اي، کار روشنفکری می شود پيدا کردن راه حل. شـايد اين ضرورت تاريخی يک صدسال اخير ما بوده، همين چاره يابيی معطوف به عمل، اما در دهه های پس از انقلاب بهمن ديگر وقت آن رسيده که بپرسيم آيا «کار روشنفکري» در وهلهی نخست همين بايد باشد؟ پاسخ من اين است که نه! برای روشنفکر ايراني، کار روشنفکری بايد خود تفکر باشد. او در اين زمينه است که هميشه کم می آورد. پس از صد و اندی سال تاريخچهی روشنفکری نوين ما، اين خود فکر است که به قدرت نياز دارد. انقلاب همچون يک جنبش فرهنگیارتجاع در درون انقلاب ــ اکثر دموکراسی خواهان ايران در توضيح اينکه چگونه از درون يک جنبش بسيار بزرگ مردمی و انقلابی، يک رهبری ارتجاعی بيرون آمد، آنهم رهبری ای که مورد قبول و حمايت قلبی مردم و برخوردار از مشروعيت نزد آنها بود، هيچ گاه به اين نتيجه نرسيدند که خصلت ارتجاعی و فاشيستی در درون خود جنبش توده ای وجود داشت. نشانه هايی از اين واقعيت را آنها گهگاه به عنوان «توهم توده ها» يا «گيج سری و اوهام» مردم انقلابی در قبال روحانيت شيعی توضيح میدادند. همجنسگرايی و تجدد (۵) ريشه های هوموفوبيابه نظر می رسد هوموفوبيا ريشه های فرهنگي ِ عميق تری دارد. مارتا نوسبام درکتاب خود «مخفی شدن از انسانيت: احساس انزجار، شـرم، و حکم قانون» چنين استدلال می کند که هوموفوبيا ريشه در احساس «شـرم» [خجلت زدگی و احساس چندش از ننگين شدن] دارد، يعنی يک نوع اضطراب روحی در قبال بدن خودمان، و انزجار از واقعيت فيزيکي ِ چسبناکی، بويناکی، و حيوانيت انکارناکردني ِ بدن انسانيمان. اين احساس انزجار امری اکتسابی است و در طفوليت به چشم نمی خورد. گوريلها و ليبرالهاکيفرخواست دادستان ِدادگاه نمايشی در تهران ــ که در آن يورگن هابرماس متهم به توطئه عليه نظام شد ــ شايد به زبانی عاميانه يا ناشيانه نوشته شده باشد. استناد آن به شهادت يک «جاسوس اسراييلي» شايد مضحک و پوچ به نظر رسد. اما مضمون آن واقعی است. مضمون کيفرخواست واقعی است زيرا «تهديد براندازی نظام» حقيقت دارد؛ اعم از براندازی نظامی يا براندازی نرم و مسالمتآميز. همجنسگرايی و تجدد (۴) همجنسگرايی در عصر استالين و هيتلرمادهی ۱۷۵ قانون جزا که عمل جنسی ميان مردان را جرم تلقی کرده بود در دورهی جمهوری وايمار جدی گرفته نمی شد. اما نازی ها نه تنها اين ماده را به اجرا گذاشتند بلکه قانون جديدی نيز به تصويب رساندند که طبق آن «قصد و نيت به اين تمنای جنسي» جنايت محسوب می شد. به عبارت ديگر، يک مرد به صرف خوش و بش و صحبت با مرد ديگری می توانست دستگير شود. به اين ترتيب، هزاران تن را روانهی زندان و اردوگاههای مرگ کردند. همجنسگرايی و تجدد (۳) همجنسگرايی و سوسياليستمتقريباً بلافاصله پس از پيروزی انقلاب بلشويکی، رابطهی هم جنس خواهانه و داوطبانه ميان افراد بالای سن ۱۴ سال قانونی اعلام شد. در سال ۱۹۲۲، قانون تازهی جزا در شوروی همهی محدوديتهای قانونی را از روی همهی فعاليتهای جنسی برداشت. جرايم جنسی تنها اين گونه تعريف شد، «نقض [حق] زندگی، سلامت، آزادی، و حيثيت» افراد، بدون آنکه اشاره ای به نوع خاصی از عمل جنسی شده باشد. همجنسگرايی و تجدد (۲) همجنسگرايی در عصر روشنگریاز قرن چهاردهم تا قرن نوزدهم، با آنکه طبق قانون مجازات سادومی (لواط) مرگ بود اما به ندرت اين مجازات اِعمال می شد. در قرن هجدهم، متفکران عصر روشنگری خواهان آن شدند که دولت از مداخله در زندگی خصوصي ِ مردم خودداری کند و در ادامهی همين روش، در سال ۱۷۹۱، سه سال پس از پيروزي ِ انقلاب کبير فرانسه، مجلس نمايندگان اين کشور سادومی را از فهرست جرايم حذف کرد. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|