Feb 2008


بهبود کيفيت زندگی (۴)
ما و روند جهانی شدن

نئوليبراليسم نسبت به «شکل دولتها» بی تفاوت است. اگر بازارها آزاد بمانند، نئوليبراليسم می تواند با دموکراسی پارلمانی، ديکتاتوری تک حزبی، اوليگارشی دينی و تئوکراسی‌ها، رژيم های سلطنتی، و حکومت ژنرال‌ها به خوبی کنار بيايد. اما «نحوهء ادارهء دولت» بر عملکرد بازار تأثير می گذارد. برای مثال، پديده های ساختاری مهمی چون «روابط به جای ضوابط»، «فساد»، و «نفوذ بنيادهای امنيتی ـ نظامی» می تواند در طرحهای بانک جهانی يا سياست های توصيه شده از سوی سازمان تجارت جهانی، خلل های جدی وارد کند.



بهبود کيفيت زندگی (۳)
نئوليبراليسم ها

«نئوليبراليسم» مورد انتقاد، چنان موجود چندچهره‌ای است که می‌تواند تقريباً همه چيز را دربربگيرد، از فلسفه‌ی سياسی کانت و آيزايابرلين گرفته تا سياست حقوق بشر دولت‌های غربی؛ از پراگماتيسم جان ديويی تا اخلاقيات بدون بنيادِ فلسفيِ ريچارد رورتی، از تئوری عدالت جان رالز تا «اِن جی او»‌هايی که برای گشودن جامعه‌ی مدنی در جهان سوم تلاش می‌کنند اما مرکز آنها و منبع بودجه‌شان در کشورهای اروپايی و آمريکا است؛ از صندوق بين‌المللی پول وسازمان تجارت جهانی، تا بالاخره سياست اشغال نظامی عراق و دولت تحت‌الحمايه‌ی ناتو در افغانستان



بهبود کيفيت زندگی (۲)
دوراهه های ذهنيت بومی گرا

دوراههء ناخوشايند ذهنيت بومي گرا آن است که مي خواهد پيتزا، همبرگر مکدانالد، و مرغ سوخاري کنتاکي مصرف کند، رژيم لاغري بگيرد، زير ابرو بردارد، بيني اش را عمل کند، موي سر بکارد، و همزمان ايثارگر و منتظرالظهور هم باقي بماند.



بهبود کيفيت زندگی

حتا موفق ترين نمونه هاي رشد و رفاه طبقهء کوچک متوسط و نخبگان سياسي و فرهنگي، به هيچ وجه به معني بهبود زندگي اکثريت مردم نبوده است.



ميوهء عجيب

ميوه اي شگفت مي دهند / درخت هاي جنوب. / خون بر برگ ها و / در ريشه خون. / تني سياه که تاب مي خورد / در نسـيم جنوب. / ميوه اي شگفت / آويخته از درخت هاي سپيدار.



شرق را چگونه بايد شناخت؟

غرب چگونه شرق را مي شناسد؟ امروزه رشته و عنوان «شرق شناسي» با بار معنايي منفي همراه است. علت آن، کتاب دوران ساز «شرق شناسي» نوشتهء متفکر فقيد فلسطيني ـ آمريکايي ادوارد سعيد است. نقد بومی گرايی جديد ـ بخش هشتم



غرب ـ شرق

چگونه می شود که يک تمدن، کنجکاوی و پرسشگری را به طبيعت ثانوی خود بدل می کند اما تمدنی ديگر، با اين توهم که همهء پاسخ ها در «کتاب» نوشته شده، ذهن را به روی پرسش («القاء شـُبهات») می بندد؟ نقد بومی گرايی جديد ـ بخش هفتم