امام زمان در برابر علوم زمانه (۱)
امام زمان در برابر علوم زمانه
بخش اول
نوشتهء نيما
روز سوم شهریورماه سال ۱۳۸۸، چهارمین جلسه دادگاههای نمایشی حکومت اسلامی برگزار شد که در آن بازجویان حکومت پس از ماه ها فشار بر فعالان سیاسی اصلاحطلب از جمله سعید حجاریان، در شرایطی که به لحاظ حقوقی مصداق شکنجه است، موفق شدند سخنان خود را به عنوان اعترافات سیاسی- امنیتی و انکاشافات علمی- فلسفی بر دهان زندانیان بگذارند. آنها از قول سعید حجاریان و به عنوان دفاعیات وی مطالبی را طرح کردند که در تقابل آشکار با نظرات سابق این متفکر و فعال سیاسی بود. سعید حجاریان، یا به عبارتی شکنجهگران، گفت/گفتند:
۱- متاسفانه در ايران با ضعف علوم انساني به خصوص در رشتههاي جامعهشناسي و علوم سياسي مواجهيم و عليرغم گسترش مراكز آموزش عالي و كثرت دانشجو در رشتههاي علوم انساني، متون آن از عمق چنداني برخوردار نيست و مطالب با ترجمههاي اغلب ناقص و بدون نقد در اختيار دانشجويان گذاشته مي شود.
۲- حجم وسيعي كتاب بعد از انقلاب ترجمه شده كه بسياري از آنها جنبه ايدئولوژيك دارند و در كنه آنها مي توان ردپاي مكاتب مختلف از ماركسيسم تا نئوليبراليسم را مشاهده كرد و اين كتب و – بايد اضافه کرد – مجلات به وفور در دسترس مشتاقان است.
۳- علاوه بر اين، فارغ التحصيلان علوم انساني به خصوص در دانشگاههاي خارج كه به عنوان اعضاي هيئت علمي استخدام مي شوند، ناخودآگاه حامل آخرين دستاوردهاي اين علوم به ايران هستند و هم اكنون ميتوان مشاهده كرد كه ديدگاههاي پستاستوراكتوراليسم، پستماركسيسم، فمينيسم و انواع مكاتب غربي تحت عنوان علم ترويج مي شوند. (نقل از خبرگزاری فارس/مورخهی ۰۳۸۸/۰۶/)
همچنین به عنوان یکی از دلایل عدم انطباق نظریات ماکس وبر در خصوص ساختارهای سیاسی حکومتهای شرقی بر اوضاع ایران که سابق بر این توسط حجاریان برای تحلیل ساختار سیاسی ایران به کار گرفتهشدهبود، از قول او اظهار شد که: « مذهب غالب مردم ايران تشيع است ونظام ولايت فقيه مشروعيت خود را از ناحيه مقدسه امام زمان (عج) مي گيرد و بدين لحاظ حكم ولي فقيه شعبهاي از ولايت رسول اكرم (ص) مي باشد» (همان.) درست پنج روز بعد، رهبر این حکومت در جلسهای که جلسهی دیدار با اساتید دانشگاهها خواندهشد، پس از آنکه گفت « ما ملاك پيشرفت علمىمان را درج مقالات در مجلات آى.اس.آى نبايد قرار بدهيم. ما نميدانيم آنچه كه پيشنهاد ميشود، تشويق ميشود، برايش، آن مقالهنويس احترام ميشود، دقيقاً همان چيزى باشد كه كشور ما به آن احتياج دارد. ما خودمان بايد مشخص كنيم كه دربارهى چى مقاله مينويسيم، دربارهى چى تحقيق ميكنيم» در هماهنگی کامل با بازجویان سعید جحاریان ادامه میدهد:
«در همين زمينه من اين را عرض بكنم كه طبق آنچه كه به ما گزارش دادند، در بين اين مجموعهى عظيم دانشجوئى كشور كه حدود سه ميليون و نيم مثلاً دانشجوى دولتى و آزاد و پيام نور و بقيهى دانشگاههاى كشور داريم، حدود دو ميليون اينها دانشجويان علوم انسانىاند! اين به يك صورت، انسان را نگران ميكند. ما در زمينهى علوم انسانى، كار بومى، تحقيقات اسلامى چقدر داريم؟ كتاب آماده در زمينههاى علوم انسانى مگر چقدر داريم؟ استاد مبرزى كه معتقد به جهانبينى اسلامى باشد و بخواهد جامعهشناسى يا روانشناسى يا مديريت يا غيره درس بدهد، مگر چقدر داريم، كه اين همه دانشجو براى اين رشتهها ميگيريم؟ اين نگران كننده است. بسيارى از مباحث علوم انسانى، مبتنى بر فلسفههائى هستند كه مبنايش ماديگرى است، مبنايش حيوان انگاشتن انسان است، عدم مسئوليت انسان در قبال خداوند متعال است، نداشتن نگاه معنوى به انسان و جهان است. خوب، اين علوم انسانى را ترجمه كنيم، آنچه را كه غربىها گفتند و نوشتند، عيناً ما همان را بياوريم به جوان خودمان تعليم بدهيم، در واقع شكاكيت و ترديد و بىاعتقادى به مبانى الهى و اسلامى و ارزشهاى خودمان را در قالبهاى درسى به جوانها منتقل كنيم؛ اين چيز خيلى مطلوبى نيست. اين از جملهى چيزهائى است كه بايستى مورد توجه قرار بگيرد؛ هم در مجموعههاى دولتى مثل وزارت علوم، هم در شوراى عالى انقلاب فرهنگى، هم در هر مركز تصميمگيرى كه در اينجا وجود دارد؛ اعم از خود دانشگاهها و بيرون دانشگاهها. به هر حال نكتهى بسيار مهمى است. »(پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، مورخهی ۱۳۸۸/۰۶/۰۸/)
این بخش از اظهارات ولی فقیه، به نحو گستردهای مورد استقبال رسانههای دولتی قرار میگیرد و خیلی از اظهارات تأییدگرانه توسط مسئولان بازگو میشود. درست یک هفته بعد، روابط عمومی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به نقل از ریاست این پژوهشگاه (حمیدرضا آیت اللهی) اعلام میکند که سرفصلهای علوم انسانی در دانشگاهها بازنگری خواهند شد چرا که « هر كشوري سعي ميكند شرايط بومي و منطقهاي خود را در تدوين دروس مورد توجه جدي قرار دهد در حالي كه در كشور ما بسياري از عناوين و سرفصلهاي دروس اين اقتضاء را ناديده گرفتهاند و در جهت فرهنگ ايراني - اسلامي ما نيستند كه همين امر تجديد نظر در سرفصلها را ضروري كردهاست.» (خبرگزاری فارس، مورخهی ۸۸/۰۶/۱۵)
کامران دانشجو، شخصی که بعد از برگزاری یک انتخابات پرمسأله در وزارت کشور (در سمت معاونت سیاسی)، به عنوان وزیر وزارتخانهی علوم، تحقیقات و فناوری معرفی و از مجلس رأی اعتماد گرفت در جلسهی معارفهی خود ضمن تأکید بر اینکه تنها دغدغهی دین دارد گفت: « در تفکر لیبرالیسم سیر علوم به این نحو است که انسان چه بوده، چه هست و چه خواهد شد. نتیجه این سیر و نظامهایی که چنین سیری را در دانشگاههای خود دنبال میکنند، نظامهای غربی به خصوص شیطان بزرگ است ... اما در سیر علوم با تکیه بر جهانبینی اسلامی دو سئوال "چه کسی آفرید؟" و "برای چه آفرید؟" مطرح میشود با این طرز تفکر در دانشگاه سئوالاتی نظیر اینکه چرا میخواهیم عالم شویم نیز مطرح میشود.» (خبرگزاری مهر، مورخهی ۱۳۸۸/۰۶/۱۸)
به این ترتیب موج جدیدی از طرح به اصطلاح "اسلامی کردن دانشگاهها" آغاز شد که موج اولش چند سال پس از وقوع انقلاب اسلامی سال ۵۷ و متعاقبش تعطیلی دانشگاهها، و تشکیل ستاد عالی شورای انقلاب فرهنگی به همین منظور (اسلامی کردن فضاهای آموزش عالی) رخ داده بود.
{ادامه دارد ـ اينجا کليک کنيد.}
*
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|