آمريکايی که نمی شناسيم


سلسله بحث‌های آمريکايی که نمی شناسيم
نامه‌ی مارتين لوترکينگ از زندان بيرمنگام

مارتين لوترکينگ می‌نويسد «ايجاد تنش خلاق» و «به وجود آوردن بحران» را از پيش‌شرط‌های مبارزه‌ی غيرخشونت آميز می‌داند تا حاکمان مجبور به مذاکره و مصالحه شوند. مارتين لوترکينگ اعلام می‌کند از اينکه او را «افراطی» می‌خوانند استقبال می‌کند. نامه‌ی مارتين لوترکينگ از زندان بيرمنگام يکی از سندهای مهم مبارزه‌ی غيرخشونت‌آميز برای حقوق مدنی سياهان و ديگر شهروندان محروم در ايالات متحده‌ی آمريکا است.



پرزيدنت ـ پرزيدنت

جکی کندی به فاصلهء کوتاهی پس از قتل کندی، تبديل شد به جکی اوناسيس، آماج دوربين ها و آبروريزی های پاپاراتزی، با آن عکس های «تاپ لس» جکی ئو روی کشتی آن ميليونر کريه المنظر يونانی؛ که همانجا قلب آدم را می شکست و رومانس کودکی با کاخ سفيد را هم خاتمه می داد!



انتخابات و تغيير فضای سياسی در آمريکا

اگر مردم آمريکا با اکثريت قاطع باراک حسين اوبامای سياهپوست را به کاخ سفيد بفرستند، بايد نتيجه گرفت که فضای سياسی آمريکا تحولی چشمگير را از سرگذرانده و اگر طی سالهای آینده ايالات متحده موفق شود از زیر بحران مالی عظيم خود بار ديگر سالم و قوی کمر راست کند، شايد اين اميد نيز بيهوده نباشد که در سياست خارجی اين ابرقدرت نيز تغييراتی بنيادی و دراز مدت رخ دهد.



آمريکايی که نمی شناسيم
مسلمانان و آمريکا در آينهء يازدهم سپتامبر

شايعه ای که مدام در افواه و رسانه های عرب تکرار شده تا جايی که حکم حقيقت را پيدا کرده اين است که روز يازدهم سپتامبر يهودی های شاغل در مرکز تجارت جهانی سرکار خود حاضر نشدند؛ به آنها از قبل اطلاع داده شده بود که در خانه بمانند. اگر با مدارک و شواهد و از روی نام و مشخصات قربانيان بخواهيد در اين تئوری شک کنيد، به شما می گويند ساده لوح هستيد و نمی دانيد يهودی های غربی از پشت پرده همه چيز را کنترل می کنند تا منافع اسراييل حفظ شود.



ماه مه ۱۹۶۸ در چشم انداز تاريخی (۲)
۱۹۶۸ و راديکاليسم جوانان آمريکايی

تصويری که دانشجويان راديکال مايل بودند از جامعه و تمدن آمريکايی ترسيم کنند حالت کاريکاتور پيدا می کرد، و مثل هرکاريکاتوري، عناصری از واقعيت را می گرفت و در آنها مبالغه می کرد و عناصری ديگر را از نظر می انداخت. یک کاريکاتوريست البته به خاطر طنز و انتقاد، خودآگانه اين کار را می کند اما آمريکاستيز ساده انگار کاريکاتور را عين واقعيت می پندارد.



ماه مه ۱۹۶۸ در چشم انداز تاريخی (۱)
ماه مه ۱۹۶۸ در چشم انداز تاريخی

عرضهء شواهد و مدارک يا داده های خام تاريخی، و نيز گزارش صرف يک رويداد، خود به تنهايی به معنی تاريخنگاری نيست. فهم رويدادها با تاريخنگاری ممکن می شود نه با مشاهدهء داده های خام. آنچه فهم رويدادها را ميسر می کند تعبير يا روايتی است که تاريخنگار يا جامعه شناس (و در سطحی ديگر ادبيات و هنرها) از آن داده ها و شواهد عرضه می کند.



ميوهء عجيب

ميوه اي شگفت مي دهند / درخت هاي جنوب. / خون بر برگ ها و / در ريشه خون. / تني سياه که تاب مي خورد / در نسـيم جنوب. / ميوه اي شگفت / آويخته از درخت هاي سپيدار.



سـّري ترين سازمان وابسته به دولت آمريکا

يکي از مهمترين وظايف ادارهء امنيت ملي استراق سمع ِ مکالمات تلفني است. در گذشته، مأموراني که به اين کار اشتغال داشتند، درست همانند فيلمهاي هاليوودي، با وسايل مخفي الکترونيک در اتوموبيل و وانت سرپوشيده، در گوشه و کنار شهر، خانه ها و آپارتمانهاي مشخصي را زير نظر مي گرفتند و به کمک ميکروفونهاي مخفي کوچک، به مکالمات اشخاص ِ زير نظر گوش مي سپردند. اما اکنون کامپيوترهاي بسيار قدرتمند اين اداره قادرند ميلياردها پيام تلفني، اينترنتي، ايميل، گفتگوهاي راديويي، و فاکس ها را زير پوشش بگيرند و از محتواي آنها باخبر شوند. آمريکايی که نمی شناسيم ـ بخش دوازدهم



سـوداگری و جنگ

در ايالات متحدهء آمريکا قانوني قديمي وجود دارد براي مجازات کساني که از قِبَل جنگ، مال اندوزي مي کنند. طبق اين قانون، اگر يکي از شهروندان به نحوي باخبر شود که عده اي کلاهبردار از موقعيت خود سوءاستفاده کرده و به خزانهء ملت دستبرد زده و کيسهء ماليات دهندگان را خالي کرده اند، مي تواند از جانب ماليات دهندگان به دادگاه شکايت برد. آمريکايي که نمي شناسيم ـ بخش يازدهم



ارتش سايه و پيمانکاران مرگ

طي روزهاي اخير، در کنگرهء آمريکا، يک کمپاني آمريکايي تحت بازرسی قرار گرفته است. نام اين کمپاني «بلک واتر» است. بلک واتر يک شرکت خصوصي پيمانکار نظامي است؛ يکي از چندين شرکتی که وزارت دفاع آمريکا با آنها قراردادهاي ميليارد دلاري مي بندد و وظايفي را که خود نمي تواند عملي کند، به عهدهء آنها مي گذارد. اين کمپاني هاي خصوصي به موازات قواي نظامي آمريکا عمل مي کنند اما تابع قوانين ارتش نيستند. سلسله مراتب، رهبري، و عمليات ويژهء آنها محرمانه مي ماند و به رسانه ها درز پيدا نمي کند. رزمندگان اين کمپاني ها يک ارتش سايه را تشکيل مي دهند. آمريکايي که نمي شناسيم ـ بخش دهم.



مهمانداران احمدی نژاد در دانشگاه کلمبيا

دانشگاه کلمبيا از حقوق منتقدان و از اصل آزادي بيان برای همه دفاع می کند. اما دانشگاه کلمبيا نيز همانند بسياري از نهادهاي خصوصي آموزشي با محدويت هايي مواجه است که به طور بالقوه ضوابط و پرنسيپ هاي آزادي بيان را تهديد مي کنند. آمريکايی که نمی شناسيم ـ بخش نهم



بدبينی تلخ ريچارد رورتی پيش از مرگ

در يکي از آخرين مقالاتي که از او به چاپ رسيد ، ريچارد رورتي نوشت: «بيشتر کساني که به آرمان هاي عصر روشنگري دل بسته بودند ، بديهي مي پنداشتندکه تمدن غرب در پديد آوردن آزادي ، برابري ، و برادري ، کماکان سرکردگي درازمدت خود را بر ساير نقاط اين سياره حفظ خواهد کرد. اما آن سرکردگي به پايان رسيد. غرب ديگر از اين فراتر نخواهد رفت؛ همين حد از ثروت و قدرت، نهايتي است که به آن رسيده است. حتا ايالات متحدهء آمريکا ، تنها با ريسک ورشکستگي مي تواند نيروي نظامي اش را به کارگيرد. قرن آمريکا تمام شد» ــ اين گفته ها براي متفکري که به فيلسوف اميد اجتماعي شهرت داشت ، بسيار تلخ و بدبينانه است ؛ چه چيز باعث اين تحول بزرگ در ديدگاه او شده بود؟



نظام تأديبی در آمريکا

نظام تأديبي يک کشور، يا نظام ادارهء زندان ها و شرايط زيست زندانيان، بخش مهمي از سيستم عدالت آن کشور را تشکيل می دهد. عدالت اجتماعي هرگز کامل نيست اگر آنچه در زندانها مي گذرد غير انساني باشد. ايالات متحدهء آمريکا بيش از هر کشور ديگري در دنيا زنداني دارد. در آمريکا تعداد زندانيان از سي سال پيش تا امروز ده برابر شده است. امسال اين تعداد به دو ميليون و دويست هزار نفر رسيد. آمريکايی که نمی شناسيم ـ بخش هفتم



ايدئولوژی آمريکايی

آيا فرهنگ سياسي آمريکا متأثر از پروتستانتيسمِ بنيادگرا است؟ جريان هاي آمريکاستيز چگونه فرهنگ سياسي آمريکايي را تعريف مي کنند؟ بررسي ديدگاههاي سمير امين، رشيد خالدي ، و اِلا شوهات. آمريکايي که نمي شناسيم ـ بخش ششم.



صنعت هالوکاست

نوشتن تاريخ ، گزارش از تاريخ ، يا بازگوئي و «خاطرهء تاريخي» همواره مي تواند دستخوش دستکاري هاي ايدئولوژيکِ طبقات حاکم در هر کشوري قرار گيرد. تاريخ و خاطره در غالب موارد از صافي ايدئولوژي به ما مي رسند. همچنين بايد به خاطر سپرد که مبالغهء بسيار در اظهار يک حقيقت ، مي تواند آن حقيقت را به کذب مبدل کند.



حضور در فضاي مجازي

آيا فضای وبلاگ‌ها صحنهء فردگرائی دموکراتيک است يا خودشيفتگی جامعهء مصرفی؟
آمریکایی که نمی شناسیم، بخش چهارم



يک تراژدي آمريکايي

چگونه مسلمانان آمريکا و دموکراسی اين کشور قربانی جهادگرايی می شوند.



وقتی که می ميريم

معنی مرگ و آمرزش مرا آيا بايد «دستور» تعيين کند؟ ـ آمريکايی که نمی شناسيم (۲)



عشق و نفرت ما نسبت به آمريکا

مظهر استکبار و ستم؟ يا رهايی از بندهاي جهان کهنه ، با فردگرايي و نوجوييِ فرهنگي در صدرِ ارزش هايش؟