Oct 2007


روشنفکران در تبعيد

جامعهء تبعيدي ايران تا ده ـ پانزده سال پس از انقلاب بهمن ۱۳۵۷، هرچند از لحاظ گرايش هاي سياسي متنوع بود، اما در رابطه با حکومت کشوري که از آن تبعيد شده بود، يکپارچگي داشت. چه عواملي باعث شد که بعضي از روشنفکران تبعيدي نتيجه بگيرند که «اوضاع عوض شده» و بايد زبان را «ملايم» و «غيرپرخاشجويانه» به کار برد؟ چرا بعضي از روشنفکران تبعيدي به اين نتيجه رسيدند که تنها تحول اجتماعي ممکن در ايران بايد از درون خود اين رژيم صورت بگيرد؟ بحثی ديگر دربارهء «روشنفکر، رسانه، و قدرت».



بازتوليد کدام قدرت؟

نقدي بر مصاحبهء نيلگون با رامين احمدي ـ آقاي احمدي با ياري گرفتن از مفاهيم آنتويو گرامشي، نظر مي دهد که روشنفکران اصلاح طلب مسلمان و راديو زمانه به هژموني (اقتدار معنوي و مشروعيت) حکومت ايران و بازتوليد آن کمک مي کنند. اين نکته نه در مورد تعداد زيادي از اصلاح طلبان داخل و خارج از ايران صدق مي کند و نه در مورد اکثر برنامه هاي راديو زمانه.



روشنفکرانی که دموکراسی یکشبه می خواهند

کسانی که به رادیو زمانه این انتقاد را می کنند که این رسانه به تقویت دموکراسی در ایران کمک نمی کند باید بدانند، بعدِ اجتماعی-روانیِ دموکراسی تنها با ابزار و اهداف سیاسی فربه نمی شود. تغییر ساختار احساسی و غریزی و الگوهای رفتاری انسانها، فرایندی است بس زمانبر. کار روشنگری و روشنفکری جهت دادن و سرعت دادنِ بیشتر به این فرایند است. در این راه پر سنگلاخ نتیجه هر گونه کم حوصلگی علمی، رادیکالیسم و سیاست زدگی است.



گفتن حقيقت به قدرت

يکي از مهمترين و با ارزش ترين خصوصيات يک روشنفکر، گفتن حقيقت به قدرت است. شما در مقابل قدرت مي ايستيد و به او همهء آن چيزهايي را که نمي خواهد بشنود مي گوييد. بخش دوم گفتگو با رامين احمدي دربارهء راديو زمانه، سانسور، زبان، و قدرت ِ هژمونيک.



روشـنفکر، رســانه و قدرت

در مصاحبه‌ای با رامين احمدي، پزشک و فعال حقوق بشر و استاديار «طب و حقوق بشر» در دانشگاه ييل، او درباره‌ی روشنفکران ديني و رسانه‌هاي اصلاح‌طلب و نقش آنها در بازتوليد «هژموني» فرهنگي و سياسي قدرت حاکم صحبت مي‌کند و در همين چارچوب انتقادات خودش را از راديو زمانه نيز با ما درميان مي گذارد.



سـوداگری و جنگ

در ايالات متحدهء آمريکا قانوني قديمي وجود دارد براي مجازات کساني که از قِبَل جنگ، مال اندوزي مي کنند. طبق اين قانون، اگر يکي از شهروندان به نحوي باخبر شود که عده اي کلاهبردار از موقعيت خود سوءاستفاده کرده و به خزانهء ملت دستبرد زده و کيسهء ماليات دهندگان را خالي کرده اند، مي تواند از جانب ماليات دهندگان به دادگاه شکايت برد. آمريکايي که نمي شناسيم ـ بخش يازدهم



ارتش سايه و پيمانکاران مرگ

طي روزهاي اخير، در کنگرهء آمريکا، يک کمپاني آمريکايي تحت بازرسی قرار گرفته است. نام اين کمپاني «بلک واتر» است. بلک واتر يک شرکت خصوصي پيمانکار نظامي است؛ يکي از چندين شرکتی که وزارت دفاع آمريکا با آنها قراردادهاي ميليارد دلاري مي بندد و وظايفي را که خود نمي تواند عملي کند، به عهدهء آنها مي گذارد. اين کمپاني هاي خصوصي به موازات قواي نظامي آمريکا عمل مي کنند اما تابع قوانين ارتش نيستند. سلسله مراتب، رهبري، و عمليات ويژهء آنها محرمانه مي ماند و به رسانه ها درز پيدا نمي کند. رزمندگان اين کمپاني ها يک ارتش سايه را تشکيل مي دهند. آمريکايي که نمي شناسيم ـ بخش دهم.



«ما در کشورمان همجنسگرا نداريم . . .»

در جمهوري وايمار، نازي ها از فعاليت هاي فرهنگي ِ مفسـدان في الارض دل پُري داشتند. «پيراهن قهوه اي ها» هرجا که زنان بي بندوبار، يهودي ها و همجنسگرايان را در کوچه پس کوچه ها تنها گير مي آوردند، برسرشان مي ريختند و لت پارشان مي کردند. و البته در جمهوري وايمار، سکس و رقص و دِکادِنس غوغا مي کرد . . . فقط يک انقلاب فرهنگي بزرگ، يک تزکيه و پالايش بزرگ روحي و روحاني مي توانست اين پليدي هاي اخلاقي را بشويد . . . يا اينکه بسـوزاند.



يازدهم سپتامبر

«من با مردم آمريکا اين چند کلمه را در ميان مي گذارم: قسم به خداي بزرگ که آمريکا هرگز در صلح نخواهد زيست مگر آنکه نخست صلح به مردم فلسطين بازگردانده، و ارتش کفار از سرزمين محمد خارج شده باشند.»