تاریخ انتشار: ۲۸ بهمن ۱۳۸۸ • چاپ کنید    

گل‌برگ‌های پژمرده انقلاب «گل سرخ»

سالومه زورابیشویلی
ترجمه‌ی ونداد زمانی

رئیس جمهور دولت انقلابی گرجستان، آقای میخاییل ساکشویلی، در سال ٢٠٠٤ سوگند یاد کرد که کشور را از چنگال مافیای پلیسی بازمانده از سازمان امنیت کا.گ.ب در خواهد آورد و به رشوه‌خواری‌ها پایان خواهد داد. سوگندی که موج عظیمی از امید و انتظار در کشور ایجاد کرد.

جمهوری جدید قدم‌های درستی نیز در ابتدای کار برداشت. امید به بهبودی وضع عمومی کشور، فضای خوشبینانه‌ای در کشور ایجاد کرد که باعث بازگشت یکی از سه استان جدا شده از گرجستان به دامان وطن گشت و دو استان ابخاز و اوزیتیا را نیز به فکر اتحاد دوباره با گرجستان واداشت.


انقلاب گل سرخ

در همان سال اول حکومت مردمی، من به همکاری با هیئت دولت دعوت شدم و در اولین فرصت به عنوان وزیر امور خارجه، با جدیت تمام تلاش کردم تا به یکی از خواسته های صلح‌جویانه انقلاب «گل سرخ» که برچیدن پایگاه های نظامی روسیه در گرجستان بود جامه عمل بپوشانم.

در گیرودار مبارزه با رشوه‌خواری بودیم که کم‌کم متوجه حضور پر‌قدرت وزارت کشور و سازمان امننیتی شدم که کوچکترین تغییری در آن ایجاد نشده بود؛ موسسه ای که مردان قدرتمند کا.گ.ب هنوزبر آن تسلط داشتند. از آن پس کم‌کم، نمونه‌های پراکنده از قتل‌های سازمان‌یافته سیاسی، تحت عنوان مبارزه با باندهای جنایتکار به صحنه سیاسی کشور برگشت.

بیش از ٢٠٠٠ روز از قیام مردم گرجستان می‌گذرد و هنوز ملت نتوانسته است دریابد که چگونه قدم‌به‌قدم رئیس جمهور کشور، اختیارات اصلی یک جامعه مشتاق دمکراسی را در دستانش قبضه کرد و به پلیس و نیروهای امنیتی جان دوباره بخشید و محاق سانسور را بر سر رسانه‌های عمومی افکند.

بعد از آن، ماجرای مبارزه با رشوه‌خواری از سطح شعار جلوتر نرفت، استان‌های بیشتری دم از جدایی زدنند، ١٥ درصد اراضی کشور در مبارزه تسلیحاتی ناخواسته، تحت اشغال نظامی روسیه قرار گرفت و بحران اقتصادی، سطح درآمد عمومی مردم را شدیداً کاهش داد.

دو سال پیش با وقاحت تمام، در همهمه انتخابات و سرکوب تظاهرات آرام مردم در سال ٢٠٠٧ ، ریاست جمهوری میخاییل ساکشویلی بار دیگر تمدید شد؛ بدون آن‌که کوچکترین قدمی برای حل مصائب و نابسامانی‌های فوق در زمان ریاست او شکل بگیرد.


سالومه زورابیشویلی

ملت ما هر ساله از کمک یک‌ونیم میلیارد دلاری آمریکا و اروپا نیز برخوردار است ولی اثری از برتامه‌های اقتصادی پایه‌ای یا بهبود نسبی وضعیت مردم گرجستان به چشم نمی‌خورد.

ما به شدت از تاثیرات مخرب زمامداری میخاییل ساکشویلی عصبانی و ناراحت هستیم. فقر و بیکاری در کشور من بیداد می‌کند. ما حتی به اندازه انقلاب نارنجی اوکرائین که اهداف و خواست‌های کمتری نسبت ما داشت، تغییر نکرده‌ایم. گرجستان قدم‌به‌قدم در حال تبدیل شدن به یک زندان بزرگ است.

حکومت ما از ابزار مشابه دیکتاتوری‌های معاصر کاملا بهره می‌جوید؛ از طرفی با تبلیغات به شدت نمایشی «طرف‌دار خلق بودن»، بر طبل توخالی وعده‌های رفاه و گداپروری می‌کوبد و از طرف دیگر به گونه‌ای مداوم به بحران‌های خارجی دامن می‌زند. تلنگرهای بیجای میخاییل ساکشویلی به روسیه، حتی از مرحله نمایش هم گذشته است و هر از چندگاهی به رویارویی نظامی با آن‌ها نیز تن می‌دهد.


میخاییل ساکشویلی

گرجستان ما در مسیری آشکار، در راه برگشت به سمت دیکتاتوری‌ای از نوع روسیه شوروی است و مهم‌ترین شاهد آن بازگشت وزارت کشور و مردان پرقدرت آن به صحنه مدیریت گرجستان است؛ وزارت کشور مخوف با سازمان‌های امنیتی مخوف‌تر از آن که گریبان جماهیر شوروی را بیش از نیم قرن در چنگ خود داشت، بدون شرم و یا ترس از مردم، اهرمهای کنترلش را دوباره برقرار کرده است.

رئیس جمهور در طی سخنرانی هفتگی‌اش همیشه از «دشمن» می‌گوید و این‌که کشور باید آماده نبرد باشد. در آخرین پیشنهادی که او به ملت گرجستان ارائه کرده است، مدعی شده است که حکومت او در حال راه‌اندازی شرایطی است که بتواند آموزش نظامی را برای شاگردان مدارس کشور مهیا کند.

آمریکا و اروپا از اتفاقات فوق نگران هستند ولی ثباتی که میخاییل ساکشویلی دم از آن می‌زند، آن‌ها را ترغیب می‌کند که سکوت اختیار کنند. ولی واقعیت تلخ جامعه بازگو کننده این حقیقت است که ثباتی که حکومت معاصر گرجستان از آن دم می‌زنند، جیزی بیشتر از نمایش دروغین یک تعادل در لب یک پرتگاه نیست.

Salome Zourabishvili, The wilting petals of Georgia’s Rose revolution, Open democracy, 29 January 2010

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

من مدتهاست که مقالات و نوشته های شما را تعقیب می کنم و همواره از شیوه غیر مستقیم شما در تبلیغ گفتمان های متنوع لذت بردم.
موفق باشید.

-- کاوه - د ، Feb 17, 2010

اتفاق نافرجام گرجستان می تواند درس عبرتی باشدبرای جنبش سبز که انگاری می خواهد با عجله تمام خکومت مذهبی و فرهنگ استبدادی آن راهر چه سریعتر از روی زمین بر چیند.

-- انقلابی صبور ، Feb 17, 2010

ما هنوز پیروز نشدیم که شکست خورده باشیم. چرا مقاله های زیادی در باره در باره شکست نوشته می شود

-- 1 سبز ، Feb 17, 2010

گرجستان حتی در دوران مثلا سوسیالیستی نیز مظهر رشوه خواری و فساد دولتی بود. ترسم از این است که اخلاق فاسد شده ایرانیان در سی سال اخیر جنبش ما را نیز یه ناکجا آباد ببرد.

-- امیر ، Feb 17, 2010

اصطلاح انقلاب مخملی ساخته و پرداخته کیست؟ عبور جوامع بسته و در جا زده در اروپای شرقی و جمهوریهای روسیه ار دیکتاتوریهای ایدیولوژیک معروف به سوسیالیسم دولتی عملی ناگزیر بود و نباید از ان به عنوان انقلاب یاد کرد. اصلا چرا انقلاب؟ و چرا فقط در جهان سوم و کشورهای عقب نگه داشته شده؟اگر انقلابی باید صورت بگیرد آنهم به معنای واقعی کلمه انقلاب در غرب است که شاید با تغییر ساختار اصلی اقتصاد تحول اصلی بشری به وقوع بپیوندد.
جهان سوم و کشورهای چون ایران تنها کافی است تا مدیریت احمقانه انحصارطلب را از طریق رشد فرهنگی مردم و از طریق مسالمت آمیز به مدیریت معقول تبدیل کنند. برکناری قهرآمیز دیکتاتوری های جهان سوم نتیجه ای جز بازسازی نوع جدیدتر دیکتاتوری در پی نخواهد داشت.

-- رضا از استکهلم ، Feb 17, 2010

رئیس جمهور دولت انقلابی گرجستان?

-- بدون نام ، Feb 18, 2010

با شتاب پیروز شدن و بدون بستر واقعی رشد فرهنگ صعود یک شبهای است که سقوط ناگزیر همراه خواهد داشت. جنبش سبز مخملی نیست و با صبر و حوصله می رود تا به آرامی شرایط اصلاح طلبانه خود را به دست آورد. جنبش های مخملی و بازگشت شان به گذشته درس عبرتی است برای آنهایی که می خواهند هر چه سریعتر حتی شده با خشونت به قدرت برسند.

-- Iraj ، Feb 18, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)