خانه > خارج از سیاست > فرهنگ و جامعه > «رشت ٢٩» | |||
«رشت ٢٩»ترجمهی ونداد زمانیv.zamaani@gmail.comبا وجود فعالیتهای جسته و گریخته برای برپایی گالریهای نقاشی نظیر راهاندازی گالری «استتیک» توسط یک نقاش ارمنی در سال ١٣٣٢ شمسی و برگزاری فستیوال سالانهی نقاشی تهران در سال ١٣٣٦، فضای هنری مدرن ایران هنوز دوران طفولیت خود را می گذراند. بازگشایی ناپایدار گالُریهای جدید و از همه مهمتر کمبود محیطی که هنرمندان قادر به تماس، آشنایی و تبادل نظر باشند دست به دست هم داد و زمینههای شکلگیری «رشت ٢٩» را فراهم کرد. کامران دیبا میگوید در بدو بازگشایی، نویسندگان قدیمیتر کشور از آن استقبال نکردند: « آنها کمی مسنتر بودند و خیلی متفاوت با ما. از مشتریان ثابت کافه فردوسی بودند و عادت نداشتند با زنانشان سر یک میز بنشینند و دربارهی همه چیز هم دیدگاههای سفت و سخت داشتند. ما میخواستیم « رشت ٢٩ » جای آرام و بیتشنجی برای هنرمندان باشد. نمیخواستیم آدمهای غیرتی به خاطر رقابتهای عشقی بطری آبجو بر سر دیگران بشکنند. پس از مدتی هنرمندان و نویسندگان معروف کشور نظیر سهراب سپهری، نادر نادرپور ، یدااله رؤیایی، ابراهیم گلستان، احمدرضا احمدی، هژیر داریوش، کامران شیردل، رضا براهنی و صادق چوبک نیز از مشتریان کافهی هنری ما شدند. تهران در سالهای دههی ٤٠ با گسترش صحنههای هنری مدرن در سرخوشیهای روشنفکرانه غرق شده بود. با این وجود در آن سالها هنوز پاتوقی در این شهر وجود نداشت که هنرمندان در آنجا دور هم جمع بشوند و بعد از هر رخداد هنری تا سحر در بارهی آن با هم به گفت و گو بنشینند. از این هم مهمتر این واقعیت بود که دخترهای جدی هنرمند به قهوهخانهها روی خوش نشان نمیدادند و مشروب فروشیها و کباب پزیها نیز انباشته از مردان بود.
روبروی سفارت انگلیس در کافه فردوسی، به خاطر چپیهای سبیلو که شب و روز در باره مارکس و شریعتی سر و کله می زدند جای سوزن انداختن نبود و دیسکوهای شیک شهر از « کلوپ کلید» گرفته تا بقیه، هر شب به صحنههای دعوا و عربده کشی های مستانه تبدیل میشد. با همین انگیزه بود که سه دوست نقاش و مجسمه ساز کامران دیبا، پرویز تناولی و رکسانا صبا به طور جدی در فکر ایجاد محلی برای گردهماییهای دوستانه افتادند و دیری نپایید که در سال ١٣٤٦ «رشت ٢٩» افتتاح شد. کلوپی که در اوج محبوبیت خود اولین حراج آثار هنری مدرن ایران را تدارک دید و پایهگذار و تأثیربخش بسیاری از گرایشات مدرن در هنرهای تجسمی ایران گشت. مجله «بدون» مصاحبهای را ترتیب داده است با پایهگذاران «رشت ٢٩» پرویز تناولی، مجسمه ساز مطرح ایران و کامران دیبا، نقاش و طراحی که از جمله کارهای معماری او میتوان به طراحی « موزه هنرهای معاصر» اشاره کرد. مجله بدون: ماجرا از کجا شروع شد؟ کامران دیبا: به محض برگشت به ایران در شماره ٢٩ خیابان رشت در مرکز تهران، یک دفتر کار معماری باز کردم که هم به دانشگاه امیر کبیر و هم به دبیرستان البرز نزدیک بود. آن وقتها، رکسانا صبا ( دختر ابوالحسن صبا) ، حسین زنده رودی و من اغلب اوقات خود را در استودیوی پرویز تناولی صرف می کردیم. تناولی با عدهی زیادی هنرمند در تماس بود و بر حلقه جمعیت هنرمند و دوست ما هرروز افزوده می شد. در یکی از آن روزها که صحبت از داشتن محلی عمومیتر برای دورهم بودن به میان آمد، به فکرم رسید که پیشنهاد تبدیل طبقه اول ادارهام در خیابان رشت را به یک باشگاه کوچک و هنری در میان بگذارم. پرویز تناولی: استودیوی من در محله ضرابخانه، عصرها محل جمع شدن هنرمندان بود. ما میخواستیم که جای کمی عمومیتری داشته باشیم، درست مثل بقیه صنف ها، کارگران ساختمان قهوهخانههای خودشان را داشتند، رانندهها، نقاشهای ساختمان و بقیه...اصلاً آن قهوهخانهها در حد بنگاه کاریابی برایشان مهم بود. همه صنفهای دیگر، بسته به نوع و محل کارشان در محلههای مختلف شهر پاتوقهای ثابت داشتند... بنا بر این ما هم به فکر ایجاد پاتوق صنفی برای نقاشان، مجسمه سازان، موسیقی دانان و معماران شهر افتادیم. تناولی: وقتی که «رشت ٢٩» قضیهاش جدی شد، من و کامران رفتیم به شاه عبدالعظیم تا از آنجا صندلی چوبی بخریم. کار ما به آنجا کشید که برای خریدن در و پنجره اصیل به قزوین هم سر بزنیم. دیبا: یک در بزرگ سنتی پیدا کردیم و آن را به جای در اصلی گذاشتیم. شیشههای رنگی نصب شده در در اصلی و یک پیشخوان مشروبخوری و ساختن آشپزخانه فضای کلوپ را کاملاً عوض کرد. یک آشپز سنتی استخدام کردیم و در کنار غذاهای ایرانی دست پخت او، و تجربه کار کردن خودم در رستوران خارجی در دوره دانشجویی و کمک همسرم هیلاری، لیست کوچکی از غذاهای فرنگی نیز فراهم کردیم.
مجله بدون: آیا بلافاصله مورد استقبال روشنفکرهای شهر قرار گرفتید؟ کامران دیبا: نسل شاعران دوره ما کمی مسنتر بودند و خیلی متفاوت با ما، آنها از مشتریان ثابت کافه فردوسی بودند، با زنان شان سر یک میز نمی نشستند و دیدگاههای سفت و سخت داشتند. میخواستیم « رشت ٢٩ » جای آرام و بیتشنجی باشد. نمیخواستیم آدمهای غیرتی به خاطر رقابتهای عاشقانه بطری آبجو بر سر دیگران بشکنند. ولی جدای از آنها هنرمندان زیادی در پاتوق جدید در رفت و آمد بودند، پس از مدتی هنرمندان معروف کشور نظیر سهراب سپهری، نادر نادرپور ، یدااله رؤیایی ، ابراهیم گلستان ، احمد رضا احمدی ، هژیر داریوش ، کامران شیردل ، رضا براهنی و صادق چوبک نیز از مشتریان کافهی هنری ما شدند. تناولی: بعضی از نقاشان کارهای خودرا بر روی دیوارهای « رشت ٢٩ » نصب میکردند وبه خاطر آن برای آنها اعتباری در نظر گرفته میشد که میتوانستند غذا و مشروب مجانی داشته باشند. بعدها پای هیپیهای خارجی نیز به باشگاه ما باز شد. ما حتی گاهی به هتلهای ارزانقیمت میرفتیم وهیپیهای آرتیست را که معمولاً گیتاری هم بر کول داشتند، به آنجا میآوردیم. دیبا: از ویولن نوازان دورهگرد گرفته تا صاحبان ماشینهای شهر فرنگ. هر چیز جالب و شگفتانگیز را برای سرخوشی خودمان و مشتریان کافه تهیه می کردیم.
مجله بدون: آیا آثار هنرمندان را در آنجا به معرض فروش می گذاشتید؟ تناولی: بله. ما اولین حراج آثار هنرمندان مدرن را به حراج گذاشتیم. از اکثر هنرمندان مطرح درخواست کردیم تا کارهاشان را برای فروش بیاورند و از پولدارهای شهر و متخصصین و مقامات دولتی دعوت به عمل آوردیم. ملکه فرح دیبا نیز آمده بود و گاهی میشد که وقتی فرح دستش را برای خریدن بلند میکرد، بین مشتریان و فرح بر سر خرید آثار، رقابت صورت میگرفت و کارها با قیمتهای بالاتر به فروش میرفت. دوران پرانرژی کلوپ هنرمندان معاصر چند سالی ادامه داشت تا آنکه کامران دیبا با افزایش حجم بیشترکارها و پروژههای بزرگتر ناچار شد که محل کارش را تغییردهد. پرویز تناولی نیزپس از شهرت جهانیاش و سفرهای ممتد خارجی، دیگر کمتر به « رشت ٢٩ » رفت و آمد کرد و مدتی کوتاهی پس از غیبت بنیانگذاران کلوپ، اولین پاتوق محبوب خلاقان مدرن برای همیشه بسته شد Rasht 29, As Told to Sohrab Mohebbi, Bidoun Magazine. No: 2
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
چه خبر شده که هم شما و هم بی بی سی توی یک روز از کامران دیبا حرف می رنید؟
-- بدون نام ، Apr 23, 2010رکسانا صبا چه شد و کجاست؟ حیف و دریغ از آن دوران. چه سبکسرانه و احمقانه با این انقلاب لعنتی تیشه به ریشه خود زدیم....
-- مینا ملکی ، Apr 24, 2010در ضمن کتاب جدید آقای کامران دیبا را از کجا میتوانیم پیدا کنیم و بخریم؟
-- مینا ملکی ، Apr 24, 2010لطفن راهنمایی کنید چه سالی بسته شد؟
-- سحر ، Apr 24, 2010و ساختمان آن در حال حاضر چه کاربری داره؟ممنون
مطلب فوقالعاده جالبی بود امیدوارم که رسانههای داخلی هم به تاریخچه هنر مدرن در ایران از این زوایا توجه بکنند، مخصوصا برای من که خاطرات بسیاری از دانشکده هنرهای تزیینی که در جنوب خیابان رشت قرار داشت دارم، ای روزگار ننگت ...
-- فرهود ، Apr 25, 2010با درود به خوانندکان پرمحبت
متاسفانه من هم خبر چندانی از وضعیت فعلی ساختمان کلوپ ندارم. در متن اصلی اذعان شده بود که رشت 29 بعد از سه سال بسته شد.
با تشکر
-- ونداد زمانی ، Apr 25, 2010