تاریخ انتشار: ۱۳ دی ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
گفت‌وگو با آلان کوشان

«تائو» یعنی آرامش

پانته‌آ بهرامی

اولین بار که پژواک موسیقی او را در نیویورک شنیدم، از انگشتان روی سنتورش، آوای پیانو شروع به پرواز نمود. پروازی به عمق وجود، به ژرفنای احساس. اسم سازی را که ساخته «تائو» نامیده است، به معنای آرامش.

Download it Here!

اما از ساز «آلان کوشان»، آهنگ‌ساز و نوازنده، به جای آرامش، انرژی است که به بیرون می‌تراود. او توانایی نواختن هزار و دویست نت در دقیقه را دارد. این یک رکورد جهانی است که تنها چهار نوازنده‌ی درامز هم‌رده‌ی او در این توانایی قرار دارند. آلان نام کوهی است در کردستان و نامی است هم برای دختران و هم برای پسران.


آلان کوشان، آهنگ‌ساز و نوازنده

آلان کوشان در مورد سرچشمه‌ی نامش و همچنین ساز تائو می‌گوید:

اسم قدیمی‌ترین داستان عشقی دنیا، که مادها نوشته‌اند، نموزیم آلان است. فکر می‌کنم مادرم اسم من را هم به خاطر این که می‌توانست هم مرد باشد و هم زن انتخاب کرد.

این ساز تلفیقی از صدای پیانو، هارپ و گیتار است. این سازی است که من خودم درست کردم. نت‌هایی که رویش هست شباهت زیادی به موسیقی کلاسیک اروپا دارد تا موسیقی بومی و ملی خودمان. اسم این ساز را من گذاشته‌ام تائو؛ بر اساس فلسفه تائوئیزم. یعنی به گونه‌ای یک آرامش.

پنج ساله بود که موسیقی را در خانواده‌ای که هم مادر و هم پدر با ساز آمیخته بودند، شروع نمود. در نه سالگی عمویش او را به کلاس‌های استاد فرامرز پایور برد. در سن چهارده سالگی برای ادامه‌ی تحصیل موسیقی کلاسیک غربی به سوئیس و آلمان رفت.

بعدها برای کار در دانشگاه تورنتو به کانادا، و تدریس در دانشگاه برکلی به امریکا دعوت شد. شاگرد استادانی چون پیترگیگر و اشتوک هائوزن بوده است.

یکی از دغدغه‌های اصلی آلان موسیقی تلفیقی است. یعنی تلفیق موسیقی ایرانی با موسیقی ملل دیگر. وی اما برای رسیدن به این هدف، نسخه‌های مختلفی از سنتور می‌سازد.

من یک ساز خیلی بزرگ‌تر درست کردم که الکترونیکی بود. آن موقع آلمان زندگی می‌کردم و سنتور را الکترونیکی کردم و تعداد خرکه‌اش را کردم پانزده‌ تا.

و چون آن موقع بیشتر در موسیقی الکترونیک بودم و تحصیلاتم western classical music بود، لازم دیدم سازی ‎داشته باشم که بتوانم با دنیای بیرون کمی بهتر ارتباط برقرار کنم. چون ساز نو با خرک سنتور معمولی ایرانی جواب این کار را نمی‌داد.

به جرأت می‌توانم بگویم بیش از چهارصد‌ـ پانصد تا ورژن متفاوت از این ساز درست کردم که الان حدود چهارـ پنج تا این ور و آن ور دنیا دارم. مثلاً یک ساز دارم که الان ژاپن است. یکی الان در ایران دارم، یکی هم کانادا و دو تا هم اینجا دارم. یکی در مصر دارم که با آن بیشتر موسیقی عربی کار می‌کنم.

کلاً سازهایی که من درست می‌کنم، فقط برای این ‌است که آن چه من می‌خواهم از اندیشه و افکارم می‌آید و از موسیقی ملل می‌آید.

در ایران هم می‌گویند که من، به اصطلاح، پایه‌گذار و پدر موسیقی تلفیقی ایران هستم. البته من خودم این را قبول ندارم. این نوعی موسیقی است که شما یک بخش از موسیقی ایران را بر می‌دارید و با ملل دنیا مخلوطش می‌کنید.

ولی خودم واقعاً وقتی سازی می‌نوازم، بیشتر در مایه‌ی موسیقی آوانگارد است، موسیقی پیشرو، که در ایران به آن شکل جایی پیدا نکرده.

افتخار شاگردی استاد فرامرز پایور را در «خانه‌ی مصدق» آن زمان داشتم که هنرستان موسیقی ملی بود و بعد هم که آمدم خدمت‌شان «خانه‌ی صبا» در خیابان ظهیرالاسلام. و همین طور خدمت استاد حسین ملک مشق کردم و خدمت استاد رضا ورزنده.

این‌ها سه استادی بودند که در زندگی هنری من خیلی تأثیر گذاشتند و موسیقی مدرن یا آوانگاردی که من دارم، ادامه‌ی همان است. منتهی خوب تافت و بافتش را برداشتم، رنگ‌‌آمیزی دیگری برایش درست کردم.

مخصوصاً چون استاد رضا ورزنده دوستی خوبی با پدر من داشتند، هر وقت که ایشان ساز می‌زد، من مدهوش ساز ایشان می‌شدم. انگار در دنیا همه چیز قطع می‌شد، فقط ایشان در وجود من متبلور می‌شد.


بسیاری موسیقی سنتی ایران را حزن‌آلود و ملال‌آور برای نسل جوان می‌دانند. آلان کوشان در مورد اندوه نهفته و انرژی پنهان در این نوع موسیقی و همچنین علل درجا زدن موسیقی در ایران می‌گوید:

موسیقی ما یک جایی راکد مانده است؛ مثلاً شما الان بروید لرستان، موسیقی لرستان را که گوش می‌کنید، تکه‌ای دارند به نام دو چوبه. خب این پر از حرکت است. این باید بخشی از موسیقی ما باشد، نه این که فقط چون فولکلور است، چون موسیقی ایران اصلاً یک موسیقی فولکلور است.

ما که چیزی به نام موسیقی کلاسیک نداریم. موسیقی فولکلور و بعد هم موسیقی ملی که همین چیزی است که الان می‌گویند ردیف و چیزهایی شبیه این. اما من فکر می‌کنم که خیلی جا دارد. ولی این چیزی که الان ما می‌بینیم، متاسفانه نه!

شما فکر می‌کنید دچار یک نوع رکود شده است. فکر می‌کنید علت این رکود چیست؟ علت‌های بیرونی دارد این محدودیت‌ها یا این که علت درونی دارد؟

یکی از بدبختی‌های موسیقی سنتی ایران، اسلام است و مخصوصأ مذهب شیعه. چیز بسیار بی‌خاصیتی است برای هنر. حالا مثلاً شما عربستان بروید؛ خب آن‌ها هم مسلمانند. ببینید چه جوری این‌ها با موسیقی برخورد می‌کنند. چقدر موسیقی‌دان خوب دارند.

یکی‌شان را من برایتان مثال می‌زنم، ام کلثوم! در مملکت ما در این هزار چهارصد‌ـ پانصد ساله این هنوز جا نیفتاده؛ مردم با خودشان رودرواسی پیدا کردند و می‌ترسند. اصلاً این دین یعنی وحشت. برای هنرمند هم هیچ جایی ندارد.

اولین آلبوم او به نام «نینا» در سال ١٩٨٢ در آلمان با ترکیب سنتور ایرانی، با ٩ خرک و تبلای تبلا‌نوازی به نام «بابو کمال» منتشر شد. از او در رادیو WDR آلمان به خاطر تلفیق تبلا و موسیقی ایرانی، که در آن زمان کار تازه‌ای محسوب می‌شد، تقدیر به عمل آمد.

آلان کوشان شیفته‌ی موسیقی هند است که یکی از غنی‌ترین موسیقی‌های دنیاست. وی بر این باور است که موسیقی ایران در هند نیز قابل مشاهده است. پس از مرگ یزدگرد بسیاری از نوازندگان ایرانی به هند رفتند و در آشرام و تمپل‌های آن‌جا به نوازندگی پرداختند.

آلان برای ارتباط مستقیم با رنگ، لحن و پژواک این موسیقی و آشنایی با این فرهنگ، سفری را آغاز نمود. از کلکته پای پیاده به موگراد رفت. این سفر ٢ ماه و ١٤ روز به طول انجامید.

آلبوم جدید او «پَر» نام دارد. «پَر» در ایران منتشر شده و پروژه‌ای است برای سنتور و ‌تبلا. آلبوم «پَر» از هشت قطعه به نام‌های شرق، پارس، تبت، کشمیر، نپال، و هیمالیا تشکیل شده است. علاوه بر آن نشان‌دهنده‌ی توجه آلان به موسیقی آسیای شرق و البته ایران است که طی سفرهای او به این مناطق خلق شده‌اند.

ریزنوازی‌های کوشان و بانرژی در قطعات مختلف، قابلیت‌های جدیدی از این ساز ایرانی را در بستری جهانی آشکار می‌سازد.

این اواخر در ایران کاری به نام «پَر» بیرون آمد که خیلی صدا کرد. چون مخاطب من جوانان هستند. مخالفین زیادی در ایران دارم که در موسیقی سنتی هستند.

چرا؟

به خاطر افکار و عقایدم. این آلبوم «پَر» افکارش جمع شد و در کانادا محصول دو‌ـ سه سی‌دی شد که یکی از سی‌دی‌هایش ‌را نشر «ماهریز» بیرون داد و الان قرار است یک آلبوم دیگر هم از من بیرون بدهند که معروف است به « تاتوره» که یکی از آلبوم‌هایی هست که در اروپا کار کردم که باز از طریق نشر ماهریز خواهد بود.


نشر ماهریز، ناگفته نماند، که به عقیده‌ی من بهترین نشر ایران است. به خاطراین که رئیس این نشر بی‌نهایت برای هنر ارزش قائل است. یعنی کاسب نیست. با خلوص نیت این را می‌گویم، نه چون کاست من را بیرون داده؛ ولی این که چه جوری این آدم توانسته برای جوان‌ها یک روش دیگر تفکر و اندیشه درست کند، این خیلی برای من ارزش دارد.

این که شما در یک جامعه‌ی غلط که همه چیز با دروغ و مسایل پیچیده‌ی روانی گره خورده است این کار کنید. شما در تهران یا اصلأ در کل ایران، نمی‌توانید جایی بروید که کسی به شما دروغ نگوید. خب من هم آدمی هستم که سال‌ها از ایران بیرون بودم و با این تفکر آشنایی ندارم. مثلأ اگر شما چیزی به من بگویید، من قبول می‌کنم.

آلان کوشان روزهای اندوهگین پس از انتخابات و شور جوانان را خود در تهران تجربه کرده است و هنر خود را از آن مردم می‌داند.

اصلأ از مردم بیرون می‌آید. این انرژی که من امشب گرفتم، بازتابی از خود همین دوستانی بود که امشب این ‌جا بودند و تصاویری که در ذهن من بود، از کسانی که در این داستان جان خودشان را از دست دادند. من هم اتفاقاً ایران بودم. خیلی وحشتناک بود. یعنی من چنین چیزی ندیده بودم. جوانان را می‌کشند.

این که می‌گویید سیاست و هنر و مردم، خب این‌ها هیچ‌کدام تافته جدا بافته ازهم نیستند. منتهی من زمانی می‌توانم سیاسی باشم که دارند حق من را به عنوان آدمی که در آن مملکت دارد زندگی می‌کند زیرپا می‌گذارند.

حالا مهم نیست کارم چیست، مثلاً می‌توانم رفتگر باشم، خب حالا زده و هنرمند شده‌ام به گونه‌ای یا هنرپژوه شدم. آن موقع دیگر سیاسی می‌شوی.

یعنی باید بروی جلوش بایستی و بگویی که داری حق من را می‌خوری. وقتی در یک جامعه همه چیز دارد خوب پیش می‌رود، دیگر کسی سیاسی نمی‌شود. هر کسی دارد کار خودش را می‌کند.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

آخه مرد تو اصلا سن وسالت قد میده شاگرد پایور بوده باشی؟ اون دوره یی که استاد درس میداده؟

-- بدون نام ، Jan 3, 2010

نه تصویری از ساز اختراعی ایشان و نه توضیح بیشتری و موسیقی پخش شده (از همان ساز؟) هم که بسیار کوتاه و نارسا ...

ایشان حتماً وب-سایتی یا وب-لاگی چیزی دارند که با مراجعه به آن بشود بیشتر با کارهایشان آشنا شد. نشانی؟

-- master muzaki ، Jan 4, 2010

سن این هنرمند گرامی معلوم نیست، ولی اهمیت در بودن ایشان و صحبتهای با ارزشیت که ،، به افرادی مثل من این را می آموزاند که چشمها یمان را در رابطه با هنر ومذهب بهتر باز کنیم. من خودم شخصا از یک خانواده مذهبی هستم و تا این اواخر هم هنر و هنرمند در افکارم معنی یک چیز کثیف را
تداعی می کرد. حقیقت تلخ در این است که بیشتر هنرمندان با چشم پوشی و ندیده گرفتن کثافتهای مذهبی هنوز به این صنف و اشخاصی که عاشقانه در کار هنر هستند خیانت می کنند. اتفاقا من با خواندن این مقاله خوشحال شدم که هنوز کسانی هستند که از گفتن حقیقت در ماجرای هنری ترسی ندارند. زنده باد هنرمندان مردمی.

-- سامان ، Jan 4, 2010

من و دوستانم از گفتهای این انسان آزاده بسیار شادمندیم.
آدرسهای برای آنهای که می خواستند.
http://www.youtube.com/results?search_query=alan+kushan&search_type=&aq=f
http://www.blogger.com/profile/06099565865471831064
http://dustysantur.blogspot.com/
http://www.myspace.com/kushansantour
http://www.alankushan.com/

-- Alireza ، Jan 5, 2010

اولا تائو به معنی درک راه و روش رموز گیتی است نه به معنی ارامش. احتمالا ایشان تائو را لا نیروانا اشتباهی گرفته اند. در ثانی ایشان میگند که یکی ار بد بختی های موسیقی ایران اسلام است بعدا دقیقار به روس شیعه زوم می کنند اما بلافاصله موسیقی عربستان را می ستایند. با اینکه قبول دارند که آنها هم مسلمانند. پش اسلام نمی تواند ریشه بد بختی موسیقی ایرانی ها باشد. ثالثا: ام کلثوم را مثال می زنند که مصری اند و نه از اهل عربستان. با توسل به دانش کابالا و جن گیری و ستاره شناسی و فالگیری و کیمیا گری ام من حدس می زنم که منظور ایشان ار عربستان اعراب است. خامسا: تا انجائیکه من میدانم موسیق در عربستان حرام است.

-- علی دهقانی ، Jan 5, 2010

برای دوست بسیار عصبی و پر معلوماتمان. مصری ها هم عرب هستند.لطفا بخوانید و توصیه می کنم آرامش را در زندگی فراموش نکنید.
به این سایت ها سری بزنید و در مورد تائو و داستان عربها بخوانید.
http://english.siutao.com/introduction/the_meaning_of_tao.php

http://images.google.com/imgres?imgurl=http://www.accordingtothescriptures.org/pictures/redsea/exodusroute.jpg&imgrefurl=http://www.accordingtothescriptures.org/doctrine/

-- Alireza ، Jan 5, 2010

علیرضای عزیز، مصریان اصالتاً عرب نیستند بلکه همچون ایرانیان و بسیاری دیگر مورد تجاوز اعراب واقع شده و با آنها مخلوط شده اند و چون مدتی طولانی است که به زبان عربی سخن می گویند (بر خلاف ایرانیان که زبان یا گویشهای بومی خود را حفظ کرده اند) و آن فرهنگ و بخصوص دین اسلام را نیز پذیرفته اند، حتی خودشان هم خود را از اعراب می دانند مثل فلسطینی ها و لبنانی ها یاسوریه ای ها و حتی اردن و لیبی و بسیاری جاهای دیگر که مخلوطی از اعراب با نژادها و قومیت های دیگر هستند اما غلبه خون و فرهنگ عرب در آنان بیش از هر چیز دیگری است.

از سوی دیگر، مصری ها نیز همچون لبنانی ها (یا حتی خود ما ایرانی ها و سوریه ای ها و فلسطینی ها و خیلی از کشورهای عرب-زبان دیگر) بیشتر گرایش سکولار دارند و تعصب مذهبی شان به نسبت خیلی کمتر از بسیاری از اهالی عربستان سعودی است اگر چه حتی در میان عربهای عربستان سعودی نیز افراد سکولار را هر چند به ندرت می توان یافت.

به نظر من ایرادهای آقای دهقانی تا حد زیادی وارد است منتهی شاید بتوان گفت چون آقای آلان کوشان کارشان موسیقی تلفیقی است، در نظرگاههای فلسفی و غیره نیز دچار نوعی "تلفیق و ترکیب" موضوعات با یکدیگر شده اند که نمی توان ایراد آنچنانی به آن گرفت.

-- master muzaki ، Jan 6, 2010

با احترام. اگر از تاریخ بگویم، اولا، تا بحال که چیز زیادی از آن نیاموختم. تجاوزی که شما اشاره کردید پیش از اعراب
می اید. نظری به زندگی اقوام سامی را از این سایت ها بیاندازید:
The Assyrians.//The Phoenicians.// The Hebrews, an ancient people.
http://en.wikipedia.org/wiki/Babylon/ and finaly the Arabs.
The ancient history of the Egyptians, Carthaginians, Assyrians, ... - Google Books Result
also this book on the Iranians: sol mirsky on iranian history  
من شخصا فکر می کنم بعضی از خوانندگان زود احساساتی می شوند و با دوری از منطق شلوغش می کنند و در اینجا بایستی متذکر شوم که
کار هنری اقای کوشان شروع یک حرکت منطقیست.

-- سامان ، Jan 6, 2010

سامان گرامی، من هم معتقدم ترکیب شدن و امتزاج اقوام ایرانی با سامی (عربها، عبرها [یهودیان]، آشوریان و آرامی ها و غیره) و همچنین با ترکان و هندی ها و چینی ها، خیلی پیش از پیدایش حتی سلسله هخامنشی (هر چند به کندی و اندک) بوده چه رسد به آن که "تجاوز اعراب" را بخواهیم به عنوان سرفصل این امتزاج قومی و نژادی در نظر بگیریم.

منتهی چون بیشتر منابع تاریخی و تحقیقی، به دلایل مشخص، سالها است سعی می کنند از آن برهه تاریخی خاص به عنوان شروع این مخلوط شدن قومی نام ببرند، من هم از اصطلاح نه چندان درست "تجاوز" استفاده کردم.

به هر حال یک چیز مسلم است: اعراب، تا پیش از اسلام، نفوذ و حمله گسترده به این همه کشور و قوم تا نقاط دور دست نکرده بودند (شاید هم حق داشتند، چون داشتند «انتقام تاریخی» خود را از هر کس و ناکس که به آنها ظلم کرده و بخشی از آنان را به صحراهای خشگ و بیابان رانده بوده می گرفتند؟) و امپراطوری هفتصد ساله آنان از همان دوره شروع می شود.

این هم یک اصل اثبات شده است که اسلام بیشتر به زور شمشیر و تجاوز و جنایت و ارعاب خود را به دیگران تحمیل کرد (بیشتر مذاهب همینگونه عمل کرده اند!) تا حلم و شفقت و بخشش و مهربانی و ...

متاسفانه دین اسلام، بخصوص نوع شیعه و سنی آن، با خشونت همراه است و این دین و پیدایش آن، با عربها.

-- master muzaki ، Jan 7, 2010

بنظر میرسد موضوع تاریخی شد؟
آیا فامیل اسماعیل کوشان هستید؟
در قدرت نوازندگی شما هیچ بحثی نیست ولی ما که موسیقی
آوانت گارد نداریم و در حال حاضر هم هنر در داخل ممکت
حرکتی بجز دست و پا زدن کار دیگری نمی کنه پس موسیقی شما قرار برای مردم چیکار کنه؟

-- جهانگیر ، Jan 9, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)