خانه > انديشه زمانه > عقايد دينی > اوجگیری مصباح یزدی و حجتیه | |||
اوجگیری مصباح یزدی و حجتیهمزدا اقبالسخنرانیهای پیش از خطبه نماز جمعه مصباح یزدی در کوران دوره اصلاحات سر و صدای بسیاری به پا کرد. از میان همه آن که مصباح در طول این سالها گفت (از قبیل بحث حکومت اسلامی، تزیینی بودن رأی مردم، مجاز و بلکه صواب بودن اعمال خشونت در راه ترویج دین و ...) که هر کدام منجر به یکی از بحرانهایی شد که محمد خاتمی از تحمیل هر ۹ روز یک بار آنها بر دولت خود مینالید، یک نظریه او از همه کلیدیتر است: نظریه اکتشافی بودن ولی فقیه و نه انتخابی بودن آن. مصباح بر این مبنا میگوید جانشین امام غایب توسط خود آن امام انتخاب شده و در جامعه حضور دارد و وظیفه خبرگان، نه رایزنی برای انتخاب اصلح، که کشف این نایب از پیش تعیینشده با تشخیص مشخصات جمع شده در اوست. بدین صورت مشروعیت نه با واسطه خبرگان از طریق آرای ملت، که بلاواسطه از جانب خود امام عصر به ولی فقیه داده شده است. بالطبع جایگاه ولایت فرای نظر و نظارت مردم است. قدر مسلم دلیل اصلی اوجگیری یکباره مصباح یزدی در سپهر سیاسی حکومت ایران، ساختن و پرداختن همین تئوری است؛ چرا که کاملا به مذاق و مزاج دیکتاتور خوش مینشست و پشتوانه نظری شرعی برای جایگاه فرامردمی و مصون از انتقاد او فراهم میآورد. مصباح با هدف افزایش نفوذ سیاسی خود و حلقه مریدانش در هسته مرکزی قدرت جمهوری اسلامی و پیشبرد اهداف آشکار و پنهان خویش، دست بر مناسبترین نقطه ممکن گذاشت: حس شدید نارسیسیستی و عظمتطلبانه رهبری که با انتخاب خاتمی بر خلاف اراده او تا حد زیادی جریحهدار شده بود. مصباح یزدی بار همه حمایتهایی را که مراجع تراز اول و روحانیون برجسته از مرجعیت و کلاً رهبری خامنهای نکرده بودند، به دوش کشید؛ جبران مافات کرد و به پاداش ان دستپروردگان خود را به عنوان سربازان ذوبشده در ولایت در قدرتمندترین مراکز قدرت رژیم بالا کشید و برای روز مبادا گوش به زنگ گذاشت. یکی از محسوسترین نتایج این اتحاد استراتژیک، بسیج امکانات مادی و معنوی حکومت در جهت تبلیغ و پیادهسازی تفکراتی بود که سالیانی نه چندان دور، در زمان آیتالله خمینی کاملاً به حاشیه رفته بود: تفکرات حجتیه
اما این ماجرا سویه دیگری هم دارد. حکومت جمهوری اسلامی به عنوان یک نظام توتالیتر مانند هر نظام این چنینی دیگر، به علت مشکلات عدیده ساختاری با بحران فساد و ناکارآمدی روبهرو است. باز به مانند هر رژیم توتالیتر دیگر، دستگاه رهبری برای توجیه این معضل عمیق ساختاری نیاز به دستاویزی دارد. طبیعی است که در هر برهه از عمر رژیم، بنا به شرایط و مقتضیات زمان، جنس و نام آن تغییر مییابد: فتنههای امپریالیسم و ضد انقلاب (از ابتدای انقلاب تا شروع جنگ،) جنگی بودن شرایط مملکت و کارشکنی و خرابکاری مناقین (در طول جنگ،) خرابیهای ناشی از جنگ، تحریم ها و تهاجم فرهنگی و رواج الگوهای غربی (بعد از جنگ تا دوره اصلاحات،) سیاستهای لیبرالی و غربگرایانه اصلاحطلبان و بیعرضگی و بیلیاقتی آنان در اداره مملکت و ... پس از روی کار آمدن احمدینژاد، دیگر نه از جنگ خبری بود، نه از منافقین، نه اپوزیسیونی نای نفس کشیدن داشت، نه تهدید خارجی در میان بود. اصلاحطلبی هم در ساخت حکومت نفوذ نداشت. به عکس، خزانه کشور بسی پرتر از همیشه شد؛ قدرت به طور کامل در دست ذوبشدگان در ولایت بود. گلوگاههای رسانهای و تبلیغاتی داخل کشور یا در بست در اختیار حکومت بود یا اگر نیمچه رسانه مستقلی هم مانده بود، به شدت زیر تیغ قرار داشت و طبعاً کسی را یارای تهاجم فرهنگی از درون نبود. به لطف نسقکشی از مردم هر سیاستی که اتخاذ میشد، کسی را یارای مقاومت نبود و به کرسی مینشست و ... اما کشور روز به روز بیشتر در چال هرز تباهی در همه زمینهها فرو میرود. آیا توجیهی خرجنشده برای حکومت مانده است؟ خیر. از دید حاکمان ایران، این بهترین توجیه وضع موجود برای معتقدان سادهدل نظام است. اهمیتی ندارد که کشور در عرض چهار سال به قدر دست کم ۴۰ سال به عقب رفت. غمی نیست اگر مملکت با سرعت هر چه تمامتر و هر ثانیه بیش از پیش در سراشیبی سقوط میغلتد. مگر در قرآن به سنت ابتلا اشاره نرفته است؟ مگر نه اینکه هر که در این بزم مقربتر است، جام بلا بیشترش می دهند؟ آیا زمینهسازی ظهور، ارزش آن را ندارد که ملت برگزیده امام زمان در جهت تسریع ظهور او هر میزان از جان و مال و آبرو و هر چه که دارد، هزینه کند؟ مگر رییسجمهور مهدوی در سخنرانیهای خود نگفت که مسأله ما دیگر اداره داخل نیست؛ باید سریعا داخل را جمع و جور کنیم و به اداره دنیا بپردازیم؟ حالا در این میان چه کسی را جرأت و جربزه آن است که به مخالفت با این روند مبارک برخیزد؟ آیا گمراه نیست؟ آیا معاند نیست؟ از همه مهمتر آیا به تقابل مستقیم با امام زمان نپرداخته است؟ در این استراتژی هر که زبان به انتقاد بگشاید، دل امام زمان را به درد آورده است. چه آن کارگری که در طلب حقوق ماهها عقبافتاده دست به تحصن میزند، چه آن ستون انقلاب و نظام که تکیه زده بر عالیترین مقام نظارتی کشور وظیفه نظارت و انتقاد دارد، یا گمراه است یا معاند. چه گناهی بالاتر از اینکه در اجرای رسالت بسترسازی برای ظهور اختلال میکنند؟ چه گناهی بالاتر از اینکه دل آقا و نایبش را خون میکنند؟ خطرناکترین کاربرد این حربه اما دادن یک بهانه شرعی به بدنه نیروهای سرکوب است که عموماْ به چشم پرستش به رهبر مینگرند و این چنین مجوز هر اندازه بیرحمی و خونریزی را در اختیارشان میگذارد. قسمتهای پیشین: • موعودگرایی، آخرین فاز ایدئولوژی حکومت ایران • دلایل موعودگرایی حکومت ایران |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
به نظرمن هرسه این مقالات سه گانه در مورد موعودگرائی جالب بودند ولی مقاله اول که بیشتر به خود مهدویت پرداخته بود لایه های عمیق تری را می کاوید و تئوریک تر بود.
-- میثم از رم ، Aug 10, 2009ممنون از نگاشتن این مقالات
«ظهور» از زمان خلقت بشر با نافرمانی ابلیس از فرمان الهی در سجده در برابر انسان صورت گرفت. شیطان همراه انسان بر روی زمین «ظاهر» گشته و توسط اولیا و حزب و اخوان و پیروان خط خود اقوام گوناگون بشری وملتهای بسیاری را که به مراتب از ملت ما غیور تر بودند را چنان از خداپزستی دور و به تقلید هم نوع و بت پرستی و شرک و فساد و غیره وغیره آلوده کرد که به فرمان خداوند از روی زمین پاک پاک گشتند. آیا وقت آن نیست که از گذشتگان عبرت گرفته و از این فتنه «ظهور» دست بشوییم؟؟؟
-- بدون نام ، Aug 10, 2009من برای قسمتهای دیگر این مقاله ارزشمند لحظه شماری میکنم. شاید یکی از دلایل من برای سر زدن به این سایت همین مقالات است.
با تشکر فراوان از مزدا
-- صادق ، Aug 10, 2009مقاله ی مستدل وخوبی بود .
-- Sadegh ، Aug 11, 2009یعنی یک کلام: شیعه ایرانی باید روزی انتخاب فرماید: امام زمان یا ایران.
خوشبختانه در این انتخاب شورای نگهبانی نیست تا ایران را حذفکرده تنها کاندید امام زمان باشد. بعد آغا بیاید از سر بزرگی لطفکرده حکم جکومتی بکند به شورای محترم نگهبان تا ایران از انتخابات حذف نشود. بعد سردار صادق محصولی و دکتر ا.ن مهندسی انتخابات کنند و نام امام زمان با اکثریت دشمن شکن 99.8 درصد از صندوقها ظهورکند. (وقایع بعدیه خلاصه میشود.)
نه هیچ کدام نیاز نیست. این انتخابات در خانه دل هر ایرانی باید روزی انجام شود: آینده موهوم یا امروز مملکت؟
-- اورینب ، Aug 11, 2009من هرگز نفهمیدم چرا امام زمان باید در ایران ظهور کند و یا نایبش باید ایرانی باشد. چرا؟
-- دوست ، Aug 11, 2009نظریه مبنی بر تلاش برای زیاد شدن ظلم و جور، چیزیه که به این انجمن/ هیئت حجتیه نسبت داده شده و خودشون مطلقا این رو قبول ندارن، اگر آرشیو روزنامه جامعه رو داشتید خوب بود مصاحبه اش رو در سال 1376 با آقای سروش میخوندید که او هم زمانی جزو این گروه بوده و اینکه حجتیه مُبدع این نظریه بوده باشه رو به شدت رد میکنه.
-- فاطمه ، Aug 11, 2009کاش برای تیتر زدن کمی بیشتر دقت میکردید
در رابطه با مهدویت، توجه شما را به این مقاله جلب میکنم:
-- بابا ، Aug 12, 2009http://benjamin-46.blogspot.com/2009/08/blog-post_07.html