تاریخ انتشار: ۹ آذر ۱۳۸۷ • چاپ کنید    
امام زمان به چه کار فقها می‌آید؟ (۶)

غالیان و برساختن تشیع کنونی

اکبر گنجی

زمانه: اکبر گنجی، در مقاله‌ی «پیشینه‌ی نظریه علمای ابرار در دوران اخیر»، نقدهای وارد بر نظریه‌ی امامت فعلی شیعیان را بازگو کرده است. به این ترتیب، خواننده‌ای که قسمت ششم مقاله‌ی «امام زمان به چه کار فقها می‌آید؟» را می‌خواند، برای ادامه‌ی بحث، باید مقاله‌ی بعدی را هم که همزمان منتشر شده است، از نظر بگذراند.

شاید گمان رود که غالیان جریانی متعلق به قرون گذشته است. اما متاسفانه باید اعتراف کرد که تشیع فعلی، تشیع غلات است.

تشیع برساخته‌ی اینان، امام‌اش همان انسان کامل عرفاست، با این تفاوت که غالیان کنونی برای افزایش قدرت و کرامات امامان، نظریه‌ی انسان کامل عرفا را بسیار فربه کرده‌اند. برای تثبیت این مدعا، به برساخته‌های یکی از فلاسفه و عرفا و فقهای کنونی حوزه‌ی علمیه قم، یعنی آیت‌الله جوادی آملی، استناد خواهیم کرد.

آنچه در پی می‌آید، مدعیات فقیه، فیلسوف و عارف حوزه‌ی علمیه‌ی قم است.

چهارده جلد از تفسیر قرآن ایشان تاکنون منتشر شده است. گزارش ما صرفاً محدود به تفسیر چهارده جلدی او است.

به احتمال زیاد، نواندیشان دینی این کتاب را نخوانده‌اند، اما پخش درس‌های مختلف ایشان از سیمای جمهوری اسلامی، حاکی از آن است که آرای آیت‌الله جوادی آملی از طریق رسانه‌های دولتی، و شاگردان‌اش، در سطحی وسیع منتشر می‌شود.

ممکن است به دلایل مختلف، افراد به نظرات ایشان عنایت نداشته باشند، اما آرای او، یکی از پشتوانه‌های مهم نظریه سازی دینی برای نظام سیاسی حاکم است.

۱- ائمه برتر از پیامبران و صالح کننده آنان

اگر تعارفی که برسازندگان تشیع رسمی با پیامبر گرامی اسلام دارند نادیده گرفته شود، آنان، امامان خود را از همه‌ی انبیای الهی بالاتر به شمار می‌آورند. جوادی آملی می‌گوید:

«اهل بیت عصمت و طهارت انواری هستند که مردم در پرتو هدایت آنان خدا را می‌شناسند و به بهشت دست می‌یابند، پس آنها عقل منفصل امت و جامعه هستند، از این رو هنگام زیارت به آن ذوات نورانی عرض می کنیم: السلام علی من به یعبد الرحمان، و این سخن مجاز نیست...

رسول اکرم در بیانی نورانی، که ناظر به مهیمن بودن آن حضرت بر سایر پیامبران است، فرمود: همه‌ی پیامبران زیر پرچم من هستند: آدم و من دونه تحت لوائی یوم القیامه. با این بیان، سبقت امیر مومنان بر پیامبران پیشین را نیز می‌توان ثابت کرد، زیرا طبق آیه شریفه مباهله، آن حضرت نفس و جان رسول اکرم است، چنان که از انضمام این دو نکته به روایتی که درباره‌ی عظمت صدیقه ی طاهره نقل شده، جایگاه رفیع آن حضرت در میان پیامبران و اولیای الهی روشن خواهد شد.

آن حدیث شریف این است که اگر امیر مومنان نمی‌بود، برای همسری حضرت فاطمه کفوی نبود و غیر از امام علی بن ابی طالب هیچ‌کس شایستگی آن را نداشت که حضرت زهرا به عنوان همسر از او اطاعت کند:

«لو ان الله تبارک و تعالی خلق امیر المومنین لفاطمه ما کان لها کفو علی ظهر الارض من آدم و من دونه.» براین اساس، بعید نمی‌نماید که اگر سایر انبیا خواهان لحوق به مقام عترت باشند که مهیمن بر مقام آنهاست، دستیابی آنان به لحوق این مقام- مدتی طول بکشد، یا مراحلی بگذرد...

اولین فیض صادر یا ظاهر از حق تعالی، نور این خاندان بود و دیگران در مراحل پایین‌تر و در پرتو و در شعاع آن نور اول‌اند و سرانجام ممکن است در آخرت به آنان ملحق شوند...[پس برهان ما این است]

الف- اهل بیت عصمت نور واحدند

ب- در داستان حضرت خلیل دعایی مأثور است که خواهان لحوق به صالحان است و چنین مضمونی از حضرت علی بن ابی طالب نقل نشده است

ج- برهان عقلی بر صادر یا ظاهر بودن اهل بیت طهارت در دسترس هست، ولی چنین دلیلی درباره‌ی حضرت خلیل خدا نیست

د- هر کس در آخرت از صالحان باشد حتماً در دنیا نیز از صالحان خواهد بود، بنابراین، آنچه درباره‌ی حضرت ابراهیم و حضرت امیر مومنان وارد شده تفاوت دارد1

برساختن «تشیع غالی» نیازمند ادعاهایی بیش از این است. لذا ادعا می‌شود قبل از اینکه حضرت آدم خلق شود، علی بن ابی طالب، پیامبری پیامبر گرامی اسلام را تصدیق کرده است:

«حارث بن عبدالله همدانی از حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب نقل کرد که آن حضرت فرمود... من بنده ی خدا و برادر رسول خدا و اولین تصدیق کننده‌ی او بودم. من او را در حالی که آدم بین روح و جسد بود، تصدیق کردم: «صدقته و آدم بین الروح و الجسد» (بحار، ج 39، ص ۲۴۰، ح ۲۸) کسی که قبل از آدم رسول اکرم را به نبوت و رسالت تصدیق می‌کند انسان کامل است که در برابر کامل‌تر از خود قبل از تحقق آدم مصدقانه و صادقانه قرار می‌گیرد2

۲- قرائت وحی به محض تولد و آوردن اسرار و علوم الهی با خود

امام حسین، همچون عیسی بن مریم، به محض تولد به قرائت وحی پرداخته است و اسرار و علوم الهی را با خود به دنیا آورده است:

«خلیفه الله کسی است که تغذیه‌ی علمی و عملی او از تعلیم اسماء تأمین می‌شود... از این رو وقتی محمدبن حنفیه انسان کاملی چون امام حسین را وصف می‌کند افزون بر بیان سه خصوصیت: «اعلمنا علماً، اثقلنا حلماً و اقربنا من رسول الله رحماً (۱- از همه‌ی ما عالم‌تر است ۲-در فضیلت‌های عقل عملی از همه‌ی ما حلیم‌تر و بردبارتر است ۳- از همه‌ی ما به رسول الله نزدیکتر است) دو وصف دیگر را نیز بیان می‌دارد که برتر از زمان است:

نخست این که، او پیش از آن که آفریده شود فقیه بود: کان فقیها قبل ان یخلق، یعنی اسرار و علوم الهی را به همراه خود آورده و آنها را از کسی نیاموخت، بلکه به مکتب نرفته، با غمزه، مسأله آموز صدها مدرس شد. دوم این که، پیش از آن که به زبان بیاید وحی را قرائت کرد: و قرأ الوحی قبل ان ینطق، یعنی پیش از این که وحی به مقام لفظ تنزل کند و در کسوت کلمات و حروف درآید معلوم آن حضرت بود و یا پیش از آن که آن حضرت به سن تکلم بالغ شود، همانند عیسی آشنای به وحی بود، بدون آن که نیازمن مکتب و آموختن از راه سمع و بصر باشد3

جوادی آملی در تفسیر آیه ۱۲۴ سوره بقره، بحث مبسوطی ارائه کرده است که خداوند حضرت ابراهیم را در سن کهولت، پس از آزمایش‌های بسیار سنگین به امامت منصوب کرد. برای اینکه آن آزمون‌ها، زمینه سازی اعطای مقام امامت‌اند.

اولین آزمون ابراهیم، افکنده شدن به درون آتش انبوه و پر حجم بود. دومین آزمون سخت تر از آزمون اول بود. ابراهیم در پیری صاحب فرزند شد. خدا به او فرمان داد تا سر فرزند خود را با چاقو از بدن جدا کند. در آن شرایط دشوار، ابرهیم از غیرخدا منقطع شد، تمام نیاز وجودی‌اش معطوف به خدا گشت، «آنگاه مقام امامت بهره‌ی او شد4.

حال خوب است جوادی آملی و دیگر مدعیان به این پرسش پاسخ گویند:

دو امام هفت ساله (امام نهم، امام جواد، و همچنین امام دهم، امام هادی) پس از پشت سر نهادن کدام آزمون سخت، در هفت سالگی، مقام امامت، برای آنها حاصل شد؟

کودک هفت ساله چگونه «انسان کامل» و «ولی الله» می‌شود؟

۳- نازل شدن روح القدوس فقط بر پیامبر اسلام و ائمه

ادیان دارای متافیزیک بسیار بزرگی هستند که با جهان شناسی کهن سازگار است، اما پذیرش این متافیزیک نامدلل و باور نکردنی، برای دیندارانی که در دوران مدرن زیست می‌کنند، بسیار دشوار است.

این متافیزیک، گره‌گشای هیچ‌یک از مسائل ایمانی نیست، چه رسد به مسائل حیات جمعی.

روح القدوس، یکی از باورهای متافیزیکی گذشتگان است. اما برسازندگان تشیع کنونی، از این باور متافیزیکی هم به سود غالی‌گری بهره می‌جویند:

«فرشته‌ای بزرگ‌تر از جبرییل و میکاییل، که تأیید به آن از مختصات برترین انسان‌های کامل، یعنی رسول اکرم و اهل بیت عصمت و طهارت است و بر پیشینان نازل نشده است، مطابق روایات متعددی پس از آن که فرشته‌ی مزبور برای اولین بار از آسمان هبوط یافت و بر رسول گرامی نازل شد، به آسمان صعود نکرد و هم اکنون با وصی دوازدهم آن حضرت، حضرت حجه بن الحسن العسکری همراه است5

اینها سخنان یکی از فلاسفه حوزه‌ی علمیه قم است. تمام مدعیات با چند روایتی که غلات ساخته‌اند، مدلل می‌شود.

۴- آگاهی ائمه از تمام کارهای روزانه مردم جهان و باطن افراد

فعل خداوند در عالم هستی از طریق قلب ائمه‌ی شیعیان در جهان جاری می‌شود. این اولین دلیل اطلاع ائمه از تمامی کارهای مردم جهان است.

دومین دلیل، این است که باطن افراد، حوزه‌ی عمل ائمه است. پس باطن هیچ‌کس بر امام پوشیده نیست.

سومین دلیل این است که تمام فرشتگان روازنه به خانه ائمه می‌آیند و می‌روند و تمام اخبار جهان را به اطلاع ایشان می‌رسانند:

«باید از محدوده‌ی کار خود که باطن افراد است با خبر باشد6.» «خداوند هر کاری را در عالم اراده کند، از قلب امام می‌گذراند و امام با این روش از امور عالم آگاهی می‌یابد...قلب امام آشیانه‌ی اراده‌ی الهی است، از این رو امام از آنچه در جهان می‌گذرد آگاه است7

یک دسته از روایات: «شئون معنوی امام را بیان می‌کنند، مانند آگاهی امام از اعمال مردم و شهادت او بر آنها، عرضه و ارائه اعمال مردم به پیشگاه امام در هر بامداد و شامگاه و واسطه‌ی فیض بودن امام و اینکه نیل دیگران به کمالات و فیوضات و مقامات به برکت امامت امام است8

«ائمه نه تنها شئون ظاهری جامعه را رهبری و هدایت می‌کنند بلکه آنان بر روح و جان افراد نیز احاطه علمی و اشراف حضوری دارند، از این رو از عقاید و اخلاق و اعمال دیگران آگاهند و آنها را می‌بینند9

۵- ائمه درهای علم و بهشت

شیعه غالی، ائمه را به «درهای علم و حکمت» و «بهشت» تبدیل می‌کند که بدون آنها کسی نمی‌تواند وارد بهشت شود:

«نه در علوم ادبی می‌توان بهره‌ی صحیح از قرآن بدون حدیث اهل بیت برد... و نه در دانش‌های فقهی و حقوقی چنین بهره‌ای ممکن است و نه در معارف حکمی و کلامی میسور و نه در مشاهد عرفانی مقدور است... انسان کامل معصوم که امروز در مدینه‌ی علم و حکمت نبوی است، فردا در بهشت رضوان الهی است. آیا ممکن است کسی از غیر در بهشت بتواند وارد شود؟10

در این برساخته، ائمه به تنها «در ورودی بهشت» تبدیل می‌شوند. بدین ترتیب، غیرشیعیان، که اکثریت مسلمان‌ها را تشکیل می‌دهند، وارد بهشت نخواهند شد. سپس غلو را افزایش داده و مدعی می‌شود که بدون ائمه، مکاشفات عرفانی امکان‌پذیر نیست.

یعنی مولوی و ابن عربی و غزالی و دیگر عارفان سنی مذهب، هرچه در این زمینه گفته‌اند، کذب محض بوده است، چه رسد به عارفان یهودی و مسیحی.

جالب آن است که فقیهان، متکلمان و مفسران مسلمان، نظریه‌ی انسان کامل عرفای اهل سنت را گرفتند تا ائمه را مصداق حقیقی آن نظریه معرفی کنند.

در گام بعد، به آنها گفته می‌شود، بدون توسل به ائمه، و دستگیری آنان، مشاهدات عرفانی مقدور نیست.

۶- ائمه تنها راه فهم و تفسیر قرآن

برسازندگان تشیع کنونی، در غلو گوی سبقت از همه‌ی غالیان گذشته ربوده، مدعی می‌شوند بدون ائمه، کسی قادر به فهم مسائل کلامی و فلسفی نیست، تا چه رسد به فهم قرآن. اگر کسی از سر انصاف به تفسیر های شیعیان و تفاسیر برادران اهل تسنن بنگرد، ناصواب بودن این مدعا بر او آشکار خواهد شد.

جوادی آملی می‌نویسد:
«آنان که بی‌«عترت» در پی فهم قرآن‌اند، رویا را تجزیه و ترکیب می‌کنند و چنین می‌پندارند که با کتاب لغت می‌توان آن را تعبیر کرد11.» «آگاهی از تأویل، پیوند تنگاتنگ با اهل بیت عصمت و طهارت را می‌خواهد که راسخان در علم‌اند12

«اهل بیت عصمت و طهارت تالی تلو و «ثانی اثنین» قرآن‌اند و هرگز از آن جدا نمی‌شوند... چون آنان مصداق کامل «مطهرون» هستند، به عالی‌ترین معارف قران کریم دست یافته‌اند13

از سنی‌ها بگذریم، تفاسیری که نواندیشان معتقد به حقوق بشر، دموکراسی و آزادی از قرآن ارائه می‌کنند، با روایات منقول از ائمه به شدت تعارض دارد.

نواندیشان دینی ایران، برای آن که به تفسیری سازگار با مدرنیته از قرآن دست یابند، روایات ائمه را کنار نهاده‌اند.

۷- همه‌ی علوم محصول برکت ائمه هستند

«علم کوثر روانی است که از سینه به گوش مخاطب جاری می‌شود، و چون همه علوم به برکت خاندان عصمت و طهارت است یکی از القاب نورانی امام زمان «ماء معین» است، زیرا در حقیقت، آن حضرت آب حیات بشریت است14

۸- رجعت: دوباره زنده شدن ائمه و انتقام گرفتن از قاتلان خود

رجعت یکی از باورهای شیعیان است. یعنی برخی از مظلومان و ظالمان، قبل از قیامت، پس از ظهور امام زمان، دوباره زنده خواهند شد تا از مظلومان و ستمکاران انتقام بگیرند.

رجعت یکی از فروع اعتقاد به مهدویت است. مجلسی در بحار الانوار ج ۵۳ بیش از ۱۸۰ حدیث در اثبات رجعت نقل کرده است. حر عاملی در كتاب الایقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرجعه، حدود ششصد آیه و روایت به عنوان شاهد و مثبت رجعت نقل کرده است. كلینی، صدوق، شیخ مفید و شیخ طوسی هم از جمله افرادی هستند که کتاب‌هایی در این زمینه تالیف کرده‌اند.

مطابق روایات، علی بن ابی طالب و حسین بن علی به دنیا رجعت خواهند کرد، پس از انتقام گرفتن از دشمنان خود، قرن‌ها در جهان فرمانروایی خواهند کرد.

جوادی آملی در این زمینه می‌نویسد:
«بازگشت همه امور به سوی خداست: والی الله ترجع الامور... تفسیر این آیه در برخی از روایات به رجعت یا ظهور حضرت مهدی نوعی تفسیر به باطن است... اهل بیت نبوت این آیه را گاهی به روز قیامت تفسیر کرده‌اند و زمانی به رجعت و گاهی به ظهور حضرت مهدی، و نظیر چنین تفسیری از ائمه اطهار در آیات قران فراوان است15

این اندیشه در جهان اسلام مخالفان جدی داشته است. فردی به ابن عباس می‌گوید برخی از مردم عراق بر این باورند که علی بن ابی طالب پیش از قیامت دوباره زنده خواهد شد. ابن عباس در پاسخ می‌گوید: آنان دروغ می‌گویند، به جان خودم سوگند اگر علی پیش از قیامت زنده می‌شد ما زنانش را نکاح نمی‌کردیم و میراثش را قسمت نمی‌نمودیم16.

انتقام گرفتن از فرزندان قاتلان امام حسین، یکی دیگر از فروع مهدویت است.

جوادی آملی در این خصوص می‌نویسد:
«امام باقر یا امام صادق فرزندان قاتلان سیدالشهداء را از مصادیق ظالمان برشمرده است. سر این تطبیق برپایه‌ی روایاتی که کشته شدن فرزندان قاتلان امام حسین به دست مبارک قائم آل محمد را بیان می‌کند آن است که آنها از کرده‌ی پدران‌شان خشنودند و به آن فخر می کنند17

اول: تاکنون دلیلی بر صدق وجود امام دوازدهم اقامه نشده است

دوم: هیچ دلیلی برای صدق رجعت (زنده شدن امامان و ظالمان در دوران ظهور امام زمان) وجود ندارد

سوم: آیا کشتن نوادگان قاتلان امام حسین و امام علی، پس از هزاران سال، اخلاقاً و به لحاظ حقوقی قابل دفاع است؟

چهارم: دین برای صلح و دوستی است، یا برای جنگ افروزی و انتقام گیری از نسل‌های بعدی، به جرم پدران‌شان؟

۹- تطبیق آیات قرآن بر ائمه

تطبیق آیات قرآن بر ائمه امری است که موجب اعتراض اهل تسنن در طول تاریخ شده است.

می‌گویند:
«غیب چیزی است که با هیچ یک از حواس عادی و یا حواس مسلح قابل درک نباشد و در مقابل حضور و شهادت است و مصادیق فراوانی دارد و اگر در بحث روایی مفسران شیعه عنوان غیب، بر حضرت مهدی تطبیق شده است، از قبیل بیان مصداق است، نه تفسیر مفهوم، و از باب نمونه است، نه حصر. و مستند آن نص مورد قبول امامیه است، گرچه دیگران آن را نپذیرند. بنابراین، آنچه آلوسی به پیروی از امام رازی گفته است: «زعمت الشیعه انه القائم وقعدوا عن اقامه الحجه علی ذلک» (روح المعانی، ج ۱، ص ۱۰۷) ناصواب است18

«این گونه احادیث در تفاسیر روایی شیعه «تطبیقی» است، نه «تفسیری»، چنانکه مقصود، بیان برخی مصادیق است، نه حصر و تخصیص عام یا تقیید مطلق، و از این رو طعن امام فخر رازی بر شیعه به این که «تخصیص مطلق بدون دلیل، باطل است» (تفسیر کبیر، ج ۲، ص ۳۱)، بی‌مورد است.

مفسران شیعی نمی‌گویند: لفظ غیب در این معانی (مانند قیامت، رجعت و قیام حضرت مهدی به کار رفته یا مصداق آن منحصر به اینهاست، بلکه گفته‌اند: معنای غیب، جامع و کلی است و برخی از مصادیق آن در قرآن و برخی در کلمات معصومان بیان شده و امور یاد شده برخی از مصادیق غیب است، نه مفهوم آن19

«جمله این ما تکونوا یأت بکم الله جمیعاً ان الله علی کل شیء قدیر (بقره، ۱۴۸) ناظر به اصحاب حضرت ولی عصر است. آنان ۳۱۳ نفرند. هرگاه به این تعداد، افراد واجد شرایطی پیدا شدند، خدای سبحان آنها را در هر جا باشند گرد می‌آورد تا به حضور حضرت حجت مشرف شوند و آن حضرت حکومت جهانی خویش را تشکیل دهد20

۱۰- امام زمان مصداق انسان کامل

«گذشته از براهین عقلی بر ضرورت وجود انسان کامل و تام معصوم در هر عصر و دوره‌ای، شواهد متقن نقلی فراوانی بر حضرت مهدی شخصی نه نوعی و قائم غائب نه غائب صرف، و موجود موعود، نه موعود محض دلالت دارد21

مدعی فراموش کرده است، اولاً باید انسان کامل را تعریف کرده و ویژگی‌های آن را ذکر کند. «انسان کامل» شیعیان، نا انسان است. همه آدمیان خرقه تر دامن و سجاده شراب آلوده‌اند. همه‌ی آدمیان، کاملاً انسان هستند، نه «انسان کامل»:

جایی که برق عصیان بر آدم صفی زد
ما را چگونه زیبد دعوی بی گناهی

ثانیاً: «با کدام براهین عقلی» ضرورت وجود انسان کامل اثبات شده است؟

ثالثاً: به فرض آنکه نیاز به وجود انسان کامل اثبات شود، و به فرض آنکه «مهدی موجود موعود» اثبات شود، متافیزیک، تعیین مصداق نمی‌کند. با چه روشی اثبات شده که امام زمان، انسان کامل ۱۲۰۰ سال اخیر و آینده است؟

۱۱- امام زمان و به زیر سلطه درآوردن یهودیان و مسیحیان

«اختلاف در دنیا پایانی ندارد و حتی در زمان ظهور حضرت ولی عصر نیز اختلاف هست، زیرا کفر، نفاق و یهودیت و مسیحیت، گرچه خاموش و زیر سلطه‌ی حکومت اسلامی است و یهودیان و مسیحیان جزیه می‌پردازند، اما حضور و اقدام نیز دارند و سرانجام نیز حضرت مهدی به دست مخالفان تبهکار به شهادت می‌رسد22

«کامل‌ترین مرحله‌ی علم شهودی و اخلاص در عمل نیز زمان خضرت ولی عصر ظهور می‌کند و در آن روز، دین حق بر ادیان باطل غلبه مطلق می‌یابد23

تصویری که اینان از حکومت امام زمان عرضه می‌دارند، هیچ نسبتی با کثرت‌گرایی، حقوق بشر، دموکراسی، و آزادی ادیان ندارد.

غیر مسلمین، یا باید مسلمان شوند، و یا اینکه در عین ذلت در زیر سلطه حکومت اسلامی، جزیه بپردازند. این تصور که «دین حق» در زمان امام زمان بر «ادیان باطل» غلبه‌ی مطلق می‌یابد، بلادلیل است.

پیروان ادیان هرچه دلیل در انبان داشته‌اند، به یک‌دیگر عرضه کرده‌اند، اما هیچ‌کس دلیل دیگری را نپذیرفته است.

به تعبیری، به تکافوی ادله، رسیده‌اند. مگر آنکه گفته شود، غلبه‌ی مطلق اسلام بر یهودیت و مسیحیت و دیگر ادیان، غلبه‌ی نظامی است، نه غلبه‌ی فکری، متکی بر گفت‌وگو و اقامه برهان و دلیل.

۱۲- سرایت عصمت از ائمه به خانواده ائمه

شیعه غالی تا کنون حتی یک دلیل بر عصمت انبیأ اقامه نکرده است24. بعد، این ایده‌ی بلادلیل را به ائمه سرایت دادند و مدعی «عصمت ائمه» شدند.

حال گام مهم بعدی برداشته می‌شود. عصمت ائمه، به برخی از اعضای خانواده‌ی آنها هم منتقل شده است:

«هیچ دلیلی بر انحصار «ولایت» و «عصمت» در امامان معصوم نیست، از همین‌رو می‌توان گفت زینب کبرا و حضرت ابوالفضل العباس نیز در حد خود معصوم و ولی الله بوده اند25

کارخانه شیعیان غالی اگر به همین سرعت معصوم تولید کند، چندی نخواهد گذشت که ولی فقیه را هم معصوم اعلام خواهند کرد، چون به صراحت نوشته‌اند که «هیچ دلیلی بر انحصار ولایت و عصمت در امامان» شیعیان وجود ندارد. آیا آوردن نام آقای خمینی در کنار نام یاران امام زمان، مقدمه‌ی معصوم‌سازی جدید نیست؟

«حضرت ولی عصر نیز هنگام ظهورشان سیصد و سیزده نفر یاور ویژه دارند و هر یک از آنان دست‌کم مانند حضرت امام خمینی است. آنان در رکاب آن حضرت و با رهنمود وحیانی وی توان اصلاح تمام جهان را دارند26

نتیجه
پیش از آنکه به داوری درباره‌ی تشیع غالی امروزین پرداخته شود، این قسمت، با ذکر یک نکته پایان می‌یابد.

نظریه‌ی «انسان کامل» عرفا، انسانی را برمی‌ساخت که مظهر لطف، رحمت، عشق، صلح، دوستی و... است. اما «امام زمان»ی که غالیان برساخته‌اند، نماد جنگ و کشتار است.

پس از ظهور امام زمان، دیگر غیرمسلمانی در کره‌ی زمین وجود نخواهد داشت. او همه‌ی آدمیان را با شمشیر به دین اسلام دعوت می‌کند، هرکس «نه» بگوید، گردن‌اش را با شمشیر قطع خواهد کرد27.

وارد شهر کوفه می‌شود و همه‌ی منافقان و شک باوران را خواهد کشت، همه‌ی کاخ‌ها را با خاک یکسان خواهد کرد،همه‌ی اعضای ارتش آنجا را نابود می کند، با کشتن همه‌ی ظالمان و یاران‌شان، خدای متشخص انسان‌وار را خشنود خواهد کرد28.

تمام افرادی که زکات پرداخت نمی‌کنند را خواهد کشت. همه‌ی زناکاران دارای همسر را بدون دادگاه و شهادت شهود، سنگسار خواهد کرد29.

یکی از شیعیان از امام باقر می‌پرسد: آیا رفتار مهدی موعود با مردم مثل رفتار پیامبر خواهد بود؟ امام می فرمایند: هیهات! هیهات! پیامبر با ملایمت با مردم رفتار می‌کرد و می‌کوشید از طریق محبت قلوب را مجذوب و افراد را مسلمان کند؛ اما قائم با شمشیر و قتل با مردم مواجه خواهد شد. امر خدا این است که مهدی توبه‌پذیر نباشد و باید بکشد. وای به حال کسی که خیال ایستادن داشته باشد30.

امام زمان فقط و فقط شمشیر می‌شناسد و از هیچ‌کس توبه نخواهد پذیرفت، فقط می‌خواهد دین و احکامش را پیاده کند، نه سخن کسی را می‌پذیرد، و نه گوش شنوایی در برابر نکوهش‌گران خواهد داشت31.

جامه‌های درشتناک بر تن خواهد کرد و چون علی بن ابی طالب نان جو می‌خورد32.

نفوذ و وجود یهودیان و مسیحیان را از بین خواهد برد. با ارائه نسخه‌ی اصلی تورات و انجیل آنان را مطیع خویش خواهد کرد33.

اما برخی از آنان در برابرش می‌ایستند. عیسی ظهور خواهد کرد و پشت سر مهدی نماز خواهد خواند. دجال با هفتاد هزار یهودی گرد می‌آیند، عیسی آماده جنگ با آنان می‌شود، دجال و یهودیان فرار خواهند کرد. عیسی دجال را می‌گیرد و می‌کشد. یهودیان مخفی می‌شوند، اما اشیای مادی آنها را لو داده و به مسلمان‌ها خواهند گفت: اینجا یک یهودی پنهان شده است، بیایید او را بگیرید و بکشید34.

این که این نوع اخبار توسط چه کسانی برساخته شده است، بسیار دشوار است. اما صدها روایت باورنکردنی دیگر از این نوع در متون اصلی شیعیان در این زمینه وجود دارد که فقهای شیعه آنها را می‌پذیرند.

برسازندگان، از مسیح که نماد محبت و صلح است، یک جنگ‌جوی تمام عیار ساخته‌اند. پیش از این گفته شد که امام زمان، در قد و قامت تصورات وتصدیقات شیعیان قرون اولیه ساخته شده است. تمام حوادث در آن منطقه می‌گذرد، و او با کسانی وارد جنگ خواهد شد که مردم آن دوران می‌شناختند و می‌توانستند به تصور درآورند.

سرشت تاریخی دین، به خوبی در برساخته‌ی امام زمان خود را به نمایش گذارده است. مهدی یکی از بنی هاشم است که خصوصاً از بنی امیه و بنی عباس انتقام می‌گیرد.


پاورقی‌ها:

۱ - آیت‌الله جوادی آملی، تنسیم، تفسیر قرآن کریم، جلد هفتم، مرکز نشر اسرا، ۱۳۸۶، صص ۱۳۸- ۱۳۴.

۲- تنسیم، ج ۳، ۱۳۹.


۳- تنسیم، جلد ۳، ص ۱۱۷.

۴- تنسیم، جلد۶، ص ۵۰۶- ۵۰۵.

۵- تنسیم، جلد ۵، صص ۴۷۱- ۴۷۰.

۶- تنسیم، ج ۶، ص ۵۰۱.

۷- تنسیم، ج ۶، ص ۵۰۱ و ۵۰۲.

۸- تنسیم، ج ۶، ص ۵۲۰.

۹- تنسیم، ج ۶، ص ۵۲۳.

۱۰- تنسیم، جلد ۹، صص ۵۶۵- ۵۶۴.

۱۱- تنسیم، جلد ۱۳، ص ۱۴۴.

۱۲- تنسیم، جلد ۱۳، ص ۱۶۸.

۱۳- تنسیم، جلد ۱۳، ص ۱۳۱.

۱۴- تنسیم، جلد ۱۰، ص ۶۳۶.

۱۵- تنسیم، جلد ۱۰، صص ۳۱۹ و ۳۲۴.

۱۶- تفسیر طبری، ج ۱۴، ص ۶۶.

۱۷- تنسیم، جلد ۹، ص ۶۳۹.

۱۸- تنسیم، جلد دوم، ص ۱۵۷.

۱۹- تنسیم، جلد ۲، ص ۱۸۲.

۲۰- تنسیم، جلد ۷، ص ۴۶۶.

۲۱- تنسیم، جلد ۵ - ص ۷۱۶.

۲۲- تنسیم، جلد اول، صص ۴۱۲- ۴۱۱.

۲۳- تنسیم، جلد ۱۱، ص ۷۳۶.

۲۴- رجوع شود به: «قرآن محمدی» ۴، بی‌دلیلی عصمت.

۲۵- تنسیم، جلد ۱۳، ص ۱۳۱.

۲۶- تنسیم، جلد ۱۱، ص ۶۱۷.

۲۷- المهدی الموعود، جلد ۱، ص ۲۷۹ و ۲۸۳- ۲۸۲.

۲۸- بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۳۸.

۲۹- بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۲۵.

۳۰- نعمانی، الغیبه، تحقیق علی اکبر غفاری، تهران، مکتبه الصدوق.
بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۵۵.

۳۱- پیشین.

۳۲- بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۵۹ و الغیبه نعمانی.

۳۳- المهدی الموعود، ج ۱، ص ۲۵۵- ۲۵۴.

Share/Save/Bookmark

در همین زمینه
تأملاتی درباره‌ی تروریسم مقدس
موعودگرایی ادیان و مهدی موعود شیعیان
نقد دین، نقد دولت
امام زمان- قدرت- ثروت
امام، مصداق انسان کامل عرفا

نظرهای خوانندگان

به شما عرض نمایم هر مخلوقی در عالم چه انسان چه ملک چه حیوان چه شیطان چه اجنه چه اسمانها وزمین اگر وجود دارند اگر خدا رحمت خود را برانان از رحمانیت خود ادامه می دهد به سبب وجود این 14معصوم (ص ) است .

-- مهدی 313 ، Nov 29, 2008

بسم الله الرحمن الرحيم
به همه عزيزاني كه مايل هستند با پاسخ اين شبهه ها و بسياري از شبهات ديگر آشنا شوند مراجعه به سايت پرس و جو كام (www.porsojoo.com) را پيشنهاد مي كنم. براي نمونه، رجعت را جست و جو كنيد. در ضمن، تفسير آيت الله جوادي آملي تسنيم نام دارد و نه تنسيم كه متن پنج جلد اول آن را مي توان در بخش قرآن سايت غدير ارگ(www.ghadeer.org) يافت. ديگر اين كه سايت راديو زمانه در قم فيلتر است. از اين رو، بسياري از علماي محترم حوزه ممكن است در جريان چنين مقالاتي نباشند. با تشكر لطف علي لطيفي نهم آبان 1387

-- لطف علي لطيفي ، Nov 29, 2008

در اینکه شیعه بر ساختهء تاریخی است شکی نیست. حتی از نظر علم حدیث اکثر کتب شیعه غیر قابل اعتماد است. آن کتب دارای احدیث ساتگی فراوانی است که به ائمه و پیغمبر نسبت داده شده است بی اینکه روایانش معلوم باشد.

-- فرهاد ، Nov 29, 2008

زبان آقای گنجی در این مقاله خیلی زبان شسته رفته تری است . در عین صراحت تکیه اش بر مسائلی است که واقعا محل نزاع است . به راحتی هم می توان پذیرفت یا نپذیرفت. یعنی اگر من هم تا امروز قانع نشده بودم که بحث دموکراسی چه ربطی به امام زمان دارد با همین مقاله قانع شدم. چرا؟ چون غیر از شفافیت پراکنده گویی ندارد. مدام از این شاخه به ان شاخه نمی پرد و هر جا بحثی هم می کند دلایل به قدری قوی هستند که آنها را بتوان جدی قلمداد کرد. بر عکس مقالات قبلی که آقای گنجی مدعی بود چون حکومت ایران ولایت فقیه است پس بحث امام زمان و ادله وجود او جای توجیه دارد . در صورتی که خودشان هم بهتر می دانستند تئوری ولایت فقیه حتما بر نائبیت عام فقیه از سوی امام بنا نشده است .

-- احسان ، Nov 29, 2008

آقای لطف علی لطیفی

اینکه «سایت رادیو زمانه در قم فيلتر است. از اين رو، بسياري از علماي محترم حوزه ممكن است در جريان چنين مقالاتي نباشند» به ما چه؟ مشکل خود علمای محترم است که از نظام حکومتی حمایت می کنند که راه اطلاع رسانی عمومی را می بندد. حالا اگر این علمای محترم (که انشاءااله احترامشان همچنان هر روز بین مردم کوچه و بازار رو به افزونی باشد) با این مسئله مشکل دارند به حکومت مورد حمایتشان مراجعه کنند. نکند که انتظار دارید که امثال گنجی در ایران زیر سایه حکومت عدل اسلامی بمانند و نظریاتشان را در کیهان و رسالت با نام و نشان چاپ کنند که همین علمای محترم شما فی الفور فرمان قتل آنها را صادر کنند و مشکل شک و شبهه در اسلام را از بیخ حل کنند؟

-- سهند ، Nov 29, 2008

If we do not have reasons to prove the existence of something, it is not implied it does not exist. We can simply say that reasons are insufficient. Its existence can not be dismissed.
As with the 12th Imam (AH), the history records, the saying of the Holy Prophet and the preceding Imams provide evidences over the existence and the advent of the 12th Imam. If we believe the Quran, the saying of the Holy Prophet are decisive arguments (Surah 59: verse 6) over matters that people differ among one another (including the existence of the 12th Imam). We know that there are some sayings of the Holy Prophet addressing the issue giving the name and the title of the 12th Imam, describing his manner, his bodily characteristics and so on). So if the authenticity of this saying is approved the existence will be accepted accordingly.

-- hossein ، Nov 29, 2008

بسیاری از نظرات و عقاید شیعه هیچ ریشه ای در قران ندارد و بصورت داستانهایی می ماند که باید همینطوری به خورد مردم داد و به ایشان باوراند. آن مسایلی که ریشه ای در قران ندارند اصولا نمی توانند در سعادت و شقاوت نقشی ایفا کنند. علمای شیعه به منظور خوراندن نظرات خود به مردم، چاره ای جز پایین آوردن قران نداشته اند و متاسفانه این کار را هم انجام داده اند.

-- محمد رضا ، Nov 29, 2008

آقای گنجی از شما ممنونم،شیر مادرت حلال باد چون مایک اعتقادات نیم بندی داشتیم،همان را هم از ما گرفتی،دوباره میرویم پی الواطی خودمان.

-- بدون نام ، Nov 30, 2008

جناب آقاي گنجي،

نوشته هاي شما آتشي است در كاه دان پوسيده ي تشيع صفوي.
از شما مي ترسند كه قدرت اهرميني شان را به چالش مي گيريد، از شما نفرت دارند كه تزويرشان را عريان مي كنيد. تكفيرتان مي كنند كه طلب پاسخ نكنيد.
اما در سوي آزادي، هزاران هزار ايراني آزاده و آزادانديش تحسين تان مي كنند نه به خاطر شجاعتي كه مثال زدني است كه به خاطر شورتان به زدودن ناسره از سره، و صيقل دايم گوهر غبار گرفته ي حقيقت با تيزاب خردورزي.
در پناه ايزد سلامت و پاينده باشيد.

-- خشايار ، Nov 30, 2008

اینها افسانه های مذهبی است اما قرنهاست معتقدان آنها "مخ ترکانده اند" وهزار ویک توجیه عقلی برایش تراشیده اند حاصلش را هم علم "کلام" نام گذاشته اند .
شما چرا در این راه پا گذاشته اید ؟حاصش چیست ؟
شاید فکر می کنید شهرت وسوابق شما حرفهایتان را اثر گذار میکند .

-- kaveh ، Nov 30, 2008

دروود به شما اگر کم کم این نکات را بگوئید بهتر است چون دشمنان در کمین مردم ایران متاسفانه کم آگاه هستند.

-- thug nigga ، Nov 30, 2008

بعضی وقتها با خودم میگم، این چه دین بی منطقی است که من تا چند وقت پیش داشتم. دینی که امامانش پس از مرگ رجعت کنند!! و امام زمانش پس از ظهور، مخالفین را همه گردن بزند و فرزندان قاتلان حسین را (به کدامین گناه؟!) پس از چند هزارسال مجازات کند و پیغمبرش شق القمر کرده باشد و به آسمان معراج کرده باشد، بهتر از این چیزی که هست، نمیشود.

-- فرشاد ، Nov 30, 2008

سلام. ممنون از شما که با دست و زبان خودتان زحمت می کشید و باعث ترویج معارف شیعه می شوید. یعنی بهتر از این ممکن نبود. اگر چه نواقصی هم در کار شما هست اما باز می شود به همین مقدار قانع بود. بر خلاف دوستانی که گمان می کنند این مقالات اکبر گنجی علیه شیعه و تشیع است، بنده اعتقاد دارم که اتفاقا بر عکس ، اینها به نفع شیعه است. چرا که اکبر گنجی در این مقالات فقط زحمت کشیده و نظر علمای شیعه و استدلال آنها را بر وجوب عصمت ائمه نوشته و اصلا نتوانسته یک دلیل و استدلال عقلی و قابل قبول علیه آنها بیاورد. اینها را میشود نادیده گرفت؟ حقیقتا نه. باز هم از شما و آقای گنجی تشکر می کنم!!

-- حسینی ، Nov 30, 2008

سایت رادیو زمانه فیلتر نیست و با آدرس: http://zamaaneh.com
قابل دسترسی میباشد.
آقایی که نوشته بود ایمان نیم بندمان را از ما گرفتی و.... یکی از مخالفان است که میخواهد تخریب کند و بگوید که این سخنان فقط به درد الواط کردن مردم میخورد.

-- علی ، Nov 30, 2008

یادم میاد که وزن آقای گنجی در زندان به 50کیلو رسیده بود اگر میدانستند که بعدها میخواهی به ریشه بزنی حتما ترا میکشتند.باور کن که راهش همین است اول باید بنای ناموزون شیعه را فروریخت وبعد ...... ما هرچه میکشیم از این اعتقادات پوسیده و عصر حجری است

-- مهرداد ، Nov 30, 2008

Dear Mr. Ganji, I hope you will not think of me as an exaggerator in the mould of Mr. Javadi Amoli and his likes if I say that you are the most precious Iranian living in these hard times of our country's long and disaster-ridden history. Please do not waver in your admirable determination to continue writing and exposing the fraudulence embodied in the obscurantist, superstitious and nonsensical teachings of the unscrupulous mullahs. This is the only way to rescue us from the bonds of religious slavery imposed on the hapless Iranian people for centuries and to end the vicious circle of ignorance and backwardness. I love you. Mehran

-- Mehran Hadipour ، Nov 30, 2008

من که فکر نکنم زمان ظهور اقا زنده باشم تا ازش بپرسم زمان حمله مغول کجا بود

-- montazere agha ، Nov 30, 2008

( حقوق فطری انسان ) حق حیات
کسانی که « شک » در معارف دینی را موجب کفر می شمارند ، گمان برده اند که « یقین » در این امور ، کالایی است که به فراوانی یافت می شود و در دسترس همگان است .
آنان در « توهم » به چنگ آوردن « یقین » اند و نمی دانند که بیشترین کالایی که در این وادی ، در دسترس بشر قرار دارد ، از نوع « ظن = گمان » و « احتمال راجح » است که منجر به « اطمینان » می شود و از آن به « علم عادی » نام برده می شود و وجود احتمال خلاف در آن برسمیت شناخته می شود ، نه از نوع « قطع » که هرگونه احتمال خلاف در آن منتفی شمرده می شود .
گرچه در بحث های کلاسیک ؛ « اصول فقه » سخن از « قطع » در برابر « ظن و شک » است ، ولی روشن است که مفهوم « قطع » چیزی جز « یقین » نیست .برای نمونه به چند روایت در خصوص « یقین » توجه کنید ؛
یکم ؛ در روایتی با سند معتبر از امام صادق (ع) می خوانیم ؛ « همانا ایمان از اسلام برتر است و یقین از ایمان برتر است و هیچ چیزی کمیاب تر از یقین نیست » ( کافی 2/51 شماره ی 1 = ابو علی الأشعری عن محمد بن سالم عن احمد بن النضر عن عمرو بن شمر عن جابر قال : قال لی ابو عبدالله (ع) : یا اخا جعف ، إنّ الإیمان افضل من الإسلام و إنّ الیقین افضل من الإیمان و ما من شیئ اعزّ من الیقین ) .
دوم ؛ در گزارش معتبر دیگری از امام موسی بن جعفر (ع) آمده است ؛ « ایمان ، یک درجه برتر از اسلام است و تقوی ، یک درجه برتر از ایمان است و یقین ، یک درجه برتر از تقوی است . و هیچ چیزی کمتر از یقین ، بین مردم تقسیم نشده است » ( کافی 2/51 شماره ی 2 = عدة من اصحابنا عن سهل بن زیاد و الحسین بن محمد عن معلی بن محمد جمیعا عن الوشاء عن ابی الحسن (ع) ، قال : سمعته یقول : الإیمان فوق الإسلام بدرجة و التقوی فوق الإیمان بدرجة و الیقین فوق التقوی بدرجة ، و ما قسّم فی الناس شیئ اقلّ من الیقین ) .سوم ؛ در گزارشی با سند صحیح ، از امام علی بن موسی الرضا (ع) ، مشابه بیان پدر بزرگوارشان را می خوانیم ( فقط عبارت پایانی آن ، بجای « ماقسّم فی الناس » از تعبیر « لم یقسّم بین العباد » استفاده شده است – کافی 2/52 شماره ی 6 = محمد بن یحیی عن احمد بن محمد بن عیسی عن احمد بن محمد بن ابی نصر عن الرضا (ع) : الإیمان فوق الإسلام بدرجة و التقوی فوق الإیمان بدرجة و الیقین فوق التقوی بدرجة ، و لم یقسّم بین العباد شیئ اقلّ من الیقین ) . البته در همین بخش از کتاب « کافی » روایات معتبره ی دیگری نیز با همین مضمون گزارش شده است . ( کافی 2/ 52 شماره های 4 و 5 ) . امام باقر (ع) رفتار و انديشه ي « دوگانه ديدن رويكرد بشر نسبت به حقيقت » و « مؤمن یا کافر » دانستن تمامی آدمیان را باطل می شمارد و « محبت يا نفرت » نسبت به آن دو گزينه را شديدا مورد انكار قرار می دهد و رسما از حضور « رويكرد هاي غير جانبدارانه و ميانه » ( در کنار رویکردهای مؤمنانه و کفرآمیز ) ياد كرده اند و انكار وجود این گرایش ها را به منزله ي « گمراهي » و « بي اعتنايي به سخن خداي سبحان » دانسته اند . ( در روايتي صحيحة ، « زرارة بن اعين » نقل كرده است كه ؛ من با يكي از برادرانم نزد امام باقر (ع) رفتيم . من به امام گفتم كه ؛ ... هركس با عقيده ي ما موافق باشد اورا دوست مي داريم و هركس مخالف ما باشد ، از او دوري مي گزينيم . امام (ع) گفت : اي زرارة، سخن خدا از سخن تو درست تر است ، پس كجااست جايگاه آناني كه خداوند در باره ي ايشان گفته است « الا المستضعفين ... مگر افراد ضعيف نگه داشته شده اي كه نه چاره اي به كفر مي يابند و نه راه هدايتي به ايمان مي برند » ؟ كجا است جايگاه آناني كه « مرجون لأمرالله = اميدوار به رحمت خدايند ، كساني كه كارها ي نيك و بد را به هم درآميختند » ؟ كجا است جايگاه « اصحاب اعراف » ؟ و كجاست جايگاه « مؤلفة قلوبهم » ؟ = عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ : دَخَلْتُ أَنَا وَ حُمْرَانُ أَوْ أَنَا وَ بُكَيْرٌ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع . قَالَ : قُلْتُ لَهُ ؛ إِنَّا نَمُدُّ الْمِطْمَارَ . قَالَ : وَ مَا الْمِطْمَارُ ؟ قُلْتُ : التُّرُّ . َمَنْ وَافَقَنَا مِنْ عَلَوِيٍّ أَوْ غَيْرِهِ تَوَلَّيْنَاهُ وَ مَنْ خَالَفَنَا مِنْ عَلَوِيٍّ أَوْ غَيْرِهِ بَرِئْنَا مِنْهُ . فَقَالَ لِي : يَا زُرَارَةُ ، قَوْلُ اللَّهِ‏ أَصْدَقُ مِنْ قَوْلِكَ . فَأَيْنَ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا ؟ أَيْنَ الْمُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ ؟ أَيْنَ الَّذِينَ خَلَطُوا عَمَلًا صَالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً ؟ أَيْنَ أَصْحَابُ الْأَعْرَافِ ؟ أَيْنَ الْمُؤَلَّفَةُ قُلُوبُهُمْ ؟ – الكافي ‏2 / 382 ) .
در روایتی دیگر ، امام باقر (ع) نيز از رويكرد جزمي « تقسيم بر 2 كردن » آدميان و « مؤمن يا كافر دانستن خلق خدا » شديدا پرهيز داده است و با « قسم به خدا » ( كه شديد ترين نوع تأكيد را مي رساند ) اين رويكرد جزمي و تنگ « دو گانه دیدن رویکرد آدمیان و کافر یا مؤمن خواندن ایشان » را « مردود » مي داند ( فَقَالَ : مَا تَقُولُ فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ ؛ « إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا » إِلَى الْإِيمَانِ ؟ فَقُلْتُ : مَا هُمْ إِلَّا مُؤْمِنِينَ أَوْ كَافِرِينَ . فَقَالَ : وَ اللَّهِ مَا هُمْ بِمُؤْمِنِينَ وَ لَا كَافِرِينَ . ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَيَّ فَقَالَ : مَا تَقُولُ فِي أَصْحَابِ الْأَعْرَافِ ؟ فَقُلْتُ : مَا هُمْ إِلَّا مُؤْمِنِينَ أَوْ كَافِرِينَ ، إِنْ دَخَلُوا الْجَنَّةَ فَهُمْ مُؤْمِنُونَ وَ إِنْ دَخَلُوا النَّارَ فَهُمْ كَافِرُونَ . فَقَالَ : وَ اللَّهِ مَا هُمْ بِمُؤْمِنِينَ وَ لَا كَافِرِينَ ... – كافي 2 / 403 ) . در بسیاری از روایات معتبره ، سخن از گروه هایی چون ؛ « مستضعفان فكري » و « اميدواران غير مؤمن = مرجون لأمر الله » و « مؤلفة قلوبهم = كساني كه ايمان به رسالت پيامبر خدا پيدا نكرده اند و در حال شك نسبت به آن هستند » و « اصحاب اعراف » ياد شده است و تصریح شده است که این گروه ها « نه مؤمن اند و نه کافر » و یا « به برخی معارف دینی ایمان آورده اند و به برخی ایمان ندارند » و این برداشت ها را را با مستند قرآني غير قابل انكار ، معرفي كرده ند و از « تبري جستن از آنان » شديدا پرهيز داده ند ( نگاه کنید به ؛ كافي 2 / 381 و 403 تا 411 ) .
در روایتی ، از امام صادق (ع) نقل شده است كه ؛ « مؤلفة قلوبهم ، بيش از دو سوم مردم را تشكيل مي دهند » (عَلِيٌّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ غَالِبٍ قَالَ : قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع : يَا إِسْحَاقُ ، كَمْ تَرَى أَهْلَ هَذِهِ الْآيَةِ-، فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها رَضُوا وَ إِنْ لَمْ يُعْطَوْا مِنْها إِذا هُمْ يَسْخَطُونَ ؟ قَالَ : ثُمَّ قَالَ : هُمْ أَكْثَرُ مِنْ ثُلُثَيِ النَّاسِ // الكافي 2 / 412 ) .

از امام باقر (ع) نیزنقل شده است كه ؛ « آنان در هيچ دوره اي از دوره هاي گذشته ، بيش از امروز نبوده اند »‏ (عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَسَّانَ عَنْ مُوسَى بْنِ بَكْرٍ عَنْ رَجُلٍ قَالَ : قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع : مَا كَانَتِ الْمُؤَلَّفَةُ قُلُوبُهُمْ قَطُّ أَكْثَرَ مِنْهُمُ الْيَوْمَ وَ هُمْ قَوْمٌ وَحَّدُوا اللَّهَ وَ خَرَجُوا مِنَ الشِّرْكِ وَ لَمْ تَدْخُلْ مَعْرِفَةُ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ ص قُلُوبَهُمْ وَ مَا جَاءَ بِهِ فَتَأَلَّفَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ تَأَلَّفَهُمُ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص لِكَيْمَا يَعْرِفُوا // الكافي 2 / 412 ) . در روایات معتبره و متعدده ی شیعی ، سخن از « تحریف گسترده ی شریعت » به میان آمده است ، به گونه ای که هیچگونه تردیدی در « وقوع تحریفات ظاهری و باطنی » در میان روایات اسلامی و برداشت های رایج ، نمی توان کرد .در برخی از روایات یادشده ، می گوید : « زمانی می رسد که ؛ ... ورود در مساجد آن زمان ، موجب کفر به خدا و شریعت می گردد » ( دخول مساجدهم کفر بالله العظیم ) و یا « فقیهان آن زمان ، شرورترین فقیهانی هستند که در زیر آسمان زیسته اند ، و تمامی فتنه ها از آنان آغاز می شود و به آنان ختم می گردد » ( فقهاء ذلک الزمان ، شر فقهاء تحت ظل السماء ، منهم خرجت الفتنة و الیهم تعود ) .برخی از این روایات ، صریحا اقرار می کنند که ؛ « دینداری در آن زمان ، تعجب آور است » . یعنی ؛ « خروج از دین ، امری طبیعی و عادی است » و هیچ تعجبی بر نمی انگیزد .
مسلم است که ؛ انسان های متوسط ، باید مســــیر عادی و طبـــیعی زندگی را بــپیمایند و انتـــظار « کارهای تعجب آور » را نمی توان از همگان داشت ، چرا که اگر کارهای تعجب آور و غیر عادی ، تبدیل به رویکردی همگانی شوند ، دیگر « تعجب آور » نخواهند بود بنا بر این ، نمی توان « امــــری عادی و عمومی » را سبب کیـــفر دانست ، و گرنه باید اکثر آدمیــــان را « اعدام » کرد ، و شکی نیست که این بر خلاف مذاق شارع و امری غیر عقلانی است .
چند روز پیش رحیم پور ازغدی از تئوریسین ها و نظریه پردازان نظام حکومت اسلامی در تلوزیون داشت شخنرانی می کردو می گفت ما دو گروه بزرگ داریم..گروه روشنفکران نویسندگان و هنرمندان متعهد و مکتبی و اصولگرا و گروه نویسندگان و روشنفکران و هنرمندان لائیک
و سکولارو پوچ گرا به نظر ایشون گروه دوم فقط شک را بین مردم رواج می دهند و دادن یقین به مردم کاریست که گروه اولیها می کنند در حالیکه در نوشته با لا ما می خوانیم که یقین کمترین چیزیست که خداوند بین مردمان پخش کرده.

-- tanin ، Nov 30, 2008

تاتي تاتي آقاي گنجي دارند يواش يواش راه ميافتند راهي را كه ميليون ها انسان قبل از ايشان طي كرده اند اما عجب اينجاست كه ايشان گمان مي كنند بزرگترين كاشف اسرار الهي هستند.
آقاي گنجي تا اينجا ابهامات شما به امامت رسيده اما اگر عمري باشد به توحيد و نبوت و معاد نيز خواهيد رسيد. پيش بسوي كشفيات آينده.

-- موريس ، Nov 30, 2008

تئاتر روز قیامت:
انسان را درحالیکه زبانش با قدرت الهی بسته شده و نمی تواند با سخن از خود دفاع کند جهت حساب و کتاب به حضور باریتعالی می برند
خداوند: چرا به ما ایمان نیاوردی
انسان:(به فرض فردی از چین ,ژاپن ,اسکیمو سرخپوست امریکایی ,آدمخوار جزایر کارایب)فرد در حالیکه نمی تواند سخن بگوید و زبانش بسته شده در ذهنش می گذرد که ایمان دیگر چیست خدا از چه سخن می گوید
خدا :در دوزخش بیندازید و یک میلیارد سال آنچه می توانید سرش بیاورید
انسان قرن حاضر را می آورند:
خداوند :چرا به آیین اسلام نگرویدی
انسان:(باز هم زبانش بسته است )در ذهنش می گذرد هر کسی یک چیزی می گفت یکی میگفت بعد از پیامبر چنین , یکی میگفت بعد از پیامبر چنان , یکی می گفت منظور از فلان آیه فلان است دیگری می گفت بهمان است یکی میگفت لعنت به عمر یکی می گفت درود بر عمر
یکی میگفت اگر امام زمانت که الان مهدی است نشناسی کافری دیگر ی می گفت اینها خزعبلات است یکی می گفت نماز بادست باز بخوان با مهر دیگری می گفت غلط است یکی میگفت پیامبر چنین گفته دیگری میگفت چنان لذا نتوانستم تشخیص درست بدهم تو هم ای خدا بیخیال بودی و کاری نکردی ولی خداوند به دلیل عدالتش و چون اجازه نداد طرف حرفش رابزند و اعضا و جوارهش گواهی دادند که طرف ایمان نیاورده و اگر هم ایمانکی داشته آنطور که خدا می خواسته و البته خواست خدا کاملا معلوم هم نبوده عمل نکرده دستور داد مانند قبلی ترتیبش را بدهند
نتیجه اخلاقی:
خداوند هنگام ساختن بهشت وجهنم ابعاد بهشت را بنا به دلایلی بسیار کوچک گرفته و چون بهشت جوابگوی تعدادزیادی از انسانها نیست لذا خداوند با ایجاد شک وشبهه و عدم ارسال دلایل کافی یا توانایی کافی در انسان برای درک ایمان واقعی دنبال فرستادن بیشتر انسانها به جهنم است

-- درمانده از لندن ، Nov 30, 2008

موریس جان!
اینکه تاتی شما در راهی بیفتید که میلیون‌ها نفر قبل از شما در آن افتاده اند؛ اگر به خود خود قبحی داشته باشد اول از همه گریبان شما و پیروان همه ادیان سامی و غیر سامی را خواهد گرفت. ضمن اینکه کاش متوجه بودید که بحث آقای گنجی همین الان هم به آنجایی که به نظر شما خیلی مهم بوده رسیده! نکند گمان می کنید مثلا دامان "اسلام" شما از "شیعه" بلکل منزه است؟!

-- محمود ، Nov 30, 2008

آقای گنجی.شما روزگاری زبان گویا و آتشین اصلاحات بودید.اگر به عنوان طرفدار اصلاحات،می دانستیم که چنین باورهای نامطمئنی رادر ذهن می پرورانید، فکری دیگر می کردیم.استدلالهای شما چنان بی پایه اند، که کسی جواب شما را هم نمی دهد.گرچه که دین تشیع دارای نظرات متفاوتی است اما شما برای استدلالهای خود فقط به برخی کتب استناد کرده اید وهمین برای بی پایه بودن نظرات شما کافیست.گرچه در دنیای کنونی موافقان و مصادیقی را نیز برای سخنان خود پیدا خواهید کرد، اما، ظلمی که برخی بر دین می کنند، دلیل بر بطلان ادعای آنان نیست.بعید نیست که اندکی بعدشما به انکار موارد بزرگتری هم بپردازید.عاقبت بخیری خوب دعایی است...

-- بدون نام ، Nov 30, 2008

با نظر "موریس"خان 100درصد موافقم .

-- امیر ، Nov 30, 2008

- به بعضي نظرات مخالف اين مقاله بنگريد. هميشه در طول تاريخ بوده اند كساني كه بزرگي خود را در حقير ساختن خود و پايمال كردن وجدان و سرسپردگي در مقابل ارباب قدرت جستجو مي كنند. آنها اطاعت كوركورانه و بدون فكر را افتخاري براي خود مي دانند. از اين جهت كوركورانه كه هيچگاه در مورد صحت و سقم اطلاعاتي كه از كودكي به آنها داده شده فكر نكرده اند و اگر مطالعاتي داشته اند صرفاً براي از بركردن و نقويت همان اطلاعات است همانگونه كه بسياري از مردم دنيا از سنتهاي اجداد خود پيروي مي كنند. آيا اين افراد فكر مي كنند با همين روش تفكر، اگر در سرزمين معتقدان به آيينهاي ديگر مثل هندوها به دنيا مي آمدند بازهم به اعتقادات كنوني خود مي گرويدند يا مثل باقي مردم دور و بر خود به همان آيين سنتي جغرافيايي باقي مي ماندند.
سخن اين است كه اين باورها هرچند بدون دليل مي تواند توسط شخصي پذيرفته شود ولي اگر شخص ديگري از او دليل خواست نمي تواند آنها را اثبات نمايد. از كسي كه با قطعيت حرفهاي آقاي آملي را حقيقت مي داند مي پرسم اگر در يك خانواده سني در يك كشور سني به دنيا مي آمد باز هم اين سخنان را مي پذيرفت.

-- بدون نام ، Nov 30, 2008

گنجي جان سلام
بنده سالها قبل سعادت آن را داشتم كه از نزديك ببينمت...از هر چه گذشته, تو مصداق بارز شجاعت و صداقتي, كه كالاهايي هستند در ايران ما بشدت كمياب...
مجله "راه نو" تو مرا با خودش به جهاني ديگر مي برد و در دوران قتل هاى زنجيره اى كه ترس و وحشت در همه جا حاكم بود من حقير هر شب در حالي كه سر به سجده به سوى كعبه مي گذاشتم براى سلامتي و جان عزيزت به درگاه يگانه دعا مي كردم و خوشحالم كه خداوند آن موجود عزيز را براى ما حفظ كرد...
اكبر جان, همانطور كه دوست ديگرى هم در ستون نظرات نوشته, منهم, از نوشته هاى تو "بوى توحيد ناب" را مي شنوم و و مجاهدت ها و سخاوت بخشش دستاورد هايت بطور رايگان هم بسيار ستودنيست...
اكبر جان به راهت ادامه بده ولي حتما حتما هم مواظب مسايل امنيتي هم باش كه آدمكشان رژيم در خارج از كشور هم فراوانند و هم كار كشته...
اكبر جان, جان انسانهاى مفيد چيز كم ارزشي نيست و اكبر گنجي مفيد ترين ايراني هست كه من مي شناسم...
خداى بزرگ پشت و پناهت و جاده توحيد در گامهايت...

-- مرد گيج كهكشان! ، Nov 30, 2008

خسته نباشید باز هم دلایل کاملا روشن و قانع کننده است. مشکل بعضی افراد این است که انقدر راجع به امام زمان اعتقاد دارند که بدون اون نمیتونن زندگی کنند. این بحث ها باید سبب یک تحول عمیق فکری برای همه ما بشه.

-- محمد ، Nov 30, 2008

با سلام به گنجی عزیز
مثل همیشه بسیار مورد استفاده بود.سپاس.لطفا ادامه دهید

-- omied.s ، Nov 30, 2008

سلام اقای گنجی خداوند مهربان نگهدار شما باشد.کاظم

-- shahriar.kazemi@gmail.com ، Nov 30, 2008

"به شما عرض نمایم هر مخلوقی در عالم چه انسان چه ملک چه حیوان چه شیطان چه اجنه چه اسمانها وزمین اگر وجود دارند اگر خدا رحمت خود را برانان از رحمانیت خود ادامه می دهد به سبب وجود این 14معصوم (ص ) است .مهدی 313 ، Nov 29, 2008 " عجب عرض منطقی و مستدلی کردی مهدی 313! چشم هات چه رنگیه برادر؟ مغز اصولن برای به کار نیانداختن است. چشم بسته باور کن و با همان باور تا آخر عمر بمان و با چشمان بسته بمیر! کمربند انتحاری یادت نره!

-- لونا ، Nov 30, 2008

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام به آقای گنجی

نظر من این است که شما باید اولا مبلغ دین باشید و دوما مشخص کنید که یک دین بیشتر وجود ندارد و سوما این دین واحد شریعت های گوناگون دارد .

آنچه من از قرآن فهمیدم این است که اولا قرآن مبلغ دین است و دوما بهترین شریعت را در آن زمان شریعت نبوی می داند و سوما اجازه داده تا دیگران به شریعت خود باشند . قرآن مسیحیان را بت پرست می داند که مسیح را فرزند خدا می دانند اما اجازه می دهد در کشور اسلامی زندگی کنند .

به نظر من نوشتارهای شما ستیزه جویانه است . بهتر است فقط خود را اثبات کنید تا دیگران را نقد.

لکم دینکم و لی دین.

شما می توانید بلند بلند فکر کنید ولی افکار شما بهتر است صلح جویانه باشد یعنی حتی مخالفان خود را تایید کنید هر چند آنها شما را تکذیب کنند.!!!!!
مثلا اینکه آخوندها و حکومتیان دنبال پول هستند و یا قدرت به نظر من اشکالی ندارد شما هم می توانید اینگونه باشید و یا نباشید . هر حکومتی در هر جای جهان دنبال قدرت و ثروت بیشتر است.

بهتر است نفی را کنار بگذاریم و بیشتر در پی اثبات باشیم تا فرهنگ صلح در جهان برقرار شود.
فرهنگ صلح یعنی قبول مخالفان و بگذاریم آنها ما را نفی کنند اما ما آنها را هم اثبات کنیم.

در تحلیل نیچه در کتاب چنین گفت زرتشت انسان ها در سه گروه جای می گیرند : گروه اول مانند شتر بارکش هستند و عقاید گذشتگان را کورکورانه حمل می کنند و در مرحله ی بعد تعدادی مانند شیر می شوند که بر علیه عقاید گذشتگان شورش می کنند و یک "نه" مقدس به آنها می گویند و در مرحله ی سوم کودک می شوند و یک "بله" مقدس به همه ی عقاید گذشته می گویند.
به نظر من جناب آقای گنجی باید به شما صدآفرین گفت که مانند شیر به عقاید پدرانمان
"نه" مقدس می گویید و مانند شیر به یک جنگ فکری و عقیدتی وارد شده اید.
اما اگر کتاب "قلعه ی حیوانات " نوشته ی جورج اورل را بخوانید شاید به این نتیجه برسید هر حکومتی ظالم است و حکومت خوب نخواهیم داشت و چه بهتر که با همین حکومت بسازیم و در پی کم کردن ظلم و نه ایده ی محو آن ، باشیم و بدانیم شادی کودکانه بهتر از دلسوزی حکیمانه است.

شما می گوئید امام زمان دروغ است . من از شما سوال می کنم چه چیزی راست است .؟؟؟
نیچه می گوید راست ها ، دروغ های سودمند هستند. نیچه حتی واقعیت دنیا را دروغ می داند.
پس بهتر است واقع بین باشیم و بدانیم هر دروغی برای هر کسی بد نیست. دروغ های مضر بد هستند . دروغ امام زمان وقتی برای من نان آور و مقام آور باشد به یک حقیقت مبدل خواهد شد. جمهوری اسلامی وقتی برای من نان و مقام داشته باشد حکومت برحق است و وقتی نان و مقام مرا بگیرد باطل و ناحق خواهد بود.

لذا جنگ های عقیدتی در ویترین دینی و عقیدتی و در نهان مادی و .... خواهند بود. حداقل در صدر اسلام اینگونه بوده و دین ، سود مادی و معنوی داشته است. و می بینیم به سرعت ثروت ها و قدرت ها به دست مسلمانان افتاد و جنگ شیعه و سنی هم بر سر قدرت است و اینکه چه کسی حاکم باید باشد و به چه کسی باید پول و خمس داد.

-- محسن کریمی ، Nov 30, 2008

زنده باد گنجی عزیز

-- بدون نام ، Nov 30, 2008

چند پرسش و پاسخ مهم پیرامون شریعت، دین، و خاتمیت. توجه آقای گنجی و سایر دوستان علاقه مند را به آن جلب می کنم:
1) نامه نگاری پیامبر برای سران ایران و روم و دعوت انان به اسلام را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا پیامبر خارج از حوزه ماموریت خود اقدام به این کار کردند؟
2) منظور از تعابیری مانند "...رحمه للعالمین" در قرآن چیست؟ "عالمین" را چگونه تفسیر میکنید؟
3) آیا معتقدید که حتما باید پیامبری یا کتابی برای هر یک اقوام بیاید؟ چون گفته بودید قرآن برای مردم مکه و اطراف ان آمده که قبلا برای آنان کتابی نیامده بود. اگر اینطور باشد چرا کتابی مستقلا برای بومیان آمریکا نیامد؟ هیچ اثر تاریخی دال بر ظهور پیامبری برای آن مناطق در دست نیست. پس آنان باید از کتابهای آسمانی دیگر استفاده کنند.
4) گفتید که منظور از کتاب در همه جای قرآن "قرآن" نیست. پس منظور چیست؟
و پرسش های دیگر...

-- آرش ، Dec 1, 2008

To those who like "F.M.Sokhan" criticize Ganji for the way his is sharing and expressing his ideas, I suggest them to think about this question:" Does An Intellectual Have a Duty To Tell The Truth?"
People like "F.M.Sokhan" articles is a NO to the above question. All they are trying to say is why Akbar Ganji should not say and express his concerns and critics. The responsibility of an intellectual is to speak the truth to power, and this power can be a political power or the power of ignorance which has strong roots in habits. Therefore, the problem is not the way Ganji is criticizing traditional Islam, but the problem is that other intellectuals never criticized Islam based on an inner religion approach.
So my suggestion for those people is that instead of rejecting Ganji's approach in criticizing Islam and asking Ganji to keep quiet, they should come up with their own way to spread the truth among the people.

-- بدون نام ، Dec 1, 2008

سایت زمانه در قم فیلتر نیست به این دلیل خیلی ساده که من الآن جلوی یک کامپیوتر در یک کافه نت در یکی از خیابانهای این شهر نشسته ام و دارم این پیام را تایپ میکنم! دیگر این که حرفهای آیت الله جوادی را شاید چهل سال پیش در قم غلو و افراط میدانستند اما در سالهای اخیر تفسیر رائج در این شهر و حوزه از اسلام و تشیع چیزی غیر این نبود. البته علما وقتی درمیمانند فوراً میگویند ما کی میگوئیم ائمه خالق و رازقند ولی وقتی پای تفسیر ولایت تکوینی میشود همین حرفها را میزنند که در کتاب آقای جوادی هست. من که الآن تقریباً هفت سال است که در قم هستم همین حرفهای غلوآمیز را از همه علما و استادها میشنیدم. تازه یک سالی است که به خاطر چاپ ترجمه کتاب جناب آقای مدرسی که نوعاً همه طلبه های درسخوان و اهل مطالعه خواندند طرز فکرها عوض شد. البته تندروها هستند و زیادند و حرف بی منطق هم زیاد میزنند ولی نسل جوان و کتابخوان و اهل مطالعه نوعاً به آقای مدرسی علاقمندند و تفسیر ایشان را از راه میانه در تشیع درست میدانند.

-- م. ک. الف ، Dec 1, 2008

آقا یا خانم حسینی نوشته اند :
بنده اعتقاد دارم که اتفاقا بر عکس ، اینها به نفع شیعه است. چرا که اکبر گنجی در این مقالات فقط زحمت کشیده و نظر علمای شیعه و استدلال آنها را بر وجوب عصمت ائمه نوشته و اصلا نتوانسته یک دلیل و استدلال عقلی و قابل قبول علیه آنها بیاورد.

برادر یا خواهر! شما مطمئنی که فارسی رو خوب می فهمی؟! یعنی واقعا حرفهای گنجی عصمت امامان رو ثابت کرده؟!

بدون نام نوشته :
استدلالهای شما چنان بی پایه اند، که کسی جواب شما را هم نمی دهد.
واقعا جالبه! چون استدلالهای گنجی بی پایه است کسی جوابشو نمیده!!
حتما استدلال طرفداران امام زمان خیلی قویه که میگن 250 آیه در قران به مهدویت اشاره میکنه!! (اگه میشه فقط یکی شو بگین!!)

-- بدون نام ، Dec 1, 2008

یک پاکمرد پیدا شود و به من بگوید،وقتی صحبت از استدلال و منطق هست،چگونه می شود مانند گنجی ریشه ی قران را زد و بعد خود را مسلمان دانست؟
استدلالیون اَیا این منطقی است؟

-- محمدرضا ، Dec 1, 2008

ممنون آقاي گنجي
مطمئن باشيد قوم شيعه به علت اينكه ظالم ترين و جاهل ترين اقوام هستند به فرموده قرآن به شديدترين عذاب معذب خواهند شد.

-- نادر ، Dec 1, 2008

اولا سپاس برای چنین مقالاتی که امکان تضارب آرا رافراهم می آورد .دوماازآقای گنجی چندسوال داشتم :
1-آیاقائل شدن به آرای ابن عربی درخصوص شکست ابراهیم درآزمایش الهی وعدم داشتن علم تعبیرخواب ازجانب ایشان رامی توان ازمصادیق جهل دانست یااینکه این تاویلی نادرست است ؟
2-آیانمی توان انسان کامل راماهیتا موردبررسی قرارداد وآنگاه به حدوث وجودی امام غائب درآخرالزمان قائل شد؟
3-درزمانه ای که باب تاویل گشوده ترازهمیشه است ،آیانمی توان به آراونظریه های امثال آقای جوادی آملی ازمنظری هرمنوتیکی وتاویل گرانگریست ؟همچنان که بسیاری ازعلمامساله ی نسیان وفراموشی رانیزدرمورد انبیاتاویل می نمایند؟
4-آیارجوع به نظریات علمای اعلام تشیع وسپس برساختن بنای فکری براین اساس موجه است ؟چه اینکه ازدیدگاه پوپری نمی توان هیچ گاه برپایه ی یک نظریه بنای فکری ای راپی ریزی کرد.چه اینکه اینکه بخواهیم بااین ساختمان فکری سایرنظریه هاراموردنقادی قراردهیم ؟
بازهم ازآقای گنجی بابت گشودن مناظری نوین درمباحثات دینی ومعرفتی کمال سپاسگزاری رادارم .موفق باشید!
یاحق !

-- مهرداد ، Dec 1, 2008

يعني اگر آقا ظهور كند 69 ميليون ايراني كه نماز نميخوانند ،زكات نميدهند،روزه نمي گيرند،غيبت ميكنند،دروغ ميگوينندو مهمتر از همه حق ديگران را ضايع ميكنند را گردن ميزند و3 يا 4 ميليوني زنده ميمانند و بقيه جهان را فتح ميكنند !چه جالب!

-- ali ، Dec 1, 2008

بنده با آنکه اغلب بخش های "قرآن محمدی" را ضعیف و حاوی چندین استناد کاملاً کذب دیدم(از جمله قضیه لوط و قومش که روایت ایشان دقیقاً خلاف تورات بود، و اینکه عیسی تاریخی را مشکوک دانستند در حالیکه کتابهای تاریخی مستقل هم عصر عیسی وجود دارد که در آنها دقیقاً به یک حکیم با اوصاف عیسی و رویدادهایی کم و بیش مشابه انجیل اشاره شده است)، اما در مورد امامان نظر ایشان را تا حدی صحیح میدانم، آنهم به این دلیل که ائمه خودشان، خود را "علمای دین محمد" معرفی کرده اند نه بیشتر، اما این به معنای کم اهمیت جلوه دادن علم ایشان نیست. دوستان می توانند برای کسب آگاهی درباره میزان علم ائمه به کتاب "امام صادق، مغز متفکر جهان شیعه" نوشته شده مرکز تحقیقات اسلامی استراسبورگ، مراجعه کنند. در آن کتاب که غربیان غیر مسلمان و غیر شیعه، آنرا صرفاً از روی روایات برجای مانده از ائمه نوشته اند، در کمال شگفتی پیش بینی های علمی ای را می بینیم که بشر در قرن 19 و 20 آنها را کشف کرده است مثلاً اینکه مطابق همان کتاب امام باقر هوا را بر خلاف فیزیک ارسطویی، عنصر نمی دانسته است یا اینکه امام صادق 8 عنصر را برای بدن با نسبت های خاص، برشمرده است که دقیقاً با علم امروز درباره میزان نسبت های عناصر در بدن تطابق دارد، یا اینکه امام صادق گفته است هزار زمین مثل زمین و هزار خورشید مثل خورشید وجود دارد و یا در جای دیگر خواندم که امام صادق در جواب کسی که یک تکه سنگ را نمونه خوبی از سکون محض دانسته بود، می گوید این سنگ در ظاهر مظهر سکون است در حالیکه درون آن از حرکت پر شده است و ...(بماند اینکه خود این واقعیت، شاهدی قوی برای رد مدعای قرآن محمدی است مبنی بر اینکه علم پیامبر محدود به زمان خود بوده است زیرا پیامبر غیر از علم، منبع وحی را هم در اختیار داشت، چیزی که ائمه نداشتند. پس قاعدتاً آگاهی علمی پیامبر بیش از ائمه بوده است و اصولاً ائمه، آموزش دیده پیامبری بودند که خود بوسیله جبرئیل تعلیم می یافت). کنار هم قرار دادن آن پیش بینی های علمی با این ادعا که پیامبر و ائمه، میزان آب کر را نمی دانسته اند، فقط نادرست بودن دومی را می تواند نشان دهد. فهم این مطلب خیلی مهم است که علم ائمه از جنس علوم بشری بوده است. اصولاً قرار بوده است ائمه این علوم را اندک اندک در اختیار بشر قرار دهند. امام سجاد در مدینه کلاسهایی تشکیل می داد که امروزه به آنها کلاسهای روانشناسی می گوییم. امام باقر و امام صادق به شهادت غیر مسلمانان، چیزهایی را درس میدادند که امروزه از لحاظ طبقه بندی در دسته فیزیک و شیمی قرار می گیرند. جابربن حیان شیمیدان شاگرد مستقیم امام صادق بود. ائمه چیزهایی آموزش میدادند که دقیقاً از جنس علوم بشری امروزی بود. امام علی کسانی را که می خواستند از روی احوال ستارگان، اتفاقات زندگی افراد را پیش بینی کنند، تخطئه می کرد.
مهم است که به بشری بودن علوم ائمه آگاه باشیم اما می باید تحقیق شود که روش اکتشاف علمی ایشان چه بوده است؟ امام باقر در آن عصر از چه راهی به عنصر نبودن هوا پی برده بود؟ اینها موضوعات اصلی است، نه بحث درباره لدنی بودن یا نبودن که بی ریشه و بیهوده است.
امامان چیزی شبیه علم غیب هم داشته اند اما نه از آن جنس لدنی که خیلی از شیعیان تصور می کنند بلکه از جنس آنچه ما حس ششم می نامیم اما به شکلی کامل تر و قابل اعتماد و قطعاً قابل آموزش به من و شما. یکی از ائمه در پاسخ اینکه مطلبی را که فقط در ذهن من بود، شما از کجا دریافتید، نمی گوید من علم لدنی دارم بلکه به زیبایی می فرماید نشنیده ای پیامبر فرموده است "از فراست مومن بپرهیزید که او با نور خدا می بیند". فراستی از این دست را خیلی از انسان های شریف دارند و مختص ائمه نیست. این، گسترده شده همان فراستی است که پدر و مادر با یک نگاه به فرزند، براحتی آنچه در مغزش می گذرد را می خوانند. اما به نظر میرسد پیامبر و ائمه به دلیل اینکه خاندان وحی بودند متدولوژی خاصی را از سوی خداوند و بواسطه پیامبر فراگرفته بودند که قرار بوده است در اختیار بشر قرار گیرد که خود مسلمانان با دربند کردن و کشتن ائمه مانع اینکار شدند و به بشریت ستم کردند.

-- مظفر ، Dec 1, 2008

چیزی که برای من جالب است، این کامنتهای آقای آرش است.
آقای آرش، اگر تشیع به غلو آمیخته شده است، وضع برای بهایی ها که بدتر است، زیرا پیامبران مورد ادعای خود را "ظهور کلی الهی" می نامند. یعنی دقیقاً همان غلوی که درباره عیسی کردند و قرآن به صراحت مقابل آن ایستاد. قاعدتاً در این بخش از بحث های آقای گنجی، بهایی ها باید حقاً وارد نشوند که خدای نکرده گندش در نیاید!

-- سازگار ، Dec 1, 2008

آقای محمد رضا
من هم با شما موافقم. نمیشه بگیم قران وحی نیست و کلام خود محمده و کلی هم اشتباه داره و بعد بگیم مسلمون و شیعه هستیم. اما به نظرم قضیه مثل قضیه گالیله است که گفت بله! خورشید دور زمین می چرخه! گنجی نمیخواد به این بهانه تکفیر بشه

-- فرشاد ، Dec 2, 2008

اميدوارم سربازان گمنام امام زمان اين فرصت را به مجاهد مسلمان ما بدهند تا آنچه سالها در سينه حبس بوده را بر زبان جاري نموده و به ياري خداوند متعال طرح اسلامي نو ، اصيل و پاك و بدور از بربافته هاي تاريخي را پي ريزي نمايد. ايران ما امروز در برزخ سنت و مدرنيزم بوده و مجاهدتهاي بزرگواراني همچون اكبر عزيز نقش مهمي در گذر از اين مقطع مهم تاريخي دارد.
اين واقعيتي است كه دين، امروز در ايران مهمترين عنصر تحول آفرين (و يا تحجر آفرين) بوده و در هر حركتي ميبايست سهم و نقش دين و به تعبيري معرفت ديني را در نظرگرفت و از همين زاويه است كه گنج اكبر ما تمام هم و غم خويش را بر اصلاح تفكر ديني قرار داده اس. بيائيم به عشق دين و به عشق ايران، مشفقانه و نه كينه توزانه در اين پروژه عظيم تاريخي سهيم باشيم.

-- محك ، Dec 2, 2008

به همه دوستان بگویم چه اکبر گنجی این مطالب را بگوید و چه نگویید ، اکثر ایرانیان نسبت به اسلام و شیعه کاملا بد بین شده اند. ولی نکته ای که باید بگویم همان ضرب المثل معروف ایرانی است " هر نکته زمانی و مکانی دارد" است. اکبر نیز هم زمان و هم مکان مناسب را برای از میان بردن تفکرات خرافی پیدا کرده است. اخر آین آخوندها که با علم طبیعی سر وکار ندارند و همه چیز را به ماوراء طبیعه واگذار می کنند و اصولا استدلال علمی نمی کنند. هیچکس در کشور نیست بپرسد چرا تا سال 1300 در کشور نظام جدید نبود. چون آخوندها با داشتن مکتب خانه اجازه نمی دادند که نظام جدید درست شود. در مکتب خانه چند آیه و حدیث یاد می دادند و بس. شما بپرسید چرا آخوندها با علم شیمی و فیزیک مخالف ؟ اینها تا 60 سال پیش اجازه تدریس این مواد در مدارس و دانشگاه نمی دادند. به نظرم علت اصلی شکست انقلاب مشروطه کمبود تحصیلکرده های جدید بود. چون وقتی آخوند سر منبر می گفت فلانی کافر است دیگر کسی دور و بر او نمی رفت. ولی حالا که آخوند چنین می گوید، کافر مورد استقبال مردم قرار می گیرد. دوستانی که ابن العربی را می شناسند در باره " حلول روح در مریم" را این طور تفسیر کرده است " این روح خیس بود".

-- شهبازی ، Dec 3, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)