خانه
>
وبلاگ زمانه
>
آسیب شناسی رسانه
>
ایرنا و «غائله رسانه ای» کردان
|
نقدی بر حمله ایرنا به منتقدان کردان
ایرنا و «غائله رسانه ای» کردان
آصف نیکنام
سوتیتر کوتاه است: «غائله رسانهای درخصوص مدرک افتخاری ارائه شده ازسوی وزیرکشور، آنچنان غیرعادی مینمود که بررسی پشت صحنه آن برای روشن شدن اهداف پنهان غائله ضروری بود. در این گزارش تلاش خواهد شد تا گوشههایی از ابعاد مغفول این موضوع بازخوانی شود.» این عبارات، سوتیتر یادداشتی است که ایرنا با عنوان «تلهی آکسفورد» منتشر کرده است. ولی با همین عبارات کوتاه میشود دفترها سیاه کرد (متن ایرنا را در اینجا بخوانید).
اول از همه اینکه این اتفاقی که افتاد «غائلهی رسانهای» نبود بلکه دستهگلی بود که مدتها پیش به آب افتاده بود و حالا تشتاش از بام افتاده است. این چیزی که ایرنا اسماش را میگذارد «غائلهی رسانهای» نه چیز عجیب و غریبی است و نه حجم حجیم هجمه است که بر سر دولت نهم ریخته. در کشورهای غربی هم اگر سیاستمداری، و حتی رئیس بانکی، از این دستهگلها به آب بدهد، تمام رسانههای همان کشور میریزند سرش و تا طرف به عذرخواهی و استعفا نیاید، راحتاش نمیگذارند. این قبیل ماجراها علیالخصوص در کشور انگلیس، در مأمن همین دانشگاه آکسفورد، بسا دولتها را که به زیر آورده است. تخلف در مقام قدرت و سوء استفاده کردن از مقام سیاسی و دروغ گفتن به افکار عمومی، کمترین هزینهای که دارد، استعفا برای خطاکار است. در نتیجه، این «غائلهی رسانهای»، غائله نیست؛ واکنش عمل است: این جهان کوه است و فعل ما ندا / سوی ما آید نداها را صدا
ایرنا مینویسد: «مدرک افتخاری ارایه شده از سوی وزیر کشور»! خوب است خود وزیر کشور رسماً گفته است مدرک ارائه شده جعلی بوده است. ایرنا هنوز راضی نمیشود در تیترش این عنوان «جعلی» را که عین عدالت و انصاف است بگذارد کنار مدرک. حالا این به گفته ایرنا «غائلهی رسانهای» که در هر جایی که پاسخگویی به افکار عمومی و شهروندان عرف و قاعده باشد، امری است کاملاً طبیعی، به چشم ایرنا «غیر عادی» میآید. نتیجه چیست؟ گروهی باید بروند تحقیق کنند تا «پشت صحنه» بررسی شود و «اهداف پنهان غائله» روشن شود.
این ماجرا، بر خلاف تصور ایرنا، پشت صحنه ندارد. این رسوایی پشت و رویاش یکی است: یک نفر تخلف کرده است؛ بیش از 6 سال هم (از 1381 به اینسو) این تخلف را پنهان کرده است زیر برف. حالا کوس رسواییاش را بر بام افلاک زدهاند. هدفِ بسیار روشن افکار عمومی، و تکلیف اخلاقی و وظیفهی قانونی دستگاه عدالت، به پرسش گرفتن متهم است (آن هم متهمی که خطایاش اظهر من الشمس است). وقتی کسی مرتکب خطایی میشود، بازخواست کردن از او دیگر هدف پنهان نیست؛ اولین تکلیف دستگاهِ عدالت است و رسانه های «دولت عدالتمدار».
این ماجرا «ابعاد مغفول» دارد. اینجا را ایرنا راست گفته است. اما همین ابعاد مغفول را ایرنا میخواهد مصادره به مطلوب کند و بگوید که «دولت نهم در فضای جهانی با چه هجمه عظیمی روبرو بوده است»! برای ایرنا حیرت آور است واکنش سریع دانشگاه آکسفورد: «یک سایت اینترنتی وابسته به یکی از احزاب سیاسی مخالف دولت طی مکاتبه با دانشگاه آکسفورد توانست طی اقدامی خارق العاده و در کمتراز 2 ساعت دو نامه از دانشگاه آکسفورد در خصوص مدرک تحصیلی علی کردان به دست آورد!» عجیب است که چرا در کمتر از دو ساعت پاسخ دو نامه میرسد. ظاهراً برای ایرنا رسم نیست که وقتی پای دفاع از آبرو و حیثیت علمی یک دانشگاه در میان باشد، آن دانشگاه واکنشی نشان دهد و البته این واکنش سریع ناگزیر هم مرموز است و هم عجیب. پس باید دنبال «اهدافِ پنهان»ِ این پاسخگویی سریع گشت.
و اینجاست که نتیجهگیری خیلی روشن بیان میشود: «و اینچنین است که پروژه عملیات روانی "تله آکسفورد" کلید میخورد و ضد انقلاب با همه عقبه رسانهای خود فضا را در دست می گیرد تا وجاهت مسئولین جمهوری اسلامی ایران را مخدوش سازد». خب ایرنا به روال منطق کیهان، کل ماجرا را «پروژهی عملیات روانی» می داند (بنابرین اصلاً این موضوع که یک نفر چندین سال پیش رفته است «مدرکسازی» کرده نادیده گرفته می شود) و یک جایی، کسی یا کسانی، «تلهی آکسفورد» درست کردهاند و هر که گریبان خاطی را گرفته، میشود «ضد انقلاب» و همهی معترضین میشوند «عقبهی رسانهای» ضد انقلاب. هدفشان چیست؟ مخدوش کردنِ «وجاهت مسئولین جمهوری اسلامی ایران» و به همین راحتی، یک نفر، با تمام مسئولین جمهوری اسلامی ایران مترادف شمرده میشود. با این منطق باید پرسید این تعداد نه چندان کم شمار از مسئولان که – درست یا نادرست- در این سالها برکنار و متهم شده اند و پرونده پیدا کرده اند همه به «وجاهت» مدیران جمهوری اسلامی صدمه زده اند؟ با این حساب چگونه می شود از مدیری از مدیران جمهوری اسلامی حساب کشید؟
چرا وقتی زمزمهی اولین پرسشها، با داغ و درفش نشان دادن و تهدید و خط و نشان کشیدنِ معاون رییس جمهور و خود آقای کردان شروع میشود، کسانی فکر نکرده بودند که همان حرفِ آخر را باید اول زد و کارِ آخر را باید اول کرد؟ که بروند تحقیق کنند ببینند آن کسی که مدرک را به آنها فروخته است (این کارها را که فقط برای رضای خدا نمیکنند؛ لابد کسی پولی گرفته و پولِ کلانی هم گرفته)، یک جای کارش میلنگیده؟
چرا کسی که در نظام جمهوری اسلامی ایران «خدمت» کرده است و «کار» کرده است، احساس نیاز میکند که تمام «خدمات» و «زحمات»اش را ببرد بازار و ببینید این زحمات و خدمات چقدر میارزند؟ یعنی مبادله و ارزشگذاری «خدمت» (آن هم خدمتی که نیازی به این «کاغذپارهها» ندارد). این احساس نیاز از کجا میآید؟
ایرنا مینویسد: «ارزیابی تجربیات کاری به عنوان مدرک افتخاری در کشور ما نیز بدون سابقه نیست. مدتهاست که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با دریافت مستنداتی از هنرمندان کشورمان شامل لوح افتخار، تقدیر، جایزه، بزرگداشت و نشان، نمونه آثار منتشره، بصورت مقاله، تحقیق، یادنامه، سوابق مدیریت و مسئولیتهای هنری شامل: داوری جشنوارهها، مدیریت جشنوارهها، همایشها و تاسیس مجامع هنری، مدارک درجه ۱،۲و ۳ هنری را معادل دکتری، کارشناسی ارشد و کارشناسی به هنرمندان اعطا می نماید.». بله، این کارها را وزارت ارشاد کشور ما میکند. ولی چرا آقای کردان نرفت از خودِ وزارت ارشاد این مدرک را تقاضا کند که این رسوایی به بار نیاید؟ مگر دانشگاه آکسفورد هم وزارت ارشاد است؟ و مگر منطق اعطای دکتری افتخاری در دانشگاهها که امری شناخته شده است و مراحل و قواعد خاص خود را دارد بر اساس منطق وزارت ارشاد ایران چیده شده است؟
ایرنا باز مینویسد: «آقای کردان از ابتدا بر افتخاری بودن مدرکی که از سوی دفتر نمایندگی دانشگاه آکسفورد در تهران و بر پایه سوابق مطالعاتی اش شامل مقالات و گزارش های علمی صادر شده بود تاکید مینمود.» یعنی ایرنا هنوز زیر بار نرفته و باورش نشده است که دانشگاه آکسفورد در تهران دفتر نمایندگی نداشته است و کل ماجرا تقلب بوده است. بحث در افتخاری بودن مدرک نیست بلکه در دروغ بودن ادعای دریافت آن و بهره وری نابحق از امتیازات آن است.
ایرنا در ادامه مینویسد: «همانگونه که ملاحظه نمودید تا اینجا هیچ اتفاق غیر عادی روی نداده است."علی کردان" در سال 81 و پس از سالها تجربه اندوزی در حوزههای کلان مدیریتی، سوابق اجرایی خود را به فردی که ادعای نمایندگی دانشگاه آکسفورد را یدک میکشیده ارائه داده تا بر مبنای آنچه که در دانشگاههای جهان رایج است، مدرکی معادل تجربیات کاری خود دریافت دارد». اینجا ایرنا دیگر نرم میشود و میگوید طرف مدعی نمایندگی بوده است. اما یک قدم رفته است جلو و صد قدم عقب.
به نوشته ایرنا،آقای کردان میخواسته «بر مبنای آنچه که در دانشگاههای جهان رایج است» برای «تجربیات کاری خود» مدرک معادلی دریافت کند. ولی قضیه به این سادگی نیست. دکترای افتخاری گرفتنی نیست دادنی است. این به تصمیم دانشگاهها بستگی دارد و نه به تقاضای شخص. و در واقع تایید مقام استثنایی دانشوری است در حوزه ای که درآن کارهای درخشان و تاثیرگذار در سطح جهانی کرده است.
در هیچ دانشگاه جهان رایج نیست که یک نفر به خاطر تجربیاتاش در خدمت به کشور متبوع خودش و دستگاههای دولتیاش از یک «دانشگاه» آن هم «آکسفورد» مدرک دکترای افتخاری دریافت کند. دکترای افتخاری را به چیزهای خیلی بزرگتری از «تجربیات کاری» میدهند و بنابرین آن را «تقاضا» نمیکنند، بلکه خود دانشگاه دکترا را «اعطا» میکند. یعنی با فرد مربوطه تماس میگیرند (و قبلاً دانشگاه مسیر متعارف و مستقل ارزیابی را طی میکند نه اینکه خود دریافتکنندهی آتی خودش را نامزد دریافت دکترا کند) و اعلام میکنند که ما شما را نامزد دریافت دکترا کردهایم. این قسمت ماجرا، همان «ابعادِ مغفول» آن است که در واقع برای نویسنده ایرنا ست که مغفول مانده است.
برای دولت نهم که در طی این چند سال گذشته مرتبا دم از عدالت زده است چه آزمونی بهتر از اجرای عدالت دربارهی وزیری که معاون رییس جمهور برای حفظ آبرویاش خودش را به آب و آتش میزند؟ مگر اجرای عدالت باعث خوار شدن کسی میشود؟ و اگر هم بشود مگر رسم عدالت همین نیست که خاطی در هر مقامی باشد باید سزای خطای خود را بدهد؟ اینکه تمام حیثیت دولت و مدیران را به خطای فاحش و آشکار کسی که وزیر شده گره بزنند عدالت است؟ وقتی این همه در اجرای عدالت، آن هم برای «خویشاوندِ فکری» تعلل میشود، این شائبه پیش نمیآید که آن همه عدالتخواهی، شعار بوده است و بس؟ پر بیراه نخواهد بود اگر بگوییم درنگ در عزل کردان از سوی رئیس جمهوری، و یا تعلل خودِ آقای کردان در استعفا به خاطر این اشتباه استراتژیک، بیشتر باعث رسوایی میشود. عزل یا استعفا کمترین کاری است که با اخلاق سیاسی و دینیای که دولتِ نهم خودش را مدعی آن میداند، سازگار است. اینکه بعد دستگاه قضایی چه تصمیمی باید در مورد کردان بگیرد، مسألهای دیگر است. اما گامِ نخست را عقلاً، عرفاً و اخلاقاً خودِ دولت یا آقای کردان باید بردارد.
تکیه بر اختر شبگرد مکن کاین عیار
تاج کاووس ربود و کمر کیخسرو
در این میان کار رسانه دولت لاپوشانی و توجیه خطا نیست. کار رسانه دولتی یا غیردولتی ایستادن در کنار مردم است. دیر یا زود آقای کردان به دلیل هزینه سنگینی که برای دولت داشته کنار خواهد رفت یا به فرموده کنار گذاشته خواهد شد اما روش برخورد دولت و سخنگویانش اسباب دامن زدن به بی اعتمادی های بزرگتر خواهد شد. اگر آن یکی را بتوان با برکناری و مجازات جبران کرد این یکی بعید است که در فرصت باقی مانده از عمر دولت نهم امکان بازسازی داشته باشد. اما دولتهای ایرانی نشان داده اند که همیشه دیر به فکر چاره می افتند وقتی که واقعا دیگر همه فرصتها را برای پیوند زدن خود با مردم و بازگرداندن اعتماد عمومی سوخته باشند.
|
|
نظرهای خوانندگان
بخدا باید نشست و گریست به حال ملتی که چنین بلائی بر سرشان میاودند و دم بر نمیاورند.به این اشکاری فضاحتی بروز کرده انوقت بجای عذرخواهی از این ملت و استعفا ، آن یکی مدعی است خدمت نیاز به کاغذ پاره ندارد و آن دیگری تهدید به دادگاه میکند و این دیگری توطئه دشمنان میداند.!!! ما را چه شده است؟ در ما چه دیده اند که با ما این چنین میکنند و ما هم دم بر نمی اوریم؟ ما را چه شده است؟ آن معاون دانشگاه و رئیس کمیته انضباطی ناموس مردم را در دفتر کارش لخت میکند ان فرمانده نظامی و مسئول طرح ...اجتماعی با چندین زن _ بقولی افراد تحت امرش _ ان چنان میکند این وزیر کشوری که مدرک قلابی ارائه میدهد و...... ما را چه شده است؟
-- رستم ، Oct 3, 2008چون نیت خیر بوده اشکال شزعی ندارد!!!
-- دکترجون ، Oct 3, 2008تازه انهایی که مدرک دارند !!
در دانشگاه ازاد ... بندگانی هستند عوض شما کلاس می روند!!!
عوض شما امتحان می دهند!!!
وپول امر خیر می گیرند!!!
خسته نباشيد
-- نويسه ، Oct 4, 2008واقعا اينجاست كه معناي صداقت رسانه مشخص ميشود.
تاسف آور است كه خبرگزاري دولتي كشور اينقدر قاطي امور حزبي و باندبازي شده است
گر حكم شود كه مست گيرند
-- نخودي ، Oct 4, 2008در شهر هر آنكه هست گيرند
شما فكر ميكنيد مثلن وزير بعدي بهتر و باسواد تر از اولي است؟
ولي خب، اين جناب كردان بد جوري دست بالا دستي هايش را تو حنا گذاشت و آچمزشان كرد.