خانه > وبلاگ زمانه > آسیب شناسی رسانه > تلویزیون فارسی بیبیسی و چالشهای پیشرو | |||
تلویزیون فارسی بیبیسی و چالشهای پیشروامید حبیبی نیاآغاز به کار تلویزیون فارسی بیبیسی از روز چهارشنبه، رخداد مهمی در تاریخ ارتباطات ایران به شمار میرود اما این رسانه تازه قبل از آغاز با چالشهای اعتبار، مشروعیت، سیاستگزاری، دروازهبانی/برجستهسازی و نیز نیروهای انسانی روبروست، چالشهایی که شاید سرویس فارسی بیبیسی هرگز عمق و گستردگی آن را تا به این حد جدی نیافته بود زیرا تا به حال رسانه ای چنین تاثیرگذار در اختیار نداشت.
تلویزیون، رسانه ای است که همه اعضای خانواده را گرد هم می آورد و برخلاف رادیو، مطبوعات،اینترنت و کتاب که کم و بیش مخاطب را از دنیای اطراف جدا می سازد، تلویزیون رسانه ای سرد است که همگان را پای خود می نشاند. سرویس فارسی بیبیسی به خوبی می داند که با چنین رسانه ای دایره مخاطب سازی و نفوذ خود را در بین سه کشور فارسی زبان و همچنین فارسی زبان های ساکن دیگر کشورها گسترش می دهد و این خود به نوعی در کنار دو رسانه دیگرش ممکن است به اعتباری مضاعف منجر شود. واقعیت این است که بیبیسی در ایران از جایگاه ویژه ای برخوردار است، سه دهه پیش رادیوی فارسی بیبیسی در ابتدای اوج گیری انقلاب که با سانسور مطبوعات همزمان بود تنها رسانه ای بود که برخی از وقایع روز را پوشش می داد، با این که در دوران کوتاه موسوم به بهار آزادی مطبوعات در ایران (که واقعا منحصر به همان بهار 1358 همراه با حملات گاه و بیگاه چماقداران به مطبوعات باقی ماند) از نقش و محبوبیت این رادیو کاسته شد، اما با آغاز دوران سرکوب و خفقان و در طول دوران جنگ و دهه شصت بار دیگر بسیاری از مردم به رادیوهای موج کوتاه خود پناه بردند. به این ترتیب رادیو بیبیسی تقریبا تنها رادیویی باقی ماند که در هنگامه خفقان و سرکوب امکان دسترسی به برخی از اخبار و گزارشهای روز از طریق آن میسر بود. اما این رادیو در اواسط دهه هفتاد با چالشی عمده روبرو شد، شیوه تولید، قالب و لحن برنامه هایش همسان با رشد جمعیت جوان کشور به پیش نرفته و بسیار عقب مانده بود، پس رادیویی شد برای بازنشستگان و میانسالان. ورود مطبوعات دوم خردادی و پدیداری فضای کم و بیش بهتر برای مطبوعات زیر نظر وابستگان به حاکمیت و رونق این گونه مطبوعات نیز مزید علت شد، پس بیبیسی دست به خانه تکانی زد و با وارد کردن نسلی جوان تر و سپردن سکان کشتی به دست آنها تلاش کرد که 65درصد از جمعیت کشوری را که بطور بالقوه از دست داده بود به نوعی جذب برنامه های خود سازد. امری که با آغاز به کار سایت فارسی ش به تدریج به اعتبار و اهمیت آن افزود. در اوایل دهه 80 میزان شنوندگان ثابت رادیو فارسی بیبیسی در ایران براساس نظرسنجی های دائمی صدا و سیما حدود 5 درصد و میزان مخاطبان دائمی وب سایت ش بیش از پنجاه و پنج درصد از جمعیت 16 میلیون نفری کاربران اینترنت برآورد می شد. این میزان نفوذ حتی با از راه رسیدن رقیب تازه یعنی رادیوی جوان پسند و تازه از راه رسیده ای چون رادیو فردا که با فرمت موسیقی+خبر آغاز به کار کرده بود نیز قابل مقایسه نبود. با این حال فیلتر کردن سایت فارسی بیبیسی با وجود مذاکرات و رایزنی های فراوان ضربه سنگینی به شمار مخاطبان سایت فارسی بیبیسی وارد آورد و میزان مخاطبان آن را به حدود یک سوم از داخل ایران کاهش داد. با این همه سایت فارسی بیبیسی با حدود 14 میلیون صفحه بازدید شده هفتگی و حدود 20 میلیون بازدیدکننده ماهیانه که نزدیک به چهل درصد از آنها از داخل کشور هستند، همچنان پرطرفدارترین سایت خبری فارسی زبان در خارج از ایران باقی ماند. پس از ورود تلویزیون عربی بیبیسی، راه برای پیگیری راه اندازی تلویزیون فارسی بیبیسی هموارتر شد و سرانجام در سال 2006 با موافقت نهایی وزرات خارجه و تصویب بودجه سالیانه برای آن عملا کار تدارک آن آغاز شد. اما از همان آغاز چند چالش عمیق پیش روی برنامه ریزان و گردانندگان این تلویزیون قرار داشت: نیروی انسانی، تعامل با حکومت ایران و شیوه تولید. گردانندگان تلویزیون و بخش فارسی بیبیسی به دلایلی که مجال بررسی آن در اینجا نیست و بخشی از آن به سرعت و استرس شدید کار تدارکات در کنار پیش بردن همزمان دو سرویس آن لاین و رادیو مربوط می شود ترجیح دادند در برابر موانع و معضلات پیش رو از روش دور زدن یا "ویراژ دادن" بهره بگیرند.
از این رو برای نخستین بار در تاریخ هفتاد ساله خود تصمیم گرفت حال که در برابر تلویزیون همه در معرض دید قرار دارند، کارکنان خود را بطور کامل (و بدون اسم مستعار) معرفی کند تا دچار پلیس بازیهای تخیلی سایت های نه چندان خوشنام حکومتی نشود. دومین چالش پیش روی بیبیسی حکومت ایران بود، رایزنی های گسترده با مقامات و سفارت جمهوری اسلامی در اواخر سال 1386 کم کم به این باور دامن زد که دولت احمدی نژاد با فعالیت تلویزیون فارسی زبان مخالفتی ندارد. این باور به ویژه پس از سفر ریچارد سمبروک به ایران و سخنرانی ش در نهمین جشنواره بین المللی رادیو در اصفهان و رایزنی هایی که با مقامات جمهوری اسلامی صورت گرفت، تقویت شد. با این حال پیگیریهای سرویس جهانی بیبیسی برای ایجاد دفتر مستقل بخش فارسی در تهران با تعلل های وزارت ارشاد روبرو شد، اما درست در زمانی که بخشی از کارکنان بخش فارسی آماده می شدند تا به ساختمان تازه ساز برادکستنیگ هاس در نزدیکی آکسفورد استریت اسباب کشی کنند ناگهان با موضع گیری خبرگزاریهای فارس و ایرنا و روزنامه کیهان و متعاقب آن اعلامیه وزارت ارشاد و هشدار به روزنامه نگاران مبنی بر عدم همکاری با بیبیسی روبرو شدند که در عمل شائبه هر گونه تعامل، توافق یا مدارای علنی با دولت فعلی را از میان برد. در نتیجه تکلیف دروازه بانان روشن شد: دفتری در تهران در کار نخواهد بود، این بدان معناست که تلویزیون فارسی ناچار است محدود به گزارشهای دفتر بی بی سی در تهران و رسیدن گاه و بی گاه تکه فیلم هایی از ایران و یا همکاری گاه و بیگاه برخی از برنامه سازان و روزنامه نگاران کم سابقه تر که چندان در تیررس نیستند، بماند. امری که از یک طرف سبب نگرانی مدیران این شبکه می شد و از سوی دیگر آنها را بیشتر به تولیدات دست دوم نزدیک تر می کرد، رویکردی که با تاکتیک "ویراژ" البته سازگارتر بود. شیوه تولید، سومین چالشی بود که دست اندارکان بخش فارسی با آن روبرو بودند، نتایج نظرسنجی که من به ابتکار شخصی در سال 1386 انجام دادم و در نوع خود از نظر فراوانی و اهمیت کم سابقه بود حاکی بود که اغلب دانشجویان ترجیح می دهند تلویزیون فارسی بیبیسی در کنار برنامه های خبری و سیاسی حداقل نیمی از برنامه های خود را به برنامه های سرگرم کننده و فرهنگی وهنری اختصاص دهد امری که به دلایل گوناگون و از جمله نیاز به مخاطبان جوان تری که اعضای خانواده را پای برنامه های این شبکه تازه بنشانند، با استقبال روبرو شد. از سوی دیگر تلویزیون فارسی بیبیسی با دو محدودیت دیگر روبرو بود: پرداخت تلویزیونی و فقدان ارتباط ارگانیک با ایران به عنوان مهم ترین پایگاه تولید برنامه. با توجه به نوع نیروی انسانی حاضر و نیز محدودیتهای فنی موجود، این رسانه چاره ای ندارد جز آنکه برای تولید برنامه های متنوع و روتین خود به شرکت های تولیدی سفارش بدهد ، چیزی که تفاوت بارز این شبکه را با تقریبا همه شبکه های تلویزیونی فارسی زبان موجود نشان می دهد در غیر این صورت برنامه های تلویزیونی این شبکه در بهترین حالت بدل به برنامه های تالک شوی صدای آمریکا خواهد شد که با وجود حرفه ای بودن و پرداخت تلویزیونی به دلیل غلبه بیش از این حد این فرمت در طول برنامه ها و یکنواختی شدید آنها در کوتاه مدت، سبب دلزدگی و فرار مخاطب خواهد شد. از دیگر سو بیبیسی باز هم چاره ای ندارد جز آنکه بخش مهمی از برنامه های مستند، گزارشهای فرهنگی و اجتماعی و نیز کلیپ ها و فیلم های کوتاه خود را به بیرون سفارش بدهد، امری که به خودی خود هم سبب تعامل بیشتر با مخاطب و هم تنوع بی رقیب برنامه های آن خواهد شد. در کنار این ها بیبیسی از دو پشتوانه بسیار موثر برخوردار است: سیستم آموزشی درخشان و پشتیبانی بی نظیر پوشش رسانه ای، همین دو مورد کافی ست که در صورت استفاده بهینه از آنها، این شبکه تلویزیونی تازه را در همان ابتدا با استقبال مخاطبانی که گفته می شود در شهرهای بزرگ جمعیت آنها بالقوه به 60درصد ساکنان می رسد، روبرو سازد. با اینکه پروموی ابتدایی این شبکه مایوس کننده است ( مثلا نگاه کنید به نوع انتخاب تصاویر و تدوین شمارش معکوس بومی شده خبر در این شبکه و اصل آن در بیبیسی) و از هم اکنون صدای برخی از منتقدان را درآورده است، اما این انتخاب را تا پیش از پخش یک ماهه نخست برنامه های این شبکه، تنها می توان نوعی کج سلیقگی و شتاب تلقی کرد تا کار نابلدی. حتی اگر اشکالات ویدئوی آموزشی بخش فارسی را نیز نادیده بگیریم، به نظر می رسد که تا همین جا هم بیبیسی فارسی از 48 رقیب دیگر خود حداقل یک سر و گردن بالاتر است، هر چند که مقایسه شبکه ای با 140 کارمند و بودجه ای معادل پانزده میلیون پوند با شبکه های لس آنجلسی که بهترین برنامه های روی آنتن شان ویدئوکلیپ های خوانندگان غربی و لس آنجلسی ست، نادرست است. برای من که سالهاست با بیبیسی از "دور، نزدیک ، بسیار نزدیک و بسیار دور" همراه بوده ام، آغاز به کار تلویزیون فارسی ش رخدادی خجسته به شمار می آید که طبعا تاثیر خود را بر فضای رسانه ای کشور و بازار آن خواهد گذاشت و به اعتقاد من به شرط استفاده بهینه از توانمندیها، فرصت ها و سیاست گزاریها و روش های بخردانه به سرعت می تواند عرصه رسانه های کشور را به ویژه در زمینه رسانه های تصویری به سمت حرفه ای تر شدن و تعاملی تر شدن پیش ببرد. مسلما در این باره به عنوان یکی از کسانی که از آغاز پیگیر آن بوده ام، در فرصت های آتی خواهم نوشت و منتقدان دیگر نیز نقاط ضعف و قوت آن را زیر ذره بین قرار خواهند داد و به دروازه بانان این "نخستین تلویزیون حرفه ای" خارج از کشور فرصت بازنگری و مداقه در کار خود را خواهند داد، رابطه ای که در نهایت به تقویت فضای رسانه ای پارسی زبان خواهد انجامید و به بالندگی، چند صدایی و تکثرگرایی به هر روی یاری خواهد رساند. در همین رابطه: • آغاز به کار تلویزیون فارسی بی.بی.سی • «تلویزیون بیبیسی، طرفدار و مخالف کسی نیست» |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
بی خیال
-- علی ، Jan 11, 2009علی بی خیال، چرا بی خیال؟
-- علی 2 ، Jan 11, 2009امید حبیبی نیا نوشته است از فاصله دور، نزدیک، بسیار نزدیک و بسیار دور با بی بی سی در ارتباط بوده است اما ننوشته که اکنون در چه فاصله ای ست! از آنجا که بعید است آدم کارمند بی بی سی باشد و مجال نقد داشته باشد احتمال می دهم که ایشان اکنون در فاصله دور یا بسیار دور باشند با این حال نظرم بر این است که صرف نظر از اینکه شیوه استخدام یا پیروی از مدل پارتی بازی در بی بی سی فارسی چطور بوده است برای مخاطب عام برنامه ها و محتوای آنها مهمتر است چون چیزی است که روی صفحه تلویزیون می بیند این حکم البته برای رد سخنان امید حبیبی نیا نیست که اگر بی بی سی نیروی انسانی بهتری داشته باشد عملکرد بهتری خواهد داشت اما به نظر من این بحث در مورد سازمان است و او باید بیشتر به بحث تحلیل محتوایی خودش بپردازد که برد بیشتری دارد.
-- شادی ضابطیان ، Jan 11, 2009منباب پیشنهاد عرض شد البته.
آقای حبیبی نیا به نکات جالبی اشاره کرده اند، به عنوان یک دانشجوی دائمی علوم اجتماعی همواره مباحث مربوط به رسانه های ایران را دنبال کرده ام و در این گذر مطالب و تحلیل های آقای حبیبی نیا که در زمانه منتشر شده اند را بسیار ارزشمند یافته ام ولی اکنون می خواهم با اجازه ایشان به نکته دیگری اشاره کنم، به اعتقاد اینجانب مهمترین چالشی که بی بی سی با آن روبرواست مشروعیت آن است که نویسنده محترم فقط به یک اشاره بسنده کرده (البته در وبلاگ شخصی به آن پرداخته اند) اما در واقع امر: بی بی سی در میان مخالفان حکومت به مزد بگیر و حامی رژیم و یا حداقل محافظه کاری و مماشات و در میان طرفداران حکومت به توطئه نیات سو و یا حتی مخالفت مشهور است، در نتیجه ایجاد تعادل بین این دو کفه چالشی ست که این تلویزیون با آن روبروست.
-- امضا محفوظ ، Jan 11, 2009باید نگریست و دید چگونه از پس برمی آید!
متاسفم که چنین مطلبی که در حد یک پست وبلاگ معمولی است به عنوان وبلاگ زمانه ( که تقریبا سرمقاله زمانه است) منتشر میشود. متن پر از پیش فرض و ادعاهای واهی است .
-- نیلوفر محمدی ، Jan 12, 2009برای شخص نویسنده و ادیتوریال زمانه متاسفم
نويسنده اين مقاله چقدر سابقه کارحرفه اي در تهيه و اجرا ومديريت برنامه هاي تلوزيوني دارند که اين چنين قاطعانه در باره همه چيز ( واز جمله « تالک شو ! » )داد سخن ميدهند؟
-- عليرضا ، Jan 12, 2009نویسنده تا آنجا که من می دانم و در گفتگو با شبکه بین المللی روزنامه نگاران منتشر شده وی در 9 سالگی وارد تلویزیون مرکز اصفهان شده و مجری برنامه قصه بوده است، بعدها سینما و ارتباطات خوانده و در صدا و سیما کارگردان، تهیه کننده، مجری، کارشناس بوده و در تولید حدود 100 برنامه تلویزیونی از سال 70 تا 82 شرکت داشته است، دروس تجزیه و تحلیل برنامه های تلویزیونی و ارتباطات تصویری را تدریس می کرده و معاون گروه پژوهش معاونت سیاسی بوده است .
با جستجو در اینترنت البته می توان به اطلاعات تکمیلی دست یافت.
بنابراین فکر می کنم نویسنده کمی محق باشد که در باب تلویزیون و تالک شو داد سخن بدهد!
-- بدون نام ، Jan 12, 2009اصولا هر جایی که پای ایرانی ها برسد ترویج فرهنگ می کنند . از آن جمله همین پارتی بازی در استخدام نیرو در بی بی سی است .اگر علاقه مند به همکاری با بی بی سی هستند بهتر است یک رفیق خوب ِ حرفه ای ! کار بلد ِ با مرام ان طرف داشته باشید .
-- مجید نفیسی ، Jan 12, 2009من همیشه طرفدار خواندن کامنتهای مطالب جنجالی بودم، از پاراگراف دوم این متن هم حدس زدم که این یک متن معمولی نیست بلکه نویسنده رو در بایستی تعارفو ایرانی بازی را کنار گذاشته رک و راست نظرش را نوشته ولی از کامنت برخی از کامنت گذارهای سایت سردرنمیاورم این شاید بخشی از فرهنگ ماست که اول منتقدر را می کوبیم بعدش هم خود مطلب را نمی خوانیم!!!
مثلا خواننده ای به نام علیرضا بدون هیچ درنگی پرسیده اصلا نویسنده خودش چکاره اس؟!!!
یعنی نویسنده اگر کاره ای نبود امکان داشت در وبلاگ زمانه مطلبی در باره موضوع نه چندان عادی مانند این مطلب یا یاداشت بنویسد؟
خوب لابد اهل نقد و تلویزیون و روزنامه نگاری ست حالا گیرم که ما فرصت نداریم که برویم مطالبش را بخوانیم یا سابقه ش را جستجو کنیم همین جوری الهبختکی باید حرفی بپرانیم؟!
نمیدانم ادیتوریال زمانه باید همین حرفهای الکی را درج کند یا نه ولی بهرحال در توهین آمیز بودن این کامنتها برای من شکی نیست، نیلوفر محمدی نیز ابراز تاسف کرده که چنین مطلبی که ادعای واهی و پیش فرضی است منتشر شده ولی فراموش کرده که بگوید کدام قسمت و چرا؟
آخر این چه فرهنگ کامنت گذاری است؟ تا کی الکی و الهبختکی می رویم توی شکم نویسنده؟ کامنت یعنی اظهار نظر در باره مطلب نه توهین به نویسنده، سایت و دست اندرکارانش!
در باره مطلب، فکر میکنم باید یک بار دیگر آن را بخوانم و بعد نظر بدهم متن را باید دوبار بخوانم تا بفهمم کامنتی دارم یا نه!
-- علی پاکروان ، Jan 12, 2009رفتارشناسی خانوادگی ما در برابر ماهواره
حدود شش عصر از سرکار می رسم خانه، پدرم در حال روزنامه خواندن کانال حیوانات و مستند نگاه می کند، اگر پدرم نباشد و مادر خانه ایشان برنامه های آشپزی و خانه داری کانال های لس آنجلسی یا وکالت و مشاوره پزشکی و زیبایی و تجاری و غیره را دنبال کرده اگر یادشان باشد سر شام در باره ش به ما خبر می دهند اگر هیچ کدام نباشند و خواهر کوچکتر خانه باشد فقط موسیقی غربی
اگر به من مجال بدهند یک چرخ ارضی در هات برد می زنم از کانال های آلمانی گرفته تا لس آنجلسی دنبال فیلم نادیده یا برنامه ای در باره فیلم که به فیلمی مان سفارش بدهم.
سر شام هم سری به وی او ای می زنیم و آخر شب هر کسی می رود سر کار و زندگی خودش، من هم لپ تاپ به دست یا سریال های شبکه های داخلی را تحمل می کنم یا برنامه های ماهواره ای انتخابی خواهرم را و اگر غیر قابل تحمل بود پیش به سوی اتاق بالا و فیس بوک و چت و گاهی هم مقاله ای از ای میلی یا جکی اگر هم حوصبله مبارزه با فیلتر داشته باشم سری به سایت های خبری و زنان می زنم و شاید هم سری به بی بی سی و زمانه و یکی دو تا سایت تفریجی برای تفریح سالم آخر شب، تا فردا روز از نو روزی از نو و...
توضیح این را به توصیه یکی کامنتیدم اینجا!
-- میترا فامیل یکی! ، Jan 13, 2009چند پیشنهاد به بی بی سی:
1. خیلی مهم: بی بی سی پارسی ، نه "فارسی"، همانگونه که Persian را با P می گویید، چرا و چه کسی باید پارسی را دوباره به نام درست آن بگوید؟ آیا باید منتظر نسل های هزاران سال آینده باشیم؟ یا منتظر مریخی ها ؟ چرا ف را این همه سال با آنکه می دانیم نادرست است تکرار کرده ایم؟ به هر حال همانگونه که گوگل راه درست پیش گرفته پیشنهاد می کنم بی بی سی هم همین کار را کند، آسمان به زمین نخواهد آمد.
2. فونتی که در نوشته می بینیم شماره های 4 ، 5 ، و 6 را عربی نشان می دهد، این مورد حتماً درست شود.
3. اکنون که تصویر نوید دهنده آغاز پخش برنامه ها نمایش داده می شود، سه ساعت گذاشته شده گرینیچ، تهران، و کابل، پس دوشنبه چه؟ آیا در برنامه های آن نیز نام و نشانی از دوشنبه و تاجیکستان نخواهیم دید؟ آیا زیر نویس ها و بخش های خبری به سیریلیک به صورت یک بخش کوچک 10 تا 20 دقیقه ای پخش خواهد شد؟ اگر که نه، پیشنهاد می کنم بی برو برگرد این کار انجام شود.
همین، امیدوارم کسی از بی بی سی پیشنهادهای من را بخواند چون سایتشان فیلتر است و راه تماسی ندارم.
-- هیچکس ، Jan 13, 2009تلویزیون فارسی بی بی سی در نهایت برای جمهوری اسلامی عادی می شود و تلویزیونی می شود مانند بقیه تلویزیون ها، اولا به این دلیل که جمهوری اسلامی به این تلویزیون نیاز دارد، ثانیا به این دلیل که بی بی سی محافظه کار است و کارمندانش از کارمندان سابق رسانه های داخل کشور و مورد اعتماد هر دو سو بوده اند و ثانیا به این دلیل که دولت فخیمه به استمرار روابط در سطوح بهتر با دولت ایران نیاز دارد
-- یک خواننده ، Jan 13, 2009اولا «ماهیانه» و «سالیانه» غلطه. «ماهانه» و «سالانه» درسته
در ثانی جالبه که بخشهایی از مطلب حذف شده. چیزی که تو گوگل ریدر خوندم یک چیزهای دیگه ای هم داشت. شما اول مطلب رو منتشر می کنین و بعد می خونینش؟
-- امضا محفوظ ، Jan 14, 2009این دفعه سوم است که اینجا کامنت می گذارم شاید نوع لحن من را نمی پسندید که درج نمی کنید پس یک سوال می کنم، کجای نوشته آقای حبیبی نیا انتقاد سخت و بی تعارف از بی بی سی است؟ اگر جایی هست که ما نمی بینیم به من خبر بدهید، چون متاسفانه نه علم غیب دارم و نه تحلیل متن بلدم!
-- اسد مرانه ای ، Jan 14, 20091-چگونه می توانيم در باره رسانه ها نظر بدهيم اگر هنوز نمی دانيم که نام برنامه «تاک شو» است نه «تالک شو».
2- اون آقا يا خانم «بی نام» می شه چند تا از اون 100 تا برنامه ای که آقای حبيبی نيا برای تلويزيون ساخته را اسم ببرن؟
-- ف.بدره ای ، Jan 14, 2009آقا یا خانم بدره ای استفاده از گوگل برای سرچ کردن بسیار سودمند است در این مورد برخی از برنامه های ساخته شده توسط ایشان را می توان در یوتیوب یا اینترنت پیدا کرد، به علاوه تا آنجا که من می دانم ایشان سردبیر اخبار فرهنگی شبکه خبر بوده ، آیا نوشتن یک نام در گوگل این قدر سخت است؟
-- باز هم بی نام ، Jan 14, 2009نکته دیگری که در باره تالک شو گفتید نیز می تواند درست باشد بهرحال این اصطلاحی انگلیسی است و در متون تخصصی هم به همین ترتیب نوشته شده است، باز هم اگر از گوگل استفاده کنید خواهید دید که در گوگل نویسندگان هم از "تالک شو" و هم از "تاک شو" استفاده کرده اند. در ثانی امیدوارم متن را خوانده باشید در این صورت خواهید دید که صرفنظر از اینکه ما نویسنده را بشناسیم یا نه، متنی تحلیی است.
موفق باشید
تنها مطلب جامع و تحلیلی که در باره تلویزیون فارسی بی بی سی خواندم همین بود.
-- نازنین ، Jan 14, 2009موفق باشید و امیدوارم از بعضی نظرات مغرضانه دلگیر نشوید کار خودتان را ادامه بدهید.
آقای حبیبی نیا در مجموع با کلی گویی هیچ نمی گوید جز این که ظاهرا ایشان به تنهایی مهمترین نظرسنجی در زمینه ارتباطات را انجام داده اند. استفاده از چند کلمه مثل ارتباطات ، رخداد، چالش و از این دست مطلبشان را علمی جلوه دهند و با اختراع عبارات بی معنی مثل ویراژ دادن خواننده را سردرگم کنند و دکان کارشناس ارتباطات را برقرار نگه دارند. جای تاسف از رادیو زمانه که مرتبا از ایشان طلب چاپ می کند و یکبار از خود نمی پرسد محتوای این مطالب چیست و نویسنده چه می خواهد بگوید.
-- آرزو ، Jan 14, 2009آقای حبیبی نیا از شما که کارمند بی بی سی بوده اید انتظار دیگری جز تعریف و تمجید از این رسانه نمی رفت، واقعا دادن القابی چون اولین تلویزیون حرفه ای و دادن آمار و ارقام نجومی به منظور مرعوب کردن دیگران با عنوان یادداشت تان یعنی چالش های بی بی سی جور در می آید؟
-- حسین ، Jan 15, 2009این چه جور نقدی ست که همه ش به نفع یک طرف ماجراست؟
بسیار تحلیل جالب و منطقی بود، برنامه های بی بی سی را از اینترنت دیدم و با نظر شما مبنی بر حرفه ای بودنش کاملا موافقم، سرافراز باشید
-- همت ، Jan 15, 2009الحمدالله که چالش نیروی انسانی بطرز شایسته ای حل و فصل و ماستمالی شد!
-- یکی که کامنتش را منتشر نمی کنید! ، Jan 15, 2009چالش نیروی انسانی به روایت صادق صبا: يکی از مشکلات اصلی راه اندازی تلويزيون فارسی، کمبود خبرنگاران تلويزيونی بوده است (رادیو فردا، دیروز) یک پرسش: آقایان و خانم ها، چند درصد از نیروها تجربه کار تلویزیونی داشتند؟ چند درصد از کسانی که تجربه کار تلویزیونی داشتند مردود شدند؟
-- یکی از اهالی بی بی خاتون ، Jan 15, 2009جواب بدهید جایزه بگیرید!
بسيار عالي بود.
-- هادي ، Jan 16, 2009با بیشتر نظرات آقای حبیبی توافق دارم. و نقدهای ایشان را بسیار کارساز و حرفهای میدانم. (مطلقن با نظر آقای علیرضا مخالفم که گویا فقط کسانی که سابقه برنامهسازی تلویزیون دارند حق نقد دارند: ''نويسنده اين مقاله چقدر سابقه کارحرفه اي در تهيه و اجرا ومديريت برنامه هاي تلوزيوني دارند'')
-- رحمان جوانمردی ، Jan 16, 2009برنامههای این کانال را با امید بسیار نگاه کردم. کسل کننده بود، در این دو روز چند بار این پروموی نیم ساعته را تکرار کردهاند. پروموهای بیبیسی را در انگلیسی هم می بینم، کسل کننده است. گاهی مصاحبهها همراه با تکستهای غیر مرتبط پخش میشود که خیلی غیره حرفهای و بیمزه است.
گذشته از اینکه یک رسانه همگانی مستقل برای ایران با نرمهای مدرن، هنوز وجود ندارد، هر رسانهای در این مسیر قدم بردارد، موفق خواهد بود. شاید بیبیسی برای مستندهایش درجهان شهرت دارد. چنانچه بخش فارسی نیز بهمین ترتیب قادر به تهیه مستند پر محتوای باشد، بسیار موثر خواهد بود. کمبودهایی مثل محدودیتهای جمهوری اسلامی را یک رسانه مدرن میتواند با استفاده از انترنت و امکانات مدرن آن جبران کند. هرچند تا بحال هیچ رسانه ایرانی(بجز کارهای محدود زمانه) در این میدان و کاراییهای آن قدم نگذاشته است. ولی دلیلی ندارد که یک جایی، رسانهای، زمانی این شیوه را شروع نکند( I Report CNN).
فركانس اين شبكه كي ميدون
-- علي ، Jan 18, 2009قرار دوشنبه 30دي مصاحبه با گروه كيوسك
در مورد فستيوال راك در دبي بشه در اين فستيوال كاوه يغمايي پسر كوروش يغمايي هست فركانس يكي بگه
چند نکته در باره چالش هایی که آقای حبیبی نیا ذکر کرده اند: در مورد نیروی انسانی چالشی در کار نبوده چون اولا بی بی سی کارمند لازم داشت ونه روزنامه نگار و دارای تجربه در تلویزیون، ثانیا اقوام و آشنایان همیشه در صحنه بودند(خواهر،برادر،همکار، دخترخاله و... که هم اکنون استخدام شده اند) و ثالثا به دلیل کارنابلدی سردبیرانش بهتر بود که همگی در یک سطح باشند که کسی برای دیگران ادعایی نداشته باشد.
-- پیمان حکمت اندیش ، دانشجوی فوق لیسانس Media Production ، Jan 18, 2009در مورد تعامل با حکومت هم که بی بی سی همواره با انواع حکومت ها در ایران مراوده و به اصطلاح تعامل داشته منتهی چون دولت احمدی نژاد اصولا دولتی نیست که بتوان روی حرفش حساب کرد ظاهرا در ایجاد دفتر در تهران دچار مشکل شده اند، نکته ای که در اینجا قابل بررسی است که این مشکل چقدر در سیاست های بی بی سی فارسی ممکن است تاثیر بگذارد یعنی بیشتر روی خوش نشان دهد یا...؟، امیدوارم نویسنده به این موضوع هم بپردازد.
در مورد چالش تولید هم اگر بی بی سی بتواند امکانات تولیدی برنامه سازان و شرکت های تولید برنامه را به کار بگیرد که برنامه های اجتماعی فرهنگی و مستند اختصاصی تهیه کنند و یا حق امتیاز آنها را بخرد اولا از نظر تنوع بهتر خواهد بود زیرا در حال حاضر برنامه هایش برای مخاطبان جوان تر تنوع لازم را ندارد و ثانیا میدانی برای تولیدات مستقل ایجاد می کند که می تواند ضعف های خود تولیدات بی بی سی را بپوشاند.
نکته دیگری که نظرم را جلب کرد در این مدت ضعف هایی بود که در مجریان به ویژه فرناز قاضی زاده و ناجیه غلامی دیدم، موسوی هم هنوز جا نیفتاده، با این حال اگر روی خودشان کار کنند و فیدبک بگیرند احتمال بهتر شدنشان هست چون مجریان نقش اصلی را در این میان دارند.
محتوای این مطلب را بسیار پسندیدم و از برخی کامنت ها هم حیرت زده شدم به نظرم این ها کامنت هایی هستند که توسط افراد خاص و با هدف خاص نوشته می شوند و باید نادیده گرفته شوند.
بہ نظر من بلوچ بی بی سی ھیچ فرقی با جمھوری اسلامی ندارد!
-- ن بلوچ ، Jan 18, 2009به هر حال ورود تلویزیون بی بی سی به عالم رسانه ها اتفاق میمون و مبارکی است به فال نیک می گیرمش و رویاهامان را با آن بیشتر می پرورانیم
-- ابوذر ، Jan 19, 2009با توجه به اینکه از ابتدای انقلاب مستندترین اخبار وگزارشات را از رادیو BBC
-- بهروز ، Jan 19, 2009میشنیدم وبا راه اندازی سایت فارسی BBC مدتها از طریق این سایت نیز اطلاعات واخبار درست را که متاسفانه در رسانه های این مملکت حکم کیمیا را پیداکرده است دریافت میکردم با فیلتر شدن سایت و محدود شدن به رادیو وساعات پخش آن راه اندازی تلویزیون فارسی BBC بسیار مطلوب میباشد و با توجه به برنامه های آن قطعا مورد استقبال روز افزون فارسی زبانان وبخصوص ایرانیان قرار خواهد گرفت.
ّبهروز
سی ام دی ماه 87
هزاران نفر انسان بی گناه را در غزه قصابی می کردند BBC رفته بود گل بچینه که متاسفانه مردم جزیره خودشون هم تا فهمیدن کمر به تحریم این شبکه مشروع بستن.
-- بناگوش ، Jan 21, 2009
-- امیر ، Jan 21, 2009امکان استفاده هر چه بیشتر از رادیو و تلویزیون که هنوز پر مخاطب ترین ها هستند، برای همگان.
تا حالا شبکه به این خوبی نداشتیم به همه کارکنان بی بی سیBBC تبریک می گویم همه برنامه هاشون عالی با کیفیت و پر محتوا است البته شبکه VOA نیز شبکه خوبه ولی خیلی طرفداری از حکومت شاهنشاهی می کنه که باید این رویه را تعدیل کنه.
-- ساسان ، Jan 21, 2009خوب است آقای حبیبی نیا درباره این دیدگاه تاریخی که اتفاقا مصاحبه شونده آن سابقه همکاری بسیار با بی بی سی فارسی هم داشته نظر دهد: http://www.tabnak.ir/pages/?cid=32682
-- سعید فرشچی ، Jan 22, 2009به بناگوش
-- بوستان ، Jan 22, 2009شما تقریبا مصداق بارز نخوانده فتوا صادر کردن هستید. بی بی سی فارسی که در روزهای انتهایی جنگ غزه راه افتاد، بدون اغراق از هر بخش خبری بیش از دو سوم اخبارش را به غزه اختصاص داد. با خبرنگار در بیت المقدس و گاهی هم لب خطی که ارتش اسراییل اجازه استقرار خبرنگاران را می داد. از بیروت هم مدام گزارش می داد. گزارش ها هم به طور کلی کفه اش به نفع فلسطین می چربید. در میزگردی هم به همین مناسبت آقایی از سازمان حقوق بشر اسلامی آمده بود که طبیعتا در محکومیت اسراییل حرف می زد.
شما اگر بدت می آید از بی بی سی، بحث دیگری است. اما چیزی را ننویس که ربطی به حقیقت ندارد. بعد هم کی و کجا مردم جزیره کمر به تحریم بی بی سی بستند؟
مطلب خیلی خوبی بود.
-- سوسه ، Jan 26, 2009موفق باشی
من فكر ميكنم اگر بي بي سي دو شاخص روحي بيننده ايراني را اگر در نظر بگيرد در كارش بسيار موفق خواهد شد:اول)روحيه طنز: در اين باب ميتوان دست به ساخت برنامه هاي كوتاه مدتي چون آقاي مربوطه(درپيش از انقلاب)در رابطه باموضوعات روز زد. دوم)جايزه!!!بله تعجب نكنيد حتي بچه سوپرميلياردرهاي ايراني از اينكه يك شيئ(گيرم بي ارزش)را بدون پول دادن به دست بياورند ،شب خوابشان نمي برد. بنابراين بايد بي بي سي به همه چيز جايزه بدهد!بهترين عكس ،اي ميل يا وب كم ارسالي و ...
-- ali ، Jan 28, 2009سلام دوستان، من در اتاق خبر تلویزیون فارسی بی بی سی کار می کنم و خوشحال می شوم تا آنجا که بتوانم به پرسشهای شما درباره بخش خبری شبکه پاسخ و نظرهایتان را به افراد مسوول انتقال دهم. your.loving.pal@gmail.com
-- نام مستعار ، Jan 28, 2009Mr.Omed Habib Naya ,
-- Bolbol ، Jan 31, 2009Please answer : Why did BBC cancel the Tajikistan name from it site ? You had to answer first this subject ,than write an article. Can you answer : Why does BBC prepare programs for Persian speaking ? Does England love too much Iranian ? Why England does not love Tajik ? Please answer these questions
جناب "نام مستعار" اگر اينطور است بهتر بود ايميلي در دامنهاي مربوط با بيبيسي ارائه ميكرديد! با وضعيت بد امنيتي در ايران اين كار شما شايسته نيست!
-- هرچي ، Jan 31, 2009چرا زمانه در باره بی بی سی فارسی سکوت کرده؟ آقای حبیبی نیا نمی خواهید به وعده تان مبنی بر نقد این برنامه ها عمل کنید؟ اکنون دو سه هفته ای گذشته و فرصت خوبی برای ارزیابی فراهم آمده است.
-- شراره، استکهلم ، Jan 31, 2009تنایج نظر سنجی هایتان که خیلی هم از ان واز خودتان برای انجام ان تعریف کردید قابل دریافت نیست.
-- بدون نام ، Jan 31, 2009بدون نام عزیز، نتایج نظرسنجی برای استفاده عموم در نظر گرفته نشده بودند، با این حال اگر در زمینه پژوهش های رسانه ای مشغول هستید می توانم آنها را در اختیار شما (بدون تعریف از خود) قرار دهم، شاد باشید.
-- الف. ح ، Feb 2, 2009سلام و احترامات فروان به دست اندرکاران تلویزیون فارسی بی بی سی!
-- محمد امین سمندر ، Feb 5, 2009جای بسیار مسرت است که بازهم شبکه جهانی بی بی سی یک ابتکار نو را آغاز کرده اند بخصوص برای شنوینده های بی بی سی که تلویزیون فارسی را آغاز کردند اما میخواهیم چند پیشنهاد خود را ارایه بداریم که اول باید ساعت برنامه را زیاد نماید. و ضمناً برنامه های معلوماتی تفریح و سیاسی را در اوقات مختلف به نشر رسانید.. با امید بهتر شدن برنامه های شما.
خدا نگهدار
محمد امین "سمندر" از کابل
به نظر شما چرا ايمقدر از فرهنگ ايراني وملي دور شديم مگر اسلام مال عربها نيست؟!چرا اينقدر ما سفت وسخت در كشورمان اجرا ميكنيم كه عربها در كشور خودشان هم به آن ايفقدر وابسته نيستند
-- Abbas ، Feb 21, 2009برنامه هاي تلويزيون بي بي سي فارسي بسيار عالي ومتنوع ميباشد درصورت امكان بيشتر از قوميتهاي هندوستان و حيات وحش دنيا استفاده شود
-- حسن ميثاقي ( از ايران) ، Mar 21, 2009از زحمات شبانه روزي شما تشكر ميشود
به یاد او که...
این روزها برنامه های متنوع و جذابی در بخش فارسی تلویزیون BBC پخش می شود که از دیدگاه های مختلف قابل بررسی است.
با نزدیک شدن به روزهای برگزاری انتخابات ریاست جمهوری این شبکه انگلیسی با طراحی بخش های مختلف از جمله میز انتخابات-نوبت شما-خبرنگاران و ... قصد دارد با مخاطب قرار دادن ایرانیان داخل و خارج نقش به ظاهر واسطه ای را در واگویی اخبار داخلی و خارجی یا تجمیع افراد و برگزاری پرسش و پاسخ در زمینه انتخابات -و در حال حاضر شرکت کردن یا نکردن در آن- ایفا کند.
آیا باید (یا بهتر است) در انتخابات شرکت کنیم یا نه؟ این سوال امروز این شبکه است.
و اما چند نکته:
مراجعان و مخاطبان اصلی این شبکه سه دسته اند: مخالفان نظام جمهوری اسلامی، مخالفان احمدی نژاد یا موافقان کاندیدایی دیگر که حدود ۹۰ درصد را تشکیل می دهند و چند نفر که برای دفاع از رهبر و نظام با این برنامه تماس می گیرند.
این برنامه سعی خود را در بی طرف نشان دادن خود به کار می گیرد و به ظاهر نیز در این امر موفق است. یک سیاست کلی در BBC اعلام بی طرفی در مواضع و سعی در نقل قول سخنان و اظهارات در خبرها و سخنان کارشناسان و افراد حقیقی و حقوقی است. این سیاست از آن جا ناشی می شود که؛راست بگو تا مورد اعتماد شوی؛. این می تواند یک راه همیشگی یا خود یک سیاست پیچیده شود تا با کسب اعتماد مخاطب در زمان لازم با ارسال پیامی که منافع انگلیس یا آمریکا را تامین می کند به مطلوب دست یابد. مثال این را در جریان غزه و عدم پخش آگهی برای مردم این منطقه شاهد بودیم که پس از افشای این خبر شبکه به راه افتاد تا با اعزام خبرنگار آخرین وضعیت غزه را در یک مستند تاثیر گذار (که به راستی نیز چنین بود) به نمایش گذارد. در جریان انتخابات ایران هم ارائه رسوایی های مالی در انگلیس و بحران اقتصادی در آمریکا و یا انتقاد از سیاست های این دو کشور می تواند به جذب اعتماد مخاطب ایرانی کمک کند.
و اما در پس تمام این موضوعات اجتناب بسیاری از مردم (بهخصوص طیف مذهبی) از این نوع شبکه های به ظاهر ضد رژیم است که اتفاقاْ همین بخش مردم نقش مهمی در نتیجه انتخابات دارند و غایت امر عملاْ به پیش بینی های اشتباه (به خصوص در دوره قبل که البته تنها صدای این شبکه قابل دسترسی بود) این شبکه منتهی می شود.
این روزها بحثی درباره حضور یا عدم حضور دراین شبه مطرح شده که به ظاهر تشریک عقاید به حساب می آید ودر حقیقت نماینده طیف خاصی از جامعه است و بحث روز ایران. طرح این بحث از نظر روانشناسی باعث القاء اهمیت این موضوع وایجاد یک گزینه به نام رای ندادن در ذهن افرادی که حتی به آن فکرنکرده اند می باشد. به نظرمی رسد جناح مخالف با تغییر سیاست مداخله مستقیم حال درصدد به اصطلاح روشن سازی افکار عمومی در جهت شناخت بیشتر ازراه کارهای مقابله با رژیم برآمده است. طرح بحث شرکت یا عدم شرکت به نوعی انتخابات در ایران را با یک چالش ناگریز مواجه میکند چراکه چنین بحثی در خود انگلیس یا آمریکا اصلاْموضوعیت ندارد و طرح نمی شود.
به نظر می رسد تنویری اساسی در باره سیاست جدید این گونه شبکه ها (که به نظر بسیار باهوش تراز شبکه هایی مثل صدای آمریکا که به مخالفت مستقیم با نظام پرداخته و شبیه به رسانه ملی ایران-که البته سیاست رسانه ملی جمهوری اسلامی ایران یک سیاست واکنشی در قبال آن ها بوده- خود را ازهیبت یک رسانه خارج کرده است) در محافل عمومی و خصوصی ضروری است و قطعاْ در سال های پیش رو با هجومی نرم از سوی این گونه رسانه ها روبرو خواهیم بود.
وَ مِنَ الله توفیق
دکتر مهدی وزیریان
-- مهدی وزیریان ، Jun 2, 2009