خانه > وبلاگ زمانه > حقوق بشر > خشونت عریان و وضعیت روزنامهنگاران در ایران | |||
خشونت عریان و وضعیت روزنامهنگاران در ایرانیکی از خبرنگاران خارجی، هماینک برای ساختن فیلمی در تهران بهسر میبرد. سه و پنجاه و یک دقیقه بعدازظهر در حدود سه ساعت پیش، به همراه مترجمم در حال مصاحبه از چند نفر از مردم در خیابانهای مرکز شهر تهران در نزدیکیهای ساختمان وزارت کشور بودیم. چند تن از پلیسهای ضد شورش هم در حدود ۱۰۰ متر آنطرفتر در آن سوی خیابان ایستادهبودند. چند نفر از مردم رو به دوربین فیلمبرداری ما صحبت کردند. یک زن جوان به ما گفت که «پلیس ضد شورش دارد مردم را مثل حیوان کتک میزند. اوضاع اینجا خیلی وخیم است و سازمان ملل باید بیاید و به ما در بازشماری آراء کمک کند.» در همان موقع یکی از لباسشخصیها بازوی من را گرفت و به همراه چند نفر پلیس اونیفورمپوشیده، من و مترجمم را به طرف ساختمان وزارت کشور کشیدند.
وضع من خیلی بهتر از مترجمم بود. آنها با مشت و لگد به بالای ران او میکوبیدند. آنها کارت شناسایی او را پاره کردند و هر دو دوربین فیلمبرداری ما را از دستمان گرفتند. با اینکه مترجمم در دست سه مأمور پلیس بود که او را در پیادهرو با خود میبردند، یک افسر پلیس دیگر که از آنجا میگذشت آمد به صورت مترجمم، اسپری فلفل پاشید. متأسفانه دوربین من همچنان مشغول ضبط بود و باتری دوربین در این بحبوحه از جایش درآمد و فایل ویدئویی مصاحبه را هم خراب کرد. وقتی که به ساختمان وزارت کشور رسیدیم آنها من و مترجمم را از هم جدا کردند. دست و بازوی او را گرفتند و بر روی کف زمین کشیده و بر روی پلهها به پایین کشیدند. او موفق شد در پاگردهای پایینتر پلکان بر روی پاهای خود بایستد. این پلکان به یک سلول بازداشت ختم میشد که در آن در حدود بیست نفر از مردم را که پیش از این در خیابان گرفتهبودند، نگاه میداشتند. دست این محبوسان را از پشت بسته بودند و به حالت زانوزده آنها را در این اتاق تاریک نگه داشته بودند. در جریان تمام این اتفاقات آنها به مترجمم لگد میزدند و او را به باد فحش میگرفتند. فحشهای آنها شدیداً رکیک بود و فحشهایی به خواهر و مادر او نیز میدادند. او را با کمربندی سگکدار کتک زدند و تمام پشت او را طوری با باتوم ضربه میزدند که پوست پشت او، برجسته و ریشریش شد. وی همچنان حرف خود را برای آنها تکرار میکرد که او مترجمی است که برای یک روزنامهنگار آمریکایی ترجمه میکند و رسماً از سوی مقامات مجوز دارد، که این حرف او، چیزی بهجز حقیقت محض نیست. در این موقع من به طبقه همکف برگشتهبودم و جلوی درب ورودی وزارتخانه بارها و بارها به سوی پلیس فریاد میزدم که «مترجمم را برایم بیاورید!». اینطور که پیدا بود آنها (هرچند که ممکن است دلشان میخواست) ولی قصد کتک زدن من را نداشتند، چون من خارجی هستم. پس از چند دقیقه آنها نرم شدند و کسی را فرستادند تا مترجمم را از سلول بازداشتیها که در طبقه سوم زیرزمین ساختمان وزارت کشور است، بیاورند. آنها وارد سلول شدند و فریاد زدند: «مترجم کجاست؟!» و بعد از اینکه او خود را معرفی کرد، دوباره او را کتک زدند که «چرا قبلاً به آنها نگفته که مترجم است.» یک مأمور پلیس ضد شورش که انگلیسی صحبت میکرد سعی کرد تا با من گرم بگیرد و میگفت که در وضعیت شورش هر چیزی ممکن است اتفاق بیفتد. حرف او قابل جدی گرفتن نبود چون در جایی که ما را دستگیر کردند اصلاً شورشی در کار نبود. این مأمور، همچنین از مترجم من خواست تا مرا متقاعد کند که از آنچه اتفاق افتاده، گزارشی ندهم. شاهدان عینی گزارش میدهند که روزنامهنگاران کاملاً رسمی و مجوزدار خارجی، امروز با همین وضع در سراسر تهران دستگیر شدهاند. معاون وزارت ارشاد هم چند دقیقه پیش تلفنی به من گفت که روزنامهنگارهای دیگر هم کتک خوردهاند و مجوزهای رسمی، دیگر به حساب نمیآید. ویزای روزنامهنگاران خارجی هم دیگر تمدید نمیشود و بنابر این تمام افرادی که به آنها اجازه ورود دادهشده بود تا خبرهای انتخابات را پوشش بدهند، الان در این اوضاع مغشوش بعد از انتخابات بهزور از کشور بیرون رانده میشوند. کل این قضیه باعث شد من به این نتیجه برسم که ماندنم در این کشور دیگر فایدهای ندارد. کار برای روزنامهنگارها در ایران بدون خطر خشونت بدنی از سوی حکومت غیرممکن شدهاست. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
رژیم ج. ا. فکر می کند همه دنیا وظیفه دارند مجیز گوی آنان باشند سایتهای خبری را فیلتر میکند بر روی شبکه های ماهواره پارازیت می اندازد و خبرنگاران خارجی را کتک می زند. ببینید با خبرنگاران داخلی چه کار می کند.
-- فریبا ، Jun 15, 2009ضرب و شتم دانشجويان دانشگاه سمنان
-- ali ، Jun 16, 2009در پي اعتراضات اخير نسبت به نتيجه انتخابات (انتصابات) 22 خرداد، عده اي از دانشجويان دانشگاه سمنان عصر ديروز (25خرداد) همانند ديگر شهرها در ميدان سعدي شهر سمنان اقدام به تجمع مسالمت آميز نمودند. اين تجمع با هجوم نيروهاي يگان ويژه و ضرب و شتم شديد دانشجويان همراه شده و 25 تن از دانشجويان بازداشت شدند. در پي اين اقدام عده اي بالغ بر 500 نفر از دانشجويان در دانشكده فني دانشگاه سمنان تحصن نموده و با شعارهايي چون «ياران دبستاني ما را آزاد كنيد» ، «دانشجو مي ميرد ذلت نمي پذيرد» و... خواستار پيگيري مسئولين دانشگاه و آزادسازي دانشجويان در بند شدند. اين تحصن حدود 6 ساعت ادامه داشته و نهايتا با پيگيري رياست دانشگاه دانشجويان دستگير شده آزاد شدند و حدود ساعت 00.30 بامداد در ميان دانشجويان متحصن حضور يافتند. همچنين دانشجويان خواستار تامين امنيت جاني در خوابگاه و لغو امتحانات روز آينده بودند. با آزادسازي دانشجويان، رياست دانشگاه نيز در محل دانشكده حضور يافته و با تضمين تامين امنيت دانشجويان و برطرف نمودن مشكلات امتحانات روز آينده، دانشجويان متفرق شده و دانشگاه را ترك نمودند.
بنده هم دوست خبرنگار ایتالیایی دارم که در ایمیلی که بهم زده اشاره کرده در هتل می باشد و اجازهء خروج از اتاق خود را ندارد و می بایست فردا ایران را به مقصد ایتالیا ترک کند . مضحک است .
-- حمید ، Jun 16, 2009میخواهم هشدار بدهم که رژیم جمهوری اسلامی در صدد خرید وقت بمنظور تجهیز و سازماندهی نیروهای سرکوبگر خود است و با قبول بررسی مجدد آرا و متعاقب آن شروع به اخراج خبرنگاران خارجی و مسدود کردن شبکه های خبری و اینترنتی کرد ه است.
-- بیژن ، Jun 17, 2009درصورت موفقیت پس از یک وقفه کوتاه مدت و درصورت فروکش کردن اعتراضات شروع به سرکوب وحشیانه مردم خواهد کرد.
از مجامع ین المللی درخواست میکنیم اوضاع ایران را زیر نظر داشته باشند.
مردم دنيا و دولتمردان آنها بايد به داد مردم گرفتار و اسير در دست اين تروريستها برسند. آنها از لبنان و فلسطين و... نيروهاي سركوبگري وارد كردهاند كه زبان ما را نميفهمند. حكومت ديكتاتوري و مستبد حاكم قصد كشتار ملت معترض و فهيم و آزاديخواه ايران را دارد. آنها اقليتي انگشت شمار هستند كه با دزدي و دروغ پردازي و به كمك صدا و سيماي روسياهشان سالها مردم ايران را متغلبانه فريب دادهاند. اي جهانيان صداي ايرانيان را بشنويد، به داد ما برسيد، به داد ما برسيد... .
-- ساسان ، Jun 18, 2009ما مردم اکثریت خاموش مخالفت خود را با جوانهایی که طالب آزادی و اغتشاش باشند اعلام میکنیم و ما همواره پشت رهبری و ولایت فقیه هستیم.
-- حمار ، Jun 20, 2009so saaaaaaaaaaaaad
-- maryam ، Jun 20, 2009Man blog nadaram vali yek pishanahad daram. Inra yek tori be Iran beresoon.
-- Shahravan ، Jun 24, 2009Benevis ke javanha ghesmate khardare sime khardar ra bechinand, ke be soorate goloolehayee dar miayand, va har kas yek mosht az inha ra sare rahe mashinha va motorhaye nirooye entezami rooye asfalte khiaban berizand va be in tartib motorha va mashinhayeshan ra panchar konnand. In khoshoonat nist.
Javid Iran!
لطفا اسامي شهداي خرداد88 را با عكس و محل شهادت جهاني كنيد.ممنون
-- امير ، Jul 2, 2009نگا کن رد شلاقه به گُرده م
-- mahdi ، Jul 27, 2009برای حرف حق شلاق خورده م
به جرم زیستن زندان کشیدم
برای زندگی با عشق مرده م
اقای ابطحی اگر فردای دستگیری این سخنان از زبان شما شنیده میشد .........حق با انان بود....... ولی کیست که نداند بعد از ٤٣ روز ..که ان همه مشقت بر شما و همرزمان شما وارد اماده
اینچنین سخن گفتن .....بسی عادی است این را هم بگویم دلیر مردان هر چه بگویید ما ترجمه اش میکنیم . خدا یاورتان باد.
-- بدون نام ، Aug 2, 2009