Sep 2007


رفتارشناسی رسانه های قدیم و جدید

رسانه‌ها دستخوش دگرگونی و تغییر جهت‌اند؛ اما تغییر جهت رسانه‌ها تنها به معنای «کوچک علیه بزرگ» نیست. دموکراتیزه کردن رسانه‌ها به معنای بازگرداندن قدرت تحلیل اخبار، کامنت گذاشتن و صاحب نظر بودن به مردم در زمانی‌ست که آن‌ها تکنولوژی ارزان وبلاگ، دوربین دیجیتال و اینترنت با پهنای باند وسیع را در اختیار دارند. البته با این تغییرات زمینه‌ی آزمون و خطاهای فراوانی هم پیش می‌آید. تجربه‌هایی پدید می‌آیند که در غوغاها و جار و جنجال‌ها نیمه‌کاره می‌مانند یا هرگز به هدف نمی‌رسند. اما بسیاری از آن‌ها هم موفق می‌شوند و راهی نو پیش روی ما می‌گشایند.



ایران احمدی نژاد نیست

رسانه های آمریکایی در برابر سفر محمود احمدی نژاد رفتاری پیشه کرده اند که هر ایرانی را در موقعیت دشواری قرار می دهد. از یک سو نمی تواند از شخصی که رئیس جمهور کشور اوست و مواضع اش دفاع کند و از سوی دیگر از اینکه رسانه ها طوری با او برخورد کنند که در شان یک رئیس جمهور نیست هم احساس توهین می کند. زیرا او خواه ناخواه نماینده وطن اوست. من می توانم اعتراضهای فردی و گروهی به رئیس جمهور یک کشور را درک کنم. اما رفتار رسانه ای قواعد دیگری دارد. رسانه ها نمی توانند مانند کسی که تخم مرغ گندیده پرتاب می کند رفتار کنند.



زمانه از شیراز تا پاریس

شنیدن گزارش همکارمان ایرج ادیب زاده برای من تازگی هایی داشت. اینکه یک رسانه پرداز ایرانی در سفر به وطن ناظر رشد رسانه ای باشد که نوپاست هم ارزش حرفه ای دارد (که به دلیل موقعیت گوینده است) و هم ارزش سازمانی دارد (که نشانه رشد تدریجی در ارتباط با مخاطبان ما ست). این البته دلگرم کننده است و همزمان مسئولیت بیشتری بر عهده تیم زمانه می گذارد. این مسئولیت چندسویه است. از یک طرف پاسداشت اقبال مخاطب و از سوی دیگر دنباله رو نشدن. گسترش مخاطب همواره با نگرانی از دست دادن مخاطب هم همراه است. و این می تواند آغاز دنباله روی و رها کردن مسیر خلاقه ای باشد که دلیل اصلی جلب مخاطب بوده است. رعایت این دو نکته به صورت همزمان از دشواری های اقبال است.



هر خبری می تواند «باورنکردنی» باشد

دلایل مختلفی وجود دارد که رسانه ها مطالب شوخی با ظاهر جدی منتشر می کنند. مهمترین دلیل حرفه ای و مسئولانه آن همیشه هشدار دادن به خواننده است که در برابر هر مطلبی که می خواند موضع انتقادی خود را حفظ کند. جهان ما پر از گزارش های بی پایه و دروغ و تحلیل های آبدوغ-خیاری و حرفهای من-عندی است که گاه برای سرگرمی و شوخی و خنده صرف نوشته می شود و گاه نیز برای گمراه کردن خواننده و تحریک افکار عمومی و جهت دادن به آن بر اساس میل صاحبان رسانه. اتکای صرف به آنچه رسانه ها بگویند تعطیل خرد انتقادی است.



عکس دسته‌جمعى بدون «آقاى زمانه»

شاید این گونه بشود گفت که قبل‌تر، هویت اصلی متعلق به رسانه بود و این روزنامه‌نگار بود که باید خود را در این چهارچوب قرار می‌داد. فرد، سربازی بود از لشکر؛ اوضاع و احوالش، نباید تأثیری روی خروجی می‌گذاشت. اما اکنون کم‌کم داریم به این باور می‌رسیم که فرد، هویت، خط فکری، منش و روش خودش را دارد و مجبور نیست خودش را به شکل دلخواه رسانه در بیاورد. شاید کار رسانه، بیشتر انتخاب فردی باشد که با ملاک‌ها و معیارهای رسانه هم‌خوانی دارد و آزادی انتخاب و عمل از آن شخص روزنامه‌نگار است.



ضرورت گذاری نو به چندروایتی در زمانه

سایت زمانه به باور من ایجادگر چالش و دیالوگی خوب میان افراد، گروه‌‌ها و نسل‌‌ها در عرصه‌های مختلف بوده است. از یک طرف قادر به ایجاد امکان چندروایتی مدرن و فردی بوده است و از طرف دیگر زمینه‌ساز جدل مدرن میان این روایت‌ها گشته است. مسیر تحول آتی سایت زمانه نیز باید به شکل منطقی در ادامه‌یابی این تحول مهم و دست‌یابی هرچه عمیق‌تر به شرکت نسل‌ها و متخصصین مختلف در سایت و جدل میان این نگاه‌ها صورت گیرد.



ایرانیان دات کام، زمانه و ببین تی وی

مدیران، نویسندگان، برنامه سازان، تولیدکنندگان و همه کسانی که در این مجموعه فعال هستند به نظر من در واقع بخشی از نسل نوین امروز ایران اند. نسلی که می کوشد تا پراکندگی بین ایرانیان را از بین ببرد و جا و شرایط را برای هم نسلهای خودش باز کند و چهره جدیدی از ما ایرانیان را هم به خودمان و هم به دیگر جوامع بشناساند.



یک روایت شخصی
چگونه فیزیکدان برنامه ساز شد

در یکسال گذشته تقریبا همه آخر هفته ها را در استودیوی آمستردام زمانه گذرانده ام. و در این مدت بسیار یاد گرفته ام. برایم آزادی که در انتخاب موضوع، شیوه پرداخت به موضوع و از همه مهمتر حمایت از ایده هایم وجود داشته خیلی با ارزش بوده است. زمانه به من امکان داد که نه تنها با رسانه همکاری کنم، بلکه با مخاطب راجع به شیوه تفکرم تبادل نظر کنم. و من این همه را از نکات مثبت زمانه می دانم.