تاریخ انتشار: ۱۴ بهمن ۱۳۸۷ • چاپ کنید    

جشنواره فجر و سياست‌ بيگانه‌سازی متوليان فرهنگ

پرویز جاهد
jahed@radiozamaneh.com

سی سال از عمر انقلاب ایران سپری شد و سینمای ایران و برخورد انقلاب با آن و آن‌چه که در این سی سال در این سینما اتفاق افتاد، معیار خوبی برای ارزیابی میزان موفقیت و شکست انقلاب و تحقق اهداف اولیه آن است.

به اعتقاد من سینما یکی از مهم‌ترین عرصه‌هایی بود که انقلاب ایران توانست در آن در عرصه جهانی حرف تازه‌ای برای گفتن داشته باشد و از این نظر موفقیت جهانی سینمای ایران را باید یکی از موفقیت‌های انقلاب ایران فرض کنیم.

این سینمای ایران بود که نشان داد انقلاب ایران، علی‌رغم جهت‌گیری ضد غربی آن، انقلابی ضد‌مدرنیته نیست، بلکه بسیاری از ارزش‌های مدرن از جمله سینما را پاس می‌دارد. این سینمای ایران بود که توانست تا حد زیادی تبلیغات منفی بسیاری را که بعد از انقلاب، علیه جامعه ایران در غرب رواج داشت خنثی کند و تصویر کلیشه‌ای و غیر‌واقعی رسانه‌های غربی در مورد ایران را به چالش بگیرد.

در طول سی سال گذشته فیلم‌سازانی چون کیارستمی، بیضایی، نادری، تقوایی، قبادی، پناهی، مخملباف، جلیلی، سمیرا و بسیاری دیگر افتخارات بسیاری در عرصه‌های بین‌المللی برای ایران کسب کردند و‌ توانستند غرور جریحه‌دار شده ایرانی را در غرب تا حد زیادی ترمیم کنند.

امروز سینمای ایران دیگر تنها سینمایی اگزوتیک از یک جامعه اگزوتیک نیست. دیگر غرب به سینمای ایران به عنوان پدیده‌ای ناشناخته و به فیلم‌سازان آن به عنوان سینماگرانی جهان سومی نگاه نمی‌کند، بلکه به آن‌ها اعتباری در حد فیلم‌سازان غربی و حتی بالاتر بخشیده و جایگاه رفیعی برای آن‌ها قائل شده است.


حاتمی‌کیا در مراسم افتتاحیه بیست و هشتمین جشنواره فجر مورد تقدیر قرار گرفت

اما باید دید انقلاب در مقابل با سینماگران ایرانی چه کرده. واقعیت این است که انقلاب، در مقابل، با بی‌رحمی دست رد به سینه این سینماگران موفق ایرانی زد و آن‌ها را از خود راند یا با خود بیگانه ساخت.

محسن مخملباف، سینماگری که از دل انقلاب بیرون آمد و از خلاق‌ترین سینماگران بعد از انقلاب بود، سال‌هاست که از ایران مهاجرت کرده و در بیرون از سرزمین خود فیلم می‌سازد.

فیلم‌های عباس کیارستمی در ایران اجازه نمایش ندارد. سنتوری داریوش مهرجویی توقیف می‌شود، دایره جعفر پناهی که شیر طلایی ونیز را برای سینمای ایران می‌آورد، به بایگانی سپرده شده و نیوه مانگ بهمن قبادی به اتهامات واهی پروانه نمایش نمی‌گیرد و دی وی دی آن سر از بازار سیاه درمی‌آورد.

و حالا می‌بینیم که در بیست و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر که فرصتی برای تجلیل از سینماگران موفق و برجسته ایرانی است، همه زحمات سی ساله سینماگران موفق ایرانی از سوی دستگاه فرهنگی کشور و متولیان سینمای ایران نادیده گرفته شده و قربانی نگاه بسته و تنگ ایدئولوژیک آنان می‌شود.

افتتاحیه جشنواره فیلم فجر، معمولاً یکی از بی بو و خاصیت‌ترین مراسم فرهنگی- هنری است که در طول سال در ایران برگزار می‌شود. مراسمی رسمی، کلیشه‌ای و به شدت دولتی که معمولاً با سخنرانی‌های طولانی و کسالت‌آور مقامات دولتی و زمامداران فرهنگی کشور، به رویدادی بی‌نشاط ، خسته‌کننده و زجرآور تبدیل می‌شود.

در این میان تجلیل از برخی فیلم‌سازان و به دنبال آن سخنرانی ‌های ریاکارانه و معطوف به قدرت آنان مزید بر علت می‌شود و حاصل این شب طولانی و کسالت‌آور، جز خمیازه شرکت کنندگان، لبخندهای قلابی و دست زدن‌ها و تحسین‌های همراه با اکراه نیست.

از همه بدتر، ادبیاتی است که فیلم‌سازان مورد تفقد قرار گرفته در این مراسم در نطق‌های خود از آن استفاده می‌کنند.

فیلم‌سازی که علی‌رغم بازی‌گوشی‌ها و شیطنت‌های گذشته و شوخی‌هایش با «ارزش‌های انقلاب»، هم‌چنان خودی فرض می‌شود و در دایره فیلم‌سازان وفادار به نظام قرار دارد، وقتی می‌بیند که برای او بزرگداشت می‌گیرند و سیمرغ بلورین ویژه‌ای به پاس خدمات ارزنده‌اش به هنر و سینمای انقلاب برای او درنظر گرفته‌اند که باید آن را از دست بالاترین مقام فرهنگی کشور یعنی وزیر ارشاد دریافت کند؛ همه تلخی‌ها و بی‌مهری‌های گذشته مقامات قبلی و فعلی را فراموش کرده و تمام سعی‌اش را می‌کند که با مستعمل‌ترین و رقیق‌ترین و بی‌خاصیت‌ترین واژگان، ارادت خود را به ارزش‌های مورد قبول نظام نشان دهد و از کردار و گفتار گذشته‌اش پشیمان باشد و احساس شرمساری کند و با لحنی خجل و شرمنده از مقامات و دست اندرکاران سکان فرهنگی کشور بخواهد او را بیشتر بنوازند و بیشتر تحویل بگیرند و قدر او و امثال او را که خیلی خودی‌اند و خیلی مقرب درگاهند، بیشتر بدانند و شیطنت‌ها و انحراف‌های احتمالی آن‌ها را نادیده بگیرند.


مراسم افتتاحیه جشنواره فجر

تقدیر از سینماگرانی چون ابراهیم حاتمی‌کیا و رسول صدرعاملی در جشنواره فجر امسال که مقارن است با سالگرد سی سالگی انقلاب، ‌در حالی صورت گرفت که نامی از فیلم‌سازانی چون کیارستمی، جلیلی، مخملباف، مهرجویی، پناهی و قبادی در این مراسم برده نشد.

گویا این سومین بار است که از فیلم‌سازی به نام ابراهیم حاتمی‌کیا در سینمای ایران تقدیر می‌شود، اما جشنواره فجر تا‌کنون از مهم‌ترین سینماگران ایرانی که قطعاً صدها بار بیشتر از حاتمی‌کیا شایستگی تقدیر را داشته اند، تجلیل نکرده است.

یقیناً سابقه هنری حاتمی‌کیا در حد و اندازه‌ای نیست که او را شایسته سه بار تقدیر در سینمای ایران سازد و در مقابل هیچ حرفی از سینماگرانی چون تقوایی، مهرجویی، بیضایی، کیمیایی و دیگران زده نشود.

مسوولان جشنواره فجر در طی بیست و هفت دوره گذشته هر که را مورد تایید نظام بوده ستوده‌اند و برایش بزرگداشت گرفته‌اند، اما بسیاری از سینماگران ایرانی را صرفاً به خاطر داشتن افکار متفاوت با آنان و ساختن فیلم‌های به قول آن‌ها «‌مغایر با ارزش‌های نظام»، بایکوت کرده و حق مسلم آن‌ها را ندیده گرفته‌اند.

کاملاً روشن است که حرف من این نیست که جشنواره فیلم فجر چرا از این سینماگران به‌خصوص تجلیل می‌کند، بلکه این است که چرا بقیه را که شایستگی بیشتری دارند، نادیده می‌گیرد. چرا آن‌ها بیگانه فرض شده‌اند و نه تنها در خانه و سرزمین خود قدر نمی‌بینند، بلکه فیلم‌هایشان را نیز توقیف کرده و نامشان را از رسانه‌های رسمی حذف می‌کنند.

سوال من این است که آیا این حاتمی‌کیا یا صدرعاملی بودند که فیلم‌هایشان برای سینمای ایران در جشنواره‌های جهانی افتخار کسب کرد و نامشان در صدر بزرگان سینمای امروز جهان قرار دارد و در بسیاری از فستیوال‌های معتبر جهانی برایشان بزرگداشت می‌گیرند و رتروسپکتیو فیلم‌هایشان را می گذارند؟ یا صرفاً به خاطر تعلق عاطفی و احیاناً ایدئولوژیک نظام به آنان، مکرراً مورد تقدیر قرار می‌گیرند.

من می‌دانم که کیارستمی، مهرجویی، تقوایی و دیگران نیازی به این بزرگداشت‌ها ندارند. این کیارستمی و امثال او نیستند که از بی‌توجهی عمدی مسوولان فرهنگ کشور و سیاست‌های تبعیض‌آمیز آن‌ها و دسته‌بندی هنرمندان به «‌خودی» و «‌غیرخودی» لطمه می‌بینند، بلکه این دستگاه فرهنگی نظام است که با این کار مشروعیت و صلاحیت تشخیص هنری خود را زیر سوال می‌برد.

Share/Save/Bookmark

مطلب مرتبط:
منیژه‏ حکمت: هیچ فیلمی را سانسور نکرده‌‏اند

نظرهای خوانندگان

منظورتون از فیلمسازی که از مسئولین میخواد که اونرو هم تحویل بگیرند کیه؟ حاتمی کیاست؟ خواهش میکنم برای بالا بردن عزیزانی چون مخملباف کیارستمی و.... حاتمی کیایی که محبوبیت زیادی بین مردم داره رو پایین نیارید. ممنونم.

-- بدون نام ، Feb 2, 2009

آقاي جاهد عزيز
بسيار مطلب كارشناسانه‌اي بود.دست مريزاد...
با آن‌كه عضو انجمن منتقدان و نويسندگان سينمايي ايران هستم و هر ساله در جشن‌واره فيلم فجر شركت مي‌كردم،اما اين‌بار از قبل براي‌ام مسجل شده بود كه مي‌بايستي عطاي رفتن به اين مجلس 10 -11 روزه‌ را به لقاي نديدن جو بيمارگونه‌ي آن ببخشم و باقي‌ماجرا كنم كه كردم...
شاد باشيد.

-- ح.ش ، Feb 2, 2009

به نام او
ایکاش میشد که ورود این مطالب دقیق و حق گرایانه به رسانه های جمعی جامعه بلامانع باشد تا ما اینگونه نخبگان هنری وطنمان را از دست ندهیم.
با همهء ارادتی که به حاتمی کیای عزیز دارم سخت با این مطلب موافقم و امید به پیاده شدن حق و قانون در مملکتم دارم.
با سپاس فراوان

-- بدون نام ، Feb 3, 2009

آقای جاهد عزیز اول ممنون از مطلبتون. بعدم اینکه شما همچین این مطلب رو نوشتید گویی اتفاق تازه ای افتاده!!! این نظام از روزی کارهای تبلیغاتیش رو شروع کرده همیشه از زحمت نام آوران ایرانی سود برده و موقع تشکر شده همچو گربه ی نمک نشناسی پنجول کشیده به افراد ارجمند و برای یک مشت خودی خودش دست بالا برده و نشان بخشیده. این بزرگان قابل تقدیری که نام بردید که توو خود ایران زحمت کشیدند به نوعی میشه گفت شاید! یک درصدی نظام براشون کارهایی کرد تا فیلم تهیه کنند و نام آورشون کرد. کسانی هستند مثل انوشه انصاری، یک زن که کلا توو ایران به خاطر جنسیتش ترد شده و بی احترام است اما وقتی اولین زن غیر فضانوردیست که میره فضا، توو تلویزیون ایران به نام خودشون خبر رو گزارش می کنند و از زن ایرانی بودنش به حالت خاصی نام می برند گویی خودشون رو سهیم می دونند برای این افتخار جهانی.
این یک روش عادی در اون مملکت، یک حرف تازه تر بزن گرامی.
زنده باشید

-- شهرزاد ، Feb 4, 2009

جناب آقای جاهد
این ایراد بر شما وارد است که معیار ارزش گذاریتان تحسین و تشویق خارجی است. نوشته شما برای من که با طرز تفکر مسئولین فرهنگ ایران مخالف است کمی سطحی است. من به سراغ شرق و فرهنگ آنها می روم بخاطر ناب بودن و بدون الگو برداریشان ، خودشان هستند و برای خودشان ارزش قایل اند.
تفکر پشت نوشته شما ریشه در نادرایتی و اشتباهات متولیان فرهنگ ایرانی دارد که طرز رفتار و کردارشان باعث شده که فرزند ایرانی ارزش اثر و هنر خود را در تایید خارجی جستجو کند.
درود بر هنرمندانی که هنرشان را در راه بیان عقایدشان بکار گرفتند. 

-- عود ایرانی ، Feb 4, 2009

آقاي جاهد
وقت كرديد،يك نگاهي به اين مطلب بياندازيد:
http://karaa.blogfa.com/post-498.aspx
عنوان‌اش هست:
آهاي جماعت هنري! ما 6 سال از «محسن مخملباف» عقبيم ؛ حداقل...

-- ح.ش ، Feb 4, 2009

نه من با نظر عود ایرانی مخالفم. درسته که ما نباید چشم بسته دنباله رو غرب باشیم ولی الان زمانیه که هر چیزی چه هنر چه علم باید جلوی چشم میلیون ها نفرسراسر دنیا(نه فقط غرب) قرار بگیره و ازنظر متخصص ها ارزش گذاری بشه. موفق باشید.

-- negar ، Feb 5, 2009

به قول معروف: همه چیزمان به همه چیزمان می آید.

-- شیما ، Feb 5, 2009

سانسورچی ها به بهشت نمی روند. حالا هی شما نظر ما رو سانسور کن.

-- خسرو ، Feb 5, 2009

وِیژه نامه جشنواره فیلم فجر را در لوح ببینید.
http://www.louh.com/special/fajre27/default.aspx

-- اشکان ، Feb 7, 2009

ممنونم جناب جاهد.
با عود ایرانی موافق نیستم. آقا یا خانم عود ایرانی! مراقب باش از آن طرف بام نیفتی. تایید جشنواره های اروپایی سنجه ی مهمی برای ارزش گذاری است. انکار کردنی نیست. آنچه مهم است تایید اهل فن و پیشروان هنر سینما ست. که حالا از قضا به قول شما "خارجی" است. مهم کجایی بودنش نیست، بلکه خبره بودن و زبده و صاحب سبک بودن و حرف اول سینما را زدن است. حال چه غربی باشد و چه شرقی. چه داخلی و چه خارجی. پس سنجه ی قضاوت آقای جاهد را "تایید خارجی" نتوان خواند، که تایید صاحب فن است و در هر زمینه ی هنری و علمی و صنعتی که باشد غرور آفرین است.

-- مسعود ، Feb 8, 2009

چقدر نانجیبانه نام مجید مجیدی را از فهرست آنانی که برای سینمای ایران افتخار آفریده اند حذف کرده اید. برای شما با این تحلیل از سر لج متاسفم. حتی پاورقی نویسی هم وجدان می خواهد.

-- بومی ، Feb 11, 2009

بومی عزيز

می بينيد سياست تبعيض و حذف چقدر دردناک است و می تواند وجدان آدم ها را مورد پرسش قرار دهد.
اما در مورد مجيدی از سوی من واقعا هيچ عمدی در کار نبوده چرا که مجيدی فيلمساز واقعا توانايی است و فيلم رنگ خدای او از فيلم های مورد علاقه من است و در باره آن در کتاب مسعود فراستی مطلب ستايش آميزی هم نوشته ام. با اين حال مجيدی هميشه در صف «خودی» ها بوده حتی زمانی که تندترين انتقادها را به سياست های فرهنگی و سينمايی نظام داشته است.

-- پرويز جاهد ، Feb 12, 2009

شما داخل ایران زندگی می کنید؟منظورم اینه که درک درستی از وضع سینمای ایران دارید.بر عکس بسیاری از کارشناسان اونور اب.

-- ناصر ، Feb 13, 2009

طبيعي است حكومتي كه در ميان همه اقشار طبقه بندي خودي و غيرخودي را لحاظ كرده كارگردانان سينمايش هم خودي و غير خودي داشته باشند، بدون شك آثار حاتمي كيا از جمله آثار شاخص سينماي ايران هستند ولي اين دليل نميشود كه مهرجويي ومخملباف را فراموش كنيم ، داريوش مهرجويي حق پدري بر گردن سينماي ايران دارد و محسن مخملباف و عباس كيارستمي و ابوالفضل جليلي و بهمن قبادي و خيلي هاي ديگر در عرصه هاي بين المللي بسيار شناخته شده تر و مشهورتر از حاتمي كيا هستند.

-- سردار ، Feb 19, 2009

در جواب به آقا یا خانم بومی ، آقای مجید مجیدی جزو هنرمندایی هستن که به این فکر که باد کدوم طرفی می وزه هستن ، کافیه به حرفهایی که در دانشگاه علامه با موضوع سینما - در موردخاتمی_ گفته نگاه کنید . و جالبتر از اون پاسخی که آقای سیف الله داد دادند ، حتما مطالعه کنید ، شاید بتونید بهتر در مورد شخصیتشون قضاوت کنید .

-- کتی ، Feb 19, 2009

متاسفانه نظر اقاي جاهد درست است جشنواره فيلم فجر از اول هم يك رويداد بي رمق بود .ولي سخن عود ايراني نيز بيراه نيست همه ما بخوبي ميدانيم كه در پس پرده حمايت جشنواره هاي غربي اهداف سياسي نهفته است كه احتمالا براي سينماي ما ناگوار خواهد بود (اگر از پرده برون افتد ...). به هر حال به نظر ميرسد اين حمايتها دارد كم كم به يك اپيدمي تبديل ميشود.

-- گيوي ، Feb 20, 2009

عزیز من ملاک تشخیص خوبی و بدی کارگردانها میتونه متنوع باشه. اما حاتمی کیا یکی از اون ملاکها را مقبولیت عمومی است داره تازه بعضی از فیلمهاش در نظر سنجی های مختلف از متخصصان سینمایی با سلیقه های مختلف معمولا جز چند فیلم برتر بعد از انقلاب بوده، بهترین فیلمساز جنگی ما هم که هست یک مقدار بی انصافی کردید در حقش میشد بدون کوبیدن حاتمی کیا هم نقدتون رو مطرح کنید

-- بدون نام ، Feb 20, 2009

خود شما در این نوشته یک جانبه حرف زدید . آقای تقوایی کارگردان خوبی هستند اما به نظرم حاتمی کیا هم کارگردان موفقی است همانطور که آقای مجیدی و خیلی های دیگه هم که ممکن عقاید سیاسی شون مورد پسند من و شما نباشه هم کارگردانان خوبی هستند . به نظرم ما عادت کردیم مثل گروه حاکم در قضاوت هامون خودی و ناخودی راه بندازیم و گر نه شما جزو فیلم هایی که در حقشون اجحاف شده می تونستید نام فیلم ارغوان رو هم ببرید . نوشته شما مثل VOA می مونه و این افرادی مثل من رو که نه این طرفی هستند و نه اون طرفی خوشحال نمی کنه . فکر می کنم زمان میبره تا یاد بگیریم ارزش هنری یک فیلم را بررسی کنیم تا عقاید سیاسی سازنده رو و همینطور برای هر نوع عقیده ای احترام قائل بشیم . دلیلی نداره برای اینکه از حق یک سری کارگردان دفاع کنید یک سری دیگه رو دقیقا مثل کسانیکه ازشون انتقاد می کنید بکوبید.موفق باشید

-- آیدا ، Feb 21, 2009

در پاسخ به خانم آيدا و دوستان ديگری که به يک جانبه بودن اين نوشته انتقاد می کنند:
فکر می کنم کاملا روشن است که هدف اين نوشته انتقاد از يک فيلمساز مشخص به دليل داشتن عقايد سياسی خاص يا نقد يک فيلم خاص نيست، بلکه نقد يک رفتار فرهنگی است که از سوی مسئولان فرهنگی کشور دنبال می شود و آن تقسيم سينماگران و هنرمندان کشور به خودی و غير خودی و محروم کردن گروهی از فيلمسازان از برخی امتيازات است وگرنه از نظر من هر فيلمسازی در تاريخ سينمای ايران جايگاه خاصی دارد و اين جايگاه را تنها به واسطه فيلم هايی که ساخته به دست می آورد نه به خاطر عقايد سياسی اش و يا رابطه هايی که با صاحبان قدرت دارد.

-- پرويز جاهد ، Feb 22, 2009

هدف از نوشته همانطور که کاملا روشن است برای بنده هم کاملا روشن بود . این اعتراض به نحوه گفتن شما برای رسیدن به این هدف است و گر نه بنده هم با حرف اصلی شما موافق هستم و برای همین بحثی هم در موردش نکردم . به نظرم نقد این رفتار به صورتی که باز همان رفتار را القا کند می تواند روش خوبی نباشد . ممنون از پاسختون

-- آیدا ، Feb 23, 2009

سوالم از علاقه مندان به حاتمی کیا این است که ایا نظام حاکم جز به سبب انکه حاتمی کیا در دایره خودی ها میگنجد از او سه بار تقدیر کرده اند؟
در مورد کارهای با ارزش حاتمی کیا حرفی نیست اما نظام جمهوری اسلامی در تقسیم بندی خود ارزش هنرمندان را در میزان نزدیکی و خدمت و یا ناخدمتی به نظام میسنجد و نه ارزش گذاری هنری کارهای ایشان.
کسانی که در فرودگاهها و کشورهای خارجی به سبب ایرانی بودن مورد تبعیض قرار گرفته اند درک میکنند که چقدر تغییر این تصویر تیره که ساخته جمهوری اسلامی است اهمیت دارد. ایا نشان دادن اینکه ایرانی ها تنها مشتی تروریست عقب مانده نیستند و صاحب هنر و فرهنگ هستند کم ارزش است. وقتی یک فرد با رفتار خود در برابر غیر ایرانی ها میتواند تصویر تیره را کمی عوض کند ارزش یک فیلم ساز در قد و قواره کیارستمی مشهود میشود. مضحک است که هر ایرانی باید بکوشد که ثابت کند همه ایرانی ها مانند رییس جمهورشان خواهان نابودی دیگران و ترور و دخالت در دیگر کشورها نیستند.

-- Ali ، Feb 24, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)