خانه > گزارش ويژه > اقتصاد و معیشت > بحران مسکن و سیاستهای مالی دولت | |||
بحران مسکن و سیاستهای مالی دولتمریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comدر میان انبوه اخبار سیاسی که هنوز حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری در ایران را بررسی میکنند، به مرور، اخباری در ارتباط با دیگر حوزههای زندگی اجتماعی مردم، به صفحات روزنامهها و رسانهها راه پیدا میکند. یکی از این عرصهها، اقتصاد است و مشکل همیشگی مسکن در ایران؛ مشکلی که اینک خود را در چهرهی رکود بازار مسکن نشان میدهد. اما چگونه است که همیشه ارتباط معینی را با بحرانهای بزرگ اقتصادی و بحران در زمینهی مسکن میشنویم؟ از آغاز بحران بزرگ اقتصادی غرب در سال گذشته، بیشترین گزارشات را در زمینهی مسکن و نقش این بخش از اقتصاد در تولید بحران را میشنیدیم. آیا بحران جاری مسکن در ایران نیز با سیاستهای کلان مالی ـ پولی دولت در ارتباط است؟
آقای محمد رضا بهزادیان، کارشناس اقتصادی و رییس سابق اتاق بازرگانی تهران، در این باره معقتد است: در آن نوع وامهایی که در آمریکا داده شده بود و بحران مسکن باعث انتقال بحران به نظام بانکی، نظام پولی و موسسات اعتباری شد، در ایران صدق پیدا نمیکند. جهت مقابل این است که در ایران چون راهی برای فعالیت وجود ندارد، عمدتاً پولهای سرگردان جذب بخش مسکن میشود و تجربهی سرمایهگذاران نیز در طول تاریخ این بوده است که مسکن در زمانهایی رکود داشته، ولی هیچ موقع مثل بقیهی بخشهای اقتصادی که عملاً نزولهای شدید هم داشته باشد، نبوده است. بنابراین، گرایش عمومی مردم، سرمایهگذاری در بخش مسکن است و هر نوع رکودی در بخش مسکن، عملاً اثر میکند و این رکود در همهی بخشهای اقتصادی کشور حاصل میشود. به این ترتیب، مشکل فعلی مسکن در ایران، ارتباط مستقیمی با ماهیت این بحران در جهان ندارد؟ البته، در زیربخشهایش ارتباطاتی دارد. به این دلیل که در سالهای اخیر، ایرانیان در بخش مسکن در جاهایی مانند دبی و سایر نقاط دنیا سرمایهگذاری کرده بودند و وقتی مسکن در دنیا سقوط کرد، آنان مجبور شدند برای پرداخت اقساط املاکی که خارج از ایران دارند، پول را جمع و از ایران خارج کنند. به این دلیل بخشی از بحران نقدینگی در ایران، شامل آن میشود و وقتی در ایران بحران نقدینگی به وجود آمده، چون عمدهی نقدینگی ایران هم در بخش مسکن میچرخیده است، به این شکل در بخش مسکن در ایران تأثیر گذاشته است.
به نظر شما، سیاستهایی که دولت برای بهبود این بخش از اقتصاد، میتواند به کار بگیرد، چه باید باشد؟ این مسأله همیشه در بخش مسکن ما بوده است که با وجودی که افراد فاقد مسکن در کشور زیاد داریم، در نظام بانکی ما اعتبار زیادی برای تهیهی مسکن داده نمیشود. وام بانکی برای بنای مسکونی، کمتر از سیدرصد است. در حالی که در تمام دنیا، به طور متوسط، هفتاد درصد آن وام بانکی است. اگر دولت میزان وامی که برای ساخت و ساز مسکن یا در مرحلهی بعدی برای خرید مسکن میدهد، افزایش بدهد، این بخش از اقتصاد میتواند کاملا شروع به رشد کند. با توجه به اینکه اشاره کردید که نقدینگی در ایران، عمدتاً متوجه بازار مسکن میشود، آیا این کار بیشتر کمک نمیکند که سرمایهها از همه جا، باز به بخش مسکن سرازیر شود و شرایطی شبیه غرب در ایران پیش بیاید؟ و گذشته از آن، در بخشهای تولیدی دیگر به کار گرفته نشود؟ خیر، ما در ایران آنقدر محتاج مسکن داریم که آن بحران به این زودیها اتفاق نمیافتد. از سوی دیگر، ما در ایران تولید به آن معنا نداریم، بخش تولیدی نداریم. البته دولت اگر بتواند کاری کند که سرمایهها متوجه بخشهای تولیدی بشوند که زایش سرمایه هم در آن اتفاق بیفتد، خیلی بهتر است. ولی چون اقتصاد ایران، عمدتاً در همهی این سالها رنجور بوده است و بخش تولیدیاش کاری نمیکرده است، برای گذر از این دوران رکود، اشکالی هم ندارد که بخش مسکن را تقویت کرد و اقتصاد را از بخش مسکن آن فعال کرد. هروقت دولت توانست در بخشهای دیگر، امنیت سرمایهگذاری ایجاد کند، طبیعی است که بعد از مدتی میتواند وامی را که به بخش مسکن میداد، کم کند و تعادل را حفظ کند. این وام در اختیار چه کسانی باید قرار بگیرد؟ سازندگان یا خریداران مسکن؟ عموماً گرایش دولت ایران به سازندگان بوده است. ولی بالاخره، نهایتاً وقتی که مسکن تولید میشود، اگر خریداران توان خرید نداشته باشند و به آنها وام هم داده نشود، همین رکود امروز پیش میآید که مسکن روی دست تولید کننده میماند. بنابراین، ممکن است بتوان در ابتدا به سازنده وام داد، ولی در انتها هم باید این وام قابل انتقال به مصرف کننده باشد. اظهارات یکی از صاحبان بنگاههای معاملات ملکی در شهرک غرب تهران، متوجه بخشهایی از صحبتهای آقای بهزادیان است: البته، عدهای هستند که ناچارند و برای خرید میآیند. ولی در مجموع، بازار خرید مسکن تعریفی ندارد. به نظر شما، مشکل کجاست؟ مشکل در بیپولی است. مردم که پول نداشته باشند، قادر نیستند خرید کنند. اگر آن موقع هم انجام میشد، چون پولها تماماً در دست سرمایهداران بود، میآمدند پنجاه واحد، هشتاد، صد، دویست واحد و شاید هم بیشتر میخریدند، نه اجاره میدادند و نه میفروختند. در نتیجه قیمت را بالا میبردند. حالا هم که دیگر خرید نمیکنند، حالت رکودی که در اثر بیپولی به وجود آمده است. بانک هم که پول نمیدهد و شرایط خاصی برای وام در نظر گرفته است. فکر نمیکنید، اعطای وام به خریداران بتواند به این مسأله کمک کند؟ در رابطه با ملکهای کوچک ممکن است کمک کند. چون وام ده، پانزده میلیون تومانی برای ملکهایی که فرض کنید دویست یا چهارصد میلیون تومان ارزش آن است، این وام نمیتواند موثر باشد. برای ملکهای کوچک چهل پنجاه متری، به خصوص در جنوب شهر، خوب است. اگر این کار را بکند و وام را با درصد پایین در اختیار مردم قرار بدهد، میتواند مثمر ثمر واقع شود.
آقای فریدون خاوند، استاد اقتصاد در دانشگاه پاریس معتقد است: البته بحران مسکن، به نوعی، جهانی است. منتها آنچه در ایران میگذرد، ارتباط مستقیمی با این قضیه ندارد. شاید ارتباط غیرمستقیم بتوان برقرار کرد، ولی ارتباط مستقیم ندارد. پس مشکل در کجاست؟ بحران مسکن در ایران، ارتباط تنگاتنگی با سیاستهای بانک مرکزی ایران دارد که به دلایل آشکار از حدود یک سال و نیم پیش، در دورهی طهماسب مظاهری، در زمینهی کم کردن نقدینگی، به اجرا گذاشت. آقای مظاهری با توجه به اینکه رشد نقدینگی در ایران بسیار زیاد بود و بخش بزرگی از این نقدینگی هم روانهی بازار مسکن میشد، تصمیم گرفت برای مبارزه با تورم، رشد نقدینگی را متوقف کند و به اصطلاح خودش، خزانهی بانک مرکزی را سه قفله کرد. این مسأله، البته موثر واقع شد، به دلیل اینکه نرخ تورم در ایران که به شدت زیاد بود، تا اندازهای کاهش پیدا کرد. منتها روی دیگر سکه این است که در همان حال، رکود را افزایش داده و در حال حاضر رکود شدید در بخش مسکن، به رکود عمومی در اقتصاد ایران دامن زده و آن را شدت بخشیده است. از آقای خاوند میپرسم که آیا مانند آقای بهزادیان، فکر نمیکنند که اعطای وام به خریداران مسکن، راهگشاتر باشد؟ بله، وام مسکن در ایران به گستردگی وام مسکن در اروپا و آمریکا نیست. به این شکل، نمونهها و مثالهای هست که نشان بدهد برخی از قشرهای اجتماعی میتوانستند کم و بیش، تا اندازهای، به وام مسکن دسترسی پیدا کنند. به علاوه، قیمت مسکن آنقدر بالا نرفته بود که شمار زیادی از نیازمندان مسکن، نتوانند به مسکن دسترسی پیدا کنند. صاحب بنگاهی در جنوب شهر نیز از وضعیت قدرت خرید دهکهای پایین جامعه میگوید: بازار مسکن رکود زیادی دارد، قدرت خرید مردم هم پایین است، چرا که همه چیز دست به دست هم داده و کل بازار در همهی زمینهها راکد و ساکن است. به دنبال این رکود، فروشندگان مجبورند با قیمت پایین بفروشند و آنهایی که خریدارند، پولی در دست دارند یا ملکی داشتهاند، فروختهاند، میتوانند با قیمت پایین خریداری کنند. در بخش شمالی شهر، گویا خرید و فروش خیلی متوقف است، اما گفته میشود که در جنوب شهر، خرید و فروش هنوز صورت میگیرد. نه، نه، خیلی کم! آقای خاوند در توضیح این وضع میگویند: درست است که به دلایل رکود، قیمت مسکن پایین آمده، ولی این پایین آمدن، هنوز به آن اندازهای نیست که به قشرهای خیلی زیادی که نیازمند مسکن هستند، اجازه بدهد مسکن مورد نیاز خود را خریداری کنند. به این ترتیب، آیا باید به دوران قبل از آقای مظاهری و اعطای وامهای بسیار، برگشت یا خیر محدود کردن هنوز چارهی کار است؟ کسانی هستند که در حال حاضر درخواست میکنند برای پایان دادن به این قضیه، اعطای وام مسکن در ایران، دوباره گسترش پیدا کند. به خصوص از این لحاظ که مسکن در ایران نقش بسیار مهمی در اقتصاد دارد. واحدهای زیاد تولیدی در پیوند با مسکن هستند؛ واحدهایی مانند آهن، فولاد، شیشه و مصالح ساختمانی در پیوند با مسکن فعالیت میکنند و الان همهی اینها از نفس افتادهاند. این مسأله، به احتمال قریب به یقین، بر نرخ رشد اقتصادی ایران در سال جاری، به شدت تأثیر میگذارد. شمار بیکاران که به شدت افزایش پیدا میکند، در عین حال، در رابطه با همین بحران مسکن هم هست. بنابراین، پیشهاد میکنند پرداخت وام مسکن از سر گرفته شود. منتها این مسأله با دو مانع بزرگ روبرو است؛ یکی مانع سیاسی است چرا که دولت دهم برای متشکل کردن تیم خود، به خصوص تیم اقتصادیاش و اتخاذ سیاست لازم در این زمینه، در پیوند با بانک مرکزی، با مشکلات زیادی روبهرو است. دلیل اقتصادی آن هم این است که ترس از بازگشت دوبارهی تورم شدید، بر تصمیمگیریها دولت سنگینی میکند و کسانی در بانک مرکزی در مقابل این گونه تصمیمها مقاومت میکنند. بنابراین، هنوز مسألهی به راه انداختن دوبارهی وام مسکن حل نشده و نیاز به زمان دارد. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|