خانه > گزارش ويژه > تحولات رسانه ای > مسألهی تیترهای «تحریکآمیز» | |||
مسألهی تیترهای «تحریکآمیز»مریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.com
یکی از بحثهای دائمی در حوزهی مسائل سیاسی در ایران، بحث آزادی و بهویژه آزادی مطبوعات بوده است. مطبوعات و رسانههای ایران، حداقل بعد از دوم خرداد ۱۳۷۶ به دو گروه عمدهی اصلاحطلب و محافظهکار، و بعدها در دورهی آقای احمدینژاد، منتقد دولت و حامی دولت تقسیم شدند. رسانهها و نشریات گروه اول، همواره با مشکل سانسور در اشکال مختلف مواجه بودهاند. بسیاری هر از گاه با تعطیلی موقت و برخی هم برای همیشه با لغو امتیاز مواجه شدهاند. روزنامهی «آفتاب یزد» یکی از این نشریات است که اول بار در سال ۱۳۷۷ در استان یزد متولد شد و دو سال بعد از آن، انتشار سراسری یافت و علیرغم برخی مشکلات مقطعی توانسته است تا کنون به انتشار خود ادامه بدهد. با آقای مجتبی واحدی، سردبیر این روزنامه که نویسندهی مقالات سیاسی و سرمقالههای این روزنامه نیز هستند، دربارهی سرمقالهی روز سهشنبه سیزدهم مرداد و مسائل جاری کشور، از جمله آزادی مطبوعات و چشمانداز آن، گفت و گویی انجام دادهام.
آقای واحدی در سرمقالهی روز سهشنبه آفتاب یزد به عدم حضور چهرههای سرشناس، بهویژه آقای هاشمی در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری آقای احمدینژاد پرداختهاید. با توجه به این که برخی شنیدهها حاکی از تلاشهایی به منظور قانع کردن آقای هاشمی به شرکت در مراسم تنفیذ بود، فکر میکنید چرا ایشان در نهایت شرکت نکرد؟ با توجه به این که بسیاری از اصلاحطلبان و بسیاری از افراد نزدیک به آقای هاشمی، در این مدت، اعلام توقع کرده بودند که آقای هاشمی در این مراسم شرکت نکند، احتمال شرکت آقای هاشمی در آن خیلی ضعیف بود. اما آقای هاشمی پیام داده بود که اگر آقای احمدینژاد اظهارات خود در مورد ایشان را پس بگیرد، احتمالاً در مراسم شرکت خواهد کرد. پس چرا ایشان چنین پیامی را داده بود؟ همان طور که در همان سرمقاله هم اشاره کردهام، برداشت من این است که ایشان این حرف را برای این زد برای که ثابت کند در شرایطی که همه قبول کردند حرفهای آقای احمدینژاد در مورد آقای هاشمی اشتباه است و حتی رهبری در حضور خود آقای احمدینژاد، در نماز جمعهی بیست و نهم خرداد گفت که این حرفها اشتباه بوده، اما آقای احمدینژاد حاضر نیست از موضع خود عقبنشینی کند. یعنی آقای مرعشی که از قول خود یا بر اساس برداشت از مواضع آقای هاشمی این حرف را زد، پیشاپیش جواب را میدانست. بر اساس آنچه که در مجموع اتفاق افتاد، انجام این مصاحبه، گلهگزاری قبلی آقای هاشمی و بعد هم وعدهای که برای «زدن سر بعضیها به سقف» داده شده، آقای هاشمی میخواست نشان بدهد که مطمئن است روش آقای احمدینژاد در آینده تغییر نخواهد کرد. پیام عدم حضور آقای هاشمی این بود. شما در این سرمقاله، به غیبت چهرههای دیگر نظیر آقای روحانی، آقای ناطق نوری و از جمله آقای سید حسن خمینی که گفته شده بود ایشان در سفر است، نیز اشاره کردهاید. ولی مشاهده کردیم که ایشان در جشن اعیاد نیمهی شعبان شرکت کرد و اعلام شد که ایشان در تهران بود و با این وجود در مراسم تنفیذ شرکت نکرده بود. معنای آن این است که کسانی که از آقای احمدینژاد دلخور هستند، بر خلاف حرف آقای جنتی که گفته بود «به خاطر رقابت چهار سال پیش است» خیر؛ رقابت چهار سال پیش نیست. آقای حسن خمینی، آقای روحانی یا آقای ناطق که رقابتی با آقای احمدینژاد نداشتهاند. البته نمیدانم که آقای حسن خمینی در تهران بوده است یا نه. اگر ایشان در سفر هم بوده باشد، باز پیام دارد. مراسم تنفیذ، مراسمی نیست که هر روز و قابل تکرار باشد. این مراسم برای هر رییس دولت، یک بار اتفاق میافتد. در مجموعهی حوادث بعد از انتخابات در ایران، مسائلی هستند که در حوزهی امنیت اتفاق افتادهاند؛ بازداشتها، مفقود شدنها، کشته شدن برخی از شهروندان. از آن جا که این مسائل پیامدهای انتخابات هستند، به نوعی با آقای احمدینژاد هم ارتباط پیدا میکنند. از طرفی این استدلال هم وجود دارد که مسئولین حوزهی قضایی و انتظامی تنها در دوران آقای احمدینژاد این رفتارها را مرتکب نشدهاند. آقای مرتضوی و آقای شاهرودی، پیش از این نیز بر سر کار بودهاند و این اتفاقات هم همیشه افتاده است. اگر این صحبت در مورد آقای خاتمی گفته میشد، کاملاً پذیرفتنی بود و نیازی هم به استدلال من و شما هم نداشت. اما در مورد آقای احمدینژاد، همه میپذیرند که ایشان آقای خاتمی نیست و اگر با کاری مخالف باشد، حتماً میتواند مخالفتش را به نحوی به کرسی بنشاند. در مسائل اخیر نیز دو سه اظهار نظر داشته است که نشان میدهد ایشان وقتی مخالف باشد، حداقل ابراز تریبونی میکند و پیش از این نیز چنین برخوردی داشت. قوهی قضاییه، آقای موسویان را محاکمه کرد و بر خلاف توقع آقای احمدینژاد، ایشان را اعدام نکرد. آقای احمدینژاد تا به حال چندین بار اظهار نظر تریبونی کرده است. اگر ایشان با نحوهی بازداشتها و یا نحوهی بازجوییها مخالف است، پس چرا یک بار نگفته است؟ از سوی دیگر، ایشان در سخنرانی خود در مشهد، در توجیه عزل آقای محسنی اژهای، گفت که رفتار ایشان در موضوع خانم هاله اسفندیاری بد بود. یک پیرزن ۷۰ ساله را بیخود بازداشت کرد و باعث تمسخر ما شد. الان یک پیرمرد ۷۰ ساله به نام آقای نبوی در زندان است و هیچ خبری هم از او نیست. چرا ایشان در این باره اظهار نظری نکرده است؟ حداقلش این باید باشد که اگر آقای احمدینژاد مخالف است، اظهار نظر کند. ضمن اینکه در همان سخنرانی، ایشان چراغ سبز نشان داد و گفت که من در همان قضیهی هاله اسفندیاری مخالف بودم و میگفتم باید سردستهها را بگیرند که الان آنها را گرفتهاند. به نظر من، آقای احمدینژاد نه تنها مخالف نیست؛ بلکه موافق است. چرا که اگر مخالف بود، با توجه به روندی که در رفتار و گفتار ایشان هست، حداقل ابراز مخالفت میکرد. آقای واحدی، شما سردبیر روزنامهی «آفتاب یزد» هستید که به عنوان یک روزنامهی منتقد دولت، معمولاً مشکلی برای انتشار نداشته است. ولی بسیاری رسانههای دیگر در این حوزه، همان طور که میدانید، با مشکلات زیادی مواجه بودهاند. اگر بپذیریم که دولت آقای احمدینژاد تثبیت شد و استحکام بیشتری پیدا کرد، وضعیت آزادی مطبوعات را در چهار سال آینده، چگونه ارزیابی میکنید؟ اگر به سرمقالهی روز چهارشنبه من مراجعه کنید، به همین موضوع اشاره کردهام. الان مدتی است به دکههای روزنامهفروشی گفتهاند که آفتاب یزد، اعتماد و اعتماد ملی را داخل دکه بگذارند؛ چون تیترهایشان تحریککننده است.
در این سرمقاله با اشاره به همین موضوع نوشتهام که آقای احمدینژاد در ایام انتخابات برای رد ادعای کسانی که میگفتند دولت بعضاً حرف خلاف زده یا خدای ناکرده دروغ گفته، گفت: «دروغگویی کار ترسوها است.» بعضی کارهایی که دارد انجام میشود، ممکن است کار دوستانی باشد که میخواهند آقای احمدینژاد را خراب کنند؛ میخواهند بگویند دولت ایشان ترسو است که بعد ثابت کنند دروغگو است. همهی رسانهها، ار ارضی و سماوی، الحمد لله در اختیار آقای احمدینژاد است. حال چهار روزنامه، به فرض چهار تیتر علیه دولت آقای احمدینژاد بزنند. مطمئناً اگر این روزنامهها علیه نظام کاری کرده بودند، با آنها برخورد میشد. من خودم به عنوان سردبیر یکی از این روزنامهها، به هیچ وجه عملکرد آقای احمدینژاد را قبول ندارم؛ اما التزام با اعتقاد فرق میکند. ما به لحاظ قانونی ملتزم هستیم که ضوابط دولتی را که بر سر کار است، رعایت کنیم؛ اما ممکن است به آن اعتقاد نداشته باشیم. هیچ کس مسئول چک کردن اعتقاد مردم نیست. اگر در روزنامهی ما موردی پیدا کردند که عدم التزام بود، با آن برخورد میکنند. اما مسئول برخورد، حامیان دولت یا دولت نیست. آیا چنین دستوری به دکهها واقعاً ابلاغ شده یا شاید شایعه است؟ عکس آن در روزنامهی چهارشنبه ما چاپ شد که روزنامهفروشی کاغذی چسبانده است که: «روزنامههای آفتاب یزد، اعتماد و اعتماد ملی را از داخل دکه تهیه کنید.» معنای آن این است که روزنامه وجود دارد؛ اما بیرون دکه عرضه نمیشود. ممکن است دولت بگوید که ما نقشی در این داستان نداریم. اما بالاخره دولتی که در همهی مسائل، از شاخ آفریقا تا خلیج خوکها در آمریکا، از این طرف تا کره و ژاپن، آن طرف تا مصر و آلمان و فرانسه و در داخل کشور در مورد همهی نهادها و قوا اظهار نظر میکند، وقتی چنین بحثی مطرح شده، با این فرضیه اگر دولت آقای احمدینژاد یا بعضی از کسانی که خارج از دولت نوعی سمپاتی ویژه و خیلی عجیب و غریب نسبت به دولت دارند، اگر به تنهایی قرار باشد تصمیمگیرنده باشند، حتماً فضای خوبی برای رسانهها در آینده نیست. حال امیدواریم با جوابی که به یادداشت من میدهند، ثابت شود که من اشتباه کردهام. من آن قدر شجاعت هم دارم که صفحهی اول روزنامه بنویسم که خیر، آقای احمدینژاد، انتقادپذیرترین رییس دولت است؛ همان طور که خود او ادعا دارد. ولی فعلاً ظواهر قضیه این نیست. من خیلی علاقه ندارم در مورد دولت ایشان اظهار نظر کنم که در آینده چه خواهد شد، چون اصلاً دلم نمیخواهد هیچ دولتی در ایران ناموفق باشد. ناموفق بودن دولت، یعنی صدمه به مردم و سوختن فرصتهای کشور. اما آنچه که این دولت بر سر رسانهها خواهد آورد، به نظر من خیلی طلیعهی روشنی ندارد. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|