خانه > گزارش ويژه > ایران > فضای اختناق و راه حل برونرفت از آن | |||
فضای اختناق و راه حل برونرفت از آنمریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comقرار بود پنجشنبه، یکم مردادماه در تهران مجمع عمومی انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران، طبق دعوت قبلی، در محل این انجمن برگزار شود. اما روی سایت «رجانیوز»، یکی از جدیترین پایگاههای رسانهای حامی دولت، خبری تحت عنوان «سند انحلال انجمن صنفی روزنامهنگاران و غیرقانونی بودن مجمع» منتشر شد. باخبر شدیم که جلسهی روز پنجشنبه برگزار نشد. در این باره که فضاسازیهایی نظیر آنچه در رجانیوز آمده است، چقدر میتواند در عدم تشکیل این جلسه نقش داشته باشد، با خانم بدرالسادات مفیدی، دبیر انجمن گفت و گو کردهام. سپس در گفت و گو با محمد سیفزاده، حقوقدان و عضو شورای عالی نظارت کانون مدافعان حقوق بشر در ایران، قوانین رسمی کشور را دربارهی مشکلات امنیتی جاری پرسوجو کردهام. اما اینکه سوابق تاریخی محدودیتهای امنیتی و سیاسی و آنچه به آن فضای اختناق گفته میشود، در تاریخ معاصر ایران چیست را در گفت و گو با آقای حسین شاهحسینی، از فعالان جبههی ملی در زمان حکومت دکتر محمد مصدق و نایب رییس فعلی شورای مرکزی جبههی ملی در ایران، پیگیری کردهام.
خانم مفیدی، چرا مجمع عمومی انجمن صنفی روزنامهنگاران تشکیل نشد؟ از نظر تعداد شرکت کنندگان به رسمیت نرسید. معمولاً نوبت اول به رسمیت نمیرسد. نوبت بعدی مجمع، پانزده روز بعد است. این جلسه که پانزدهم مرداد تشکیل میشود، برای ما مهمتر است.
پس فضاسازیهای امنیتی در این غیبت نقشی ندارد؟ طبیعتاً، فضای امنیتی خاصی که هماکنون در کشور حاکم است، ممکن است افرادی را نگران کند و تأثیر بگذارد. فضاسازیهای این چند روزه و تبلیغات منفیای هم که علیه انجمن صورت میگیرد، ممکن است به این عدم حضور کمک کند. ولی دلیل اصلی آن در واقع، این نیست. سال گذشته هم همین اتفاق افتاد. مجمع به رسمیت نرسید و در نتیجه نتوانستید هیأت امنا را تشکیل بدهید که موضع نامهی انجمن شد. چرا این اتفاق میافتد؟ طی این چند ساله، امر رایجی شده که عموماً اعضای انجمن در نوبت اول نمیآیند و حتی پیش از این، در نوبت دوم هم حضور پیدا نمیکردند و ما نوبت سومی داشتیم. منتها طی چالشی که این چند ساله با وزارت کار داشتیم، سال گذشته تمام هم خود را روی این مسأله متمرکز کردیم که به اعضا بگوییم، دیگر نوبت سومی وجود ندارد و خواهش میکنیم برنامهتان را تنظیم کنید و در نوبت دوم حضور پیدا کنید. با اینکه به لحاظ قانونی هم مشکلات گذشته را ندارید، چرا اخباری نظیر آنچه به آن اشاره شد، منتشر میشود؟ این فضاسازیها چند روز است که دوباره شروع شده و مربوط به «رجانیوز» هم نیست. پیش از این هم خبرگزاری فارس، هجمهی سنگینی را علیه انجمن شروع کرد و فکر میکنم این خبر هم در همان راستاست که میخواهند یکی از معدود نهادهای مدنی را که دارد کار خود را انجام میدهد، به سمتی ببرند که با آن برخوردهای امنیتی و قضایی بشود. این نوع برخورد در فعالیتهای این چند روزهی خبرگزاری فارس، رجانیوز و این دست رسانهها که هویتشان مشخص است و معلوم است با اهداف و اغراض خاص سیاسی دارند این کارها را انجام میدهند، طبیعی است.
اما اینگونه محدودیتها، صرفاً برای کانونهای صنفی، نظیر انجمن روزنامهنگاران وجود ندارد. در مجموع، چنین محدودیتهایی شدت یافتهاند. قوانین رسمی کشور در این باره چه میگویند؟ آقای محمد سیفزاده، حقوقدان، این گونه توضیح میدهد: اصل بیست و شش قانون اساسی، کلیهی احزاب، سازمانها و انجیاوهایی را که تشکیل میشود، به رسمیت شناخته و اینها هیچ احتیاجی به اجازهی وزارت کشور هم ندارند. راهپیمایی، تجمع و نشست نیازی به مجوز دولت ندارد و به موجب اصل بیست و هفت قانون اساسی، به رسمیت شناخته شده است. آقای سیف زاده، با این وجود، ارادهای وجود دارد که قبلاً هم بوده و تمام مواردی را که برشمردید، نادیده میگیرد. به نظر میرسد، چنین آزادیهایی به این شکل، وجود ندارد… برای روشن کردن مطلب و چون به لحاظ این تجمع و راهپیماییها، به مردم حمله شد، تیراندازی شد و تعداد زیادی مجروح و کشته شدند، باید مذاکرات مجلس خبرگان را مورد دقت قرار بدهیم. در مجلس خبرگان اول، به ریاست حضرت آیتالله منتظری که مرحوم بهشتی نیز نایب رییس مجلس بود، شیخ محمد یزدی و آقای موسوی تبریزی، پیشنهادات زیادی در مورد اصل بیست و هفت میدهند که این تجمعها و راهپیماییها با اجازهی دولت برگزار شود. بعد از مذاکرات مفصل، زمانی که آقای یزدی اصرار زیادی داشته که راهپیماییها و تجمع را با پیشنهادهایش برای اخذ مجوز از دولت، از اثر بیاندازد، آقای منتظری میگوید: «آقا، اگر شما خواستید بالای منبر بروی، روضه بخوانی و دو کلام صحبت کنی، احتیاج به مجوز دارد؟» آقای بهشتی هم دنبال این مسأله را میگیرد و میگوید که این پیشنهاد اصلاً قابل طرح نیست. در هر حال، پیشنهادهای مختلفی که جناحی که امروز بر سر کار هستند، در آن روز برای از بین بردن اصل بیست و هفت قانون اساسی طرح میکردند، به تصویب نمیرسد. در همین قوانین جاری، آیا نقض این مقررات و آییننامهها پیشبینی شده؟ راهی برای برخورد با اینگونه نقض قانون وجود دارد؟ بله، اگر کسی اجرای اصول قانون اساسی مربوط به حقوق مردم را به تعویق بیاندازد و یا با آن مقابله کند، صرف مقابله با آن، یعنی اگر اجازهی راهپیمایی ندهند یا به نحوی جلوی راهپیمایی را بگیرند، مطابق مادهی پانصد و هفتاد قانون مجازات اسلامی، برای مأمورین هم مجازات دارد و هم موجب انفصال میشود. حتی مجلس هم نمیتواند این اصول حقهی مردم را (حق تجمع و راهپیمایی) با تصویب قانون محدود کند. چه اگر چنین کاری کرد، به موجب اصل نهم قانون اساسی، آن مصوبهی مجلس هیچ اثر قانونی ندارد. زمانی هم که مردم راهپیمایی میکنند و یا تجمع کردهاند، اگر کسی، اعم از مأمور یا غیرمأمور، با اسلحه موجب هراس، ارعاب و ارهاب مردم بشود، صرف این کار، نه این که کسی را بکشد، نه این که به کسی تیراندازی کند (اینها به جای خود و مجازات خاص خود را دارند)، طبق مادهی ۱۸۳ قانون مجازات اسلامی، شخص یا اشخاصی که صرفاً با اسلحه ایجاد ارعاب و ارهاب میکنند، محارب و مفسد هستند. نهاد رسیدگی کننده به این نقض قوانین، کدام نهاد است؟ اساساً، چه کسی میتواند شاکی باشد و چگونه میتواند مساله را پیگیری کند؟ اولاً، هر کس از جرمی متضرر شود، به او «شاکی خصوص» یا «مدعی خصوصی» میگویند که میتوانند به دادسرای هر محل شکایت کنند. دوم، همین اتفاقاتی که دارد میافتد: کشتن، ضرب و جرح، جلوی راهپیمایی مردم را گرفتن، یا پروانهی وکالت کسی را ندادن، پروانه تاسیس حزبی را صادر نکردن، همه جرایم عمومی هستند که دادستان هر شهر مکلف است علیه متجاوزان به حقوق مردم، بیان ادعا کند و آنها را تحت تعقیب قرار بدهد و با کیفرخواست به دادگاه بفرستد. در شرایطی که مدعیالعموم نخواهد این کار را بکند، چهکار میتوان کرد؟ البته توضیح دادید که هرکسی که متضرر شده، میتواند در مقام شاکی خصوصی در پی طرح دعوی بربیاید، مثل خانوادههایی که آسیب دیدهاند… علاوه بر مدعیالعموم و مدعیان خصوصی، افرادی هم که از وقوع جرم مطلع میشوند، مطابق قانون، مکلف هستند موضوع را بلافاصله به دادستان اعلام کنند. با توجه به مجموعهی شرایطی که هماکنون در آن قرار داریم و اشرافی که شما به قانون دارید، فکر میکنید، راه برون رفت از معضل فعلی چیست؟ البته، فضا بسیار بد شده است. اما طرفین مناقشه، صحبت از قانون میکنند. آقای رفسنجانی، مسئولین دولت، آقای خامنهای همه، دعوت به اجرای قانون میکنند. به نظر من، این وضعیت خوبی است. یعنی اینکه همه گردن مینهند در مقابل قانون. اما اینکه مصداق قانون چیست، به نظر من، در این مصداق، حداقل یک طرف دارد به خطا میرود. به اعتقاد من، برای برون رفت از این وضعیت، باید حکمیت را به شورایی حقوقی، متشکل از استادان ممتاز حقوق که طی این سی سال هیچ وابستگی دولتی، حکومتی و حزبی نداشتهاند و افراد مستقلی هستند، بدهند. برای مثال جناب آقای دکتر ناصر کاتوزیان یا امثال کسانی که مستقلاند و زیر بلیط هیچ جریان و حزبی نیستند.
اما مصداقهای تاریخی این وضعیت در ایران، چگونه قابل تفسیر است؟ در این باره با آقای حسین شاه حسینی گفت و گو میکنم. آقای شاه حسینی، تجربیات تاریخی و سیاسی شما، اجازه میدهد برای ما مطرح کنید که آیا شرایط فعلی را در تاریخ معاصر، باز هم تجربه کردهایم یا خیر؟ صریح بگویم که در زمان شاه هم که جبههی ملی تشکیل شده بود و برنامههایی را اجرا میکرد، حتی با ما در برنامهای که همزمان با کابینهی امینی در اردیبهشت ماه، در میدان جلالیه برگزار کردیم، به این شکل با خشونت با رفتار نمیشد. اگر بخواهم زندانهایی را که در زمان شاه رفتم با زندانهایی که در زمان این نظام رفتم، مقایسه کنم، به هیچ وجه قابل قیاس نیستند. چون در این زندانها، پا درد میکند، کمر درد میکند، چشم نابینایی دارد و عصا به دست گرفتهام. در آنجا هم به این شکل مورد ضرب و خشم و ستم قرار نمیگرفتم. آنجا هم برخورد داشتیم، ما را به دادگاهها میبردند، ولی رعایت موازین اخلاقی و شرعی را بیشتر میکردند. آنها هم ظلم و ستم روا میداشتند. آنها در پناه قدرت شاهانه ظلم و ستم میکردند، اینها تحت عنوان اینکه اسلام به ما این اجازه را داده است. در عین حال که من یک بچه مسلمان هستم و در دامن پدر و مادر مسلمان بزرگ شدهام و اساساً، در قالب اسلامیت مبارزه میکنم… آیا آن زمان هم با مأموران غیررسمی، به اصطلاح، «لباس شخصی» مواجه بودید؟ شناخته شده بودند. مأمورینی بودند که میآمدند، ما را دستگیر میکردند و میبردند. اما حالا من حسین شاه حسینی را حتی محتمل است کسانی بیایند، بگیرند و ببرند، بدون اینکه اصلاً اعلانی به من بکنند. سال ۱۳۷۹ که دستگیرم کردند، به درب منزلم آمدند، بعد هم داخل منزل آمدند و تمام زندگی ما را زیر و رو کردند. از همین درب منزل هم مرا داخل ماشین انداختند، به نحوی که دچار بحرانهای بسیار بدی شدم و بعد از آن مرا مدتی در بیمارستان ساسان بستری کردند. این مسایل برای من پیش آمده، ولی فعلاً چون اعتقاد به حاکمیت ملی و استقرار حکومت قانون دارم، اعتقاد دارم که ملت ایران باید از حاکمیت ملی دفاع کنند و برای استقرار حکومت قانون، در پناه قانون و قانونگذاری، کوشش کنند. منتها کسانی که هنوز نمیخواهند به اجرای قانون تمکین کنند، به دلیل اینکه منافعشان به خطر میافتد، مانع این کار هستند. تا بوده در این مملکت این بوده، انشاالله، امیدوارم از این به بعد این کارها تکرار نشود. همانطوری که شاه اشتباه کرد و مسایل و مبارزات روی زمین را به زیر زمین کشاند، طوری که عدهای مجاهد پیدا شد و هر لحظه ایجاد مزاحمت میکردند، این احتمال هست که خدای ناکرده، اگر بیش از این ممانعت ایجاد کنند، آنهایی که به این مراحل رسیدهاند، طاقتشان طاق شود و مبارزات به مبارزات زیرزمینی کشیده شود که بسیار خطرناک است و محتمل است حرکات ناموزونی بشود و ملت لطمات بسیار زیادی بخورد. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
درود بر شما
-- زمهریر ، Jul 25, 2009مطلب مهم و خوبی بود
http://zamhariri.blogfa.com