تاریخ انتشار: ۲۵ تیر ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
گفت و گو با ابراهیم یزدی، پیرامون مقاله‏ی «انتخابات و جمهوری چهارم»

یزدی: احمدی‏نژاد، واجد دانش سیاسی کافی نیست

مریم محمدی
mmohammadi@radiozamaneh.com

آقای یزدی، اخیراً مقاله‏ای تحلیلی در ارتباط با آثار و تبعات انتخابات اخیر ریاست جمهوری در ایران، تحت عنوان «دهمین انتخابات و جمهوری چهارم»، منتشر کرده‏اند. جمهوری اول، از نگاه ایشان، با اولین دوره‏ی ریاست جمهوری پس از انقلاب آغاز و با فوت رهبری انقلاب پایان پذیرفته است.

مشخصه‏ی جمهوری دوم که از سال ۱۳۶۸ و با ریاست جمهوری محمد هاشمی آغاز می‏شود، تغییرات در قانون اساسی، حذف مقام نخست‏وزیری و تغییراتی در اختیارات رهبری است.

مبنای جمهوری سوم، آغاز ریاست جمهوری محمد خاتمی و دولت اصلاح‏طلبان است و جمهوری چهارم آغاز کار دولت دهم و پیامد انتخابات اخیر است که به تعبیر آقای یزدی، جمهوری اسلامی را به حکومت اسلامی تغییر داده است.

تأمل بیشتر در‌باره‏ی این موارد و دیدگاه‏های سیاسی آقای یزدی، موضوع گفت و ‏گوی من با ایشان است. مبنای صحبت، مقاله‏ی «انتخابات و جمهوری چهارم» است.

Download it Here!

در این مقاله، پنج مورد را از آثار و تبعات انتخابات نام برده بودید؛ نمایش اختلافات درونی، تعمیق شکاف دولت ملت، تعمیق شکاف میان جامعه‏ی سیاسی ایران و ایجاد تزلزل در آن‏چه به آن مشروعیت نظام گفته می‏شود. در دومین مورد، از پروژه‏ی تنها‌سازی رهبری نام برده بودید که قبلاً هم در ادبیات نهضت آزادی آمده است. با توجه به این‌که خود رهبری تأکید معین بر حمایت از آقای احمدی‏نژاد در این دوره داشت، به نظر می‏آید این تنهاسازی خود‌ساخته است و پروژه نیست. چرا شما اسم آن را پروژه گذاشته‏اید؟

پروژه به این معناست که غیربرنامه‏ریزی شده نیست. همین‏طوری پیش نیامده است. در انتخابات دوره‏ی گذشته، پس از انتخاب آقای احمدی‏نژاد، ما این مسأله را مطرح کردیم که انقلاب اسلامی ایران با شعار «همه با هم» پیروز شد.

یکی از ویژگی‏های آقای خمینی این بود که اگر کسی می‏آمد و در نود درصد موارد با هم اختلاف داشتند، اما در ده درصد اشتراک بود، می‏گفت‌: «پس تو هم از ما هستی، بیا». اما بعد از پیروزی انقلاب، «همه با هم» تبدیل «همه با من» شد. در این همه با من هم بر اساس یا با من هستی یا بر من، آرام آرام همه را حذف کردند.

دامنه‏ی این سیاست در انتخابات دوره‏ی گذشته، به جایی رسید که آقای هاشمی که (کسی با سیاست‏های ایشان موافق باشد یا نباشد) از ارکان این نظام محسوب می‏شود، گفت: «من به خدا شکایت می‏کنم.» کسی هم که رییس مجلس بوده، گفت که دو ساعت خوابیده، چنین و چنان شده است.


ابراهیم یزدی / عکس: منصور نصیری

این، یک پیش‏آگاهی بود. یعنی این‌که همه با من، آرام آرام کار را به جایی رسانده که همه را یکی یکی حذف کرده است و فرایند حذف همه، به جایی رسیده که رهبر انقلاب تنها است. یعنی آخرین تیرک‏های این چادر است.

در انتخابات اخیر، آقای احمدی‏نژاد یا خطایی استراتژیک داشته، یا با برنامه‏ریزی قبلی، متعمداً، از همان دقیقه‏ی اول در مناظره‏ای که می‏توانست بسیار مثبت باشد و برای اولین بار در جمهوری اسلامی ایران، بحث را به سوی برنامه‏های آینده‏ی کاندیداها ببرد، ترجیح داد بر طبق رویه‏ی متداول در آمریکا (شاید چون مشاور ایشان یک آمریکایی ایرانی‏تبار است) که می‏گویند بهترین دفاع حمله است، شروع کرد به حمله کردن.

به نکته‏ای اشاره کردید که می‏تواند مورد سوال جدی باشد؛ همواره مطرح می‏شود که آیا آقای احمدی‏نژاد از کارشناسی غلط، کارشناسان ناوارد یا مغرض استفاده می‏کند که گاهی علیه منافع نظام و حتا خودش، صحبت و رفتار سیاسی می‏کند؟ یا این‌که این مراتب تشخیص خود ایشان است؟

آقای احمدی‏نژاد هیچ‏وقت یک شخصیت سیاسی نبوده است. قانون اساسی می‏گوید: "رییس جمهور باید از میان رجال سیاسی و مذهبی انتخاب شود." اما ایشان سابقه‏ی رجل دینی یا سابقه‏ی رجل سیاسی نداشته و من تردید دارم که واجد دانش و تجربه‏ی سیاسی کافی باشد.

به اعتقاد من، مشاورین سیاسی ایشان، به خصوص مشاورشان در روابط عمومی، این برنامه‏ها را برای ایشان گذاشته است. حال یا یک خطای استراتژی است و یا پوست خربزه‏ای زیر پای او گذاشته‏اند که این حرف‏ها را بزند.

ایشان شخص دوم است. طبق ساختار قدرت ایران، رییس جمهور بعد از رهبر قرار می‏گیرد. چنین شخصیتی در برابر چندین میلیون انسان، در داخل و خارج از کشور، با صراحت کارنامه‏ی بیست و شش سال قبل از خود را زیر سوال می‏برد.

این خیلی مهم است. یک وقت، دانشجویی در نشریه‏ی دانشجویی‏اش چیزهایی می‏نویسد، یک وقت رییس جمهور کشوری در صفحه‏ی تلویزیون، در حالی که هنوز رییس جمهور است، کارنامه‏ی بیست و شش سال گذشته را زیر سوال می‏برد. روی بیست و شش سال هم تأکید می‏کند، یعنی چهار سال دوره‏ی من نه، آن بیست و شش سال. بخشی از این بیست و شش سال دوره‏ی ریاست جمهوری خود آقای خامنه‏ای بوده است.

آقای خامنه‏ای به مواردی که اشاره کردید، انتقاد کردند. آیا این انتقادها منجر به این شده که آقای احمدی‏نژاد دیگر چنین باوری نسبت به گذشته یا سران نظام ندارد؟ آیا اصولاً رویه یا فکر ایشان تغییر کرده است؟

آقای خامنه‏ای علی‏رغم این انتقادها، در پایان صحبت خود گفتند که در بسیاری جهات با آقای احمدی‏نژاد هم‏فکر است. به علاوه، اگر رییس جمهور احساس کرده در حرف‏هایی که زده، اشتباه کرده است، باید اعلام کند و آن‏ها را پس بگیرد. ولی ایشان این کار را نکرده است.

بنابراین، یکی از پیامدهای این انتخابات همین بود که شکافی که آرام آرام به وجود آمده، به جایی رسید که سابقه نداشته است. در گذشته، هیچ‏وقت مراجع تقلید این‏گونه موضع‏گیری‏ها را نداشتند. اما حالا این موضع‏گیری‏ها را به طور صریح و علنی بیان کرده‏اند. این مسأله‏، پیامد‏های خیلی جدی برای نظام دارد.

از ‏‏آن‏جایی که ما به نظام وفادار هستیم، با هرگونه تغییرات مدیریت نشده مخالف هستیم و معتقدیم جنبش اصلاح‏طلبی باید منظم و قانون‏مند پیش برود، با هرنوع آشفتگی مخالف هستیم. چرا که نمی‏دانیم از درون این آشفتگی‏ها، چه چیزی برای کشورمان به دست می‏آید.

در مقاله‏ی شما، گذشته از تحلیل شرایط موجود، نگاهی هم به آینده با تأکید بر ضرورت جبهه‏ی واحد رهبری، شده بود. آیا این ضرورت زمینه‏ی ایجاد هم دارد؟ برای مثال، جبهه‏ای که آقای موسوی پیشنهاد می‏کنند، در آن جهت است؟

بله، در مصاحبه‏ای هم که با من شد و سه‏شنبه در روزنامه‏ی اعتماد چاپ شده است، گفته‏ام که معتقد هستم، امروز بیش از هر زمان دیگری، شرایط ذهنی و عینی برای چنین هم‏کاری‏های جمعی با هم‏گرایی‏ها، به وجود آمده است.

Share/Save/Bookmark

دهمین انتخابات و جمهوری چهارم

نظرهای خوانندگان

It was an excellent political analysis.

-- Ehsan ، Jul 16, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)