خانه > گزارش ويژه > ایران > سازگارا: باید مدافع مبارزات بیخشونت باشیم | |||
سازگارا: باید مدافع مبارزات بیخشونت باشیمنیکآهنگ کوثرnikahang@radiozamaneh.comدر دوران مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری آمریکا، رسانههای خودمانی به عنوان منبعی برای دریافت اطلاعات جایگاه ویژهای پیدا کردهاند. در طول یکماه اخیر هم شهروندان روزنامهنگار ایرانی از طریق یوتیوب صحنههایی از وقایع اخیر کشور را به همه شناساندند و امکان بررسی حوداث و رسانهها را فراهم کردند. اما اینبار یک فعال سیاسی از واشنگتن یوتیوب را بهعنوان رسانهای برگزیده تا با مخاطبان داخلی ارتباط برقرار کند. به سراغ محسن سازگارا رفتم و در همین رابطه با او گفت و گو کردم.
جنبش را فعالینی که در ایران فعالیت میکنند به حرکت درمیآورد، جنبش را خون کسانی که شهید شدهاند به حرکت در میآورد و رهبرانی که در زندان هستند. مثل خیلی کسان دیگر که هر کاری از دستشان برمیآید و یک حلقه از این زنجیر سبز دموکراسی شدند، من هم فکر کردم کاری که از دستم برمیآید این است که تجربیات زندگی خودم را و بالاخره سی و پنج سال کار سیاسی کردن و تجربیات کشورهای دیگر را که در این سه چهار سالی که خارج بودم بخوانم. بهخصوص تجربیات مبارزات بیخشونت را جمعآوری بکنم. یکی دوتا از دوستان ایرانی را که اساتید دانشگاههای خوب آمریکا هستند و روی این مسایل هم مطالعه دارند، هم به خدمت گرفتم و از آنها هم خواهش کردم کمک بکنند. یک اتاق فکری درست کردیم. و عندالزوم سعی میکنیم از نویسندههای غربی، متخصصان این کاره هم در دانشگاههای مختلف مشورت بگیریم. کاری که میکنم این است که از طریق همین یوتیوب و فیلمهای ده دقیقهای و ایمیل با همین ابزاری که جنبش موجود همه از آن استفاده میکنند، فیس بوک و غیره، سوالهایی را که بچهها جمعآوری میکنم ـ شاید روزانه نزدیک به هزار ایمیل به طور متوسط میگیرم ـ سعی میکنم با این مشاورین هم مطالعه بکنیم، بررسی بکنیم و ببینیم قوت و ضعفش چه هست. بعد از اینکه همهی اینها را مرتب و منظم کردیم، برمیگردانم به خود دوستان در این برنامههای ده دقیقهای که ضبط میکنم، فرض کنید این پنجشنبه ۱۸ تیرماه راهپیمایی بشود، تصمیمش را مردم میگیرند و خیلی هم خوب حرکت میکنند و تصمیمات خوبی هم میگیرند. برای اینکه مثلاً آسیب کمتری بخوریم این است که میتوانی درگیر نشوی. یا گاهی تجربه نشان داده است که اگر یکخرده سرکه به یک ماسک کاغذی بزنی و توی جیبتان باشد، اگر گاز اشکآور زدند، جلوی دماغتان را بگیرید، تأثیرش کمتر میشود. یا شیلنگ آب ازخانه بیرون باشد، چشمتان را بشورید کمتر میشود و یا توصیههای مختلفی که تجربیات افراد مختلف است.
در طول این مدت، برای اینکه حرفتان را مطرح بکنید از یک رسانهی شخصی یوتیوب استفاده کردید. البته با مشکلاتی که در ایران برای دریافتش دارد، این ابتکاری بود که در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا هم نتیجه داد. اما باز این سوال پیش میآید که محسن سازگارا در تصویر بزرگ ماجرا دنبال چه هست؟ محسن سازگارا به عنوان یک فرد ایرانی دنبال دموکراسی و حقوق بشر در ایران است؟ آیا خودش را بهعنوان یک آلترناتیو میبیند که بخواهد وارد عرصهی قدرت بشود؟ این کلاهها برای سر محسن سازگارا گشاد است، آنچه آلترناتیو هست در ایران این زنجیرهی سبز بزرگ دموکراسی است که شکل گرفته و این حرکت اعتراضی پتانسیلهای خیلی بالایی دارد. این حرکت اعتراضی هم یک شعار ساده دارد و آن هم این است که مهندس موسوی رأی آورده است و رییس جمهور منتخب مردم است. رییس جمهور ایران است. این حق مردم است و باید مبارزه کنیم. در امانتشان، در رأیشان خیانت شده. این حق را همهمان باید دست به دست بدهیم، و به مردم برگردانیم. یعنی اینکه کودتاچیها باید پایین بیایند. مهندس موسوی رییس جمهور قانونی کشور روی تخت رییس جمهوری بنشیند و من، محسن سازگارا، از فردا صبح سر شغل خودم برمیگردم. چون معتقدم قانون اساسی کشور باید عوض بشود. باید روی قانون اساسی رفراندوم بگذاریم. ممکن است با همین آقای مهندس موسوی هم فردا دعوایم بشود. چون ایشان به چارچوب قانون اساسی معتقد است. ولی اینها برای بعد است. شما در ویدئوهای خودتان بعضاً راهکار هم میدهید؟ راهکار به این معنا که سوالی کردهاند و راه حلش را میدهم و میگویم به نظر من اینجوری بهتر است. روی تجربهی خودم یا دیگر کشورها صحبت میکنم. احساس مسئولیتتان نسبت به آن چیزی که بیان میکنید، به چه اندازه است؟ یعنی اگر چیزی بیان بکنید و باعث ایجاد یک نگاه بشود، که کسی کاری انجام بدهد و به واسطهی آن کار دچار لطمه بشود، خود شما چه احساسی دارید؟ طبیعتاً آدم وقتی حرفی زده و کاری کرده، مسئولیتی هم اگر برایش دارد باید بپذیرد. شما سادهترین کار را هم که در زندگیتان میکنید، ماشینی که روشن میکنید و به خیابان میروید، اگر خدای ناکرده به عابری بزنید و او زخمی بشود و بلایی سرش بیاید، باید احساس مسئولیت بکنید. من هم طبیعتاً براساس دانش خودم، مطالعاتم و دانش دیگران، سعی میکنم دربارهی همه چیز مشورت بکنم و در اختیار مردم بگذارم. البته خودشان میدانند که استفاده بکنند یا نکنند. سوالی را که کردهاند! ولی اگر دانش من یکجایش غلط درآمد و ره به جایی نبرد یا راهکار غلطی از آب دربیاید طبیعتاً به اندازهی آن حرفی که زدم مسئول هستم. ولی به هر حال تصمیم را آن کسی میگیرد که عمل میکند. کار واقعی را هم او میکند. زحمت واقعی را هم او میکشد. من حداکثر میتوانم مشاور بشوم. چند سال پیش من در دانشگاه شهید رجایی در سخنرانی در جمع دانشجوها این حرف را زدم و هنوز هم به آن معتقدم. گفتم نسل ما به دلیل همهی ندانمکاریهایی که کرد، نسل انقلاب، و سادهانگاریهای ایدئولوژیکی که کرد، باید تمام قد از نسل جوان و نسل شما عذرخواهی بکند. اگر عذرخواهی کار به اندازهای باشد. شاید بیش از اینها باید معذرتخواهی داشته باشد. ولی کاری هم از دست نسل ما برای نسل شما برنمیآید. آیا گشودن اتفاقاتی که بهخصوص در دورانی که خود شما در مصدر کار بودید، به آشناتر کردن مردم کمک نمیکند؟ از دست نسل ما کار زیادی برای نسل شما برنمیآید. اما یک چیز را از ما میتوانید توقع داشته باشید و وظیفهی ما هم هست که بکنیم. از ما باید بخواهید و وظیفهی ماست که تجربیاتمان را به شما منتقل کنیم که دیگر اشتباهات ما را نکنید. آنچه نسل ما کرده... این «ما»یی که میگویم سه نسل بودیم، نسلی که سه دهه قبل از پیروزی انقلاب، گفتمان انقلابی در آن شکل گرفت از چپ و راست و مسلمان و مارکسیست و اینها و گفتمان غالب شده است. مبارزات خشونتبار انقلابی که از دل یک انقلاب درآمده است. دینی که به نسل جوان داریم این است که تجربیاتمان را درست به این نسل جوان منتقل کنیم تا اشتباهات ما را نکنند. اگر از درون آن مبارزات خشونتبار ما، یک حکومت اقتدارگرای خشن و خونریز یا درگیریهای خشن دههی شصت و نزاع خشونتبار سر قدرت درآمد که کشتهها را دست ملت گذاشت، باید بتوانیم به ملت منتقل کنیم که آن اشتباهات دیگر به نسل جوان منتقل نشود. به همین دلیل باید سخت مدافع مبارزات بیخشونت باشیم. چون شانس اینکه دموکراسی از دل مبارزات خشونتبار دربیاید خیلی کم است. غیر از خسارتبار بودنش. نتیجهاش هم اینکه شانس اینکه اقتدارگرایی از آن دربیاید خیلی بیشتر از این است که دموکراسی دربیاید. این همان دین است. بهعنوان یک آدم از نسل خودمان باید تجربیاتمان را درست به نسل جوان منتقل کنیم که اشتباهات ما را نکنند. بهخصوص اشتباهات تئوریک پایهای. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
من همه ی ویدیو های آقای سازگارا را روی یوتیوب دیدم. تاکید سازگارا بر پیروی همه جانبه از «رهبرِ» جنبش و مخالفت با حرکت های سریعتر و کند تر، مرا به یاد «وحدت کلمه ی» آقای خمینی می اندازد. در ضمن ایشان در همه ی این ویدئو ها به نوعی تبلیغ خشونت می کند. حفظ کردن ظاهری ضد خشونت به خاطر مسلط بودن کنونی این گفتمان در میان نسل جدید و تاکید ضمنی بر خشونت از جمله پارادوکس هایی است که وی بدان گرفتار است. مثلا اشاره وی به تظاهرات های «نقطه ای، سریع و برق آسا» یا «تشکیل گرو ه های 10 نفره برای نجات دوستانی که در جریان تظاهرات دستگیر می شوند»
-- بدون نام ، Jul 9, 2009http://www.sazegara.net/persian/
همه ی این رفتارها، رفتارهایی هستند که پتانسیل خشونتِ بالایی در خود دارند.
من نمی تونم با وجدان خودم کنار بیام و تو خونه ی گرم و نرم خودم بنشینم و جوان های تهرونی را دم تیغ بفرستم!
«قسمت وجودی احمدی نژادی مونِ» (محمدرضا نیکفر)که جسارت چنین طرح هایی را به ما میده.
نسل جدید بدنبال رهبر نیست. خوش رهبر خودشِ. دنبال افرادی که ساختار شخصیتی اقتدار گرا دارند هم نمی افته! موسوی بهانه ایِ برای رسیدن به خواسته های انسانی مون. تا اونجایی که پا به پامون بیاد باهاش می مونیم. اگه نیاد خودمون میریم.
از آقای نیک آهنگ انتظار می رفت ایشان را بیشتر به چالش می کشید.
از دست اندرکارای رادیو زمانه خواهش می کنم این نوشته را برای سازگارا بفرستند.
با سپاس
بهزاد راد
در ضمن اگر رادیو زمانه علاقه داشته باشد می توانم به صورت سیستماتیک تر و علمی تری , با استناد به گفته های سازگارا نشان بدهم که چرا اندیشه های ایشان برای جنبش دموکراسی خواهی خطرناک هستند و می توانند به دیکتاتوری منجر بشوند.
-- بهزاد ، Jul 9, 2009با سپاس مجدد
بهزاد راد
سلام آنچه از نوشته آفای بهزاد راد دیدم من صرفا نفی غرض ورزانه ودر نوشته مجددشان ادعای اثبات خطر ناک بودن دیدم. به ایشان توصیه میکنم واقعا علمی و به دور از عصبیت دهه های 40 تا 60 به مسائل کشور نگاه کنند.من شخصا به دور از تعصب هم از نوشته های پر بار آقای نیکفر بهره مند گشته ام و هم از مجموعه تجربیات اقای سازگارا و از هردو آن بزرگواران قدرانی میکنم.
-- بدون نام ، Jul 9, 2009تند خویی وتصعب خامی است تا جنینی کار خون آشامی است
امیدارم اقای بهزاد راد بتواندبا ذهنی خالی از تفکرهای زاید ( که بیشتر جامعه ما به آن آلوده اند) به زندگی نگاه کند و چه خوش گفت اقای نیکفر (در سه مقاله اخیرشان) که بیشتر مسئله جامعه ما خود افراد ان هستند.
مسعود.
با سپاس از رادیو زمانه و نیکآهنگ عزیز که به هر حال با رهبر جنبش مسالمتآمیز ما هم مصاحبهای ترتیب دادند. در این روزها بسیار از تجربیات جناب سازگارا بهره بردیم.
-- نوید ، Jul 9, 2009از دکتر سازگارا هم سپاسگزاری میکنم.
از کامنت بهزاد عزیز هم چیزی نفهمیدم! ای کاش ایشان در وبلاگ یا وبسایت خودشان دربارهی مبارزهی مسالمتآمیز آرمانیای که در ذهن دارند بنگارند و ما را از آن مطلع سازند...
پاینده باشید
جناب سازگارا
-- ممدآقا ، Jul 10, 2009درود بر صداقت شما. خیلی خوب است که چند تا آدم باشند که به اندازه کافی جسارت و تواضع را هم زمان داشته باشند. به اندازه کافی نه بیشتر. کاری به محتوای نظرات شما ندارم که به اندازه نظرهای هر کس دیگری می تواند درست و غلط داشته باشد. خیلی بد است که هنوز کسانی هستند که به این پایه از درک سیاسی نرسیده اند که هر جنبشی سر می خواهد. چه معنی می دهد که بگوییم خودمان رهبر خودمانیم! چه حرف عجیبی!! به عقل من که خیلی بدیهی می آید و تازه تجربه بشری هم همین را نشان داده. البته روحیه صفر و صدی ایرانی را باید در نظر گرفت که باعث می شود اصولا نتوانند یک رهبر انتخاب کنند یا روی ان توافق کنند. بسی جای مسرت است که شمایی که از بیخ مخالفی دعوت به تنظیم جنبش با موسوی می کنی. (ضمنا بنده 30 سالم است و جزو پیرها حساب نمی شوم!)
آنچه مسلم است اینکه آقای سازگارا تاکید بسیار زیادی بر مبارزات بی خشونت و عدم خشونت در جنبش دارد. نکته بعدی هم این است که او خود را جزئی از جنبش نه رهبر آن می داند
-- بدون نام ، Jul 10, 2009