تاریخ انتشار: ۲۱ فروردین ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
گزارشی از یازدهمین کنگره سازمان فداییان خلق (اکثریت)

تاکید سازمان فداییان خلق بر روابط عادی ایران و آمریکا

اختر قاسمی
Akhtar.ghasemi@gmail.com

سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)، از جمله سازمان‌های اپوزیسیون ایرانی است که ارگان‌های رهبری آن در خارج از کشور مستقر است. این سازمان، یازدهمین کنگره خود را از روز چهارشنبه ۱۹ فروردین ماه در آلمان و در نزدیکی شهر برلین برگزار کرد.

بخشی از بحث‌های مطرح در این نشست، شامل بحث‌های مهم سیاسی روز در ایران و از جمله انتخابات ریاست جمهوری و نیز مساله‌ی رابطه‌ی ایران و آمریکا بود.

اختر قاسمی گزارش‌گر زمانه، گزارشی دارد از این نشست و در آن پرسش‌هایی را با برخی از گردانندگان این جلسه مطرح کرده است.


یازدهمین کنگره سازمان فداییان خلق (اکثریت)/ عکس‌ها: اختر قاسمی، زمانه‬



درگفت‌وگوهای کوتاهی که با علی پورنقوی، بهزاد کریمی، حسن زهتاب و آینده آزاد، از اعضای هیات رییسه یازدهمین کنگره سازمان فداییان خلق (اکثریت) داشتم، ابتدا از آن ها در مورد دستور کار این کنگره و این‌که بر روی چه موضوعات خاصی متمرکز شده‌اند پرسیدم.

حسن زهتاب در این زمینه گفت: مرکزی‌ترین کار کنگره، برنامه و اساسنامه بود. هر چند ما در گذشته هم بدون برنامه نبودیم ولیکن برای تکمیل و تهیه یک سند همه‌جانبه‌تر بود که کمیسیون منتخب کنگره قبلی، طی دو سال بر روی آن کار کرد.

یکی از مسائلی که در این نشست جلب توجه می‌کرد نظرات متفاوت و ارائه طرح‌ها و اسناد متفاوت بود. از علی پورنقوی پرسیدم که آیا در اسناد پیشنهادی به کنگره نظرات متفاوتی در رابطه با مسائل روز ایران مثل انتخابات ریاست جمهوری وجود دارد؟

جالب این است که تنها موردی که در موردش اسناد متفاوتی ارائه نشده ،همین مسائل روز بود. نه این‌که نظرات متفاوت وجود ندارد، بلکه مساله‌ی اصلی کنگره، موضوع برنامه و اساسنامه بود و همین‌طور که می‌بینید در این زمینه ۴ تا ۵ سند، در مورد اساسنامه، دو سند و حول مساله‌ی ملی که بخشی از برنامه هست هم به طور مجزا چندین سند ارائه شده است.

در مورد پروژه‌ی هسته‌ای ایران چه بحث‌هایی مطرح است و آیا تفاوت نظراتی وجود دارد؟

هنوز کنگره در این مورد بحث نکرده، اما تا آن‌جایی‌که من بر اساس آشنایی از نظرات در درون سازمان حول مساله‌ی اتمی دارم می‌توانم بگویم که این موضوعی هست که اتفاق نظر قابل توجهی با نوسان‌های معینی وجود دارد.

اتفاق نظر در مورد مخالفت اکید با برنامه نظامی هسته‌ای در جمهوری اسلامی و اشتراک نظر نسبتاً اکید در مورد حق استفاده از فن‌آوری صلح‌آمیز هسته‌ای و در عین حال ‌مساله لزوم مذاکره با جامعه جهانی و مشخص‌تر آمریکا برای حل مساله و موضوع پذیرش پروتکل الحاقی وجود دارد. این‌ها اشتراکات خیلی قوی هستند.

حسن زهتاب در ادامه‌ی پاسخ به همین سوال گفت:

چون این مساله با عکس‌العمل جامعه جهانی ربط پیدا می‌کند، در سازمان ما قاطعانه موضع مخالفت با هرگونه اقدام نظامی و راه حل نظامی برای حل این مساله وجود دارد.

راه حل ما تاکید بر مذاکره و پی‌گیری به شکل دیپلماتیک است. طرفین باید در این زمینه انعطاف‌هایی نشان بدهند و به راه‌های مشخصی برسند. پیشنهاد ما تا به حال این بوده تا با تعلیق غنی‌سازی همراه با مذاکره بر سر مسائل مشخص‌تر و چگونگی پیشبرد آن، بتوان به نتایجی دست یافت. متاسفانه هنوز در این زمینه توفیقی حاصل نشده است.


بهزاد کریمی از دیگر اعضای هیات رئیسه جلسه، درباره‌ی سیاست دولت جدید آمریکا در قبال ایران می‌گوید:

بستر اصلی سیاست و رویکرد ما جدا از این یا آن رییس جمهور در آمریکا و یا جدا از این یا آن جناح از قدرت در جمهوری اسلامی، همواره این بوده که مناسبات بین این دو کشوربرقرار و عادی شود و در این بستر اگر مشکلاتی بین این دو کشور هست روی میز گذاشته شود و قدم به قدم پیش رود.

آن‌چه در رابطه با این سیاست عمومی و سیاست جاری چندین ساله ما اکنون مطرح است تغییر شرایط است که اوباما در واقع با این شعار می‌خواهد در دیپلماسی آمریکا تغییراتی ایجاد کند. ما این را به عنوان یک شانس و فرصت جدید می‌دانیم؛ چون معتقدیم فرصت‌سوزی‌هایی از هر دو سو، مخصوصاً از طرف جمهوری اسلامی به کرات صورت گرفته است.


از بهزاد کریمی درباره‌ی انتخابات ریاست جمهوری ایران و این‌که آیا سازمان فداییان خلق یک کاندیدای خاصی را پیشنهاد یا حمایت خواهد کرد، پرسیدم:

مسوولین سازمان ما قبل از این کنگره در واقع اعلام سیاست کردند، مبنی بر این‌که می‌خواهند از موضع سیاست‌ورزی با صحنه‌ی انتخابات برخورد فعال داشته باشند و در این رابطه تاکیدشان این بوده که باید ‌نیروهای دمکراتیک و سکولار بتوانند با برنامه و پاسخ‌ها به عمده‌ترین معضل‌های حاد و کنونی جامعه بپردازند.

در این بستر طبیعتاً نیرویی باید این خواسته‌ها را اجرا کند. از این نظر پیشنهادشان این بود که کاندیدای مستقلی از طرف نیروهای سکولار و دمکرات ارائه شود، جدا از این‌که جمهوری اسلامی کلاً چنین کاندیدایی را نمی‌پذیرد و قطعاً تصفیه می‌شود.

ولی اصل قضیه این است که ما باید برآورد کنیم که ‌در صحنه‌ی سیاسی ایران نیرویی هست که در عین طرف‌داری از راه حل مسالمت‌آمیز و طرف‌داری از هر امکان اصلاحی و استقبال از آن، اما در جهت تغییرات اساسی و جدی و متفاوت با تمام برنامه‌ی هر جناح ازحکومت قدم برمی‌دارد.

در نتیجه ما اعلام هم کردیم اگر کاندیدایی، به‌ویژه در داخل کشور با این سیاست بیاید، ما از او حمایت می‌کنیم، چون او در واقع از برنامه‌ی پیشنهادی ما حمایت می‌کند و این حمایت متقابل است. اما این‌که سازمان، کاندیدای مستقل بدهد، تا به حال اقدامی صورت نگرفته است.

حسن زهتاب در ادامه‌ی پاسخ به همین سوال گفت:

در ایران هم کنش‌هایی دراین زمینه دیده می‌شود. حرکت‌هایی صورت گرفته که کاندیدایی مستقل یا یک جریان مستقل پیش بیاید، همان‌طور که مساله‌ی «مطالبه محور» پیش آمد و خیلی هم امضاء جمع شد. ولی این‌که تا کجا پیش رود که کاندیدای مستقلی اعلام آمادگی کند و حمایت هم شود، هنوز چنین چیزی دیده نشده است.

مسلماً اگر دیده شود، ما نسبت به آن‌چه که هست موضعی اتخاذ خواهیم کرد. موضع عمومی ما این است که از چنین جریانی حمایت کنیم، ولی بستگی به موقعیت مشخص دارد که این کاندیدا چه کسی هست و تا چه اندازه می‌تواند خواسته‌ها را بیان کند و در یک تبادل نظر متقابل این امر صورت بگیرد.

در این کنگره، سیاستی در مورد انتخابات ایران هنوز مشخص نشده است و به همین دلیل موضع مشخص ما برمی‌گردد به مسوولین جدید سازمان که انتخاب می‌شوند تا نسبت به وضعیت روز سیاست‌گذاری کنند.

از علی پورنقوی می‌پرسم که در یکی از اسناد پیشنهادی از طرف دو عضو سازمان به این اشاره شده بود که سازمان شما نتوانسته در طی این مدت نیروی جوان را جذب کند، آیا این کنگره برنامه‌ای در نظر دارد که بتواند این نیروها را جذب کند؟

فکر نمی‌کنم و این انتظار را هم به عنوان کسی که از نزدیک دستی بر آتش دارد ندارم که این کنگره موفق شود که در دو سال آینده نیروهای جوانی را جذب کند. با اعمال سیاست سرکوب جمهوری اسلامی و رانده شدن نیروهای اپوزیسیون، نه فقط سازمان ما؛ بلکه نیروهای دیگری هم که در خارج از کشور به مثابه معارض جمهوری اسلامی عمل می‌کنند، فاصله مراوداتی بین نیروهای اپوزسیون و جامعه از جمله نیروی جوان به‌وجود آمده و باید کنگره نسبت به این واقعیت اشراف داشته باشد و ببیند.

موضوع توفیق برای جذب نیروهای جوان نه فقط محتاج ابزار هست، بلکه هم‌چنین‌ محتاج شناسایی زبان مشترک با جوانان است. در واقع نحوه‌ی نزدیکی و قرابت با جوانان مستلزم برنامه‌ی تفصیلی و مشخص‌تری هست.


در این‌جا به سراغ خانم آینده آزاد، عضو کمیسیون زنان سازمان فدایی و یکی از اعضای هیات رئیسه کنگره می‌روم و علت کم‌رنگ بودن حضور زنان در این نشست را از ایشان می‌پرسم:

مشکلات یکی دوتا نیستند. اکثر زنان فدایی که فعال هستند علاوه بر کارهای خانه، کار اجتماعی در بیرون از خانه هم دارند و کارسیاسی، در واقع سومین باری ست که بر می‌دارند. آن‌ها می‌بینید که فشار خیلی زیاد است و کافی‌ست که کمک خانواده هم کم باشد تا این فعالیت غیرممکن شود.

فرزندان همیشه متوقع هستند که مادر همیشه باشد، مادر حتی حق ندارد مریض هم شود. در مورد ما که در خارج از کشور هستیم، نگهداری و مراقبت از پدر و مادرها هم هست که عمدتا زنان این نقش را عهده دار هستند.

این یک طرف قضیه هست و دوم این‌که مثل همه جاهای دیگر زنان برای این‌که بتوانند در جایی دیده شوند باید از یک مرد متوسط خیلی بهتر باشند، درست مثل محیط‌های کاری که برای این‌که یک زن مدیر باشد، باید کیفیت کارش خیلی بهتر از یک مرد مدیر متوسط باشد. یعنی یک زن متوسط هیچ‌وقت مدیر نمی‌شود، در حالی‌که یک مرد متوسط به راحتی می‌تواند مدیر شود.

سازمان ما هم از این مساله مجزا نیست و مثل همه‌ی محیط‌های دیگر که زنان و مردان در آن فعال هستند، زنان باید خیلی بهتر باشند تا دیده شوند.

می‌بینید که فشار زیاد است و توقعی که از همین تعداد کم زنان هست باز بیشتر است و باید بیشتر کار کنند و جای خالی زنانی که نیستند را هم پر کنند. در نتبیجه این فشار باز مضاعف می‌شود. مگر کشش یک انسان چقدر است.

این مسائل باعث می‌شود بعد از مدتی کناره‌گیری کنند. البته این موضوع به این معنی نیست که ان‌ها مسائل را دنبال نمی‌کنند و یا فعالیت‌شان کم می‌شود؛ چون اکثر زنان در کشورهای خودشان علاوه بر فعالیت در سازمان، در نهادهای مدنی هم کار می‌کنند، مثل انجمن‌های زنان سندیکای کار و یا احزاب چپ و...

می‌بینید که زنان چندین بار سنگین برمی‌دارند و به نظر من طبیعی هم هست، چرا که زنانی که احساس مسئولیت می‌کنند، موفق‌تر خواهند بود.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

در این برهه زمانی که رژیم مافیایی اسلامی چون مار زخم خورده بر خود می پیچد، همانا پشت کردن به تمامی مهره های رژیم و خالی گذاشتن مراکز اخذ رای خواهد بود تا جهانیان دریابند نظام اسلامی از نقطه نظر مقبولیت مردمی در نقطه صفر قراردارد و مردم ایران را هیچ رابطه ای با این رژیم متصور نیست. کلام آخر اینکه یگانه راه مطلوب و کم هزینه برای مردم همان است که با تحریم گسترده انتخابات صدای اعتراض خود را بگوش جهانیان برسانند و با فریاد خاموش، داد برآورند که این نظام استبدادی از هیچ منظری نماینده واقعی ملت ایران نبوده، نیست، و نخواهد بود

-- اتابک لر ، Apr 13, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)