خانه > گزارش ويژه > اقتصاد و معیشت > الگوی مصرف، ساماندهی میشود؟ | |||
الگوی مصرف، ساماندهی میشود؟مریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comبرنامه سهشنبه، یازدهم فروردینماه «روی خط زمانه» را به بحث اقتصادی جاری این روزها در ایران، یعنی «اصلاح الگوی مصرف»، اختصاص دادهام. اعلام سال جدید به عنوان سال اصلاح الگوی مصرف در پیام نوروزی آیتالله خامنهای، انعکاس جدیتر خود را در نخستین جلسهی هیأت دولت و در سخنان آقای احمدینژاد یافت که اعلام کرد: «با یک طرح ضربتی میتوان الگوی مصرف را در ایران اصلاح کرد.» آقای احمدینژاد با اشاره به مصرف بالای نان، آب و انرژی در خانوارهای ایرانی، گفت که میتوان به سرعت الگوی مصرف را در این سه حوزه ساماندهی کرد. او به سهمیهبندی بنزین، به عنوان نمونهی موفق چنین رویکردی اشاره کرد. این در حالی است که برخی منتقدان آقای رییس جمهور معتقدند سهمیهبندی بنزین نیز طرحی موفق نبوده و به صفهای طولانی در مقابل جایگاههای بنزین، ترافیک سنگین خیابانها و همچنین فروش غیرقانونی کارتهای سهمیهبندی اشاره میکنند. دربارهی مجموعهی مباحثی که در این رابطه مطرح هستند؛ از ارائهی طرحهای ضربتی، حذف یارانهها و واقعیت چگونگی مصرف بالای این کالاها در ایران، با دو کارشناس اقتصادی و از دو دیدگاه مختلف: آقای محمدرضا بهزادیان، از روسای سابق اتاق بازرگانی تهران و آقای کمال اطهاری، کارشناس حوزهی مسکن و اقتصاد شهری، گفت و گو کردهام.
از آقای اطهاری میپرسم: اعلام شده مصرف خانوار ایرانی در سه حوزهی نان، انرژی و آب بسیار بالاتر از نرم جهانی است. آیا شما هم فکر میکنید که اینطور است؟ مصرف خانوار ایرانی فقط در رابطه با انرژی گرمایشی و سرمایشی بالا است. آنهم به این دلیل که هیچوقت برنامهی سازندهای از طرف دولت برای کاهش مصرف انرژی خانوار، سامان داده نشده است. این خانوار ایرانی نیست که در این موضوع دچار اصراف است، بلکه برنامهی سنجیدهای در این مورد وجود نداشته است. مثلاً، در همین مقولهی نقدی کردن یارانهها، اشتباه بزرگی وجود داشت که تجربهی جهانی آن را بهخوبی ثابت کرده و آن اینکه اگر قیمتهای انرژی را بالا ببرید، از رفتار خانوار ده درصد کاهش مشاهده میشود. این جمعبندی موسساتی مثل بانک جهانی در کشورهای غربی است که دارای آمار سنجیدهای هستند. یعنی، بالا بردن قیمت انرژی پاسخگو نیست؟ نه، بههیچوجه.
اما آقای بهزادیان در اینباره میگویند: بله، من هم معتقدم الگوی مصرف در ایران در همهی زمینهها به خصوص در این سه مورد، خیلی بالا است. دلیل اصلی آن هم عرضه شدن این سه کالا با قیمتهای خیلی ارزانتر از قیمت تمام شده است. بنابراین مصرف زیاد آن، خیلی تأثیری در هزینهی خانوار نمیگذارد. اگر این کالاها به قیمتهای اصلیشان ارتقا پیدا کنند، آن وقت مصرف آن در کشور محدود میشود و عملاً رعایت الگوی مصرف میتواند معنی پیدا کند. آیا طرح ضربتیای که آقای رییس جمهور به ضرورت آن اشاره کرد، از جمله میتواند همین افزایش قیمت باشد که در کوتاهمدت پاسخ بدهد؟ کنترل مصرف در بخش آب، نان و انرژی راه حلهای مختلفی دارد. یکی از این راهها افزایش قیمت است. راههای بسیار دیگری هم هست. سالها است که در ایران در موضوع نان بحث شده و قرار بوده کیفیت تولید نان در ایران ارتقا پیدا کند که همهی نان تولیدی قابل مصرف باشد و یا زود خراب نشود. متأسفانه، این مسأله تاکنون به آن معنا جدی پیگیری نشده است. مثل همهی حرفهایی که در ایران میزنند و هیچوقت درست آن را پیگیری نمیکنند. ولی اگر این کار انجام شود، به راحتی میتوانیم مثلاً در مصرف نان به طرف الگوی مصرف گام برداریم. یا میتواند در بحث انرژی، مصرف انرژی، بدون اینکه تغییری در زندگی مردم رخ بدهد، مقداری کمتر شود. در بخشهای حمل و نقل عمومی، خود مردم هم به این نتیجه رسیدهاند که اگر مثل سایر کشورها، حمل و نقل عمومی قابل استفادهای وجود داشته باشد، حتماً وسیلهی نقلیهی خصوصی کمتر استفاده کنند. که باعث مصرف انرژی کمتر خواهد شد و حاصل آن هم مصرف کمتر سوخت است. در جهت مقابل آن، وقتی عموم مردم از وسیلهی نقلیهی عمومی استفاده کردند، میتوان قیمت انرژی را افزایش داد یا قیمت انرژی در بخش الکتریسیته را به شکل دیگری افزایش داد و یا در همان مصرف آب صرفهجویی کرد. آقای اطهاری آیا این واقعیت نیست که قیمت انرژی در ایران، حتا به نسبت کشورهای تولید کنندهی انرژی مثل ما، باز هم پایین است؟ چگونه میشود در این زمینه توازن برقرار شود؟ در اقتصاد ایران یک کجکارکردی به وجود آمده است. از همان سالهای پنجاه که درآمد ایران یکباره با افزایش قیمت نفت بالا رفت، کجکارکردیهایی در اقتصاد به وجود آمد. بعد هم بورژوازی مستقلات که در جهان هم باعث نوعی بحران جهانی شد، در رفتار جامعهی ایران، به سوی اینکه هرچه خانه بزرگتر باشد بهتر است، تأثیر گذاشت که خود تعیین کنندهی الگوی مصرف خانوادهی ایرانی بوده است. وقتی خانه بزرگ است و عایقکاری هم ندارد، مصرف انرژی خیلی بالا است. طبیعی است که این رفتار حتماً باید عوض شود. چرا که منابعی را که باید حداقل مثل یک کالای سرمایه به آن برخورد کرد، بههدر میرود. اما موضوع این است که چگونه باید این رفتار را عوض کرد. بحثی که امسال مطرح میشود، باید مطرح شود. اما برنامهای ده پانزده ساله میطلبد. به خصوص در تجربهی کشورهای غربی این را مشاهده کردهام که برای حداقل برنامهای که چیده شده، مرحله به مرحله، ده الا پانزده سال، وقت گذاشته شده است. مثلاً، برنامهی مالزی در مقولهی صرفهجویی در انرژی، در درجهی اول، شامل تأمین انرژی بود. صرفهجویی در درجهی دوم قرار گرفت. خود اینها اموری استراتژیک هستند. پس اگر گران کردن، راهحل نیست، به نظر شما چه راههایی برای کاهش مصرف انرژی هست که خود شما هم میگویید زیانبار است. یکی از دلایلی که خانوارها تعداد ماشینهایشان را افزایش میدهند، این است که در کلانشهرها، به خصوص در تهران، به بنبست میرسند. چون دولت برای مترو هزینه نکرده و مترو سی سال است ساخته نشده است. این تعیین کنندهی الگوی مصرف خانوار میشود. البته، این بحثی برای دو سه دهک جامعه است و خانوارهای کمدرآمد در آن جای نمیگیرند. در کلانشهرها، طبقهی متوسط به بالا الگوی مصرف خاصی پیدا کردهاند.
از آقای اطهاری میپرسم: با توجه به اینکه درآمد سرانهی خانوار ایرانی در سالهای اخیر رو به کاهش بوده است، افزایش مصرف سرانهی ایرانی چه معنایی میتواند داشته باشد؟ در چند سال گذشته شکاف طبقاتی فزایندهای در ایران بوده است و مصرف اکثریت جامعه نیست که بالا رفته است. شکاف طبقاتی در همه زمینهها، از جمله مسکن، بالا رفته است. اگر یک خانوار ایرانی دهکهای پایین، ده سال پیش میتوانستند بیست متر زمین در بازار بخرند، الان پنج متر هم نمیتوانند بخرند. آقای اطهاری، به نظر میرسد که شما با حذف یارانهها هم از همین منظر مخالف هستید. چون نتیجهی طبیعی آن، افزایش قیمتها است. همچنین معتقد هستید که مصرف اضافی، متعلق به طبقات بالای اقتصادی است، نه طبقات پایین و متوسط. برداشت من درست است؟ بله، طبقات بالا مصرفشان بالا است. مصرف طبقات متوسط هم به صورت عمومی، کاهش پیدا میکند. مثلاً در ده سال اخیر، با اینکه قیمتها افزایش پیدا نکرده هزینهی حمل و نقل برای خانوار ایرانی دو الی سه برابر شده است. وقتی سهم هزینهی حمل و نقل در خانوارها به این سرعت افزایش پیدا میکند، یک خطر است و میتواند در نهایت، کاهش کالری را هم دربر بگیرد. آقای بهزادیان در مورد نظریات آقای اطهاری چنین میگویند: به هیچ عنوان قبول ندارم که مصرف زیاد متعلق به دهکهای بالای جامعه باشد. ما در دهکهای پایین هم، به صورت خیلی روشن، مصرف بیشتر را داریم. درست است که در بحث حذف یارانهها، اول روی قیمتها تأثیر میگذارد، ولی به هر حال دستمزدها هم میتواند همچنان تغییر کند و به دستمزدهای واقعی برگردد. اگر ما همچنان بخواهیم اقتصاد ایران را یک اقتصاد ایزولهی سوسیالیستی، جدا از اقتصاد دنیای آزاد امروز قرار بدهیم و قرار بگیرد، قطعاً، شاهد آن خواهیم بود که این اقتصاد جدا نمیتواند تکاپو یا تحرک اقتصاد جهانی را پیدا کند و در آن چرخه قرار بگیرد. آقای بهزادیان، مخالفان این طرحها، بهویژه به طرح سهمیهبندی بنزین اشاره میکنند و میگویند این طرح را هم آقای احمدینژاد ضربتی انجام داد و تنها نتیجهی منفی از آن عاید شد. نظر شما چیست؟ همهی شعارهای خوبی که طی سی سال گذشته در راه رفرم و اصلاح اقتصادی داده میشد و با یک بررسی کارشناسانه و یک اندیشهی همراه با کارشناسی، میتوانست اقتصاد ایران را بهخوبی اصلاح کند، در دورهی آقای احمدینژاد، بدون کارشناسی و با نظرات فردی ایشان، سعی کردند این شعارها را برای کسب محبوبیت، جلب و عنوان کنند. بعضی از آنها را هم به اجرا گذاشتند. مثل همین بحث سوخت. چون یک کار اصولی، درست و پسندیده را بدون کارشناسی انجام دادند، در آن اشکالات زیادی بروز کرد. ولی این کار، کار خوب و مثبتی بود و من مطمئن هستم با انجام سیاستهای موازی با آن در حمل و نقل عمومی و امثال آن میتوانست موفق باشد. در حالی که میبینیم هنوز آقای احمدینژاد درگیر بحث حمایت و تبلیغ مونوریل است. مونوریلی که ده سال است دنبال آن است، هیچی از آن حاصل نشده، بلکه جلوی مترو را گرفته، جلوی سایر وسایل حمل و نقل شهری را گرفته. طبیعی است که در چنین وضعی نمیتوانیم در سیاستهای صرفهجویی در مصرف سوخت، موفق باشیم. مطمئن هستم که الگوی سهمیهبندی سوخت، بنزین و گازوییل و امثال آن، میتواند سیاست موفقی در اقتصاد باشد و این سیاست هیچ ربطی به عملکرد دولت آقای احمدینژاد ندارد. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
be har hal rahe digari magar osooli kardan masraf nadarim!bala bordan yek bareye gheymate sookht kamar aghshar payin ra khahad shekast;inke dolat hich kari nakarde ,dorost nist.albate ahmadinejad ajool ast o khodmehvar,vali in tarhe sahmiyebandiye benzin;ke be shekli amniyate keshvar ra ,be ellate varedat bala,dar khatar andakhte bood,bad nabood va ghabel eslah ast.nazar behzadian ghalat ast dar in ke aghshar bala ziad masraf nemikonand.in shekaf beyne aghshar balast.bayad tarhe gheymate pelleyi matrah kard;yani az kesani ke bishtar masraf mikonanad,yani bishtar dar vaghe mohit ziast ra aloode mikonanad,gheymate benzin o bargh o ab ra bishatr gereft va bar ax be aghshar payin,ke kamtar masraf karde va kamtar aloodeh mikonanad ,arzantar bargh o ab o sookht forookht.amma moshkel diagar,ghadimi va farsoode boodan sakhtar shabekeye sookht,bargh va gheyre ast;darsad ziadi az bargh dar jabejayi hadar miravad.masraf ham be ellate do barabar shodan jamiyat dar si sal va niz garm shodan keshvar;chand barabar shode.maslan hatta dar shoma iran khanvadeha cooler darand.in si sal pish ke man be oroopa amadam,nabood.ya aksar khanvadeha bargh o television o yakhchal darand;dar natije masraf be tor addi bala rafte.mizan tolid ra ham bayad bala bord.baraye in kar hasteyi bad nist vali bayad jeddan be fekr sarmayegzari dar energiye khorshidi bashim.chizi ke hast in ast ke hokoomat be tanhayi ghader be hall moshkelat nist.bayad jameeye madani dast be kar shavad.bayad dar madrese va daneshgah mohit ziast va masraf behineh be mellat yad dade shavad.ab ,masalan,ziad hadar miravad.mitavan az Basij baraye moshkelat zist mohiti bahre bord.reshtehaye écologie bayad dar daneshgah va madrese rochd karde va tarvij shavad.keshvar moshkelate jeddi darad?moshkel melli ast.
-- بدون نام ، Apr 1, 2009اینجا در امریکا هم بعضی از شبکه های خبری هنوز هیچ چیز نشده اوباما را سوسیالیست می خوانند. هر نوع دخالتی از جانب دولت اسمش سوسیالیسم نیست و بهتر است در جریان بحث از اطلاق این گونه صفت ها به هم دیگر خودداری کنیم.
-- محمد ا ، Apr 1, 2009جوک اول آپریله؟!!
-- میم ، Apr 1, 2009Jomhuri-e eslami is a joke for all seasons!
-- reza ، Apr 2, 2009خانم یا آقای میم، کامنت شما بیشتر به شوخی اول آپریل میخوره تا اصل مطلب. شاید هم از خارج نشینان هستید و آن چه که در ایران میگذرذ زیاد مسالهی روزتان نیست. چون آن چه در این مصاحبه آمده، مسایل جدی و روزمرهی مردم ایران است.
-- فرهاد ، Apr 2, 2009ا