خانه > گزارش ويژه > ایران > رپ زیرزمینی: دلخوشکُنک خبرنگاران غربی؟ | |||
رپ زیرزمینی: دلخوشکُنک خبرنگاران غربی؟نیکولاس نیک ساداتیک گزارشگر ایتالیایی در مقالهای با عنوان «جوانان با نتهای رپ، نظام را به چالش میگیرند»، نقش اینترنت و موسیقی رپ را در مقاومت جوانان ایرانی در برابر محدودیتهای حکومتی بررسی کرده است. ولی به راستی رپ فارسی امروز تا چه اندازه بازتاب دهنده خواستههای سیاسی و اجتماعی همان جوانانی است که از روی اینترنت آن را دانلود میکنند؟ آندرهآ نیکاسترو که به تماشای برج سفیدها و پاساژ گلستانها بسنده نکرده، میگوید که دوگانگی و دورویی تاریخی ایرانیان در این حیطه نیز رخنه کرده است! چه اهمیتی دارد اگر دفتر شیرین عبادی را بستهاند؟ مقاومت در برابر نظام ایران ادامه دارد و بگیر و ببند مأموران هم نمیتواند متوقفش کند. این تحلیل آندرهآ نیکاسترو، گزارشگر ایل کوریره دلا سِرا، پر تیراژترین روزنامه ایتالیا است. نیکاسترو در گزارشی که چندی پیش از سفرش به تهران منتشر کرده است به بررسی آنچه «مقاومت موازی» لقب داده میپردازد. او مینویسد: «این نبردی که در پیچ و خم تناقضهای درونی نظام به پیش میرود، یک سنت دیرینه ایرانی است، و باز میگردد به زمانی که پارسیان در برابر اشغالگران عرب به مقاومت رودررو نپرداختند، بلکه آیین اسلام را به مذهب شیعه تبدیل کردند.» نیکاسترو به نقل از امیرمحمد عزیزی، کارشناس فرهنگ و موسیقی جوانان، مینویسد: «تصور کنید که تنها پنج سال پیش از این، یک پدر ایرانی نسبتاً مذهبی گوشی تلفن را برمیداشت و پسری میخواست با دخترش صحبت کند. "این کیه؟! برای چی زنگ زده؟! از کجا میشناسیش؟..." امروز همان پدر دخترش را میبیند که هر شب پشت کامپیوتر نشسته و دلش خوش است که دارد درس میخواند. حال آنکه در حقیقت دارد نه با یک بلکه همزمان با چندین پسر چت میکند! فاصله تکنولوژیک میان والدین و فرزندانشان پلزدنی نیست. این جوانان را نمیتوان کنترل کرد.» در گزارش او میخوانیم: «شبهای آخر هفته به شمال تهران بروید. ترافیک، خیابانهای سه یا چهار بانده را مسدود میکند. انگار همه در یک "درایوین سینما" پارک کرده باشند. جوانان از پشت شیشه ماشین همدیگر را دید میزنند. دخترها گره روسریشان را شل میکنند و موهای مش شده و آرایشهای غلیظی را که در اروپا در سالنهای اپرا میبینی به نمایش میگذرانند، و همه با تلفنهای همراه پیامهای عاشقانه رد و بدل میکنند.» سالهاست که به ویژه در دوران ریاستجمهوری محمد خاتمی، برخی روزنامهنگاران غربی که گاه یک تصویر «طالبانی» از ایران دارند، پس از «کشف» جلوههایی از «تمدن و آزادی»، گزارشهایی از ایران میدهند که مثبتنمایی اغراقآمیزی از شرایط را در بردارند. وقتی این ژورنالیستها اتوبانها و برجها و بوسههای پنهانی و دختران کلاسور بهدست را میبینند، به وجد میآیند و این رپرتاژها را مینویسند که «چه نشستهاید که در ایران هم دختران به دانشگاه میروند، و مهمانیهای زیرزمینی هست و کلاس فرانسه و تنیس و گیتار!» در گفت و گویی با آندرهآ نیکاسترو، از او در این باره میپرسم. او میگوید: «ایران قطعاً یک جامعه پلیسی است که در آن کنترل جامعه روی فرد هم به کنترل نظام اضافه میشود. از طرف دیگر، جامعه ایران در طول تاریخ به گونهای رشد کرده که توانسته حکومت دینیای را که با انقلاب بر سر کار آمده هضم کند. و برای این کار همان ابزارهای فرهنگیای را به کار برده که بارها در تاریخ ایران به کار رفته بودند. یعنی همان دوگانگی بین زندگی فردی در حریم خصوصی و محیط عمومی جامعه.» او در ادامه توضیح میدهد: «ولی این چیزی که تو میگویی هم واقعیت دارد. یعنی ژورنالیستهای غربی گاه فریب برخی جنبهها و به ویژه برخی مکانهای ایران را میخورند. حال آنکه شمال تهران با خود جنوب تهران هم تفاوت فاحشی دارد. بنابراین اگر ژورنالیستهای غربی در تصویری که از ایران ترسیم میکنند این تفاوتها را نشان ندهند، دچار سطحینگری شدهاند.»
آستینای مانتوها اومده تا... اینجا! منبع اصلی این ژورنالیستهای سطحینگر اغلب جوانانی هستند که خواه به خاطر غرور و ملیگرایی، خواه به خاطر شرمندگی و سرخوردگی به ویژه از دولت اخیر، وقتی یک فرد غربی را میبینند اصرار دارند که این تفریحات و پارتیهای ممنوع و به اصطلاح زیرزمینی را نشانش دهند تا ببیند که خلاصه در ایران هم «هر کاری میشود کرد!»، بدون اینکه به خطرات و هزینهای که این خوشگذرانیهای ممنوع دارند، اشاره کنند. کیست که هرگز چنین جملههایی را نشنیده باشد: «بابا دیگه خوب شده!»، «دیگه کسی رو نمیگیرند»، یا «به اون صورت نمیگیرند!» این جوانان آرایش کرده در راستای سیاست «جلوی خارجیها آبروی خودمان را نبریم!» از جامعه ایران نیز تصویری بزک کرده ارائه میکنند. جالب آنکه این تصویر در نهایت به سود جمهوری اسلامی نیز تمام میشود. نیکاسترو میگوید: «نظام ایران چه در جبهه پروپاگاندای داخلی و چه در جبهه پروپاگاندای خارجی از این دوگانگی بهرهبرداری میکند. یعنی همین دوگانگی بین زندگی خصوصی در حریم خانهها و زندگی در مکانهای عمومی جامعه که در آن، قوانین مربوط به پوشش و رفتار و روابط میان افراد خیلی فرق دارند.» حکومت ایران اصولاً چرا باید این دوگانگی رفتاری و زندگیهای خصوصی غیر اسلامی را تحمل کند؟ و چگونه میتواند از آن بهرهبرداری کند؟ آیا به قولی بحث ویترین بینالمللی نظام در کار است؟ «از یک طرف به عنوان ویترین بینالمللیاش و از طرف دیگر برای اینکه فشار روی جامعه به یک حد غیر قابل تحمل نرسد. بنابراین، بله!، مسأله چهره کشور در جهان مطرح است، اما مسأله بقای نظام هم مطرح است: اگر فشار روی جوانها از یک حدی بگذرد این خطر هست که با واکنش و شورش آنها روبهرو شوند.» نیکاسترو ادامه میدهد: «بنابراین نظام چه در داخل و چه در خارج از کشور نیاز به نشان دادن یک چهره انعطافپذیر از خود یا آن چیزی که من اسمش را دوگانگی یا دورویی و ریاکاری میگذارم، دارد. این البته یک رفتار تاریخی ایرانیهاست، یعنی تفاوت رفتاری آنها بین حریم خصوصی خانه و محیط جامعه.» تفاوت رفتاری که به اعتقاد نیکاسترو نیز به هر حال برای گروه محدودی از جامعه و در سایه پشتوانه مالی ایشان ممکن میشود: «به خاطر اینکه پول پرداختن جریمهها را داری. یا میتوانی وثیقه بگذاری که فرزندت را که در یک مهمانی ممنوع دستگیر کردهاند بیرون بیاوری. اما این مانع از آن نمیشود که این مهمانیها ادامه یابند و جزئی از زندگی (این) ایرانیها باشند.»
رپ زیرزمینی فارسی چقدر زیرزمینی است؟! گزارشگر ایل کوریهره دلاسرا همچنین با «پدر رپ فارسی» یا سروش لشکری مصاحبه کرده است. آهنگهای این هنرمند ۲۴ ساله که با نام هنری «هیچکس» معروف است، چون غیر مجاز هستند، بیشتر از راه موبایل یا روی سایت یوتوب دست به دست میشوند. به نوشته نیکاسترو تعداد دانلودهای آهنگهای او در برخی شبها به بیست یا سی هزار میرسد. جالب اینجا است که شخصیتپردازی و حال و هوای ترانههای «هیچکس» با زندگی شمال شهرنشینانی که پیشتر نیکاسترو از آنها نام میبرد هیچ همخوانیای ندارد. دستمایه اصلی رپ هیچکس، مانند بسیاری همتایان رپخوان غربیاش، خیابان و زندگی و درگیریهای خیابانی است. نه آن خیابانی که محل تفریح و آشنایی با جنس مخالف و تفریح شمال شهریها است، بلکه خیابانی که ضعیفان و به حاشیه رانده شدهها، یا همان «لاتهای بیخطر»ی که در آهنگ قانون از آنها نام میبرد، روزشان را در آن به شب میرسانند. اگر به نخستین آلبوم هیچکس به نام «جنگل آسفالت» گوش کنیم، صحبت از فقر است و اختلاف طبقاتی. در کلیپ آهنگ «تیریپ ما» شاهد رقص قمه هستیم و میشنویم: «بین قاچاقچیا سالم موندن مرد میخواد.» خلاصه آنکه «هیچکس» از روابط با جنس مخالف، محدودیتهای مذهبی، سانسور مطبوعات و اینترنت ، سهمیه بسیج در کنکور و جنبش دانشجویی صحبت نمیکند. به قول خودش در آهنگ یه مشت سرباز: «تحصیلات نه، من جدولو به نیمکت ترجیح دادم.» نیکاسترو در گزارش خود بخشی از آهنگ قانون را نقل میکند: «ببین، ببین، به من دستبند نزن / چرا اینو که میزنی بهم میگی حرف نزن.» ظاهراً واژه «دستبند» این تصور را ایجاد کرده که این آهنگ ضد حکومتی است. حال آنکه باز صحبت زندگی خیابانی محرومان است. در همین آهنگ میشنویم: «قانونی که بحثشه قانون جنگله / ضعیف میمیره همیشه قوی سر تره / اینجا خیابونه چشاتو یه کم واکن / قانونشو شرح میدم باش یه کم تا کن / اینجا کفش آسفالته با این حال که ناجا هست / امکانش هست حق پایمال شه» به عبارت دیگر، ناجا (نیروی انتظامی جمهوری اسلامی) به عنوان نیرویی معرفی میشود که قاعدتاً مدافع حق است، و نه اینکه برای دستگیر کردن جوانان هدف انتقاد باشد. در آهنگ «بازم کلان (کلانتری)»، «هیچکس» و دوستش رضا پیشرو از گشت پلیس میگریزند چون رضا در جیبش یک «سیگاری» دارد! و در آهنگ «زندان» میشنویم: «منو تحریک نکن چون یه قاتلم / شده تیکه تیکه شم از شما یکی میمیره / یکی داره شماره ۱۱۰ رو میگیره» یعنی هیچ رویاروییای با پلیس و گشت امر به معروف در کار نیست! بلکه باز صحبت از یک دعوای خیابانی است که باعث میشود رهگذری یا همسایه درماندهای به پلیس تلفن کند! خلاصه دستمایه این آهنگها کرکری خواندن و کلکل کردن و نزاعهای خیابانی است که به عنوان پیامد فقر و اختلاف طبقاتی معرفی میشود. شاید «غیرمجاز» بودن این آهنگها که برای رفتن به روی یوتوب نیاز به مجوز ندارند این شبهه را ایجاد میکند که «غیرقانونی» و «ضد نظام» هستند. همزمان، عاری بودن این آهنگها از مضمونهای سیاسی، این موسیقی به اصطلاح «زیرزمینی» را نیز بیشتر به عنوان یکی از همان سوپاپهای اطمینان حکومت تداعی میکند. و نه آن چالش ضد نظام به گفته تیتر گزارش نیکاسترو. او خود در این باره میگوید: «درست است: مرز میان "غیر قانونی" و "غیرمجاز" خیلی باریک است: چیزی که مجاز نیست ممکن است به عنوان غیرقانونی تحت پیگرد قرار گیرد. به همین دلیل، "هیچکس" و بعضی از رپخوانهای دیگر چند هفتهای در زندان بودهاند. چون پخش آهنگهای بدون مجوز، در آن شرایط، یک رفتار غیرقانونی تلقی شده است. این وضعیت را که تو به آن "سوپاپ اطمینان" میگویی میتوانیم از طرف دیگر تعبیر کنیم به عنوان تلاشی برای به اصطلاح گشاد کردن این پیراهنی که حکومت بر تن افراد و زندگی آنها کرده است.» نیکاسترو ادامه میدهد: «یعنی اگر قانون برای استفاده از یوتوب نیاز به مجوزی را پیشبینی نکرده است، من آهنگهایم را آنجا میگذارم که وارد بازار نمیشوند پس نیاز به مجوز ندارند، اما روی موبایلها و وبلاگها و پادکستها دست به دست میشوند و در نتیجه به همان اندازه آهنگهای منتشرشده در بازار معروف میشوند. پس تیتر مقاله من به این معنی درست است: یعنی جوانهای رپخوان و دیگر جوانها مثل وبلاگنویسها و کاربران اینترنت این پیراهنی را که نظام به تنشان کرده است سعی میکنند گشادش کنند و به عبارتی نظام را به چالش میگیرند. به همین دلیل است که میبینیم نظام گاه واکنش نشان میدهد و آنها را به زندان میاندازد.» او در ادامه میگوید: «آهنگهای رپخوانهای زیرزمینی نمیتوانند به طور صریح سیاسی باشند چون در آنصورت واکنش نظام شدید خواهد بود. این همان چیزی است که ایرانیها به آن خط قرمز میگویند، مثل انتقاد از مقام رهبری. بنابراین، رپخوانهایی که میخواهند به زندگی در تهران ادامه بدهند باید بدانند که نمیتوانند از سیاست به طور صریح صحبت و انتقاد کنند. ولی وقتی در آهنگهایشان از مسایل عشقی و دوستدختر و دوستپسر و مشکلات عاطفیشان صحبت میکنند، خب این به خودی خود حملهای است به نظام. چون فرض بر این است که در این نظام مذهبی، جوانها دوستی و رابطهای با جنس مخالف، پیش از ازدواج نداشته باشند. بنابراین، این آهنگها، شاهدی و انتقادی بر دورویی و ریاکاری نظام هستند.»
«دشمن ایران باید احمق باشه / چون این خاک همه جا فدایی الحق داره» (آهنگ وطنپرست) در این حال، متن آهنگهای «هیچکس» نه تنها سیاسی به معنی ضد حکومتی نیست، بلکه در بسیاری موارد با سیاست خارجی یا داخلی ایران کاملاً همسویی دارد! در کلیپ «یه مشت سرباز» میشنویم «پرچم بالاست»، و پرچم جمهوری اسلامی را با نشان الله میبینیم. صحبت از یاد و خون پاک شهیدان میشود و اینکه: «ما واسه جنگ حاضریم اگه طلبن». در آهنگ «وطنپرست» که دوزبانه است، به فارسی و خطاب به آمریکا میشنویم «الان بهونشون انرژی هستهای شده / بگو چرا داری سلاح هستهای خودت؟»، و به انگلیسی با صدای مهرک (Reveal): «به ما برچسب تروریسم میزنند وقتی که همه میدونن بوش دو تا برجا رو پایین آورد»(!) در یک قطعه دیگر از رجزخوانی به انگلیسی از جمله میشنویم: «اگر بیاین به جنگ ما پسراتون میمیرند، مادراتون به گریه میشینند.» انگار که حکومت با تکیه بر فرهنگ شیعه و شهادت جوانان را برای دفاع از «کشور امام زمان» در جنگ با عراق بسیج کرده بود، با کمرنگ شدن آن فرهنگ، اینبار بخواهد با کوبیدن روی طبل انگیزههای ناسیونالیستی و به قول آهنگ «وطنپرست»، برای دفاع از «خاک سیاوش»، جوانها را در برابر حمله احتمالی آمریکا بسیج کند. نیکاسترو در این باره میگوید: «بحث ملیگرایی فزاینده ایرانیها، خب بله، در آهنگهای رپ هم بازتاب دارد. ملیگرایی ایرانیها یک واقعیتی است، و هیچ کاریش هم نمیشود کرد. علاقه مردمی به پروژه هستهای ایران را هم نمیشود انکار کرد. ولی این را نباید با رویارویی با جامعه جهانی اشتباه گرفت: چون ایرانیها میخواهند که بخشی از دنیای مدرن و دنیای متمدن و حتا دنیای غربی و آمریکایی باشند. بسیاری از آنها در خارج درس خواندهاند و تکنولوژی و فرهنگ مدرن و غربی را تحسین میکنند. با وجود این، نمیخواهند از دفاع از منافع ملی صرفنظر کنند.» بنابراین آیا میتوانیم بگوییم که چنین آهنگهایی به نفع حکومت هستند؟ «به نفع نظام نیستند، به نظر من. آن چیزی را که واقعیتی در جامعه ایران است نشان میدهند. این واقعیتی است که در ایران حمایت از سیاست هستهای بالاست، و این آهنگها این حمایت را بازتاب میدهند. به همان ترتیبی که از دورویی و خشونت و بسیاری از دیگر جنبههای نظام انتقاد میکنند.»
«آیتالله رپخوان»، چون به خلوت میرود... با این وجود، جالب است که اگرچه نیکاسترو این ترانهها را حکومتی نمیداند، شخص ترانهخوان را به نوعی حکومتی یافته است: «باید بگویم که برای من تعجبآور بود. بعد از اینکه متنهایش را خواندم و با او صحبت کردم، احساس روبهرو شدن با یک آیتالله رپخوان یک احساس غریبی بود! این پسر حتا نسبت به هواداران خودش برخوردی مثل یک معلم دین و اخلاق داشت، مثلاً در مورد استفاده از الکل، مواد مخدر، روابط بین دو جنس. یعنی انگار که این ۳۰ سال آموزش مذهبی، در فرهنگ فردی این افراد آنقدر نفوذ کرده که حتا دیگر نمیتوانند بین آن چیزی که ذاتی و طبیعی است و آن چیزی که نظام به آنها تزریق کرده تمایز قائل شوند.» یعنی «هیچکس» جوانهایی را که الکل مینوشند یا روابط با جنس مخالف دارند سرزنش میکرد؟ «بله. آنها را سرزنش میکرد و یک برخورد از نوع تربیتی و ارشادی داشت. میگفت که از لحاظ اخلاقی و مذهبی نباید مشروبات الکلی نوشید و از این حرفها. یعنی یک Persian rap که میشود Iranian rap، به معنی دولتی کلمه ایران. یک ایران که کاملاً همه تار و پودش مذهبی شده باشد.» به عبارت دیگر در حالی که بسیاری از این جوانها مشکلی با مصرف الکل و روابط با جنس مخالف ندارند، قهرمان به اصطلاح زیرزمینی و یاغی آنها همزمان نقش مربی اخلاق و اسلام را برایشان بازی میکند! جمعبندی نیکاسترو برای آنهایی که روی نسل جوان ایران زیادی حساب باز کردهاند چندان خوشایند نخواهد بود: «باز باید به این دوگانگی ایرانیها اشاره کنیم. "هیچکس" به قول معروف معروف لالایی میخواند ولی خودش خوابش نمیرود. مثلاً در برابر مخاطب آهنگهایش با سیگار ظاهر نمیشود تا الگوی منفی برای طرفداران جوانش نباشد، اما در خلوت به شدت سیگار میکشد. بنابراین، دوگانگی و ریاکاری این ۳۰ سال نظام مذهبی در جامعه جا افتاده است. و حتا جزئی از فرهنگ شخصی همین جوانهایی شده که از نظام انتقاد میکنند.» |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
سلام، بخش اول گزارش، حقیقت ما ایرانیها را بیان میکنه، دورویی! من کاملا باهاش موافقم، ما عادت کردیم از بچگی تو خونه یجور حرف بزنیم و بیرون از خونه بین دوستانمون یجور دیگه، با معلم یجور، با مدیر، بعدا سر کار با همکار جور دیگه، خلاصه آنقدر نقش در نقش میشیم که خودمون هم نمیدونیم چی هستیم، غربی، مدرن، مسلمان، متفکر، ملی گرا یا یک آش شعله قلم کار از همهٔ اینا. این را بارها در تاریخ ملت ایران میشه دید که این ملت چطور نقش بازی میکنه. اما از بخش دوم گزارش چیز زیادی دستگیر آدم نمیشه، شما نمیتونی ترانهها و عقاید یک رپ خوان را به همهٔ جامعه جوان ایران تعمیم بدهی.
-- roxana ، Mar 17, 2009با نظر بالا موافقم.البته این ترجمه یک متن ایتالیایی است. در هر صورت جالب بود . سپاس
-- mahyar ، Mar 18, 2009چقدر تحت تاثیر قرار گرفتم که یک باختری چگونه عمیق و نزدیک به راستی از کشورم شناخت دارد.چه کاوش زیبایی از من ایرانی!یاد خودم افتادم که تا چندی پیش دز کیف پولم مانن بسیاری که عکس عزیزان را قرار میدهند,من نیز سیمای محبوبینم را گذارده بودم و کسی نبود که به من بگوید:مصدق,مارکس و انگلس و لنین و شریعتی و بازرگان و عیسا و مریم مقدس و ایت الله طالقانی و اعلیحضرتین و تزار نیکلای دوم و زرتشت و علی ابن ابیطالب چه ربطی به هم دارند؟ برای خودم اش شعله قلمکاری بودم.در کل همه ی ما ایرانی ها همسر خداییم و معشوقه ی اهریمن!
-- روژان ایرانخواه ، Mar 18, 2009سلام.
-- نیکولاس نیک سادات ، Mar 18, 2009در واقع من ترانهها و عقاید یک رپ خوان را به همهٔ جامعه جوان ایران تعمیم نداده ام. بر عکس، همان گونه که در تیزر مقاله هم مطرح شده، و با استناد به متن ترانهها و حال و هوای کلیپ ها سعی کرده ام نشان بدهم که این رپ بازتاب دهنده خواستههای سیاسی و اجتماعی بسیاری از جوانان نیست.
نیکولاس
رپ فارسی در ایران به بدترین شکل دنبال میشه من تنها یک نمونه خیلی خوب سراغ دارام که لینکشو براتون میزارم همه اهنگاشو گوش کنید با دقت متوجه منظورم خواهید شد
-- behdad ، Mar 18, 2009http://www.mediafire.com/?m0mvdxz4nza
اين كه ايرانيان اسلام رو به شيعه بدل كردند از اون حرف هاست.همه مي دوند اولين خاستگاه تشيع در ايران در قم بوده و به وسيله ي مهاجرت گروهي از يكي از قبايل عرب شيعه(اگر اشتباه نكنم خزرج). برنارد لوئيس در مصاحبه اي گفته بود وقتي به ايران امده بوده و با يكي از دوستانش به گشت و گذار در اطراف قم پرداخته ؛دوستش به او مي گويد واقعا به جز اعراب چه كسي در اين بيابان شهر مي سازد كه لوئيس نيز گفته ي دوستش را تاييد مي كند.
-- صادق ، Mar 18, 2009be shoma tabrik megoyam be tarz zebayi riakary rejim hakam bar iran va afrad asir dar an sarzamin va forsat talabi aksar jornalisthai gharbi ra neshan dadeid
-- arad ، Mar 18, 2009عالی بود.
-- حسین ، Mar 19, 2009صادق عزیز، اتفاقاً ایرانیان مذهب شیعه را درست کردند فقط این که بعد از آن شیعیان با ایران چه کردند خود داستانی است دیگر.
-- عربزده ی غربزده ستیز! ، Mar 21, 2009حالم به هم میخوره وقتی یه خارجی میاد ایران و فکر می کنه با یه نگاه همه چیزو میفهمه و می تونه یک تحلیل سطحی از کشورم ارائه بده .اکثر کسانی که در خارج از ایران هستند فکر میکنند با یک مشت عقب مانده طرفن.به نظر من تنها شاهین نجفی خواننده شجاع رپ تونست به بهترین شکل صدای مارو برسونه.
-- فاطمه ، Mar 22, 2009به "روژان ایرانخواه" گرامی - اتفاقاً از نظر من، کار شما با نگهداری عکسهای آن عزیزان کار بسیار درستی بوده است! این که ما "همسر خدا و معشوقه شیطان" هستیم نیز کاملاً حرف درستی است و این "رند"ی ما ایرانی ها نیز دلایل خاصی دارد که وقتی درست به عمق و ریشه آن بیندیشیم، می شود تا حدی به ما حق داد. البته همانطور که گفتم: فقط "تا حدی" می شود به ما حق داد و نه بیشتر!
-- خط خطی ، Mar 24, 2009