خانه > گزارش ويژه > تحولات رسانه ای > «دولت حق تعیین روزنامهنگار ندارد» | |||
«دولت حق تعیین روزنامهنگار ندارد»نیک آهنگ کوثرnikahang@radiozamaneh.comدر روزهای اخیر بحث تصویب آییننامه کار حرفهای روزنامهنگاری تا پایان اسفند ماه در هیات دولت نقل محافل خبری ایران بوده است. در همین زمینه با رضا معینی مسوول بخش فارسی گزارشگران بدون مرز گفت و گو کردهام که در روزهای اخیر نظرات خودش را در همین باره در وبلاگش آورده است.
آقای معینی، هدف اصلی شما از ورود به این مبحث چه بوده است و به نظر شما این آییننامه چه تاثیری را میتواند بر مشخص شدن تعریف روزنامهنگار، روزنامهنگاری و همچنین مشخص شدن حیطههای عمل روزنامهنگاران در داخل ایران بگذارد؟ من در همین نوشتههایم نوشتم بهطور مشخص چیزی را که وجود ندارد نمیشود تعریف کرد . ما در ایران روزنامهنگاری حرفهای نداشتیم و نداریم این را چهطور میشود تعریف کرد. آییننامه یا ضرورت آییننامه که ضرورت دارد بهطور واقعی برای همه روزنامهنگاران بهویژه در ایران اما چگونه بهوجود آمده است. آییننامه دولتی نیست یعنی از بالا حکم یک آییننامه را نمیدهند که بگویند اجرا کنید. تمام منشورهای اخلاقی منشورهای حرفهای روزنامهنگاران بر اساس نیازها و ضرورتهایی بوده است که روزنامهنگاران داشتهاند و از پایین و با بحث در میان خود روزنامهنگاران سندیکاهای آنها و برای پاسخگویی به یک ضرورت حرفهای بوده است. از بالا نمیشود آییننامه را تعیین کرد و بهپایین فرستاد.
اگر دولت وارد این مقوله شود آیا استقلال روزنامهنگاران از بین نخواهد رفت و اینکه صدور کارت منوط به تایید یک دستگاه دولتی باشد منجر به دولتی شدن روزنامهنگاران نخواهد شد؟ وقتی که دولت مشخصات آییننامه را میدهد یعنی دولتی. البته اگر بخواهیم اسم ببریم بیشتر روزنامهنگاران ما دولتی هستند. من این توضیح را بدهم که یک تعریفی کردم که روزنامهنگار دولتی و غیردولتی و یا روزنامه دولتی یا غیردولتی نیست. یک تعریفی در ایران وجود دارد چه در رژیم قبلی و چه الان بهعنوان روزنامهنگار دولتی من فکر میکنم اینطور نیست. ما روزنامه رسمی داریم. این رسمی بودن روزنامه ضمن دولتی بودن آن یا غیر دولتی بودن آن، منظور من این است که دیگر خصوصی نیست اما پذیرش آن یک مرزهایی در چهارچوب سانسور رسمی است و قوانین رسمی این روزنامه رسمی است. حال اگر بخواهیم با این آییننامه وارد بحث شویم، معلوم است دولت چهکاره است که بخواهد یک روزنامهنگار بگوید که تو روزنامهنگار هستی یا نیستی. در همه جای دنیا کارت روزنامهنگاری را سندیکاها میدهند یعنی انجمنهای متشکل روزنامهنگاران و منتخب روزنامهنگاران و آنها بر کار نظارت میکنند نه دولت. دولت یکسری قوانین دارد. قوانین آدابی مطبوعات و قوانین جزایی و جرایم مطبوعات است .همهی اینها را میشود دولت انجام دهد و دستگاه قضاییی پیش ببرد. ولی اینکه تعییین کند که شما روزنامهنگار هستید من به شما کارت میدهم بنابراین از این به بعد شما روزنامهنگار هستید، دولت این حق را ندارد. از دید دولت این آییننامه اختیاراتی را به روزنامهنگار در قبال قدرت میدهد. به عبارتی براساس این آییننامه اگر تبدیل به قانون شود کسی حق ندارد که مزاحم کار حرفهای روزنامهنگاران در حوزههایی شود که قدرت معمولاً برآنها سایهافکنده است. از این منظر این آییننامه را چهطور میشود بررسی کرد؟ این بهترین کار است .. چیزی که من در یکی از نوشتههایم هم اشاره کردم ما در قوانین جمهوری اسلامی تعریفی از روزنامهنگار نداریم. الان این آییننامه یک تعریفی داده است. قانون کار در جمهوری اسلامی روزنامهنگار را تعریف نکرده است. یعنی روابط میان کارفرما و کارگر در این قانون مشخص است. ولی معلوم نیست تکلیف روزنامهنگار چیست و چهکاره است. هیچ قانونی در این رابطه نداریم. حالا به یک باره یک آییننامه آمده است. این آییننامه باید موردبحث قرار بگیرد. به نظر من یک پرسش پرسش حقوقی است که گام بسیار مهمی است که روزنامهنگاران ایران دارای یک حقوق تعریف شدهی مشخص در رابطه با خودشان باشند. این پرسش اصلی چیستی روزنامهنگار است. بحثی را که آییننامه یا منشورهای اخلاقی حرفهای روزنامهنگاری میکنند ،پرسش چیستی روزنامهنگار است. این آییننامه دو تا را قاطی کرده است. البته این آییننامه همان آییننامهای است که به همکاری تعدادی از اساتید به کمک انجمن صنفی روزنامهنگاران و نزدیکان بخشی از روزنامهنگاران دولتی در زمان اصلاحات آماده شده بود و دولت کنونی بخشهایی از آن را تغییر داده است. اما در پی این چیزی که شما میگویید ، مذاکرهای در میان روزنامهنگاران و مباحثی میان روزنامهنگاران نبوده است. امروز مسایل بسیار مهمی در رابطه با روزنامهنگاری در جهان امروز است. در ایران روزنامهنگاران با چالشهای معین و مشخص درگیر هستند. که این فقط میتواند در یک بحث همگانی با کمک همهی روزنامهنگاران و با تبادل نظرشان با سندیکاهایشان قانون شود. آنها میتوانند به دولت پیشنهاد کنند، بعد بنشینند و مذاکره کنند. از جمله نکاتی که شما اشاره کردید مثلاً کارت، کارت روزنامهنگاری یا حقوقروزنامهنگاران. این آییننامه روابطهاش با قانون مطبوعات چیست. در خیلی از جاها این آییننامه در تناقض کامل با قانون مطبوعات است .برای همین من فکر میکنم که این آییننامهها دستورهایی از بالا است علیرغم این که آیین نامه متناقض است . اما در هر حال کارکردی که برای روزنامهنگاری دارد، ندارد. یعنی من اشاره میکنم که با شکل توضیحالمسائل نمیشود مشکلات مطبوعات آزاد و مستقل را درست کرد. به عبارت بهتر آیا میشود گفت نگاه از بالای دولت ممکن است باعث عدم استقلال روزنامهنگاران شود؟ ما متاسفانه روزنامهنگاری مستقل در ایران نداشتهایم. یعنی واقعیت این است که روزنامه نگاری و مطبوعات با قدرت آغاز شده است. حالا چه در غرب و چه در ایران، شما بهتر از من میدانید که در ایران به فرمان شاه اولین روزنامهی ما منتشر میشود. در غرب طی پروسهای هر دو( قدرت و روزنامه) از هم جدا میشوند. در ایران این اتفاق نیفتاده است. در ایران ما یا روزنامه دولتی داشتهایم در مقابل روزنامه دولتی شبنامه بهوجود آمده است. هیچکدم از اینها روزنامه نیستند، مطبوعات نیستند، اگر بخواهیم اسمش را بگذاریم، روزنامه دولتی عملاً تبلغات دولتی را پیش میبرد شبنامه علیه تبلیغات دولتی اقدام میکند. هیچکدام از اینها موظف نیستند که همان وظیفه اصلی مطبوعات یعنی حقیقت و روشن کردن حقیقت را پیش ببرند. حاکم کردن یک چیزی که من میتوانم نامش را گفتمان سانسور و سرکوب بگذارم، در طی سالهای استبداد باعث شده است که این دو تا بخش که بهعنوان روزنامه است در مقابل هم قرار بگیرند. بنابراین تعریفهای مثل وابستگی، استقلال، تعهد داشتن، حرفهای بودن، در این دو شکل مطبوعاتی مبنای واقعی ندارد. چراکه روزنامهنگار حرفهای یعنی فرد روزنامهنگار و روزنامهنگار بهعنوان فرد در تعاریف و در مفاهیمی که این دو بخش روزنامهنگاری ارایه میدهند، نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|