در انتظار دیپلماسی اوباما
ماسیمو کالابرسی، مجله تایم مترجم: احسان نوروزی
همزمان با دیدار باراک اوباما از وزارت خارجه در ۲۲ ژانویه و معرفی نمایندگان بلندپایه دولت جدید ایالات متحده برای رسیدگی به امور اسرائیل- فلسطین و افغانستان- پاکستان، این سوالی بود که بیش از هر چیز دیگر در چرخه دیپلماتیک مطرح شده بود و دهان به دهان میچرخید: پس دنیس (راس) کجاست؟
چون شایعاتی در پایتخت مطرح شده بود مبنی بر اینکه در کنار جرج میچل (فرستاده ویژه خاورمیانه برای رسیدگی به امور اسرائیل- فلسطین) و ریچارد هولبروک (مسئول رسیدگی به امور افغانستان- پاکستان)، دنیس راس هم که از دیرباز از مذاکرهکنندگان ایالات متحده در امور خاورمیانه بود، بهعنوان فرستاده ویژه اوباما در امور مربوط به ایران فعالیت خود را آغاز خواهد کرد تا به وعدهای که رئیسجمهور در جریان مبارزات انتخاباتی داده بود، جامه عمل بپوشاند: «مذاکرات مستقیم و پیگیرانه با تهران».
دنیس راس، دیپیلمات آمریکایی که از سوی اوباما به عنوان هماهنگکننده امور مناسبات آمریکا و ایران منصوب شدهاست
بنابراین، غیبت راس در جلسه معرفی نمایندگان بلندپایه دولت جدید، چه پیامی در مورد سیاستهای رئیسجمهور در قبال ایران میتوانست داشته باشد؟ اگرچه راس تلاش بسیاری کرد تا سکوت خود را نشکند، اما منابعی که چندی پیش با او گفتوگو کرده بودند، دو جمله موثقِ نقلشده از او را که لزوما هم با یکدیگر در تناقض نبودند، در اختیار رسانهها قرار دادند. در هر دو مطلب افشا شده بر این مساله تاکیده شده بود که اتخاذ یک سیاست موفق در قبال ایران، بهگونهای که بتواند وعدههای انتخاباتی رئیسجمهور اوباما را نیز محقق سازد، بسیار دشوار است.
در اولین عبارت نقلشده از راس، بر درگیریهای سنتی و ریشهدار میان دو طرف تاکیده شده است. راس همانطور که سه هفته پیش در نامهای از موسسه سیاستهای شرق نزدیک واشینگتن (WINEP) نیز یادآور شد، این سِمت را میپذیرد (این موسسه از اتاقهای فکر طرفدار اسرائیل است که دنیس راس پس از ترک دولت در سال ۲۰۰۱ در آنجا مستقر شد).
در نامه موسسه واشینگتن به اعضای هیات مدیره اعلام شده که راس سِمت سفیر کبیر پیشنهاد شده از سوی وزیر خارجه، هیلاری کلینتون را پذیرفته است. بنا بر این پیشنهاد، دنیس راس نقشی گسترده در تعیین سیاستهای منطقهای خواهد داشت و در مورد «گستره وسیعی از موضوعات مربوط به خاورمیانه؛ از روند صلح اعراب و اسرائیل گرفته تا ایران» مستقیما به هیلاری کلینتون مشاوره خواهد داد.
اما آنچه در توضیح سِمت پیشنهادی برای راس ذکر شده، گویی بهطور ضمنی با نادیده گرفتن نقش جرج میچل بهعنوان فرستاده ویژه خاورمیانه (که قرار است گزارشهای خود را به کلینتون ارائه دهد) همراه است. به این ترتیب مشخص میشود که راس، که در دولت بیل کلینتون همان سِمتی را بر عهده داشت که امروز بر عهده جرج میچل نهادهاند، نمیخواهد حوزه مسئولیتهایش تنها محدود و مقید به ایران شود. یکی از کسانی که اخیرا با راس صحبت کرده میگوید: «او مایوس و بیانگیزه است» و تا زمانی که توافق روشنی در مورد سِمت مورد نظر و مسئولیتهای متعاقب آن صورت نگیرد، نمیتوان راس را رسما معرفی کرد.
عدهای هم برداشت دیگری دارند و آن این است که راس پیشتر هم نشان داده که با موضوع ایران که مهمترین مسئولیت او خواهد بود، مشکلات متعددی خواهد داشت، اما گذشته از همه چیز، تا زمانی که صحنهگردانان اصلی دولت در مورد رویکرد اساسی خود در قبال ایران توافق نکنند، نمیتوان او را بهعنوان نمایندهای با وظیفه آغاز مذاکره با ایران برگزید.
یکی دیگر از دوستان راس میگوید: «او در جریان جزئیات امور قرار دارد، اما این بیش از حد نابخردانه است که او (اکنون) به این عنوان معرفی شود... کارهای مقدماتی زیادی وجود دارد که پیش از هرچیز (نخست) آنها باید به انجام برسند، آن هم با احتیاط کامل.»
مذاکره با ایران بسیار پیچیدهتر از آن است که عباراتی همچون «دیپلماسی مستقیم و پیگیرانه» بتواند قادر به توصیف آن باشد. بیش از سه سال است که ایالات متحده و اروپا در تلاش برای آغاز مذاکرات سازنده با ایران بودهاند و حتی آمادگی خود را برای کوتاه آمدن در مسائل کلیدی و پراهمیتی همچون برنامه اتمی ایران نیز نشان دادهاند. بهعنوان مثال در سال ۲۰۰۶ آمریکا با طرحهای دیپلماتیک اروپاییها که احتمال موافقت با دستیابی جمهوری اسلامی به اورانیوم غنیشده برای تولید انرژی در آینده نیز بخشی از آن بود، موافقت کرد. اما به گفته یکی از دیپلماتهای اروپایی، ایران «کمتر تمایلی به پیگیری از خود نشان میداد.»
اروپاییها با پیشنهاد ضمنی تضمین آینده صلحآمیز هستهای، نهتنها نتوانستند ایرانیها را متقاعد کنند، که مجبور به اعتراف به این نکته شدند که انتظار رد هرگونه طرحی برای مذاکره بر سر هر موضوعی (یا هر مجموعهای از موضوعات) را از سوی ایرانیها دارند. واکنش تهران فقط و فقط طفره رفتن بود؛ به همین سادگی. یکی از دیپلماتهای ارشد اروپایی میگوید: «ما پشت در ایران ایستادیم و در میزدیم، اما آنها هرگز پاسخمان را ندادند.» با توجه به قیمت گاز در سالهای اخیر و کمشمار بودن اهرمهای موجود برای اعمال فشار بر ایران، سکوت آنها چندان هم بیراه و شگفتآور نبود.
بنابراین، نخستین و ضروریترین وظیفهای که بر دوش دولت جدید است، فقط چگونگی آغاز مذاکرات با ایران نیست. دولت بهجای این کار باید به این بیندیشد که چگونه ایرانیها را راضی به مذاکره کند. ممکن است به اعتقاد راس فقط بسته بزرگی از سیاستهای جامع بتواند امکان تحقق این امر را برایش فراهم کند، چرا که فعالیتهای ایران چنان به پویش خاورمیانه بزرگ لطمه زده و منافع این کشور آنقدر با تحقق این ایده در تضاد است که برای ایجاد یک گشایش دیپلماتیک چارهای جز مشارکت ترکیه، سوریه، اسرائیل، عراق و عربستان سعودی در کنار دیگر کشورها نیست.
و با این شرایط، معرفی دنیس راس به عنوان نماینده ویژه امور ایران ممکن است بلافاصله با واکنشی منفی از سوی تهران مواجه شود و آنها احساس کنند که هیچ منفعتی از راه مذاکره با او نصیبشان نمیشود.
دیگر چالش پیشروی دولت این است که هرگونه ارتباط دیپلماتیک با تهران در شرایط کنونی میتواند در جریان رقابتهای انتخاباتی برای انتخابات ریاستجمهوری در ماه ژوئن (۲۲ خرداد) یاریرسان تندروهایی همچون محمود احمدینژاد شود. یکی از دیپلماتهای اروپایی میگوید: «دولت بسیار محتاطانه عمل میکند.» گفته این دیپلمات نشانگر یک عقبگرد ظریف از سوی کاخ سفید است؛ آن هم پس از آنکه سوزان رایس، سفیر جدید ایالات متحده در سازمان ملل اعلام کرد که آمریکا مذاکرات مستقیم با ایران را آغاز میکند. رابرت گیبز، سخنگوی کاخ سفید در پاسخ به سوالی در مورد اظهارات سوزان رایس گفت که در حال حاضر برای آغاز مذاکره با ایران «هیچ ابتکار مشخصی وجود ندارد.»
اگر در گره رابطه با ایران گشایشی صورت گیرد، آنگاه دنیس راس بهعنوان یکی از معماران کلیدی وارد عرصه خواهد شد. اما در شرایط کنونی، اگر این سوال در بیرون از دولت وجود دارد که «دنیس کجاست؟» او و دیگر کسانی که درصدد ایجاد گشایشی دیپلماتیک در رابطه با تهران هستند نیز ممکن است در پاسخ بگویند: «خود ایرانیها کجا هستند؟»
منبع: مجله تایم
|
نظرهای خوانندگان
این هم استفاده کیهان از این مطلب، بدون ذکر منبع ترجمه.
http://www.kayhannews.ir/detail.aspx?cid=6842
-- نویان ، Feb 6, 2009