تاریخ انتشار: ۵ دی ۱۳۸۷ • چاپ کنید    
گفت‌ و گو با تعدادی از روزنامه‌نگاران و دانشجویان ایرانی پیرامون حرکت منتظرالزیدی، روزنامه‏نگار عراقی:

«ایرانی‌ها لنگه کفش پرت نمی‌کنند»

مریم محمدی
mmohammadi@radiozamaneh.com

در روزهای پایانی سال ۲۰۰۸ میلادی هستیم. این برنامه‏‏ی «روی خط زمانه» به «لنگه کفش» اختصاص دارد. خبر کوتاه و کامل بود و توضیحات بیشتری هم لازم نداشت. اما انعکاس آن در جهان گوناگون بود؛ مخالفت و موافقت با آن و بیشتر مخالفت با عملی که روزنامه‏نگار عراقی مرتکب شده بود.

اما علی‏رغم تائید، تحسین و تشویق روزنامه‏نگار عراقی که عمدتا از سوی نشریات و رسانه‏های محافظه‏کاران انجام شد؛ در این گزارش خواهید دید که روزنامه‏نگاران ایرانی با وجود همه‏ی فشارهایی که تحمل می‏کنند، هرگز لنگه کفش پرتاب نخواهند کرد؛ نه روزنامه‏نگاران و نه دانشجویان که آن‏ها هم زیر فشارهای غیردمکراتیک قرار دارند.

آقای منتظرالزیدی روزنامه‏نگار است، اما چون صحبت از اعتراض و حرکت اعتراضی است، قبل از روزنامه‏نگاران با دانشجویان صحبت کرده‏ام.

Download it Here!

از خانم بهاره هدایت، سخن‏گوی دانشجویان تحکیم وحدت در تهران، می‏پرسم که آیا او با این شیوه اعتراض روزنامه‏نگار عراقی موافق است؟

قطعاً نه، قطعاً مخالفم.

بنا بر موقعیت ویژه‏ی عراق، موقعیت آقای بوش یا وضعیت آقای منتظرالزیدی که یک خبرنگار است؟

او به عنوان یک خبرنگار به آن‏جا آمده بود، بنابراین وجهه‏اش و این که خاستگاه‏اش کجا بوده است، ایجاب می‏کرد هر اعتراضی که دارد به یک وسیله‏ی دیگری ـ به وسیله‏ی قلم‏اش، رسانه‏ای که در اختیار داردـ بیان می‏کرد.

این نوع ابراز خشم، متعلق به قبایل بدوی هزاران سال پیش است. به نظر من، نه تنها هیچ جای تائید ندارد، بلکه برعکس مایه‏ی سرافکندگی و شرمساری خود او و رسانه‏ای است که از آن‏جا آمده. اصولاً اهل قلم باید نسبت به چنین اتفاقی ابراز شرمساری کنند.

نظر آقای علی افشاری، دانشجوی سابق تحکیم وحدت که سابقه‏ی زندان و اعتراضات مدنی دارد و اینک ساکن امریکا است، را می‏پرسم:

نه، موافق این نوع مخالفت نیستم. خبرنگار می‏توانست آن‏‏جا از تریبون استفاده کند و نظرات انتقادی و اعتراضی‏اش را مستدل مطرح کند. این شیوه به شخصیت و وجهه‏ی مردم عراق لطمه‏ می‏زند و باعث بهانه‏جویی و سوءاستفاده‏ی کسانی می‏شود که معتقد هستند مردم عراق شایستگی و استعداد دمکراسی و برخورداری از آزادی‏ را ندارند.


پرتاب کفش در مقابل سفارت سابق آمریکا در تهران

از آقای افشاری می‏پرسم آیا به خاطر موقعیت ویژه عراق، یا اساساً و همه جا این حرکت غلط است؟

نه، اصولا این حرکت غلط است. بحث بر سر اعتراض و انتقاد او به جورج بوش نیست، به هرحال حق این فرد است و او می‏توانست همه‏ی این حرف‏ها را خیلی صریح در حضور بوش بپرسد و تاثیرگذاری آن بیشتر هم بود.

این حرکت با هرکس بخواهد صورت بگیرد، از نظر من مطرود و محکوم است. منتها جدال و چالش سیاسی که ماورای این مساله وجود دارد، در این ماجرا یارگیری کرده است.

اما بهتر است همه‏ی طرفین ماجرا این شیوه‏ها و روش‏ها را طرد و محکوم کنند. چون این نوع روش‏ها اگر باب شود، آن‏وقت لطمه‏اش را همه خواهند خورد.

بهتر است گروه‏هایی که مخالف حضور امریکا هستند، از ابزارهای سیاسی برای خروج به‏موقع امریکا و در عین حال برخورداری عراق از سطح مطلوب امنیت و آزادی‏های اساسی و رفاه مردم استفاده کنند.

این‏ها نمونه‏ای از برخورد دانشجویان ایرانی در داخل و خارج کشور است. اما آقای منتظرالزیدی روزنامه‏نگار است؛ روزنامه‏نگاران ایرانی در این باره چه می‏اندیشند؟

با خانم بدرالسادات مفیدی، دبیر انجمن صنفی روزنامه‏نگاران صحبت می‏کنم:

شخصاً این حرکت را نمی‏پسندم و معتقد هستم این‌گونه رفتار با حرفه‏ی خبرنگاری به هیچ وجه سازگاری ندارد. چون مهم‏ترین ابزار یک خبرنگار قلم و نوشته‏های اوست که می‏تواند در آن نظر و دیدگاه‏اش را طی تحلیل‏ها و یادداشت‏هایش در اختیار افکار عمومی بگذارد.

متوسل‌شدن به چنین روش‏هایی در شأن یک خبرنگار نیست. هرچند که در مقابل او فردی جنگ‏طلب، دیکتاتور، اشغال‏گر و… قرار داشته باشد. یک خبرنگار مجاز به چنین رفتاری نیست و این کار کاملا برخلاق شئونات حرفه‏ای او است.

نظر آقای محمدرضا تاجیک را در مورد حرکت خبرنگار عراقی می‌پرسم:

فکر می‏کنم که اگر ایشان اعتراض خود را با قلم‏اش در مقابل نیروهای آمریکایی اعلام می‏کرد، بهتر بود.

آیا ویژه‏گی شرایط عراق این حرکت را محکوم می‏کند، یا اساساً این حرکت اشتباه است؟

به‏خصوص حضور آقای جورج بوش، رییس‌جمهور آمریکا در عراق، ایجاب می‏کرد ایشان اعتراض‏اش را با قلم مطرح می‏کرد.


آیا قلم‏به‏دستان موظف هستند همیشه با قلم اعتراض کنند؟

روش‏های دیگری نیز بوده، مثلا ما عکاسان خبری بعضی وقت‏ها می‏توانیم با عدم پوشش خبر، اعتراض خود را منتقل ‏کنیم. چنان‏که در یک عکس معروف هم دیده ‏می‏شود که عکاسان دوربین‏ها را جلوی پای‏شان گذاشته‏اند و وظیفه‏ی عکاسی‏شان را انجام نمی‏دهند.

از آقای شمس‏الواعضین، سردبیر و مدیر چندین نشریه‏ی توقیف شده می‏پرسم، خبرنگاری مانند آقای منتظرالزیدی از جانب رسانه‏ یا نشریه‏‏ی معینی به چنین نشست مهمی فرستاده شده است. وظیفه‏ی مدیر یا سردبیر نشریه در مقابل او چه خواهد بود؟

پاسخ به این سئوال سخت است…. به لحاظ حرفه‏ی ژورنالیستی این عمل غلط است. مثلا اگر خبرنگار لوس‏آنجلس تایمز به عراق می‏آمد و در آن کنفرانس بوش و مالکی شرکت می‏کرد، قطعا این حرکت را انجام نمی‏داد.

اگر سردبیر روزنامه‏‏ای بودم که خبرنگارش به چنین عملی علیه رئیس یک دولت میهمان، با دو مساله مواجه می‏شدم: یکی کار حرفه‏ای و خصلت حرفه‏ای، و دیگری با حس انسانی و احساسات شخص است که با آن هیچ کاری نمی‏توان کرد.

این سوال واقعا سوال مهمی است که در این رابطه یک سردبیر با چنین گزارش‏گر یا خبرنگاری چه باید بکند؟ از یک طرف با کار حرفه‏ای تعارض دارد، از یک طرف دیگر با روح انسانی و احساسات میهن‏پرستانه‏اش، شدیداً در پیوند است.

تاریخ را که می‏خوانیم، می‏بینیم اتفاقاتی نظیر این در فرانسه در ارتباط با دوگل افتاده است، البته نه پرتاب کفش، بلکه پرت کردن خودکار و… بوده. در عصردیگری در ایالات متحده امریکا، در سوابق خانم رابین گاید هست که در ارتباط با نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری امریکا، چنین عکس‏العمل‏هایی بوده و بعضی از روزنامه‏نگارها در مقابل آمار غلطی که این کاندیداها ارائه می‏دادند، عکس‏العمل نشان می‏دادند.

منتها این روش نوینی است که در ادبیات مقاومت یا ادبیات اعتراض مطرح شده که کفش پرتاب کرده است.
در یک جمع‏بندی نهایی، به لحاظ حرفه‏ای کار منتظرالزیدی کار ناپسندیده‏ای بوده، ولی به لحاظ انسانی باید در برابرش موضع قابل درکی اتخاذ کرد. این منصفانه‏ترین قضاوتی است که می‏توان در مورد یک عمل این‏چنینی، کرد.

در هر حال، شما او را بعد از این کار در نشریه‏تان تحمل می‏کردید؟

قطعا، قطعا! او را می‏بخشیدم.

اما یکی از معترض‏ترین روزنامه‏نگاران ایرانی، آقای ابراهیم نبوی، طنزنویس، در این باره چه می‏گوید:

معتقد هستم، اصولا پرتاب لنگه کفش در هر حالتی، در هر کشوری، به وسیله‏ی هر شاغلی، کار غلطی است. به‏خصوص این که خبرنگاری باشد که قرار باشد با قلم بنویسد یا با زبان سوال کند. اگر به جای این کار لنگه کفش پرت کند، احتمالا سرنوشت چندان جالبی در انتظار خود او و جامعه‏اش نخواهد بود.

با توجه به سرنوشتی که برای خبرنگار پیش می‏آید؟ یا اساسا هیچ خبرنگاری در هیچ کجای دنیا نباید این کار را بکند؟

اصولا پرتاب سنگ، لنگه‏ کفش و اشیاء دوروبر به سوی دیگران، یا حتی لگد زدن، گاز گرفتن (خبرنگار نباید گوش مخالف‏اش را گاز بگیرد)، از طرف خبرنگار درست نیست.

ممکن است بگوییم هرکسی می‏تواند این کار را بکند، ولی به نظر من، بهتر است این کار را نکنند. این‌که خبرنگاری به خاطر پرتاب لنگه کفش به جورج بوش یا هر کس دیگری، به عنوان یک الگو شناخته شود، کار چندان جالبی نیست.

البته می‏توان چیزهای دیگر را پرت کرد، آن هم نه به وسیله‏ی خبرنگار، بلکه به وسیله‏ی ورزشکاران مختلف و در میادین ورزشی.

Share/Save/Bookmark

خبر مرتبط:
جنتی: تظاهرات، با لنگه کفش باشد

نظرهای خوانندگان

تا وقتی دستمال یزدی هست٬ چرا ایرانیا کفش پرت کنن؟

-- قاسم عامری ، Dec 25, 2008

به هر حال اين خبرنگار گويا در بازداشت است

-- بدون نام ، Dec 25, 2008

Agar montaghedin dar sahne conferanshaye khabari mojaz beh partabe ashya az joleh kafsh hastand va jomhuriye eslami in harkat ra hatta ghabele tamjid ham midanad, bayad khodeshan ham entezare partabe anva va aghsame ashya az jomleh lengeh kafsh ra dashteh bashand... dar halikeh forsate ebraze soal va tarheh masael ra ham be mellate Iran nemidahand

-- بدون نام ، Dec 25, 2008

لنگه کفشها برای چه کسی پرتاب می شوند؟
http://www.diplomaci.blogfa.com

-- الهام حيدري ، Dec 25, 2008

کی گفته ایرانی ها لنگه کفش پرت نمی کنند احتمالا از پرتابات دانشجوهای دانشگاه شاهد خبر ندارید

-- خودم ، Dec 26, 2008

وقتی میگویید کفش پرت کردن خبرنگار عراقی مخالف و موافق داره چرا هر چهار نفری که اینجا باهاشون مصاحبه کردید همه جزو مخالفا هستند؟؟

-- شیرین ، Dec 26, 2008

الهی من بمیرم برای شما روشنفکران دل نازک که تازگی ها اینقدر احساساتتان لطیف شده. شمایی که بمب ها و گلوله هایی که به دستور و امضای همین بوش ملعون بر سر مردم بیگناه پرت می شد را انگار نه انگار که واقعیتی فرض می کنید که در یک گوشه همین کره خاکی در حال اتفاق افتادن است اما یک لنگه کفش که بسوی فردی مستبد و قصی القلب پرت شده چنین به پرستیژ شما برخورده.

به نظر من اتفاقا این لنگه کفش خیلی بیشتر از صدها مقاله و ...تاثیر داشت چون با این هجمونی رسانه ای غرب و احتمالا سیستمی که بر مطبوعات عراق حاکم است بعید می دانم هیچ چیز بهتر از این می توانست انزجار مردم عراق از حضور نظامی آمریکا در عراق را نشان دهد. همان رسانه هایی که شب و روز با وقاحت و با نشان دادن چند عکس و مستند قلابی مردم عراق را شیفته و شیدای سوغات دموکراسی بوش نشان می دهند اما اینجا به قول دی سرتو در همین هجمونی قوی رسانه ای هم می شود به شیوه خودش رسوخ کرد و حرف خود را زد. خبرگزاری آنچه برایش مهم است جذب شنونده و بیننده است حالا خواه این قضیه برخورد هواپیما با برج ها باشد یا برخورد کفش به سر بوش

-- مانی ، Dec 26, 2008

بجايش عكس رئيس جمهور را آتش مي زنند

-- ميم نقطه ، Dec 26, 2008

البته که این کار بطور سیستماتیک اصلا قابل تایید نیست اما بصورت یک فعل منفرد نه فقط قابل درک است بلکه قابل تایید هم هست. ان کسانی که فکر میکنند ژورنالیست مورد نظر بهتر بود که از قلمش استفاده میکنند شاید در قدرت قلم در مقابل سیاستهای جرج بوش و دادو دسته اش یک کمی مبالغه میکنند. این اقایان قلم و ملم سرشان نمیشه. مگر در این هشت سال نویسندگان و ژورنالیستها کم قلم و سایر ابزار ارتباطی بکار بردند؟ خاصلش چه بوده؟
من مطمئن هستم که الزیدی همانقدر برای قلمش و شغلش اهمیت و اخترام قائل است که همه ما. اما با این اقای جرج بوش محترمانه رفتار کردن -انهم در عراق- از ان قبیل حرفهای از دور دست بر اتش داشتن است . اگر الزیدی اینطور تشخیص داده و اینچنین عمل کرده تنها راهی که ما میتوانیم بان بنگریم اینست که ایا کار ایشان ان نتیجه ای را که او میخواسته ببار اورده یا خیر. در جواب این سؤال منهم بعنوان کسی که دستی بر قلم دارم باید بگویم که نقطه پایانی بهتر از این و گویا تر از این برای ریاست جمهوری جرج بوش وجود نمیداشت. و من مطمئن هستم که ایشان این عمل را بعنوان یک عمل ژورنالیستی انجام نداده و از لنگه کفشهایش بعنوان جایگزینی برای دلیل و منطق استفاده نکرده است. و مطمئن هستم که ایشان هم از اینکه باید حاصل سالها زحمت و فعالیت خود را با یک عمل خدشه دار کند مثل همه ما احساس راحتی نداشته است. یک بار دیگر بر این نکته تکیه میکنم و این عمل را بعنوان یک فعل مجزا و فقط و فقط در تحت یک موقعیت منحصر بفرد قضاوت کرده و پرتاب کفش را بسر افرادی که با انها یک خورده حسابی داریم توصیه نیمکنم. اگر چه که اگر این اقای الزیدی یک سفری هم بایران بکنند- با یک دو جین از همان کفشها- احتمالا کفشها بدون مصرف نمیماند!

-- مینا زند ، Dec 26, 2008

با مینا زند موافقم با این منطق که:
این خبرنگار ناتوانی اش را در مقابله با عامل بحران کشورش را بطور فیزیکی بیان کرده است/ اگر از قویتر به ضعیفتر میرسید باعث شرمساری می بود ولی در واقع از ضعیفتر به قویتر رسیده و نشانه دلاوریست/ که یک مو با حماقت فاصله دارد- ای عاقلان!

-- Behrouz ، Dec 27, 2008

مرگ بر شاه

-- علی ، Dec 27, 2008

جناب ماني
اگر شاهد پرتاب بمب توسط يك نظامي يا چريك روي سر بوش بوديم شايد توجيه شما درست بود ولي توجه بفرماييد كه اينكار (پرتاب لنگه كفش) توسط يك روزنامه نگار انجام شده كه خود بايد مروج فرهنگ صحيح اعتراض باشد. مطمئن باش كه اعتراض ايشان از راه درست آن كه همانا استفاده از قلم يا دوربين وي مي توانست باشد نتايجي به مراتب بهتر و شايسته تر داشت. بياييد سعي كنيم كه مقدار تاثير احساسات در گفته ها و اعمالمان را هر چه كمتر كنيم.

-- كيوان ، Dec 27, 2008

"مقاومت" اگر معنایی داشته باشد یعنی مخالفت با گفتمان غالب (به معنی دیسکورس) و این خبرنگار هم به بهترین شکل ممکن با دیسکورس و ایدئولوژی بورژوایی مخالفت کرده است. یعنی با زیر پا گذاشتن نقش از پیش تعیین شده خبرنگار . اینکه او باید داخل یک غالب از پیش تعیین شده رفتار کند. اصلاً چه کسی گفته که قدرت غالب خودش باید تعیین کند که ما با چه روشی می خواهیم مقاومت کنیم؟ مصاحبه شونده های شما که همه متعلق به طبقه متوسط شهری هستند البته از این موضوع ناراحتند و اصل حرفشان هم این است که این کار غیر حرفه ای است. غیر حرفه ای و حرفه ای دقیقاً متعلق به ادبیات "تقسیم کار" است که اصل و اساس ایدئولوژی بورژوایی است. بنابراین خبرنگار عراقی ضربه را به جای درستی زده است.

-- میم ، Dec 27, 2008

دلم میخواهد بدانم اگر خبرنگاری در ایران چنین کاری با یکی از سران بکند اصلاً زنده می ماند؟

-- عباس ، Dec 27, 2008

تاریخ مصرف این دلقکبازیها از قبیل پرتاب کفش
دانش آموزان به عکس بوش سالهاست که گذشته . ظاهرا کفگیر رمال بازی آقایان به ته دیگ خورده که دنبال اینجور نمایشات سیرک مآبانه هستند. بدبخت دلقکی که ماسک بوش را به
خود زده !! جالبتر از همه کفشهای درب و داغان پرتاب شده است که خود نشان میدهد
مردم ما درچه بهشتی بسر میبرند!!!!

-- مشتی ماشالله ، Dec 27, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)