خانه > گزارش ويژه > گزارش > جهان درباره اوباما چه فکر میکند؟ | |||
جهان درباره اوباما چه فکر میکند؟از زمانی که خبر انتخاب باراک اوباما به ریاست جمهوری آمریکا منتشر شد، رسانهها واکنشهای مختلف سیاسی را پوشش دادند. اینکه سران کشورهای مختلف در مورد این انتخاب چه فکر میکنند و چگونه از آن استقبال کردند، رهبران سیاسی جهان، نخستوزیرها، رییسجمهورها و دیگران نظراتشان را منتشر کردند و رسانهها هم آن را انعکاس دادند. اما مردم کشورهای مختلف جهان در مورد انتخاب باراک اوباما چه فکر میکنند. البته، رسانههای آمریکا این خبر را پوشش دادند که مردم کنیا که پدر اوباما، اصالتاً آنجایی است، جشن و شادمانی برگزار کردند و در این جشن یک گوساله هم قربانی کردهاند.
از همکارم رضا میپرسم مردم هلند در مورد این انتخاب چه فکر میکنند: مردم هلند هم مثل کشورهای دیگر از انتخاب اوباما خیلی خوشحال شدند. این خوشحالی را در تمام گروههای مردمی هلند میشد دید. نه تنها سیاهپوستان هلند یا مهاجران، بلکه هلندیهای اصیل هم از این انتخاب استقبال کردند. در خیابانهای آمستردام خیلیها حتی تیشرتهای اوباما را پوشیده بودند. در فروشگاهها هم این تیشرتها را میفروختند و این مساله در طول سالیان گذشته که در هلند زندگی کردهام، بیسابقه بود. شاید تو هم یکی از این تیشرتها را بخری. شاید. البته به شرطی که اوباما پرسپولیسی باشد. به طور کلی میتوان گفت در اروپا مردم به مراتب بیشتر از ازاوباما به عنوان رییسجمهور آمریکا استقبال کردند. این استقبال را میشد در گفتار دولتمردان هلند هم شنید. حتی وزیر امور خارجهی هلند، آقای ماکسیم فرهاخن در یک جملهی خیلی خوب گفت: «از این به بعد دیگر مجبور نیستیم در مقابل کار انجام شدهی آمریکا قرار بگیریم و با او همکاری کنیم، بلکه به نظر میرسد از حالا به بعد برای حل مشکلات بینالمللی در کنار آمریکا هستیم.» آقای محمود احمدینژاد، رییسجمهور ایران هم پیام تبریکی برای اوباما فرستاده است. این یک اتفاق بیسابقه و منحصر به فرد در طول تاریخ سیاسی ایران، بعد از انقلاب است. بله، این هم در نوع خود بینظیر است. در خارج از آمریکا، باراک اوباما با اقبال زیادی روبهرو شده است و میتوان گفت به عنوان یک شخصیت فراملیتی عمل کرده است. اینکه او به عنوان اولین سیاهپوست در تاریخ آمریکا به ریاست جمهوری این کشور انتخاب شده است، میتواند چنان اثری بگذارد که حتی آقای احمدینژاد را هم تحت تاثیر قرار بدهد.
به سراغ همکارانمان در کشورهای مختلف برویم و از آنها در مورد واکنش مردم نسب به این انتخاب بپرسیم. قبل از هر جای دیگر به ایران برویم و ببینیم مردم در آنجا چه فکر میکنند. با مجتبی پورمحسن تماس گرفتم و از او در مورد واکنش مردم دور و بر، در خیابان، تاکسی و ... نسبت به انتخاب اوباما پرسیدم: انتخابات ریاست جمهوری چهارم نوامبر امسال در آمریکا، یکی از جذابترین انتخابات برای مردم ایران بوده است. هیچ وقت ندیده بودم مردم در این حجم وسیع در مورد انتخابات آمریکا صحبت کنند و پیگیر نتیجهی آن باشند. چه در تاکسی، چه در میان نخبگان، محافل هنری، فرهنگی و حتی در ورزشگاه فوتبال، در استادیوم شنیدم که دربارهی اوباما صحبت میکردند. خیلی جالب بود که مردم تا این حد به این مساله اهمیت دادند. چه میگویند؟ نظرشان مثبت است؟ دربارهی آیندهی آمریکا چه فکر میکنند؟ تا آنجا که دیدهام، نظر مردم بیش از اندازه مثبت است. مردم از انتخاب اوباما خوشحال هستند. شاید بیشتر از آنکه خود اوباما تصور میکند. کمتر کسی را با هر طرز فکری دیدم که از انتخاب اوباما خوشحال نباشد. شاید به این دلیل که فکر میکنند بعد از این همه سال ریاست جمهوری بوش - که به جرأت میتوان گفت یکی از منفورترین رییسجمهورهای آمریکا در ذهن مردم ایران بوده است - ممکن است اوباما بتواند جهان را به حالت عادی برگرداند و فضای داخلی ایران متاثر از آن، بهبود پیدا کند و حتی وضع اقتصادیشان درست شود. در استادیوم، در حین تماشای فوتبال، کسی که کنارم نشسته بود، با بغل دستیاش صحبت میکرد و با همان نوع نگاه خود، دقیقاً این جمله را گفت: «حالا که اوباما انتخاب شد، ببینیم احمدینژاد مشکلات اقتصادی را میخواهد گردن چه کسی بیندازد؟ دیگر باید وضع ما هم درست شود.» و تحلیلش این بود که بوش با جنگافروزیاش (نوع ادبیاتی که او به کار میبرد) به مشکلات اقتصادی که در کشور وجود دارد، مشروعیت میدهد. در هر حال موجی است که همه امید زیادی به اوباما دارند و فکر میکنم این استقبال، فرصت خیلی خوبی را در اختیار اوباما خواهد گذاشت. از این بابت که مسؤولین کشور ما حداقل تا مدت کوتاهی حتی مجبور هستند با آرامش بیشتری رفتار کنند. آقای اوباما اولین رییسجمهور رنگین پوست آمریکا است. در این مورد هم در ایران صحبتی میشود؟ مردم در مورد اینکه این یک اتفاق تاریخی در آمریکا است، نظری دارند؟ برای نسل خود من، این همه حساسیت و خوشحالیشان از اینکه یک سیاهپوست در انتخابات آمریکا برنده شده، به این دلیل است که در کتابهایی که از تاریخ آمریکا خواندهایم و یا فیلمهایی که دیدهایم، اجحافی که به سیاهپوستان آمریکا در قرن ۱۸ و ۱۹ میشده، خیلی در ذهنمان ماندگار است. از این جهت این انتخاب برای ما خیلی جالب است. مردم ما دوست داشتند و تعلق خاطر داشتند که این برابری ایجاد شود و خیلی خوشحال هستند که کشوری مثل آمریکا با سابقهی سیاهش در این زمینه، بالاخره به جایی رسیده که یک سیاهپوست میتواند رییسجمهور باشد. از طرف دیگر، فکر میکنم، کلاً در شرایط فرهنگیای قرار گرفتهایم که حقوق اقلیتها ناخودآگاه برای مردم ما نوعی قداست دارد و با آن همزادپنداری میکنند، دوست دارند اقلیتها و آنهایی که مورد اجحاف قرار گرفتهاند، به حقشان برسند. همه میگویند: «یک سیاهپوست در آمریکا رییسجمهور شد.» کمتر کسی را دیدم که این جمله را نگوید. ما در کشورمان سیاهپوست نداریم ولی با این حال، مردم این قضیه را درک و حس کردند و از بابت آن خوشحال هستند.
اما، آمریکا تنها همسایهی کشور بزرگ پهناور کانادا است. در آنجا هم همکارانی داریم. یکی از آنها محمد تاجدولتی است. از محمد تاج دولتی پرسیدم: انتخاب اوباما به ریاست جمهوری کشور همسایهشان، چه تاثیری دارد و مردم در مورد این انتخاب چه فکر میکنند؟ از واکنشهای مختلفی که در تلویزیونها انعکاس پیدا کرده و به خصوص در گزارشهایی که از نظرخواهی مردم در خیابانها تهیه میکنند و همچنین از طریق ایمیلهایی که مردم برای فرستندههای تلویزیونی میفرستند، همان موج هیجان، خوشحالی و امیدی را که در مردم آمریکا وجود دارد، به نوعی در کاناداییها هم میتوان دید. برای مثال، در یکی از خیابانهای مرکز شهر تورنتو، وقتی گزارشگر نظر مردم را میپرسید، عموماً در پاسخ بر این نظر بودند که: این انتخاب در روابط آیندهی کانادا و آمریکا به عنوان دو همسایه و دو کشوری که با همدیگر مرز مشترک طولانی دارند، تاثیر خواهد داشت. با توجه به این که ۷۰ درصد روابط تجاری کانادا فقط با آمریکا انجام میشود، از نظر اقتصادی خیلی برای کانادا مهم است که انتخاب اوباما بتواند بحران اقتصادی موجود را حل کند و اثری آن چنان که در آمریکا گذاشته، به کانادا منتقل نشود. از همین الان نمونههای بحران اقتصادی آمریکا در کانادا هم مشاهده میشود. این، از نظر زندگی روزانهی مردم بود. اما از طرف دیگر، کانادا کشوری چندملیتی است که اقوام مختلف در آن زندگی میکنند. به خصوص شهر تورنتو که بیش از ۱۰۰ قوم و ملیت و رنگ مختلف از مردم نقاط مختلف دنیا در آن زندگی میکنند. به همین دلیل، به نوعی نمونهای از هیجانی است که در تمام دنیا بهوجود آمده است. اینجا همه را میبینید، چینیها، سیاهپوستها و افرادی از خاورمیانه که اظهار خوشحالی میکنند. حتی خانمی میگفت: «آمدن اوباما به کاخ سفید، این امید را به ما میدهد که در آینده، در کانادا یک نخستوزیر سیاهپوست داشته باشیم و نخستوزیر آیندهی کانادا میتواند یک سیاهپوست باشد.» البته از مرحلهی عمل خیلی دور است، برای اینکه هنوز خارجیهایی که در کانادا زندگی میکنند، نتوانستهاند آن طور که باید، در مراحل حتی پایینتر در سیستم سیاسی کانادا وارد شوند تا امیدوار باشیم یک غیرسفیدپوست روزی به مقام نخست وزیری کانادا برسد. شهر تورنتو، بزرگترین اجتماع ایرانیان را هم - بعد از کالیفرنیا - در آمریکای شمالی دارد. به نوعی شهر تورنتو نسبت به کالیفرنیا، حتی مهمتر و بزرگترین اجتماع ایرانیان در یک محدودهی جغرافیایی مشخص است. تعداد ایرانیانی که در کالیفرنیا زندگی میکنند، طبعاً چند برابر ایرانیهایی است که در کل کانادا زندگی میکنند. اما در کالیفرنیا، در یک شهر به خصوص در یک منطقهی محدود جغرافیایی (در هیچ جای دیگر دنیا وجود ندارد) حدود ۸۰ هزار ایرانی زندگی کنند. به خصوص اینکه تمرکز ایرانیها در این منطقهی جغرافیایی بزرگ تورنتو حتی در سه یا چهار محلهی شمال شهر است. بنابراین، این فشردگی ایرانیها در یک نقطه، در هیچ کجای دنیا مثل تورنتو و شمال شهر تورنتو مشاهده نمیشود. با توجه به ویژگیهایی که اجتماع ایرانیها در شهر تورنتو دارد، نگاه آنها به انتخاب اوباما به ریاست جمهوری آمریکا چگونه است؟ در طول یکی دو روز گذشته، برخوردهای شخصی داشتهام و هنوز هیچ گزارش مشخصی در مورد واکنش ایرانیها تهیه نشده است. ولی با حدود ۳۰ تا ۴۰ نفر از دوستان و آشنایانی که در محیط کار و ... برخورد داشتهام، ابراز خوشحالی و شادمانی خیلی زیاد است. برای تعداد قابل توجهی از افرادی که دیدهام، مسالهی رفع نگرانی نسبت به امکان بروز درگیری نظامی آمریکا با ایران خیلی مهم است که با آمدن اوباما مقداری این نگرانی فروکش کرده و آرامش بیشتری در این افراد مشاهده میشود. از طرف دیگر، کسانی که مخالفت مشخصتر و پررنگتری با سیستم حکومتی ایران دارند و خواستار تغییرات اساسی در ایران هستند، به نوعی این برداشت را دارند که به دلیل نگاه خاص و ویژهی دمکراتها در طول ۴۰-۵۰ سال اخیر نسبت به ایران، آمدن اوباما (هرچند که هنوز مشخص نیست سیاست خارجی او چیست) این امید را میدهد که تغییرات اساسی در جهت حمایت از جریانات آزادیخواهانه و دمکراسیطلبانه در ایران، بهوجود بیاید. ولی این نگاه که با آمدن اوباما یک تغییر اساسی نسبت به دوران جرج بوش بهوجود خواهد آمد، در ایرانیها هم مثل بقیهی مردم، کاملاً دیده میشود. بسیار سپاسگزار آقای تاج دولتی. امیدوارم که آمریکا با ریاست جمهوری اوباما، برای شما همسایهی خوبی در چهار سال آینده باشد. امیدواریم. به هر حال ما هم همسایهی خوبی بودهایم. یعنی همهی کانادا همیشه همسایهی خوبی بوده است چون تنها همسایهی کشور کانادا، آمریکا در قسمت جنوبی است. بقیه، به قول خود کاناداییها: از این اقیانوس تا آن اقیانوس آب است و کشور دیگری وجود ندارد.
یکی دیگر از همکاران ما، اردوان روزبه است که در کوالالانپور، پایتخت مالزی، زندگی میکند و از همانجا با ما همکاری دارد. همین سوال را از اردوان هم پرسیدم و از او خواستم که نظر مردم کوالالانپور را، البته نه همهی آنها، کسانی را که با آنها در ارتباط بوده و یا نگاهی را که در فضای عمومی در مورد انتخاب باراک اوباما احساس کرده، برایمان بگوید: حضور میلیونی مردم در پای صندوقهای رأی، مشت محکمی بر دهان استکبار جهانی بود (با خنده.) در مرکز کوالالانپور، در محلاتی که توریستی هم است، محلههایی مثل بوکی بینکانت، یا پیراملی و... آدمهایی را با تیشرتهای جالبی با عکس اوباما دیدم که روی آن نوشته شده بود: «new Color» (رنگ نو) برایم جالب بود که خیلی از مالاییها هم چنین تیشرتهایی را تنشان میکردند. تو هم یکی از این تیشرتها خریدی؟ میدانی که من دنبال «مشت محکم» هستم. برای خیلیها تعریف تازهای است. اگرچه معلوم نیست سیاست آقای اوباما همین باشد. اما خیلیها فکر میکنند یک موفقیت و یک نکتهی متفاوت است، مخصوصاً برای اسلامگرایان. با یکی دو نفر که صحبت میکردم، فکر میکنند اتفاق متفاوتی در آمریکا است و میتواند تاثیر بسزایی در ارتباطات بههم ریختهی گروههایی مثل این گروهها و دولت آمریکا داشته باشد. یا اینکه باور دارند این یک «نه» بزرگ است. مثل همان جملهای که در تلویزیون ایران زیرنویس شده بود: «نه بزرگ مردم به جمهوریخواهان.» بههرحال آیتمی است که خیلیها در اینجا به آن باور دارند و برایشان جالب است. بیشترین پوشش اخبار در دو روز پس از انتخابات، مربوط به خبرهای انتخابات آمریکا بود. اگر نگوییم کشور مالزی آمریکاستیز است، اما در سیاست رسمیاش معمولاً چندان میانهی روشن و شفافی با آمریکا ندارد. اما به نظر میآید در اینجا هم کسی نتوانسته از این موضوع بگذرد و مردم با پوشیدن تیشرت و... توجهشان را به آن نشان میدهند. در دو کتابفروشی دیدم که غرفههای قسمت اول آنها تماماً با کتابهای مربوط به اوباما چیده شده است. در حالی که تا سه، چهار روز پیش اینطور نبود و این نشان میدهد که بر مبنای ضرورتها و نیاز مردم، این کتابها وارد بازار شده است. به نظر میرسد، اوباما چهرهی مهربانتر آمریکا است که قرار است به دنیا لبخند بزند. در مالزی هم مردم اینطور فکر میکنند؟ به نظر آنها هم اوباما نگاه مهربانتری به جهان خواهد داشت؟ دقیقاً. همین نمونههایی که برشمردم، نشاندهندهی نگرش تازهای است. شاید همیشه انتخابات آمریکا برای مردم دنیا مساله بوده و اگر نگوییم سرنوشتساز ولی دخیل در سرنوشتشان به حساب میآمده است، اما اینبار احساس میشود که مردم دنیا رنگ و لعاب دیگری را میبینند. حالا سوال اینجاست که واقعاً تاثیری میگذارد؟ با یک روزنامهنگار افغان که صحبت میکردم، اشاره میکرد تقریباً همهی مردم افغانستان از انتخاب آقای اوباما خوشحال هستند. ولی آیا اوباما واقعاً میخواهد تاثیر جدیدی در سرنوشت افغانها، مرگ و کشتار و درگیریهایی که هنوز در آن کشور وجود دارد، بگذارد؟ این، آن سوالی است که باید جواب داده شود. بد نیست به سراغ همکارمان، لینا آریا، در کابل برویم و این سوال را از او بپرسیم و ببینیم که مردم افغانستان هم نظری تا این حد مثبت نسبت به اوباما دارند یا نه؟ مردم به سیاستهای آمریکا در مقابل افغانستان بیشتر امیدوار شدهاند و فکر میکنند اوباما میتواند تغییرات بهتری را در وضعیت فعلی افغانستان ایجاد کند و اولین تغییری که اوباما میتواند ایجاد کند، امنیت است. مردم امیدوارتر شدهاند و فکر میکنند نقش اوباما در افغانستان بهتر از نقش بوش خواهد بود و امنیت را که اولین چیزی است که مردم افغانستان میخواهند، تامین میکند. اوباما قبل از انتخابش به ریاست جمهوری، در سفرهای انتخاباتیاش، اولین بار به افغانستان آمد. در آن سفر به چه چیزهایی توجه کرد؟ آقای اوباما در سفری که به یکی از ایالتهای افغانستان داشت، وضعیت امنیتی را در افغانستان بررسی کرد و انتقادی از حکومت آقای کرزای داشت، اینکه این دولت نتوانسته امنیت را تامین کند و در این زمینه موفق نبوده است. این انتقاد او مردم افغانستان را بیشتر امیدوار کرده و این حس را در آنها به وجود آورد که اگر اوباما روی کار بیاید، میتواند برای افغانستان کارهای بیشتری انجام دهد. نگاه مردم به حضور ارتش آمریکا و نیروهای نظامی این کشور در افغانستان، بعد از انتخاب اوباما، چیست؟ نگاه مردم نسبت به گذشته مثبتتر شده و امیدواری بیشتری به وجود آمده است. رسانهها چطور از این انتخابات استقبال کردند؟ رسانهها هم ابراز امیدواری کردند و بیشتر روی انتقادی که اوباما از دولت کرزای کرد، تاکید کردهاند و نوشتهاند که با وجود این انتقاد باز هم کرزای از اوباما خواهش کرد، سعی کند مبارزه با تروریسم در اولویت کاریش باشد. همچنین نوشتهاند امیدوارند با آمدن اوباما، تلفات غیرنظامیان در عملیات نیروهای خارجی کمتر شود.
همکارم، لینا آریا در کابل، میگفت، مهمترین مسالهی مردم افغانستان امنیت است و امیدوارند با آمدن باراک اوباما و توجه بیشتر او به افغانستان، این مشکل حل شود. از افغانستان و کابل به اروپا برمیگردیم. به لندن میرویم، جایی که همکار ما، فرنگیس محبی، زندگی میکند. نخست وزیر بریتانیا جزو اولین رهبران جهان بود که در مورد انتخاب باراک اوباما اظهارنظر کرد، تبریک گفت و از این انتخاب استقبال کرد. از فرنگیس محبی در مورد نظر مردم و افکار عمومی بریتانیا و شهر لندن در مورد انتخاب باراک اوباما، پرسیدم: قبل از پاسخ به سوالت، نکتهای را در مورد نخست وزیر بریتانا، آقای گوردون براون بگویم که از حزب کارگر انگلیس است و این حزب، قبل از انتخاب اوباما هم طرفدار انتخاب او بودند. هرچند این موضع را به ظاهر و رسماً بیان نمیکردند. اما مردم بریتانیا بیشتر به جنبهی تاریخی این انتخاب توجه میکنند و اینکه یک سیاهپوست برای اولین بار رییسجمهور آمریکا شده است. این مساله برایشان بیش از همه جالب است. در مورد سیاستهای اوباما هیچ صحبتی نمیشود، به غیر از اینکه ایشان یک سیاهپوست است. حتی مسایل دیگر را هم به این ربط میدهند. مثلا، وقتی در مورد لوییس همیلتون که چند روز پیش، قهرمان اتومبیلرانی فرمول یک جهان شد صحبت میکنند، میگویند: «برای اولین بار یک سیاهپوست قهرمان اتومبیلرانی فرمول یک شده»، در صورتی که قبلاً از او به عنوان «جوانترین قهرمان جهان» نام میبردند. انتخاب اوباما، تاثیری روی زندگی مردم داشته؟ آیا کسی خوشحالیاش را به نحوی ابراز کرده؟ یا حتی ناراحتیاش را به خاطر اینکه به هر حال او یک رنگینپوست است؟ نه، اصلاً. اتفاقاً در این مورد زیاد صحبت نمیکنند. قبل از اینکه اوباما رییسجمهور شود و حتی قبل از اینکه کمپین او علیه جمهوریخواهان شروع شود، در همان زمان که با همحزبی خودش، خانم هیلاری کلینتون رقابت میکرد، رسانههای بریتانیا مایل بودند که او به عنوان کاندیدای حزب دمکرات انتخاب و بعد هم رییسجمهور شود. یعنی کمپین مدیای انگلیس، به طور کلی روی اوباما بود و از او طرفداری میکرد و این به نظر من، بیشتر به خاطر رنگ پوست اوباما بود تا سیاستهایش. چون تا همین اواخر هم کسی از سیاستهای اوباما اطلاع زیادی نداشت. از لحاظ دیگر، برای مردم بریتانیا زیاد فرقی نداشته اما میتوان گفت اکثراً خوشحال هستند که اوباما رییسجمهور آمریکا شده است. • صفحه ویژه انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۸ آمریکا |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
نخست وزیر بریتانا، آقای گلدن براون؟؟؟؟
نخست وزیر بریتانیا گوردون براون است و نه...
لطفا تصحیح کنید.
---------------------------------------------------------
-- iَAl ، Nov 9, 2008زمانه: سپاس از تذکر شما و پوزش بابت این اشتباه
تصحیح شد
سلام!
آن آقائی که در ایران بود و شما با او مصاحبه کردید گفت که در ایران سیاه پوست وجود ندارد. گروهی از هم میهنان ما در ایران سیاه پوست هستند. در خوزستان و در دیگر استان های جنوبی ایران هزاران سیاه پوست ایرانی وجود دارد که گروهی از آنان نیز از غرب آفریقا به ایران آمده اند.
ه. ه.
-- ه. ه. ، Nov 10, 2008خوب بود
-- مقصد حسن قاسمی ، Nov 10, 2008حال که اقای اوباما دست باز را به سوی همه کشورها دراز کرده بهتر است ماهم تاسی از رهبر هوشمند انقلاب اسلامی بنماییم و منتظر اعلام نظر ایشان باشیم
-- بدون نام ، Jan 25, 2009