خانه > گزارش ويژه > گفتگو > منیژه حکمت: فقط یک بیلبورد تبلیغاتی داشتم | |||
منیژه حکمت: فقط یک بیلبورد تبلیغاتی داشتممریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comبیلبوردهای فیلم «سه زن» ساختهی منیژه حکمت که در قبال عدم حمایت نهادهای دولتی تنها امکان تبلیغ برای این فیلم بود، به دستور وزارت ارشاد پایین کشیده شد. این موضوع را سایت «سینمای ما» به نقل از منیژه حکمت تهیهکننده و کارگردان فیلم نوشته است. در این خبر آمده است که وزارت ارشاد علت این عمل را بدحجابی بازیگران اعلام کرده است. منیژه حکمت در این باره میگوید: «مویی پیدا نیست. دو هفته طول کشید تا ما طبق سلیقهی آقایان، عکسهای بیلبورد را طراحی کنیم و موها را هم پوشاندیم.» خانم حکمت که تهیهکنندهی خصوصی هستند و این فیلم را با سرمایهی شخصی تهیه کردهاند از این مساله بسیار دلگیر است. با ایشان و همچنین صاحبان برخی سینماهای نمایش دهندی فیلم و دو نفر از خانمهای تماشاگر این فیلم گفت و گو کردهام.
خانم حکمت، به خاطر اینکه فیلم در ایران اکران شد، باید به شما تبریک گفت. بعد از کش و قوسهای زیاد، فیلم مجوز گرفت و اکران شد. همزمان با فیلم من فیلم «آواز گنجشکها»، «دعوت» و فیلم «کنعان» آقای مانی حقیقی هم روی پرده است. متاسفانه رقابت در تبلیغات نابرابر است. من را وسط رینگ فرستادهاند، دو نفر دست و پایم را گرفتهاند و دو نفر هم از بیرون آمدهاند که بیرون پرتم کنند. بعد میگویند مسابقه است. شاید نباید چند فیلم مطرح با هم و همزمان نشان داده میشد. چرا این زمان را انتخاب کردید؟ ببینید! به هر حال دو سال است که فیلم من مانده است. من سرمایهگذار خصوصی هستم. فیلم من «آواز گنجشکها» و «دعوت» آقای حاتمیکیا نیست که با پول شهرداری و امکانات دولت ساخته شود. تلاش من این است که سرمایهام برگردد. مجوز اکران گرفته بودم و چارهای نداشتم.
منظور شما از عدم امکان تبلیغ برابر چیست؟ وقتی وارد رقابت میشوید، باید شرایط رقابت برابر باشد. تیزر تلویزیونی ندارم. این دوستان روزی ۵۰ بار، تیزر که نه آنونسهای تلویزیونی دارند. سینماها و تمام امکانات تبلیغات در اختیارشان است. با مسوول سینما آستارا، یکی از قدیمیترین سینماهای تهران در تجریش گفت و گو میکنم. اکثراً خانمها میآیند و استقبال در حد متوسط است. چرا متوسط؟ فکر میکنید چرا استقبال بیشتری نمیشود؟ چون تبلیغات تلویزیونی نداشته است. به نظر شما تبلیغات تلویزیونی در فروش فیلم موثر است؟ خیلی مهم است، ۵۰ تا ۸۰ درصد اهمیت دارد. مگر شما تبلیغات تلویزیونی را نمیبینید؟ الان که تلویزیون تبلیغات فیلم «دعوت» را پخش میکند، همه سراغ آن را میگیرند. هنگامی سراغ فیلم «سه زن» را میگیرند که آن را در بیلبوردها یا تبلیغات ببینند. ولی تلویزیون چیز دیگری است، چون رسانهای است که همه میبينند. به همین دلیل تلویزیون خيلی مهم است. اطلاع دارید که شهرداری بیلبورد این فیلم را امروز پایین کشیده است. خیر، من این موضوع را از شما شنیدهام.
خانم حکمت در مورد پایین کشیدن بیلبورد فیلم میگوید: «من فقط یک بیلبورد داشتم که آن را هم امروز به دستور ارشاد تهران، به خاطر بیرون آمدن موی هنرپیشهها پایین کشیدند. در حالی که اصلاً مویی پیدا نیست. فقط دو هفته طول کشید تا ما عکسهایی را که در بیلبورد بود، طبق سلیقهی آقایان طراحی کنیم و موها را هم پوشاندیم.» او ادامه میدهد: «دیگر نمیدانم باید چه کار کنیم؟ امروز در مطبوعات ایران اعلام کردم اگر این رقابت نابرابر ادامه پیدا کند، من فیلم را پایین میکشم تا حداقل به خودم و سینمای ایران توهین نکنم.» با یکی از خانمهایی که این فیلم را دیدهاند، گفت و گو میکنم: اگر یک نگاه عادی و سطحی به فیلم داشته باشیم میبینیم که خیلی عامهپسند نیست. در نظر اول فیلم خستهای میآید. اما یکسری صحبتهایی در آن بود که کسی میتوانست درک کند که نسبت به مسایل زنان واقف باشد. از دید من فیلمی نبود که مردم عامه بتوانند درک کنند. فیلمی نبود که برای عامه مردم ساخته شده باشد، یا حداقل از ديد من اینطور بود. خانم حکمت فکر نمیکنید فضای روشنفکری این فیلم هم در عدم استقبال تاثیر داشته است؟ تبليغات ما که تلويزيونی است و این دوستان تبلیغات مجانی دارند، ما توان پرداخت این پولهای کلان را نداريم. ما از بخش خصوصی میآییم. بهترین سينماها هم مال اينها است. شهرداری تهیهکننده است و امکانات شهری هم توی شهرداری است. بيشتر سينماها مال شهرداری است. من با توجه به بودجهام توانستم چند بیلبورد خیابانی بگیرم. این واقعیت است که سینماهای نمایش دهندهی این فیلم، اکثراً سینماهای جنوب شهر هستند. با صاحب یا مسوول سینما پیوند در جنوب میدان خراسان، ابتدای خیابان خاوران گفت و گو میکنم. فعلاً که فیلم «سه زن» اینجا خوب نمیفروشد. فکر میکنید علت آن چیست؟ علت این است که فیلم سنگین اینجا کار نمیکند. سنگین بودن فیلم به چه معنی است؟ اینجا فیلمهای اکشن میخواهد و فیلم سنگین اصلاً اینجا کار نمیکند.
با یکی از خانمها که فیلم را تماشا کرده است، گفت و گو کنم. از نظر شما فیلم چگونه بود؟ عالی بود. زندگی خودم، دخترم و مادرم را در این فیلم دیدم و واقعاً لذت بردم. فیلم خیلی خوبی بود. از این فیلمها واقعاً کم داریم. ولی مسوول سینما میگفتند که ۳۰ - ۴۰ نفر بیشتر در سینما نبودند، به نظر شما علت این عدم استقبال چیست؟ فکر میکنم تبلیغات کم بوده است. من هم تبلیغاتی ندیدم و به طور اتفاقی از همکارم در مورد این فیلم شنیدم. در محلی که ما زندگی میکنيم معمولاً مردم از طريق تلويزيون تبلیغات را میبینند، یعنی از این طریق باخبر میشوند. من در تلویزیون هم ندیدم که تبلیغی در مورد فیلم بشود. فکر میکنم چون مردم در مورد این فیلم چیزی نمیدانند، به دیدن آن نمیآیند. اما خانم حکمت میگوید: «من باید چه کار بکنم؟ اطلاعرسانی مهم است، تبليغات در این شهر مهم است. روند فروش فيلم من صعودی ست و اين فيلم دهان به دهان اين رشد را پيدا کرده است.» خانم حکمت چرا نمیتوانید از پشتوانهی نهادها و سازمانها استفاده کنید؟ نخواستید یا امکانش نبوده است؟ این نهادها و سازمانها پولهایشان را برای یکسری فیلمساز دولتی خرج میکند که حقشان را از این دست فیلمساز داشته باشند. به آنان امکانات بدهند، این بودجهها متعلق به حیات خلوتهایی است که آنها در آن حضور دارند و من مال آن حیات خلوتها نیستم. به هر حال من فيلمساز دولتی نيستم ولی وقتی امکانات شهرداری برای فيلم شهری میآید، فیلم من از هر دو فيلمی که با اين بودجههای کلان حمايت شدهاند، شهریتر است. سالهاست که به این رفتارها عادت کردهایم. سالهاست که شهروند درجهی دو، چهار یا ده بودن را لمس کردهایم که خیلی دردناک است. خانم حکمت میخواهید چه کار کنید؟ چه امکانی برای حمایت از این فیلم برای شما وجود دارد؟ شرایط نابسامانی است و من خیلی خسته شدهام. باور کنید این ۱۳ روزی که فیلم را اکران کردهام یک روز هم آسایش نداشتهام. آرزوی آدم این است که فیلمش اکران شود و مردم فیلم را ببیند و با آنها زندگی کند. دارم به بنبست میرسم، به آقای ضرغامی نامه دادهام اما هنوز جواب نگرفتهام. به آقای شاهحسینی، رییس فارابی هم نامه دادهام که جواب نگرفتهام. دارم به بنبست میرسم. با همه جا نامهنگاری کردهام که این امکانات را به طور مساوی در اختیار سینماگران ایران بگذارند. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
خیلی مطلب جالبی بود...مخصوصا این پرداخت داستانوار که باچند آدم مختلف صحبت میکردین...کار خیلی جالبی شده بود. فقط حیف که داستان تلخی هست و آدم وا میمونه که چه کار میتونه بکنه..حتی کوچیک...حیف...ما اینجا این فیلم را در جشنواره فیلم ونکوور رفتیم و دیدیم حسابی لذت بخش بود، هر چند به نظر من خیلی هم دور از عامه نیامد.
-- pouya ، Oct 16, 2008لطفا بجای بیلبورد از معادل فارسی تابلوی اوازه گری استفاده کنید. با احترام
-- بدون نام ، Oct 16, 2008نظر را جایگزین کامنت کنید. لطفا
-- سیاوش ، Oct 16, 2008دوستان لطفا به واژه ها گیر ندهند به گم شدن انسانیت فکر کنند که متاسفانه در سطح مسئولان در ایران معادلی برای آن ; در وجودشان نمیتوان پیدا کرد .
-- دانشجو ، Oct 17, 2008این گونه فیلمها را کسانی که دیدهاند باید ثبلیغات گسترده بکنند
-- بدون نام ، Oct 17, 2008یک دختر ول و رها که روزها و شبها به خانه نمی رود و در هر مکانی می خوابد و حتی نگران مادرش نیست!
یک مادر که اصلا از نیامدن دخترش و غیبت ناگهانی اش نگران نمی شود و همچنین یک قانون شکن حرفه ای است!
یک مادربزگ که اصلا نگران دخترش و درگیریهای حقوقی اش بخاطر گم شدن فرشی عتیقه نیست و ...
وجه اشتراک این 3 زن فقط در خودخواهی و تقابلشان با فرهنگ ایرانی است.
خانم حکمت با این فیلم ثابت کرد که حرفی بریا گفتن ندارد.
متاسفم!!!
-- رهام آریامنش ، Nov 3, 2008من هم به عنوان يك زن اين فيلم را ديدم و نه تنها هيچ برداشتي حاكي از دردهاي يك زن روشنفكر امروزي و مسايلي كه ما زنان امروز در ايراني با قوانين قرون وسطايي دست به گريبانيم در ان نديدم بلكه اين فيلم را توهيني به زن دانسته و سعي خواهم كرد دوستانم را از رفتن و صرف وقت و هزينه كردن براي فيلمي كه كارگردان آن بي شك ساعتي تعمق به سناريو و ساختار فيلم نكرده !بر حذر دارم....
-- leila ، Nov 12, 2008