خانه > گزارش ويژه > گفتگو > «حزب کمونیست با جنبش ماه می موافق نبود» | |||
«حزب کمونیست با جنبش ماه می موافق نبود»مریم محمدیماه می نه تنها یادآور اولین روز آن، روز جهانی کارگر است، بلکه ۴۰ سال پس از مبنای تفسیرها و تحلیلهای سیاسی اجتماعی تحت نام جنبش ماه می است. جنبشی که اغلب بر سر خاستگاه اجتماعی، طبقاتی و حتی جغرافیایی آن و فراتر از آن تاثیر مثبت یا منفی آن در پروسه مبارزات دموکراتیک و بهویژه در روند مبارزات چپ و عدالتخواهانه درجهان مورد اختلاف نظر است. اما تقریباً هیچ اندیشه و نیرویی در جهان شک ندارد که جنبش ماه می کل مناسبات سیاسی اجتماعی را در سراسر جهان به چالش طلبید و دگرگون کرد. امسال ۴۰ سالگی جنبش ماه می برگزار شد و فعالان این جنبش تقریباً در همهی جهان در حالیکه خود اغلب در دههی هفتاد عمر خود به سر میبرند، محور مراسم، یادبودها و مصاحبهها بودند و نیز ایرانیانی از آن نسل در بسیاری از نقاط جهان بهویژه غرب از فعالان و کوشندگان این جنبش بودهاند. ویدا حاجبی، از فعالان قدیمی جنبش چپ در فرانسه که در ماه می ۶۸ در پاریس حضور داشت و نیز زندانی سیاسی قبل از انقلاب که تا آخرین روز پیروزی انقلاب در زندان بود و نویسنده دو جلد کتاب داد و بیداد که در برگیرنده خاطرات زنان زندانی قبل از انقلاب ایران است. دربارهی خروج مجدد او از ایران اگر بپرسیم خودش به سادگی خواهد گفت پس از دو سال زندگی مخفی، از ترسم درآمدم. بخش اول گفت وگو با ویدا حاجبی را بخوانید:
خانم حاجبی، روز اول ماه می است و گویا شما راهی مراسم این ماه در خیابانهای پاریس هستید. بله، در واقع تظاهرات عمومی است. این هم خودش یک موضوع است برای اینکه ایرانیان خودشان یک صفی دارند؛ ولی من هر سال در تظاهرات عمومی اول ماه می شرکت میکنم چون از جنبههای مختلف من با این جریاناتِ استثمار شده یا زیر ستم سرمایهداری، همیشه همبستگی احساس کردم. میتوانید به ما بگویید که الان در فرانسه این روز چگونه برگزار میشود؟ در فرانسه سنتی خیلی قدیمی دارد که اول ماه می معمولاً سندیکاهای کارگری دعوت به راهپیمایی میکنند و به هر حال به یک نوعی، راهپیمایی عمومی انجام میگیرد. ولی امسال بهخصوص ویژگیاش این است که بعد از ریاست جمهوری سارکوزی، یک نوع اتحاد خیلی نزدیکی بین سندیکاهای کارگری پیش آمده که این کمسابقه است. معمولاً اینها جدا هستند؛ یکی از آنها در یک شهر دیگری دعوت میکرد و دیگری در پاریس دعوت میکرد. «C.J.T» (کنفدر اسیون عمومی کار) هست، «C.F.D.T» هست. (کنفدر اسیون دموکراتیک کار فرانسه) از سندیکاهای بزرگ کارگری. «LutteOuvrier» هست (پیکار کارگری)، اینها گاهی اوقات نمیتوانستند با هم به توافق برسند ولی امسال با توافق با هم دعوت کردند. از این جهت یک اهمیت زیادی پیدا کرده و خواستهای خیلی مشخصی دارند که از جمله مسالهی بازنشستگی و قدرت خرید است و یک سری مسایل خواستهای اینگونه دقیقی دارند و امسال با این خواستهای مشخص با هم توافق کردند و دعوت به تظاهرات را با همدیگر انجام دادند. اولین ماه می که شما در آن شرکت کردید چه سالی و کجا بود؟ جواب این سوال برای من خیلی سخت است چون خاطراتم خیلی دقیق نیست. ولی من سال ۱۹۵۷ به فرانسه آمدم و خودم خیلی آن زمانها سیاسی نبودم. تحت تاثیر خواهرم و در کل فضای عمومی فرانسه هر زمان که بوده، شرکت کردم.
خانم حاجبی، به عنوان یک فعال جنبش دهه ۶۰ که هم ناظر بودید و هم در این تظاهرات شرکت داشتید؛ ویژگی این دوران در چه میدیدی؟ دهه ۶۰، دوران خیلی خاص جهانی است. یعنی دوران پایان استعمار کهنه و ورود به استعمار نوین است. یعنی دورانی است که تقریباً تمام مستعمرات اروپا خواهان استقلال بودند و مبارزات استقلالطلبانه را شروع کرده بودند. پیدایش جنبش مسلحانه را در مبارزات رهاییبخش یا مبارزات عدالتخواهانه در سراسر جهان به نوعی در ارتباط با جنبش دهه ۶۰ ارزیابی میکنند، تحلیل شما از این مساله چیست؟ دههی ۶۰، دههای است که جهان دنبال یک تغییری بود. حالا من در اینجا نمیتوانم دقیق وارد این بحث شوم، ولی به دلایل مختلف، آن دوران تمام شد و وارد یک دوران جدیدی میشدیم. جنگ ویتنام بود که خیلی اهمیت داشت، مبارزات مردم الجزایر بود که خیلی اهمیت داشت و خیلی از کشورهای آفریقایی بودند. لومومبا، اگر یادتان باشد، مال آن دوران است. اینها در مجموع یک فضای عمومی را بهوجود آورده بود که تغییر و تحول را به خواست عمومی تبدیل کرده بود. در اروپا هم این تحولات و به خصوص جنبشهای دانشجویی در فرانسه و ایتالیا شروع شد، ابعاد گستردهای به خودش گرفت و یک نوع اتحاد و همبستگی بین دانشجویان و کارگران بهوجود آورد. اما چطور شد که این تقاضاها و این خواستهها با جنبش مسلحانه بروز پیدا کرد؟ شکست این جنبشها... البته نمیتوانم شکست بگویم، ولی... مقابله با آنها؟ بله، یک نوع مقابله با این جنبشها که در اروپا انجام گرفت، که با نوعی شکست روبرو شد بهخصوص در آفریقا و در جاهای دیگر، اینها یک فضایی را ایجاد کرد که جنبشهای مسلحانه را در واقع تقویت کرد؛ و جنبشهای مخفی و مسلحانه را حتی در اروپا بهوجود آورد. «بریگاد سرخ» بود؛ «بادرمانهوف» در آلمان بود و در فرانسه «اکسیون دیرکت» بود. اما این جنبشها، در جهان سوم و جهان عقبافتاده به شکل جنبشهای چریکی شکل گرفتند. و همان دورانی است که ما میبینیم «چه گوارا» در سال ۶۷ رفت به بولیوی و میبینیم که در واقع یک مجموعه جهانی بود که باعث شد این جنبشهای چریکی شکل بگیرند که خب، حالا الگوی کوبا هم یک الگوی مهمی بود برای این جنبشها. بنابراین اگر بخواهم به پرسش شما پاسخ دهم این میشود که جنبشهای چریکی بعد از این قیامهای ماه می ۱۹۶۸ اتفاق افتاد. اگر ممکن است بیشتر در مورد تاثیر این جنبش در بروز مبارزه مسلحانه در ایران توضیح دهید. جنبش چریکی اساساً از آمریکای لاتین شروع شد و بعد در آفریقا این جنبش بهوجود آمد. در شکلهای مسلحانه، در جاهای دیگر بهوجود آمد؛ و در ایران هم، شما اگر به نوشتههای احمدزاده رجوع کنید، که اولین نوشتههای جنبش چریکی در ایران است؛ میبینید که در واقع تحت تاثیر جزوه «انقلاب در انقلاب» رژیس دبره که الگوی کوبا را تحلیل کرده بود، شکل گرفته است.
بنابراین این جنبشهای چریکی بعد از شکست بسیاری از این جنبشهای رهاییبخش و بعد از شکست قیامهایی که در اروپا هست، اتفاق افتاد. من فکر میکنم که نمیتوان یک عامل را تعیین کننده دانست. عوامل متفاوتی بود. میتواند بخشی از آن، همین شکستها باشد، میتواند سرکوب خشونتبار حکومتها نسبت به این جنبشها باشد. مثلاً لومومبا را در آن دوران کشتند. فضای خشونتی که در جهان بهوجود آمده بود و در عین حال خواست تغییری که وجود داشت، اینها باید با هم دیده شود. این خواست وقتی که خیلی بالا بود و با سرکوب روبهرو شد میتوانست به شکلهای انحرافی خودش را نشان دهد یا شکلهای متفاوت به خودش بگیرد. تاثیر قدرتهای جهانی در این مبارزات چه بود؟ به نوعی در آن دوره اختلافِ بین چین و شوروی وجود داشت. شوروی تا آن زمان نتوانسته بود پاسخهای جدی به نیازهای عمومی جهان سوم بدهد و حتی به احزاب کمونیستی که در کشورهای سرمایهداری وجود داشتند و چشم به شوروی داشتند، نتوانسته بود پاسخ دهد و این خودش خیلی مهم است. اختلاف چین و شوروی خیلی مهم است! برای اینکه اکثر این جنبشها گرایشهای چینی پیدا کردند، چون از شوروی سرخورده شده بودند. جنبشهای اروپایی هم اکثرشان طرفداران چین بودند. حتی در فرانسه در آن دوران ماه می ۶۸ که من هم بودم، حزب کمونیست و سندیکای وابسته به جزب کمونیست، مخالف این جنبش بود و به این علت گرایشهای چینی در این فضاها خیلی تقویت شده بودند. بهخصوص الگوی کوبا هم از این جنبه اهمیت فوقالعاده داشت که با مبارزه چریکی به پیروزی رسیده بود. که آن تبدیل شده بود به یک الگو برای کشورهای دیگر و گروههای افراطی، که من فکر میکنم لغت «رادیکال» معنای دیگری دارد و ما همه چیز را با «رادیکالیسم» توضیح میدهیم، ولی به نظر من لغت افراطی درست است همان چیزی که در فکر و اندیشه اروپایی به نام «extremes» یعنی افراط بوده، این گرایشات افراطی طبعاً در اینگونه فضاها تشدید میشوند. پس شما جنبش ماه می ۶۸ را در ارتباط مستقیم با جنبش مسلحانه یا جنبش چریکی نمیبینید؟ جنبش عمومی ماه می ۶۸ در اروپا، شعار اساسیاش صلح و ضدیت با اوتوریته بود. با قدرت مطلق و انحصاری حکومت یا دولت. تاثیر جنبش می ۶۸ در مبارزات کارگری چه بود؟ شکل مبارزات کارگری، به هر حال متفاوت بود با این جنبشهایی که بعداً به شکل مسلحانه درآمد. سندیکاهای کارگری آیا با این اشکال مبارزه در ماه می موافقت داشتند؟ سندیکاها حتی با جنبش عمومی کارگری هم در آن دوران ۶۸ مخالف بودند پس چه چیزی میخواستند؟ ببینید، دو بحث هست که باید از هم تفکیک شود. در ماه می ۱۹۶۸ من خودم در فرانسه حضور داشتم که به انقلاب ماه می معروف شد. یک جنبش دانشجویی و همبسته با جنبش کارگری بود که کارگران شاغل در «رنو» و «پژو»، کارخانههای مهم صنعتی فرانسه، به اعتصاب برخاستند و این کارخانهها را اشغال کردند و یک نوع همبستگی عمومی بود که در فرانسه و بهخصوص در ایتالیا اتفاق افتاد و در آلمان اینگونه نشد. ولی میخواهم بگویم در همان موقع «C.J.T » که یک سندیکای وابسته به حزب کمونیست فرانسه بود ـ حالا گرچه در این سالها استقلال خودش را بهدست آورده ـ در آن زمان نه حزب کمونیست در آن تظاهرات شرکت کرد و نه « C.J.T» که سندیکای کارگری بود. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
برای من جالب است که چرا در می 68 کمونیست های فرانسه از قیام دانشجویی حمایت نکرد؟ از دیر باز به این فکرم که تمامیت خواهی و استبداد رای و عملی که در مارکسیسم وجود دارد، مانع از حمایت کمونیست ها از دانشجویان شد. این جنبش با تیروی ها و تحلیل های آن جور در نمی آمد. مااند همان اسطوره ی یونانی که هر کسی را جلاد به اندازه ی تخت خواب برابر می کرد.
-- خالد ، May 8, 2008