رویدادنگاری جنبش می ۶۸
نبرد در سنت ژرمن
درمونت.اس.رینال ترجمه: نادر فتورهچی
در فرانسه امروز ممکن است واژه انقلاب را تنها در دیالوگهای فیلمهای سینمای یا برخی مضامین آهنگهای گروههای رپ و هیپ هاپ شنید و هرگز کسی درباره انجام یا رخ دادن آن سخن نمیگوید.
مردم فرانسه انقلاب را در حافظه تاریخیشان مدفون کردهاند. حال آنکه ۴۰ سال قبل فرانسه در آستانه انقلابی بزرگ با ۱۲ میلیون کارگر اعتصابی و ۱۲۲ کارخانه اشغال شده قرارگرفت. دانشجویان نیز به عنوان پیشتازان این انقلاب در خیابانهای فرانسه در نبردی بیوقفه به مقابله با ساختار نظامی پرداختند که هر دم خود را در حال فروپاشی میدید.
در پایان دهه ۶۰ با وجود آنکه دستمزدهای کارگری رو به افزایش گذاشته بود اما کماکان بخش وسیعی از طبقه کارگر خود را دچار فقر میدیدید. و این در حالی بود که حجم تجارت خارجی به سه برابر افزایش یافته بود. اما از این افزایش حجم تجارت، ۲۵ درصد کل کارگران فرانسه درآمد ناچیزی کمتر از ۵۰۰ فرانک (معادل ۴۶ پوند انگلیسی) در ماه به دست می آوردند.
کارگران غیر ماهر نیز حداکثر ۴۰۰ فرانک دریافتی داشتند. و نیم میلیون شهروند فرانسوی در حالیکه دوران رونق و شکوفایی اقتصادی بعد از جنگ دوم جهانی فرا رسیده بود در فقری مزمن میزیستند.
اعضای اتحادیههای صنفی از ۷ میلیون نفر در سال ۱۹۴۵ به سه میلیون نفر در ۱۹۶۷کاهش یافته بود. اتحادیههایی که قدرت اجتماعی خود را به طور کامل از دست داده بودند، به طوری که شرکت «میشلاین» با افتخار ادعا میکرد که در طول یک سال تنها سه بار با رهبران آنها مذاکره داشته است.
تصویری از ناآرامیهای پاریس در جریان جنبش می ۶۸
جمعیت دانشجویان فرانسه نیز طی ده سال از ۱۷۰ هزار تن به ۵۱۴ هزار تن رسیده بود، حال آنکه بودجه زیربنایی برای توسعه امکانات دانشگاهی کماکان بیتغییر باقی مانده بود.
چرا فرانسه در ۱۹۶۸ متحول شد؟
نانتر،دانشگاهی در حومه پاریس با محیطی سرد و بیروح که مسوولانش نیازی به پاسخگویی به تقاضاهای دانشجویانش نمیدیدند، آتشی را در فرانسه افروخت که خاطرهاش تا ابد در تاریخ باقی خواهد ماند.
در صبحگاه ۲۲ مارچ ۱۹۶۸، ۸ دانشجوی این دانشگاه در اعتراض به بازداشت شش دانشجویی که به جنگ در ویتنام معترض بودند، به دفتر رییس دانشگاه حمله کردند.
یکی از آنان دانشجویی یهودیتبار و عضو دانشکده علوم اجتماعی به نام «دانیل کوهن بندیت» بود که پیش از این در سال ۱۹۶۷ در اعتراض دانشجویی نسبت به جذب بیرویه دانشجو در دانشگاه نانتر دست به اعتصاب زده بود.
خشم دانشجویان
۶ روز بعد از اشغال دفتر رییس دانشگاه نانتر، پلیس به کمک فراخوانده شد و دانشگاه به محاصره در آمد. این در حالی بود که صحن داخلی دانشگاه لحظات پر التهابی را سپری میکرد. گروههای مختلفی از دانشجویان در حال بحثهای پر شور سیاسی بودند.
دانشجویان رشته جامعه شناسی با تهیه جزوهای با عنوان «چرا به جامعه شناسی نیاز داریم؟» امتحانات را تحریم کرده بودند. آنها در جزوه منتشر شده خواستار تسری تحریم امتحانات به دیگر کالج ها بودند و از مسوولان دانشگاه نیز خواسته بودند که محوطهای را برای تجمع و گفت و گوی سیاسی دانشجویان به آنها تحویل دهند.
دانشگاه یک سالن کوچک را که کمی از یک کلاس درس بزرگتر بود در اختیار آنها قرار داد اما حدود ۱۲۰۰ دانشجو در اقدامی خودجوش سالن آمفیتاتر اصلی دانشگاه را اشغال کردند.
جنبش ۲۲ مارچ
بعد از تعطیلات عید پاک، آشوب فراگیر و گسترده شد. در روز ۲۲ آوریل (یک ماه بعد از اشغال دفتر رئیس دانشگاه نانتر) تجمعی در سالن آمفیتاتر دانشگاه بر پا شد که بیش ۳۰۰۰ دانشجو در آن شرکت کردند. این تجمع به صدور قطعنامه ای با عنوان «مرگ بر دانشگاه سرمایه سالار تکنوکرات» منتهی شد. در این قطعنامه از تمامی دانشجویان کل کشور خواسته شد که با دانشجویان نانتر اعلام همبستگی کنند.
به این ترتیب هواداران جنبش ۲۲ مارچ تفوق خود را با عنوان «دانشجویان سوسیالیست ضد استبداد» در دانشگاه نانتر به دست آوردند.
تصویری از ناآرامیهای پاریس در جریان جنبش می ۶۸
یک سال قبل از این تحول،اعتصابات بزرگ کارگری د دو کارخانه نساجی و ماشین سازی «ردیکت» و «پژو»، باعث اخراج ۱۴۰۰۰ کارگر و قتل دو تن از آنها توسط نیروهای ضدشورش شده بود.
در سال ۶۸ نیز در فاصله ماه مارچ تا می، جمعاً ۸۰ مورد درگیری و اعتصاب در دو کارخانه «رنو» و «بالینکورت» اتفاق افتاد.
و این اتفاقات بیانگر آن بود که «مردم فرانسه دیگر علاقهای به رهبران کشور ندارند.» این جملهای بود که «آلن تورن» در دانشگاه نانتر بر زبان آورد. منظور او رهبرانی بودند که مجبور شدند سرانجام از خواب بیدار شوند.
سوربن تعطیل میشود.
در روز جمعه سوم ماه می، جمعی از دانشجویان در مقابل دانشگاه سوربن تجمع کردند.آنها از اعضای معترض دانشجویان نانتر بودند که در اعتراض به تشکیل کمیته مجازات برای ۸ دانشجوی بازداشت شده به جمع دانشجویان سوربن پیوسته بودند.
تصویری از ناآرامیهای پاریس در جریان جنبش می ۶۸
با افزایش جمعیت در ساعت چهار بعدازظهر، پلیس ضد شورش دانشگاه سوربن را محاصره کرد.
دانشجویانی که قصد شکستن حلقه محاصره را داشتند توسط پلیس دستگیر میشدند. اخبار به سرعت در سطح شهر پیچید و دانشجویان دانشگاههای دیگر به سوربن آمدند. درگیری برای آزادسازی دانشجویان زندانی آغاز شد و همین نبرد بود که سرانجام به تعطیلی دانشگاه انجامید. در طول هفتاد سال، این دومین بار بود که سوربن تعطیل میشد. بار اول در ۱۹۴۰ و اشغال پاریس و دیگر می ۱۹۶۸.
بعد از تعطیلی سوربن اتحادیه ملی دانشجویان و اتحادیه استادان دانشگاه ضمن اعلام اعتصاب تا زمانی نا محدود، خواستههای زیر را اعلام کردند:
۱-بازگشایی دانشگاه سوربن
۲-خروج پلیس از دانشگاه
۳-آزادی بازداشت شدگان
جنبش ۲۲ مارچ بلافاصله با این اتحادیهها اعلام همبستگی کرد.
اعتراض به افزایش جذب دانشجو در نانتر حالا دیگر به مطالباتی سیاسی- ملی تبدیل شده بود.
تحوش پلیس و دوشنبه خونین
در روز دوشنبه ششم ماه می، ۸ دانشجوی متهم نانتر در حالی که سرود انترناسیونال سر میدادند، از میان صف های به هم فشرده پلیس ضد شورش عبور کردند. آنها قرار بود در کمیته انضباطی دانشگاه محاکمه شوند. حال آنکه هواداران آنها با درگیری با نیروهای ضد شورش، نبرد را آغاز کردند. نبردی که با خشونت بیسابقهای از سوی پلیس همراه بود.
دانشجویان سنگفرش پیادهروها را کندند و با واژگون کردن خودروها سنگر ساختند. پلیس با شلیک گاز اشکآور و باتوم به آنها حمله کرد و بلوار «سنت ژرمن» کانون درگیریهای خونبار شد.
بر اساس آمارهای رسمی در روز دو شنبه ششم ماه می ۱۹۶۸، ۴۲۰ تن بازداشت و بیش از ۳۰۰ تن زخمی شده بودند. دوشنبهای که در تاریخ جنبش دانشجویی فرانسه به «دوشنبه خونین» مشهور شد.
تصویری از ناآرامیهای پاریس در جریان جنبش می ۶۸
تعداد معترضان در فردای دوشنبه خونین چند برابر شد و با تفوق معترضان بر نیروهای پلیس، پرچمهای سرخ و سیاه بر فراز طاق آزادی به اهتزاز در آمد و نوای سرود انترناسیونال در تمام کوچههای پاریس طنینانداز شد.
این وضع تا پایان هفته ادامه یافت و گویی افکار عمومی فرانسه دچار تحولی شگرف شده بود. مردمان طبقه متوسط از حجم خشونت پلیس بسیار خشمگین شده بود و کارگران نیز به تاسی از دانشجویان خواستار مبارزه با حکومت مستقر میشدند.
در روز جمعه دهم ماه می،۳۰ هزار دانشجو و دانش آموز از طاق آزادی تا دانشگاه سوربن راهپیمایی کردند. این درحالی بود که تمامی معابر بلوار سنت ژرمن توسط پلیس مسدود شده بود.
دانشجویان بیش از پنجاه سنگر برای مقابله با پلیس بر پا کردند. در این میان خبرنگاران نیز در سنگرهای دانشجویان برای پوشش خبری پناه گرفته بودند. سرانجام در بعد ازظهر، پلیس به سنگرها یورش برد و تا انتهای شب، نبرد در بلوار سنت ژررمن ادامه داشت. در پایان این نبرد خیابانی ۳۶۷ تن مجروح بر جا ماند.
روز دوشنبه سیزدهم می، بازداشتشدگان خشونتها آزاد شدند. حال آنکه تازه ابتدای نبرد بود.
اتحادیه اصناف پاریس با اعلام همبستگی با دانشجویان و شهروندان پاریسی یک روز اعتصاب سراسری اعلام کرد.
حدود دویست هزار تن به این اعتصاب پیوستند. حالا دیگر ژنرال دوگل از سوی همان مردمی که او را قهرمان جنگ می دانستند «هو» میشد.
حیلههای حزب
حزب کمونیست فرانسه از ابتدا مدعی بود که حرکت های اعتراضی دانشجویان را رهبری کرده است. حال آنکه دبیر کل آینده این حزب در روز اول ماه می با انتشار مقاله ای در ارگان حزب کمونیست (اومانیته) با عنوان «انقلابیون قلابی باید افشا شوند» نوشته بود که «در ۲۲ مارچ فزندان بورژوازی دانشجویان طبقه کارگر را تحقیر کرده اند.» او پیش بینی کرده بود که «بورژواها به سرعت فتیله انقلاب را پایین خواهند کشید و به شغل پدران خود خواهند پیوست.»
اما در هشتم ماه می، زمانی که رهبری حزب، حجم جنبش را دید، لحن خود را تغییر داد. آنها که شاهد همبستگی خودجوش کارگران با دانشجویان بودند مجبور شدند که با جنبش اعلام همدلی کنند.
حزب برای باز کردن منفذی برای تفوق خود، «لویی آراگون» را برای ایراد سخنرانی به اودئون فرستاد اما هواداران جنبش ۲۲ مارچ او را به باد تمسخر گرفتند و شعار دادند: «زنده باد استالین! پدر تمامی خلقها!.»
در مقابل روژه گارودی که از اعضای دفتر سیاسی حزب بود به دلیل تمجید از مقاومت دانشجویان در پراگ از حزب اخراج شد و مورد استقبال معترضان در پاریس قرار گرفت.
حزب کمونیست معتقد بود که حرکت دانشجویان «آمیزهای از چپ خرده بورژوازی، تعالیم تروتسکی خائن و کمی ماجراجویی» است. در همین زمام اومانیته در مقالهای بینام مدعی شد که «وزارت جوانان فرانسه به کوهن بندیت کمک مالی کرده تا وجه حزب کمونیست را در استانه انتخابات با این اقدامات تخریب کند.»
عوامل حزب به دانشگاه گسیل شدند و عکسهای مائو و لنین را در کنار پوسترهایی با مضمون «ممنوعیت ممنوع» و «همه چیز ممکن است» و... نصب کردند. حزب امیدوار بود که با ایجاد دو دستگی هژمونی خود را مجدداً به دست آورد. اما در مقابل دانشجویان با اشغال دانشکده هنرهای زیبا در چهاردهم می به مقابله با اقدامات حزب کمونیست پرداختند.
اقدام دانشجویان در اشغال دانشکده هنرهای زیبا حتی فستیوال کن را تحت تاثیر قرار داد. کن تعطیل شد و ژان لوک گودار و تروفو با ترک سالن و اعلام همبستگی با جنبش اعتصاب ملی، روح تازهای به کالبد جنبش دمیدند.
اوج و سرانجام شکست...
در هفته بعد بسیاری از کارخانههای فرانسه از جمله رنو، سود آویای شن، کلئون، لو مونس، فلینز و... دست به اعتصاب زدند.
در شامگاه هجدهم ماه می دانشجویان با حرکت به سمت کارخانه لینکورت از اعتصاب آنان و سرپیچی کارگران از دستور اتحادیه ها -که تحت نفوذ حزب کمونیست بودند - استقبال کردند.
لیون،پاریس و منطقه صنعتی نورماندی تقریباً به طور کلی تعطیل بودند. راه آهن و صنعت حمل و نقل دست از کار کشید. حتی گویندگان شبکه رسمی تلویزیون فرانسه نیز به جنبش پیوسته بودند. اکنون دوگل بیدار شده بود.
در ۲۲ می نیز کارگران فرودگاهی و معلمان دست از کار کشیدند و اعتصاب سراسر فرانسه را در نوردید.
دوگل هراسان از ادامه نا آرامیها در ۲۴ می بر صفحه تلویزیون ظاهر شد و در نطقی اعلام کرد: «از این پس مردم مشارکت بیشتری در اداره کشو خواهند داشت و نتایج آن شامل حال همگان خواهد شد.» او خواستار برپایی «همهپرسی برای آشتی ملی» شد.
حال آنکه در همان روز تظاهرکنندگان به سمت باستیل میرفتند. گویی هیچ شهروندی در خانه نبود که صدای دوگل را شنیده باشد.
با افزایش شمار معترضان و اشغال اماکن دولتی و وزارتخانهها، دولت دوگل سرانجام در تاریخ ۲۷ ماه می، با پرداخت ۳۵ درصد افزایش حقوق کارگران موافقت کرد.
اتحادیههای صنفی با دوگل به توافق رسیده بودند و تظاهراتی را با ۵۰۰۰ هوادارشان در دفاع از «دولت مردمی» به راه انداختند.
دوگل نیز با یک هواپیمای نظامی به فرودگاه «سنت دیسی یر» رفت و با سران ارتش برای سرکوب دانشجویان پس از کنارهگیری کارگران از جنبش، به توافق رسید.
دوگل برای دومین بار در روز سیام ماه می بر تصویر تلویزیون ظاهر شد و اعلام کرد که «همه پرسی منتفی است و تا ۴۰ روز دیگر انتخابات برگزار خواهد شد.»
او لحنش را تغییر داده بود و گفت: «سرخها و آنارشیستها مردم را از زندگی سالم محروم کردهاند و نمیگذارند که دانشجویان درس بخوانند و کار گران، کار کنند.»
در فردای آن روز، این تنها دانشجویان و جمعی از شهروندان امیدوار به انقلاب بودند که در خیابان باقی مانده بودند. کارگران به کارخانه برمیگشتند و به افزایش حقوق فکر میکردند. سوربن بازگشایی شده بود. جنبش شکست خورده بود و پیروزی را از دهاناش ربوده بودند. نبرد در سن ژرمن پایان یافته بود.
|
نظرهای خوانندگان
زیبا بود
-- کیمیا ، May 7, 2008شباهت هایی با ماجرای 23 تیر خودمون داره
-- بدون نام ، May 7, 2008