خانه > گزارش ويژه > گفتگو > میخواهم ایران متفاوتی را به دنیا نشان دهم | |||
میخواهم ایران متفاوتی را به دنیا نشان دهمسمیه مومنیریکاردو زیپولی را در مراسم افتتاحیه نمایشگاهش در موزه هنرهای معاصر تهران دیدم. قرار بود فردای همان روز به ایتالیا برگردد پس قرار یک مصاحبه ایمیلی را با هم گذاشتیم. زیپولی، مرد بلند قامت ایتالیایی، که میگویند طبیعت ایران را بهتر از خیلی از ما ایرانیها میشناسد و ادبیات کلاسیکمان را هم، به خوبی به زبان ما حرف میزند و آنرا تدریس می کند. زیپولی متولد ۱۹۵۲ در شهر پراتو ایتالیا است. او عکاسی را از سال ۱۹۷۲ آغاز کرده و مدرس زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه کافوسکاری در شهر ونیز است. آثار ادبی و تحقیقی او بیشتر بر مسایل تاریخی و سبکشناسی در حوزه ادبیات فارسی متمرکز است و در بخش ترجمه با توجه ویژهای به شاعران سبک هندی به ویژه بیدل دهلوی فعالیتهای زیادی انجام داده است. کیارستمی در مقدمه کتاب ونیز در پنجرهها، کتاب عکسهای زیپولی، نوشته است: «ریکاردو زیپولی را با عکسهایش از ایران شناختم. بدون شک نگاه من به طبیعت ایران متاثر از عکسهای ریکاردو زیپولی است. وقتی هم که دوربینش ونیز را نشانه میگیرد انگار قلب مرا نشانه گرفته با انعکاسهای جادویی واقعیت در فضاهایی سرشار از شعر و گرافیک حس و هندسه که ونیز قدیم را از ونیز امروز عبور میدهد.»
اولین بار که به ایران آمدید به چه منظور و قصدی بود؟ اولین دیدارم از ایران در سال 1972 بود. آنزمان دانشجوی زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه ونیز بودم. به ایران رفتم برای دیدن کشوری که دانشجوی زبان و ادبیاتش بودم. در سال 1974 در بورس تحصيلی يك ساله در ايران وارد دانشگاه تهران شدم و نزد استادانی چون «منوچهر ستوده» و «خطيب رهبر» در زمينه زبان وادبيات فارسی تحصيل كردم و بعد از آن به ايتاليا بازگشتم و در دانشگاه ونيز به عنوان استاد گروه ادبيات فارسی استخدام شدم و هماكنون نيز در اين دانشگاه زبان فارسی تدريس میكنم. به کجاهای ایران سفر کردید و چطور به فکر عکاسی از ایران و طبیعت ایران افتادید؟ به همه جای کشور سفر کردم. از شمال گرفته تا جنوب و از غرب تا شرق. حتی روستاهای بسیار دور و بسیار کوچک را هم دیدم. از همان اولین مسافرتم به ایران از زیبایی خاص و بدیع مناظر و طبیعت ایران متحیر شده بودم. دوست داشتم و می خواستم که این زیباییها را به همه مردم جهان نشان دهم و از زمانی که استاد زبان فارسی در دانشگاه شدهام، همواره دانشجویانم را به دیدار ایران ترغیب میکنم. علاوه بر کتابهایتان، امکان دیدن این عکسها در اینترنت هم وجود دارد؟ برای دیدن آنها میتوانید به وب سایت شخصیام مراجعه کنید. در این وب سایت 595 عکس از ایران را که حاصل 36 سال فعالیتم در این زمینه است در این وب سایت قرار دادهام.
آیا ایرانیها، رسومهاشان، سیاستشان، اقتصادشان و فرهنگشان هم به همان اندازه طبیعت ایران برایتان جالب توجه است؟ به عنوان یک نتیجه منطقی از رشتهای که تدریس میکنم (من در دانشگاه ونیز فارسی تدریس می کنم) به طور کلی و ویژه بیش از هر چیز به ادبیات کلاسیک ایرانی علاقمندم و نه سیاست و اقتصاد آن. به عقیده من ادبیات ایران یکی از زیباترین و مهم ترینها در جهان است. فکر می کنید هنر عکاسی ایران چه جایگاهی در دنیا دارد و به اعتقاد شما، علاوه بر بحثهای تکنیکی عکاسی، هنرمندان عکاس ایرانی از جهت دیدگاه و نگاه به دنیای اطرافشان و انتخاب سوژهها چگونه هستند؟ عکاسی ایران را تا چه اندازه میشناسید؟ با کدام یکی از هنرمندان ایرانی در ارتباط هستید؟ تقریبا عکاسی معاصر ایران را به خوبی میشناسم. اخیرا یک نمایشگاه بسیار موفق را در ایتالیا ترتیب داده ام (در ونیز) با عنوان ایران: مردم، جادهها و مناظر، که با نمایش آثار 57 هنرمند عکاس معاصر ایرانی برگزار شده است. این باعث افتخار و خوشنودی من است که یکی از دوستان عباس کیارستمی باشم. احساس نزدیکی بسیاری به فعالیتهای هنری او میکنم، فیلمها، عکسها، شعرهایش را و او را یکی از اساتید خودم میدانم. ضمن اینکه دو تا از کتاب های شعر او را به ایتالیایی ترجمه کردهام.
عکاسی معاصر ایران یکی از مهمترین عکاسیهای امروز دنیاست. به خوبی میدانم که عکاسان ایرانی در آثارشان ایران را به تصور میکشند و باید بگویم که بعضی از آنها دقیقا آنچیزی را که من از ایران دوست دارم با آثارشان توصیف میکنند، یک ایران زیبا، قوی و حقیقی. آنها برای یافتن یک منظر و چهره جهانشمول و همه گیر، طبیعت ویژه، مناظر زیبا و مردم ایران را در عکسهایشان به تسخیر در میآورند و توصیف میکنند.
عکاسی را ترجیح میدهید یا ادبیات را؟ در حال حاضربا عکاسی خیلی بیشتر درگیر هستم تا ادبیات. اما گفتن این غیر ممکن است که یکی از اینها را از آن دیگری بیشتر دوست دارم. گاهی دوست دارم شعر بخوانم و ترجمه شان کنم و گاهی ترجیح میدهم سفر کنم و عکس بگیرم. در هر کدام از آنها هر دوی این فعالیتها ارتباط نزدیکی دارند: من تعدادی کتاب عکس از مناظر و چشم اندازهای ایران منتشر کردهام که شعرهای شاعران ایرانی در کنار این عکسها نوشته شدهاند. مثلا کتاب «تا شقایق هست» انتشارات زرین و سیمین سال 2005، جایی که عکسهایم با شعرهای سهراب سپهری در آن چاپ شده است. احیانا شعر هم میگویید؟ شعر را دوست دارم اما شعر نمیگویم.
به عنوان یک استاد دانشگاه در ایتالیا که زبان فارسی تدریس میکند، استقبال ایتالیاییها از ایران فرهنگ و هنر ایران چگونه است؟ مردم ایتالیا ایران را دوست دارند. اما ایران را به خوبی نمیشناسند. متاسفانه رسانههای ارتباط جمعی در غرب تنها روی وجهههای سیاسی ایران تمرکز میکنند و بخشهای فرهنگ و طبیعت آنرا نادیده میگیرند. با عکسها و ترجمههایم تلاش کردهام مردم بیشتری را تا جایی که امکان دارد با برخی از وجوه طبیعت و فرهنگ زیبای ایران آشنا کنم. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
بسیار خواندنی و دلچسب بود. ممنون.
-- آذین ، Apr 7, 2008magar inke kharejia az iran vejhe motefaveti erae dahand va iran ra haman tor ke hast be mardome donya neshan dahand .agar na ma ironia ke faghat baladim ba tishe be rishe in khak bezanim
-- ارین ، Apr 9, 2008