تاریخ انتشار: ۱۷ فروردین ۱۳۸۷ • چاپ کنید    
نامه‌ی رییس اتحادیه ناشران به وزیر ارشاد، در گفت و گو با سه ناشر:

مشکل‌، هم سانسور است، هم آشفتگی

مریم محمدی

سانسور‌ و ممیزی کتابها در ایران شاید سابقه‌ای برابر با صنعت نشر دارد. به بهانه‌ی انتشار نامه‌‌ی سرگشاده‌ای از سوی رییس اتحادیه ناشران ایران، آقای کیائیان، خطاب به آقای صفارهرندی وزیر ارشاد، گفت‌وگوهایی کرده‌ام با برخی از ناشران در ایران.

از آقای باقرزاده مدیر انتشارات توس می‌پرسم با توجه به نامه‌ای که آقای کیاییان رییس اتحادیه ناشران نوشته و در آن از دشواری گرفتن مجوز برای چاپ و نشر کتابها شکایت کرده‌اند‌، وضعیت شما در انتشارات توس در این مورد، میزان درگیری شما بر سر گرفتن مجوز از وزارت ارشاد چطور است‌؟

Download it Here!

خب البته همه ناشران این مشکل را کم و بیش دارند دیگر. بسته به موضوع کتاب هست. خب بیشتر روی بعضی کتابها، ادبیات و یا رمان و موضوعات سیاسی حساس هستند. البته من چنین کتابی آنجا ندارم، به‌جز یکی دوتا...

می‌توانیم بگوییم انتشارات توس،‌این مشکل را با وزارت ارشاد نداشته؟

ما البته هیچ‌گاه با سیاست و عملکرد ارشاد موافق نیستیم. چون وقتی برای همکارهای ما مشکلی هست، در واقع برای ما هم هست. حالا ممکن است امروز این مشکل را من نداشته باشم، اما فردا داشته باشم. بسته به کتابهایی‌ست که من دارم. اصولاً نشر، بسیار وضع آشفته‌ای پیدا کرده است، متاسفانه.

چندی پیش با خانم لاهیجی که صحبت می‌کردم‌، ایشان خیلی کتاب منتظر اجازه داشتند. ولی معتقد بودند که بعضی وقتها سلیقه‌ای است. می‌گفتند که کتابی را نویسنده‌ای به ما داد، ما هم دادیم ارشاد و تایید نشد. نویسنده کتاب را برد به انتشارات دیگری، و آنها بدون مشکل چاپ کردند.

خب، بله. من هم خیلی از این کتابها داشتم. آقای ماشاالله آجودانی چندی سال پیش کتابی برای من فرستاد. من فرستادم برای مجوز، بعد از هشت‌­ نه ماه معطلی به من مجوز ندادند. ولی یک ناشر دیگر مجوز گرفت و...

مطلب زیاد هست. مثل گذشته است دیگر، هیچ فرقی نکرده. عده‌ای از نویسنده‌ها و ناشرها در لیستی هستند که روی آنها بیشتر مکث می‌کنند.

***

در همین‌باره با خانم فرخنده‌ی حاجی‌زاده نویسنده و شاعر، و مسوول انتشارات «ویستار» و مدیر و سردبیر مجلات «بایا» و «قال و مقال» گفت و گو کردم.

خانم حاجی‌زاده، در نامه‌ی آقای حسن کیاییان، رییس اتحادیه ناشران آمده است که در این سه سالی که مسوولیت وزارت ارشاد با آقای صفارهرندی بوده، وضعیت نشر در ایران‌، از همیشه بدتر شده است. شما هم همین نظر را دارید؟

کاملاً. چون آقای کیاییان حتماً خیلی حوصله کرد‌ه‌اند که امروز دارند این صحبت را می‌کنند. ولی واقعیت قضیه این است که ما همیشه با مساله‌ی سانسور روبه‌رو بودیم، ولی در این سه سال واقعاً دیگر "کار جنون ما به تماشا کشیده است" یعنی هیچ‌جور، دیگر قابل تحمل نیست.

اینقدر عرصه تنگ شده بر ناشرین مستقل، من تکرار می‌کنم «‌ناشرین مستقل»‌، چون متاسفانه بسیاری از دوستان ما ممکن است حتا به ظاهر ژست اپوزیسیون بگیرند، ولی در موقع لزوم دست‌شان توی دست ارشاد است و خودشان راهنما و خط و خطوط دهنده‌اند متاسفانه.

این تناقض همیشه دیده شده است در حوزه‌ی نشر که آدم می‌بیند کتابی در شرایط مساوی از کسی درمی‌آید، ولی کتاب دیگری تمام کارهایش انجام می‌شود، در آخرین لحظه دستور خمیر می‌گیرد.

یا در مورد نشریات! آدم می‌بیند که وقتی دیگر هیچ موردی پیدا نمی‌کنند، ـ یعنی شاید به نظرتان عجیب باشد ـ من‌باب نمونه مجله‌ای مثل «بایا» که خود من سردبیر و مدیرمسوولش هستم، خودشان با جسارت اعلام کردند به دلیل بالابودن سطح کیفی‌اش ورودش را به کتابخانه‌های عمومی منع می‌کنیم. یعنی به نظر من دیگر چیزی برای گفتن نمی‌ماند. و اینکه دیگر آقای کیاییان نامه‌ی سرگشاده نوشته، دیگر واقعاً صبرش تمام شده است.

خانم حاجی‌زاده، قبل از شما با آقای باقرزاده، مسوول انتشارات توس صحبت می‌کردم. ایشان خودشان البته مشکلات زیادی نداشتند، ولی معتقد بودند که علاوه بر سانسور که در مورد بسیاری ناشران هست، برخورد گزینه‌ای هم وجود دارد. مطلبی که چندی پیش خانم لاهیجی هم در گفت‌وگو با ما گفتند.

به نظر من بیشتر از این‌که حتا یک خط و خطوط مشخص یا یک خط قرمزهای روشن داشته باشیم، به‌غیر از موارد خاص، بیشتر من فکرمی‌کنم مناسبات عمل می‌کند. مثل همه سازمانهای دیگرمان.

یعنی من فکر می‌کنم بیشتر تابع مناسبات هستیم. بیشتر نام ناشر، بیشتر نام نویسنده مهم است. البته حوزه‌ی شعر و قصه و رمان و اینها قضیه‌اش فرق می‌کند، همه جا مورد ظلم است.

این هم که آقای باقرزاده می‌گویند که خودشان کمتر مشکل دارند، کتابهای آقای باقرزاده کتابهای خوبی هستند و منظورم این نیست که کیفیت کتابهای ایشان پایین است، اما چون عمدتاً بیشتر کارهایشان تحقیقی است، یا فرض کنید دیگر کتاب ناصر خسرو وقتی که دارد چاپ می‌شود، چون بارها و بارها چاپ شده است، دیگر موردی ندارد.

ولی کسانی که در حوزه‌ی ادبیات خلاق کار می‌کنند، واقعاً توی این سالها بیچاره شده‌اند. به انفعال کشیده شده‌اند دیگر، یا به نحوی از کار کناره گرفتند یا واقعاً تصمیم گرفتند... چون تمام مدتی که شما پای‌تان را در وزارت ارشاد می‌گذارید، یعنی پروسه‌ی کتاب را طی می‌کنید، از اول تا آخر گردن‌ کج‌کردن است، از اول تا آخر گدایی‌ست. یعنی تمام مدت شما باید هزینه کنید و التماس کنید. خب آدم یک‌جایی خسته می‌شود، یک‌جایی می‌برد دیگر. می‌گوید، برای چی؟

خانم حاجی‌زاده در نامه‌ی آقای کیاییان پیشنهاد شده است که سه نفر با اختیار تام از جانب وزارت ارشاد طرف برخورد با ناشران باشند. حضور این سه نفر که از جانب ارشاد تعیین شده‌اند، چه کمکی می‌تواند بکند‌؟

واقعا یک آدم بی‌تجربه را وقتی می‌گذارند، یک بچه‌ی نوزده ساله آنجا می‌نشیند، بی‌آنکه هیچ نگاه دقیقی به ادبیات داشته باشد، بی‌آنکه هیچ اشرافی به ماجرا داشته باشد، خب آقای کیائیان می‌گویند سه‌تا آدم را بگذارید، ما با این سه‌تا آدم طرف باشیم.

این سه‌تا آدم یا آگاهی دارند، یا به‌هر حال وقتی مدام کارشان این باشد، به‌تجربه درمی‌یابند. تا اینکه هر روز که ما می‌رویم به ارشاد، این به آن پاس بدهد، و آن به این پاس بدهد. یعنی شما چون این مساله را تجربه نکرده‌اید، نمی‌توانید میزان عصبانیت ما را بدانید که ما واقعاً از میزی به میز دیگری پرتاب می‌شویم، از اتاقی به اتاق دیگر پاس داده می‌شویم، جوابهای سربالا می‌شنویم و نهایتاً عصبی و تحقیرشده از آن فضا می‌آییم بیرون.

گاه چون ما عصبی می‌شویم، با آن آدمی که هیچ گناهی ندارد برخورد عصبی می‌کنیم. با آدمی که جز ناآگاهی‌اش گناهی ندارد. چون نه این کارش هست، نه در شرایط سنی‌اش هست، نه تجربه‌ی این کار را دارد و نه هیچ دوره‌ای برای این کار دیده و نه حتا به او گفتند که تو این کار را بکن. یعنی کاملاً سلیقه‌ای عمل می‌شود.

شما گاه می‌بینید یک کتاب به‌خاطر یک کلمه سالها در ارشاد می‌ماند، در حالی‌که کتاب دیگری می‌آید بیرون ـ البته ما خوشحال می‌شویم هر کتابی منشر شود ـ گاه کتابهایی هم می‌آید بیرون و مجوز می‌گیرد، که ما را متعجب می‌کند. کتابهای خیلی خوبی‌اند و ما خوشحال می‌شویم بیرون آمده‌اند.

منظور آقای کیائیان که می‌گویند سه نفر را بگذاریم، این است که این سه نفر خط و خطوط روشن و مشخصی داشته باشند و یا اینکه با سه نفر شما می‌توانید بروید مذاکره بکنید. ولی وقتی شما نمی‌توانید راه به جایی ببرید، هرجا می‌روید می‌بینید هیچکس پاسخگو نیست. این می‌گوید به آقای فلانی، آن می‌گوید به خانم فلانی، این می‌گوید تقصیر من نیست، آن می‌گوید بخدا من بی‌گناهم. این تشتت است.

می‌خواهم بگویم کل قضیه که نگران کننده است و به انفعال می‌کشد جای خود، ولی این بی‌سروسامانی بیشتر آزاردهنده است.

اطلاع شما از انتشارات در شهرستانها چطور است؟

خیلی زیاد مطلع نیستم. ولی آنجا هم دقیقاً سلیقه‌ای است. بستگی دارد حالا به مدیر کل ارشاد آن منطقه یا حتا بررس آنجا.

***

با آقای اسد بهرنگی، مدیر انتشارات بهرنگی در تبریز در این مورد صحبت می‌کنم:

راستش درتبریز نسبتاً بد نیست، خوب است. نسبت به تهران خوب است. مثلاً در مورد کتابهایی که ما چاپ می‌کنیم تاکنون حرفی نزده‌اند.

در سال گذشته یا در این سه سال گذشته کتابهای شما که می‌رفت، همه چاپ می‌شد؟

بله، مشکلی نداشتند و همه چاپ شده‌ است. راستش تا به‌حال ما با مشکلی روبه‌رو نشده‌ایم خوشبختانه. مهم تهران است. شهرستانها زیاد مهم نیستند. چون در شهرستان‌ها همیشه کم کتاب منتشر می‌کنند.

شما در چاپ کتابهای به زبان ترکی مشکلی نداشتید؟

نه، نداشتیم. تصادفاً دو سه ‌تا کتاب تازگی‌ها چاپ کردیم که به ما مجوز دادند. ترکی هم چاپ کردیم، فارسی هم چاپ کردیم. مثلاً ما بیشتر کتابهای صمد بهرنگی را چاپ می‌کنیم که مشکلی نداشت. «‌کلیات واحد» را چاپ کردیم، کتابهای دیگر ترکی را هم چاپ کردیم، مثلاً «پاره‌پاره‌های» صمد را چاپ کردیم، اجازه دادند.

تمام کتابهای صمد بهرنگی الان اجازه‌ی چاپ دارند؟

بله. اینجا در تبریز مشکلی نیست. تصادفاً حالا تازه کتابی منتشر کرده‌ایم با عنوان «آذربایجان نقل‌لری*» به زبان ترکی که باز مشکلی نداشتیم.

  • قصه‌های اذربایجان


انتقاد ناشران ایرانی از وضعیت مجوز نشر

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

بابا كي راست ميگه؟

-- بدون نام ، Apr 6, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)