خانه > گزارش ويژه > انتخابات ۸۶ > نباید برای گرفتن قدرت بیش از حد احساس تکلیف کرد | |||
نباید برای گرفتن قدرت بیش از حد احساس تکلیف کردرضا شوقیبا نزدیک شدن موعد انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی چهره های سیاسی ایران آخرین سخنان و تحلیل های خود از شرائط موجود را در وبلاگ هایشان می نویسند.
مصطفی معین، نامزد اصلاح طلبان در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در وبلاگش در یادداشتی با عنوان " اخلاق و انتخابات" می نویسد آرمان انقلاب اسلامی تغییر ارزش ها بوده است. معین موفقیت انقلاب در دست یابی به این آرمان را به پرسش گرفته و می نویسد: "آرمان انقلابی که انگیزه و مضمون اسلامی داشته است قبل ازآنکه دگرگونی ساختارهای اقتصادی و سیاسی و جایگزینی فرد و یا نظام حکومتی باشد،ایجاد تحول درارزش های اخلاقی و اجتماعی بود. اکنون پس از بیست و نه سال از پیروزی انقلاب اسلامی ارزیابی شما ازنقش اخلاق درزندگی فردی و مناسبات اجتماعی ما چیست ؟! وضعیت اخلاق درفرهنگ عمومی، اخلاق در آموزش، اخلاق در رسانه ها، اخلاق در تجارت و اقتصاد، اخلاق درمدیریت، اخلاق درسیاست، و اینک "اخلاق درانتخابات!" راچگونه ارزیابی می کنید؟" معین با اشاره به منشور اخلاقی انتخابات و یک جانبه بودن آن می نویسد: "انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی درپیش روی ماست و شما نگرش استصوابی و مبتنی برسوءظن شورای نگهبان نسبت به مردم ونامزدهای انتخاباتی آنان، ساختار غیرشفاف، "پیچیده وچندلایه!"، انتخابات و رفتار غیر اخلاقی ماموران اجرائی و نظارتی را در رد و طرد افراد با اتهام بی دینی و با تحقیر و تحقیق محلی با چشمان باز وحیرت زده شاهد بودید! جالب اینکه همه اینها درسالی رخ می دهد که عنوان "اتحاد ملی و انسجام اسلامی" به آن داده شده است و جالب تر اینکه منشوری هم به عنوان اخلاق انتخاباتی تدوین شده که درآن یکطرفه برای مردم و نامزدهای انتخاباتی، و نه دولت و مسولان انتخابات، تکالیف و توصیه های اخلاقی وضع گردیده است! دراین "منشور اخلاقی انتخابات" به موضوعاتی چون حفظ حیثیت و کرامت انسانی افراد، حق تعیین سرنوشت، آزاد بودن و عادلانه بودن انتخابات، امانت بودن و حرمت رای مردم و پاسخگو بودن حاکمیت نسبت به آن، و اختیار انتخاب نمایندگان و عزل و نصب حاکمان به عنوان حقوق طبیعی و اساسی مردم هیچ اشاره ای نشده و نادیده گرفته شده است." معین در ادامه به نقد عملکرد اصلاح طلبان پرداخته و می گوید: "درهمین جا نقدی هم به جریان اصلاحات، احزاب وشخصیت های محوری آن دارم. ما تجربه انتخابات مجلس هفتم، دوره نهم ریاست جمهوری و سومین دوره شورای شهر را پشت سر داریم. آیا تکرارهمان شیوه های غیر قانونی وغیراخلاقی بهصورتی کامل تر و عریان تر در"دولت مهرورزی وعدالت گستری" در انتخابات مجلس هشتم قابل پیش بینی نبود؟ آیا بنظرشما مسوءلیت اصلی احزاب، تشکل ها و نخبگان سیاسی و اجتماعی حفظ خود است یا دفاع ازحقوق مردم و دادن معیار و آگاهی به جامعه؟ آیا نقدعلمی و بی طرفانه عملکرد ۸ ساله اصلاحات، تحلیل شرایط بحرانی ناشی ازحاکمیت نظامیان و مدعیان اصولگرائی و برپایه آن تدوین راهبردهائی برای عبور دادن کشور از مخاطرات کنونی شرط استمرار اصلاحات است و یا تکرار اشتباهات قبلی و انفعال و تسلیم به شرایط تحمیل شده؟ انفعال و تسلیم یعنی بازهم مانند گذشته بدون گذاشتن پیش شرط ویا ایجاد تضمینی برای پاسداری ازحقوق انتخاباتی مردم، دست برسینه و"سمعا" و طاعتا"، فقط تشویق به مشارکت و اعلام حضورکردن! و اینچنین حیثیت خود و نامزدهای انتخاباتی و حقوق مردم را در معرض هتک و توهین و اتهام قدرتمداران تمامیت خواه قراردادن! و در نهایت، آخرین امیدها به اصلاح امور کشور و پایگاه اجتماعی خود را از دست دادن! جان کلام اینکه: نه بیش از حد آنهم بدون توجه به حقوق ملت باید برای گرفتن قدرت احساس وظیفه و تکلیف کرد، نه از هر روشی هرچند غیر اخلاقی و غیر دموکراتیک برای رسیدن به هدف سود جست و نه تن به هر تحمیل وتحقیری داد! همانگونه که سوء مدیریت آقایان به آگاهی و تنبه بیشتر جامعه می انجامد، هرتصمیم و عمل سیاسی و اجتماعی ما نیز برای مخاطبانش که آحاد جامعه هستند پیام خواهد داشت، و حداقل انتظار آن است که اگر روشنگری، حمایت و آموزشی برای جامعه و نسل جوان نداریم، بدآموزی وگمراهی نیز نداشته باشیم! آموزش و یادگیری فرهنگ دموکراسی و حقوق بشر در همین مقاطع و موقعیت های حساس و سرنوشت سازست که تمرین می شود و بهتدریج شکل می گیرد. به این تمرین و یادگیری، هم احزاب و فعالان سیاسی- اجتماعی نیازدارند و هم توده مردم."
علی شکوری راد عضو جبهه مشارکت اسلامی در وبلاگش "گلجه" در یادداشتی که به نظر می رسد با دیدگاه معین درباره انتخابات سازگار نیست، می نویسد: "حضور تمام عیار ائتلاف اصلاح طلبان با محوریت آقای خاتمی در انتخابات مجلس هشتم علی رغم رد صلاحیت های گسترده، نقطه عطفی در تجربه سیاسی و انتخاباتی در کشور ماست و جدای از نتیجه انتخابات، بدست آوردن این تجربه سیاسی خود یک دستاورد و پیروزی است. این گفته و تحلیل که "اگر مردم ببینند رای شان در سرنوشت شان تاثیر ندارد در انتخابات شرکت نمی کنند" که از سوی اصلاح طلبان در قبال مانع تراشی های شورای نگهبان بر سر راه قانونگذاری مجلس ششم مطرح می شد اگرچه درست بود اما به تدریج و ناخودآگاه تبدیل به گفتمان "عدم شرکت" در انتخابات دومین دوره شوراهای اسلامی که آزادترین انتخابات بعد ازانتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی بود، شد که متاسفانه با اعلام تحریم آن انتخابات از سوی برخی گروههای سیاسی احساسی و نیز پا گرفتن حزب پادگانی تبدیل به نقطه آغاز شکست انتخاباتی اصلاح طلبان گردید." شکوری دیگر عواقب ناخوشایند این رویکرد را این طور بر می شمارد: "این گفتمان درکنار سایر عوامل در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ثمره دولت نهم را بهبار آورد که قریب سه سال است کام ملت را تلخ و کشور را دچار سیر قهقرایی و آینده را مبهم کرده است. اکنون بسیاری دریافته اند که عدم استفاده از حق رای در انتخابات - هرچند ناعادلانه باشد- در شرایط کنونی کشور پیام رسایی نداشته و می تواند بسیار خسارت بار باشد. از طرف دیگر عدم شرکت 14 میلیون نفر در انتخابات ریاست جمهوری گذشته حتی اگر همه را هم اعتراضی بدانیم هیچگونه کارکرد یا اثر گذاری مثبتی نداشته است. شکوری خواستار اعتماد به ائتلاف اصلاح طلبان شده و می نویسد: "با توجه به رد صلاحیت های گسترده و غیر رقابتی شدن انتخابات در بسیاری از حوزه های رای گیری البته از هم اکنون مشخص است که اصلاح طلبان نخواهند توانست اکثریت مجلس هشتم را تشکیل دهند. بنابراین در تهران باید اولویت را به نفس پیروزی در انتخابات داد و نباید در دادن رای به نامزد های فهرست اصلاح طلبان وسواس به خرج داده، به دنبال انتخاب اصلح بر اساس تشخیص فردی رفت بلکه باید به ائتلاف اصلاح طلبان اعتماد کرد و یکپارچه به فهرست آنها رای داد تا شانس پیروزی آن افزایش یابد. هر جای خالی در حق رای 30 نفره و یا هر گونه جایگزینی جز هدر دادن رای خود حاصلی نخواهد داشت و چنانچه کسی به هر دلیل از رای دادن به نامزدی از فهرست 30 نفره امتناع کند فرصتی برای مخالفان اصلاحات ایجاد خواهد کرد و اگر کسی را هم جایگزین کند فقط دل خود را خوش کرده است و شانسی برای انتخاب او ایجاد نمی شود. حال که با همه اعتراضات تصمیم به شرکت در انتخابات گرفته ایم، این تصمیم را با استفاده تمام عیار و موثر از حق رای خودمان کامل کنیم و یکپارچه به لیست 30 نفره ائتلاف اصلاح طلبان "یاران خاتمی" رای داده و امکان پیروزی را به هر میزان افزایش بدهیم."
سید حسین مرعشی، از چهره های نزدیک به هاشمی رفسنجانی و نماینده ادوار پنجم و ششم مجلس در وبلاگش در مطلبی با عنوان "انتخابات و واقعیتها" می نویسد که انتخابات یک قضاوت ملی است. او می نویسد: "حضور کم یا زیاد مردم در انتخابات امری گذرا خواهد بود. حال آنکه نتیجه انتخابات برای حداقل یک دوره چهار ساله و به احتمال عقلائی بیش از چهار سال در همه شئونات زندگی تمامی کسانی که رای خواهند داد یا نخواهند داد اثر خواهد گذاشت.امروز کشور ما با مسائل مهم و پیچیدهای در عرصه داخلی و خارجی مواجه است. نتیجه انتخابات که سندی به نام مجلس هشتم خواهد بود اثر واقعی و تعیین کنندهای در حل و فصل مشکلات یا خدای ناکرده پیچیدهتر شدن اوضاع خواهد داشت." رئیس ستاد ائتلاف اصلاح طلبان پس از ذکر برخی از مشکلات کنونی کشور این گونه ادامه می دهد: "باید باور کنیم که جمعه آینده انتخاباتی در پیش است و نتیجه این انتخابات حاکمیت این یا آن جناح برای چهارسال بر مقدرات کشور خواهد بود و این در حالی است که تفاوت معنی داری بین جناحهای رقیب وجود دارد. اگر موضوع ساماندهی به اقتصاد ایران و در گام نخست مهارگرانی و ایجاد رونق اقتصادی اهمیت دارد که دارد و نیز چنانچه تدبیر سیاست خارجی برای حفظ منافع ملی ایران دارای ارزش فراوان است باید با مطالعه در سوابق و کارکردهای جناحهای گوناگون و برنامهها و اولویتهای آنان آگاهانه دست به انتخاب زد. باید پذیرفت که با همه محدودیتها در بخشها امکان انتخاب نسبی وجود دارد. افراد مسوول، عاقل و هوشمند به نسبیت در انتخابات توجه کرده و خوب میدانند که هزینه انتخاب کردن از هزینه انتخاب نکردن خیلی کمتر است. من معتقدم بخشی از مشکلات امروز نتیجه انتخاب نکردن یا بد انتخاب کردن دیروز است. آیا نمیتوان با یک رای قاطع ملی حریف مشکلات شد؟" حسین مرعشی در بخشی دیگر از وبلاگش مشروح سخنانش در دومین سمینار «دموکراسی در بستر دین رحمانی» که چندی پیش با رویکرد ویژه به انتخابات در دانشکده فنی تهران، با حضور او و مهدی کوچک زاده، نماینده مجلس برگزار شده بود را آورده است.او در باره انتخابات گفته است: "هدف انتخابات اگر اداره درست کشور باشد، هر قدر درجه آزادی و رقابت بیشتر باشد، حتی اگر ضایعاتی هم در کوتاهمدت ایجاد شود، ولی در درازمدت همه نفع میبرند. مردم درباره موضوعات مختلف از جمله تورم قضاوت درستی میکنند. جریان منتسب به بنده یا آقای کوچک زاده وقتی در منظر قضاوت آزاد مردم قرار می گیرند، شش دانگ حواسشان را جمع می کنند که نکند به گونهای عمل کنند که مردم در انتخابات بعدی به آنها «نه» بگویند. «نه» مردم یعنی «نه» به سیاستهای جریانهای سیاسی." او تاکید کرده است: "گزینشهای این دوره سختترین گزینشهای دوران پس از حاکمیت نظام جمهوری اسلامی است." وی گفته است:" بسیاری از انسانهای متعهد و توانمند که به درد مجلس میخورند، نه این دوره و نه در هیچ دورهای به دلیل گزینشهای بیش از حد سخت گیرانه و بی ارتباط با موضوع، خود را در معرض گزینش و برخی برخوردها قرار ندادهاند." رییس ستاد ائتلاف اصلاح طلبان تهران مراجع چهارگانه تعیین صلاحیت را مورد پذیرش دانسته و از کوچکزاده پرسیده است: " آیا بازرس یا ناظر شورای نگهبان اجازه دارد نظر کاندیداها درباره سخنان رییسجمهور در دانشگاه کلمبیا را جویا شود؟ معتقدم اگر دغدغه «سلامت» انتخابات بیش از حد حساسیتبرانگیز شود، افراد با کفایت خود را کاندیدا نمیکنند." او افزوده است: "قصد جسارت به شورای نگهبان را ندارم. شهادت میدهم شورای نگهبان از جناح اصولگرای مجلس هفتم کاندیداهایی را به حق ردصلاحیت کرده است، ولی در مقابل دو سوم کاندیداهایمان که انسانهای لایقی هستند به بهانههای کوچکی ردصلاحیت شدهاند." مرعشی خطاب به کوچکزاده گفته است: "هر قدر سختگیری می کنید، بر تشکیل احزاب سخت گیری کنید. مطمئنا جمهوری اسلامی حداکثر تا 10 سال آینده به این جمع بندی میرسد که احزاب ریشه دار تشکیل دهد؛ همانگونه که پس از گذشت دو دهه از پیروزی انقلاب به این نتیجه رسیدهایم که بانکهای خصوصی تشکیل دهیم. پذیرش این قبیل موضوعات جبر زمانه است و افراد به تدریج نظرات کارشناسی را می پذیرند. با تکیه بر نظرات کارشناسیام به شما قول می دهم که دیر یا زود احزاب تعیینکننده سلامت و کفایت کاندیداها میشوند. اجازه دهید دعوا و بگو مگوها داخل احزاب انجام شود تا نظام به واسطه برخی برخوردهای تلخ زیر سوال نرود."
حجة الاسلام داود فیرحی که دارای دکترای رشته علوم سیاسی نیز هست در وبلاگش در مطلبی با عنوان "وکالت و وکلای ملت" به بررسی مسئله وکالت از نظر فقهی پرداخته است.او در مقدمه بحثش می نویسد: "در ادبیات سیاسی یکصد سال اخیر ایران، «نمایندگی مجلس» را با عنوان «وکالت» می شناسند. نماینده را وکیل و نمایندگان مجلس را وکلای ملت می نامند. شاید این تعبیر از نماینده مجلس یه وکیل ملت راهی است برای «ترجمه این امر جدید به زبان سنّت» و، لاجرم، تلاشی برای آشنا نمودن این پدیده جدید و نا آشنا در میدان سیاسی ایران معاصر. اما این ترجمه و تعبیر، بلافاصله، پرسش های مهمی می آفریند. آیا نماینده مجلس، همان وکیل به معنای مصطلح در سنت و ادبیات فقه اسلامی است؟ آیا نمایندگی همان وکالت است؟ یا اینکه وکالت در سنّت فقاهتی ما تفاوت جوهری با مفهوم نمایندگی در دولت جدید در ایران معاصر دارد؟ آیا نمایندگی امر جدید و ترجمه ناپذیر است؟ آیا بدون ترجمه و فهم وارد زندگی سیاسی ما شده است؟ تأمل در تاریخ اندیشه مذهبی- سیاسی نشان می دهد که نوعی «اجماع مرکب» در باره مفهوم نمایندگی و تعبیر و ترجمه آن به وکالت وجود دارد. واژه وکلای ملت واژه ای مأنوس و مکرر شده است. لیکن این تکرار به چه معنی است؟ آیا چنان است که از سر آگاهی «عادی شده» است؟ یا آنکه تکرار مکرر آن، معنی و محتوایش را در سایه قرار داده و «به حوزه مفاهیم نااندیشیده» در بازار سیاست روز ایران رانده است؟ متأسفانه پاسخ این پرسش آخری مثبت می نماید. زیرا هنوز در حوزه عمومی ما حتی باب گفتگو در باره مفهوم و موضوع وکالت و شرایط شرعی وکیل گشوده نشده؛ سنجش نسبت وکالت شرعی با نمایندگی مجلس، هنوز در پرده غفلت افکنده شده است." فیرحی در ادامه به تعریف وکالت از دید فقها می پردازد: فقیهان شیعه وکالت را «جانشینی در تصرف؛الأستنابة فی التصرف» دانسته اند. در فقه اسلامی توصیه شده است که مردم، بهویژه افراد متشخص و صاحب مروّت درباره پیگیری حقوق شان وکیل بگیرند و خود مستقیما ًوارد مناقشات نباشند. بدین سان، وکالت نوعی نیابت است که البته احکام و ارکان ویژه ای دارد." فیرحی سپس برخی از مختصات مهم وکالت، شرایط موکل و وکیل را بر می شمارد. او در مورد شرائط وکیل می نویسد: "مهمترین شرط وکیل بلوغ و عقل است. مجنون و ناهوشیار و و کودک نمی توانند وکیل شوند. و کسی از فقیهان عدالت یا احراز عدالت را از شرایط وکالت ندانسته اند. ظاهراً جنسیت نیز در امر وکالت - بجز در مواد خاص - لحاظ نشده است. زنان هم می توانند در همه مواردی که زن می تواند استنابة داشته باشد وکیل شود." فیرحی پس از ذکر بقیه احکام وکالت می نویسد: "اشارات اجمالی فوق نشان می دهد که ادبیات فقهی ما تصویر روشنی از جزئیات امر وکالت دارد. و اگر نمایندگان مجلس یا وکلای ملت، وکیل به معنای فقه اسلامی هستند،در این صورت، آیا نباید چند و چون وکالت مجلس، مکانیسم انتخاب نمایندگان و به طور کلی نظام انتخابات در جمهوری اسلامی ایران به محک سنت فقهی هم سنجیده شود؟ اگر فرض شود که «بازگشت به فقه» از ارکان نظام جمهوری اسلامی است، و در این راستا روایت فقیهان موسس شیعه اهمیت دارد، این پرسش نیز اهمیت خواهد داشت که دیدگاه فقهی در باب ساز و کار وکالت و شرایط شرعی وکیل چیست؟ وکلای ملت چه شرایط شرعی باید داشته باشند ؟ نظام انتخابات مجلس شورای اسلامی چه نسبتی با فقه دارد؟ فقه شیعه بلوغ و عقل را دو شرط اصلی وکیل می داند. البته توصیه می کند که موکلین شایسته است به توانمندی و آگاهی وکلا به جوانب موضوع وکالت نیز توجه نمایند. بدین سان، رضایت و تشخیص و اعتماد موکلین نسبت به وکیل در کنار شروط اصلی و ترجیحی فوق، بنیاد وکالت شرعی را تشکیل می دهند. فقه شیعه، بی آنکه شرط افزوده دیگری هم لحاظ نماید تنها در یک مورد، آن هم احراز شرایط بینه (شهود) را، در صورت اختلاف وکیل و موکل در خصوص اثبات وکالت یا عزل وکیل، به عهده حاکم نهاده است. یعنی تنها موردی که علاوه بر وکیل و موکل، عنصر سومی نیز به عنوان عنصر نظارتی/حکومتی وارد قرار داد وکالت می شود." خانم معصومه ابتکار در وبلاگ "ابتکار سبز" در مطلبی با عنوان"حاشیه های انتخاباتی" از یکی از نامزدهای انتخاباتی اصلاح طلبان این گونه یاد می کند: "ملاقاتی با یکی دیگر از کاندیدهای اصلاح طلبان داشتم. علیرضا رحیمی چهره ای آشنا برای نسل ماست؛ همانی که صورت مصمم و جملات پرصلابتش در زندان های عراق و در دوران اسارت در حالی که پسرکی 16- 15 بود بارها و بارها از تلویزیون پخش شد. او حالا پس از تکمیل تحصیلاتش در انگلیس در رشته حقوق آی تی که رشته ای جدید و جالب است وارد عرصه انتخابات شده است. البته بعد از دو بار رد صلاحیت شدن، دوستان نتوانستند در مقابل سوابق ایثارگری ها و مقاومت هایش تاب بیاورند و به تایید صلاحیتش تن دادند. حالا آقای علیرضا رحیمی جزو کاندیداهای اصلاح طلبان و در لیست یاران خاتمی است. در خاتمه جلسه برایش از درخت کاری هایم در دوران انتخابات شوراها گفتم و او هم به خاطراتی از زندگی پر فراز و نشیبش اشاره کرد." محمد جاوید در وبلاگ "کازرون نیوز" در پستی به اسم"عملکرد متولیان انتخابات مجلس هشتم از زبان شعر" شعر جالبی را به این شرح آورده است: "تا شقایــق هست ما رد می کنیم تا سر کاریم بایــــد کار کرد چون که تأییدیم باید جار زد |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
دستکم آقای معين را که من می شناسم تا کنون چندين بار ضديت خود را با فردوسی اعلام داشته است. من در اينجا تنها به همين اشاره خواهم کرد که بدون فردوسی ايران معنی ديگری دارد. شايد اگر فردوسی را از ايرا منها کنيم ايران هم در درجه ی مصر سقوط خواهد کرد. يعنی راديو ايران نبايد بگويد اينجا ايران است راديو تهران! بلکه بايد بگويد: هنا ايران المملته العربيه و الفلان. بنا بر اين معين که شاخص اصلاحطلبان است و رييس جمهور بدشانسان اين چنين است شما حالا فکر عمامه داران و غير مدعيانشان را بکنيد. مردم دوباره گول نخوريد.
-- بدون نام ، Mar 13, 2008