تاریخ انتشار: ۵ اسفند ۱۳۸۶ • چاپ کنید    
وبلاگستان انتخابات

نقش مجالس پیشین در شکل‌گیری مجلس هشتم

رضا شوقی

حوادث و وقایع سیاسی مانند حلقه‌های زنجیر به هم پیوسته‌اند و در برخی موارد رابطه علی و معلولی میان آنها برقرار است. این رابط از چشم تیزبین وبلاگ‌نویسان مخفی نمانده است. آنها در پست‌های وبلاگی خود به نقش مجالس پنجم، ششم و هفتم در شکل‌گیری مجلس هشتم اشاره کرده‌اند.

احمد شیرزاد نماینده دوره ششم مجلس از حوزه انتخابی اصفهان در وبلاگش «سپیدران» در مطلبی تحت عنوان «جناح حاکم مسئول است» نگاهی انتقادی به قانون انتخابات کشور، که در مجلس پنجم به تصویب رسیده است، دارد:

«در قانون انتخابات اشکالاتی در متن قانون وجود دارد که بسیار عجیب است. قانون انتخابات مجلس در آخرین ماه‌های مجلس پنجم تغییر کرد که تغییراتی عجیب بود، از جمله اضافه شدن واژه نظارت استصوابی شورای نگهبان که با استناد به آن، شورای نگهبان هرکاری می‌تواند انجام دهد.

با استناد به این قانون دستگاه بسیار وسیع و مفصلی به نام هیئت‌های نظارت ایجاد کرده‌اند که قبل از انتخابات مجلس هفتم وقتی در نشستی اعضای هیئت‌های نظارت را جمع کرده بودند، درست مانند یک کنگره گسترده حزبی در یکی از سالن‌های بزرگ جلسه گذاشته بودند.

با گروکشی قانون بودجه، بودجه چند برابر شده شورای نگهبان را گرفتند و با این بودجه در شهرهای مختلف افرادی برای تحقیقات محلی و امثال آن استخدام شدند. درست مانند برنامه‌هایی که یک حزب سیاسی انجام می‌دهد با این تفاوت که اعضای آن حقوق نیز می‌‌گیرند و می‌توانند در زندگی مردم جستجو کنند. بدیهی است در کشور ما چنین بودجه‌هایی معجزه می‌کند و می‌تواند موضوع فعالیت قرار گیرد و خودش ایجاد تحرک کند ولی تحرکی سیاسی که به قیمت تخریب دیگران است.»

شیرزاد در مورد این که چه کسی و با چه معیاری می‌تواند اعتقاد یک نفر را بسنجد می‌نویسد:
«در شرایط انتخاب شوندگان نیز شرایطی اضافه شده است که بسیار عجیب است. مثلا در مورد بند یک که موضوع آن اعتقاد و التزام به اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی است به راستی چه کسی و با چه معیاری می‌تواند اعتقاد یک نفر را بسنجد؟ این کار خلاف عقل و قانون اساسی است و چگونه می‌توان افراد را بر اساس اعتقاد درجه‌بندی کرد به‌خصوص وقتی این درجه‌بندی دو درجه‌ای باشد.»

این نماینده سابق مجلس ادامه می‌دهد:
«در بند 3 نیز که التزام به قانون اساسی و اصل ولایت فقیه را مطرح می‌کند. باید توجه داشت قانون اساسی ما صراحتا تفتیش عقاید را ممنوع می‌کند. هیچ کس حق ندارد تحت هیچ عنوانی از افراد تفتیش عقاید کند.»

شیرزاد با اشاره به درجه‌بندی اعتقادی افراد در بحث درصلاحیت‌ها می‌گوید:
«واقعا این حق را خدا به هیچ پیغمبری نداد و خداوند به صراحت به پیامبر می‌گوید که تو مسئول حساب و کتاب انسان‌ها نیستی و خداوند است که بابت اعتقاد و کفر و ایمان افراد از آن ها حساب پس می‌گیرد. مگر می‌شود انسان‌ها را به دو گروه تقسیم کرد و حقوق انسانی و اجتماعی انسان‌ها را بر اساس این تقسیم‌بندی تنظیم کرد. اولین سووال این است که چه کسی می‌خواهد این تقسیم‌بندی را انجام دهد؟

با فرض اینکه همه افرادی که شورای نگهبان و وزارت کشور در هیئت‌های اجرایی و نظارت منصوب کرده‌اند صالح باشند، ولی فرض کنیم اتفاقی افتاد که مثلا بعد از یک رویداد غیرمترقبه و عجیب گروهی دیگر در این پست‌ها قرار گرفتند که همه افرادی نا به کار و شرور باشند و این گروه موفق شدند لباس ظاهرسازی و نفاق نیز بر تن کنند و تمام این دستگاه‌ها را در دست بگیرند. یعنی فرض بگیریم به جای آقای جنتی فردی فاسق و فاجر عهده‌دار مسئولیت شود که برحسب وظیفه قانونی باید درجه ایمان افراد را تعیین کند. سئوال این است که اگر چنین اتفاقی بیافتد و آن افراد بی دین و فاسق آقای جنتی را رد صلاحیت کنند، آن وقت آقای جنتی با چه ابزاری می‌خواهد اعتراض کند؟»

شیرزاد در مورد فرایند رد صلاحیت‌ها نوشته است:
«جناح حاکم باید مسئولیت تاریخی این کار را بر عهده گیرد و این چیزی است که اگر هیچ رسانه‌ای هم نداشته باشیم، می‌توانیم روی آن بایستیم و برای افکار عمومی مشخص کنیم چیزی که از امروز اتفاق می‌افتد. حاصل کار یک جناح است و حاکمیت یک دست شده راه را برای ورود هرکس غیر خودش سد می کند. عزم و اراده کرده اند که کشور را تنها با بخشی از مردم اداره کنند و با بقیه کاری ندارند.

این طور هم نیست که مساله آنها با افرادی باشد که از دید آنها مخالفان سیاسی هستند. به هرکسی که شک دارند نباید باشد. این مساله در عزل و نصب‌های اخیر کاملا مشخص و واضح است.»

این فعال سیاسی متعلق به جناح اصلاح‌طلبان سپس می‌نویسد:
«متاسفانه اداره کشور را شوخی گرفته‌اند و بسیار برای آن ها ساده است که اگر مثلا رئیس جمهور در چند مصاحبه اشتباهی کرد داد حتما در دفعات بعدی یاد می‌گیرد و تکرار نمی‌شود. به این سادگی تجارب کشور را کنار گذاشتن جای تاسف دارد ولی تصمیمی است که گرفته شده است.»

شیرزاد در مورد مجلس هشتم می‌گوید:
«مجلس هشتم می توانست دریچه خروج نظام از بحران مدیریت باشد که متاسفانه تصمیم گرفته شد که این دریچه باز نشود. چیزی که اتفاق خواهد افتاد این است که ظواهر امر حفظ خواهد شد و بحران مدیریت در ابعاد مختلف شدیدتر می شود.»

نویسنده وبلاگ سپیداران در انتها آینده را این گونه پیش بینی می‌کند:
«نتیجه‌ای که اتفاق خواهد افتاد یک دوره چهار تا ده ساله بسیار مبهم است و ما می‌توانیم در گوشه و کنار جامعه مدنی بنشینیم و تا جایی که درها به روی ما بسته نشود مسائل را رصد کنیم. تجربه نشان داده است که وقتی جناح راست برای مساله‌ای هزینه کرد از آن پایین نمی‌آید و حالا که هزینه کرده است روی این قضیه (رد صلاحیت‌ها) ایستادگی خواهد کرد. به این نتیجه رسیده‌اند که نیازی به اصلاح نظام نیست و نظام را با جماعتی که دوست دارند و فکر می‌کنند کارآمد هستند اداره کنند. هرچند تجربه دو ساله اخیر افرادی را حتی در جناح اصول‌گرا بیدار کرد.»

***

از سوی دیگر قاسم روانبخش، دبیر سیاسی هفته‌نامه پرتو وابسته به آیت‌الله مصباح یزدی، در وبلاگش، سخنان مصباح یزدی در مورد انتخابات را نقل کرده است. او می‌نویسد:
«عضو مجلس خبرگان رهبری توسل به ائمه اطهار(ع) را در پدید آمدن انتخاباتی که نتیجه آن روی کار آمدن شایستگان باشد، بسیار مهم و موثر ارزیابی کرد و خاطرنشان ساخت: در مسائل مهم و حیاتی، خواه شخصی باشد و خواه اجتماعی، جا دارد که متوسل شویم. ما به توسل نیاز داریم. زیرا اگر هم عقل،‌ درست بفهمد، نفس نمی‌گذارد که درست عمل کنیم. در مراحل گوناگون تشخیص، مبارزه با نفس و ایستادگی در برابر وسوسه‌های شیطانی، احتیاج به کمک اهل بیت(ع) داریم.

وی تصریح کرد: شیطان چنان انسان را می‌‌فریبد و عمل زشت و ناروایی را چنان زیبا جلوه می‌‌دهد که انسان فکر می‌‌کند تکلیف شرعی است. برای رهایی از فریب و دام شیطان، بهترین راه توسل به حضرت ولی‌عصر(عج) است.

وی ادامه داد: باید بخواهیم که آنان عنایت کنند کسانی بر سر کار بیایند که به درد محرومان برسند، مشکلات مردم را حل نمایند، انقلاب اسلامی را زنده کنند، قانون خداپسند وضع کنند، جهت‌گیری‌‌هایشان به سوی خیر بندگان باشد.

آیت‌الله مصباح یزدی سپس با اشاره به اهمیت انتخابات مجلس آینده چنین گفت: اگر بناست توسل کنیم، چه مساله‌ای لازم‌تر از امور اجتماعی است؟ جا دارد برای مساله جامعه‌مان که چه کسی بر سر کار بیاید، به صورت جدی متوسل شویم.

وی تاثیر توسل مردم به ائمه اطهار(ع) در برخی از صحنه‌های اجتماعی و انتخابات‌های گذشته را مد نظر قرار داد و افزود: به گمان من، رقم خوردن برخی نتایج غیر قابل پیش‌بینی در بعضی از انتخابات‌های گذشته، بیشترین عاملش، توسل بود. تبلیغات گسترده، وعده‌های گوناگون و پول خرج کردن‌ها، در به ثمر آمدن این نتیجه، مطرح نبود. تا پیش از آن انتخابات، نشنیدیم که مردم و حتی افراد مسن، برای رای آوردن فلان فرد، ختم بگیرند و نذر کنند. در این مدت، تنها یک بار چنین اتفاقی افتاد. خدای متعال زمینه را فراهم آورد و دل مردم را متوجه این توسلات کرد. یک دختر دانشجو نذر کرده بود اگر فلان شخص رای بیاورد، به تعداد آرایش صلوات بفرستد.»

دبیر سیاسی هفته نامه پرتو در یادداشتی دیگر سفارش‌های آیت‌الله خامنه‌ای به مجلسیان را مورد توجه قرار داده و می‌نویسد:
«متأسفانه در برخی دوره‌ها مجلس با فرمایش‌های حضرت امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب تنها با دید ارشادی برخورد کردند و به فرمان رهبر عمل نکردند.»

روانبخش در ادامه به بررسی عملکرد مجلس ششم پرداخته و می‌نویسد:
«در مجلس ششم نه تنها گرهی از مشکلات مردم باز نشد، بلکه به مشکات مردم افزوده شد.»

وی طرح اعزام دختران دانشجو بدون اجازه والدین به خارج از کشور، جلوگیری از ورود نیروهای امنیتی به دانشگاه‌ها، اصلاح قانون مطبوعات و طرح سه فوریتی پذیرش تعلیق هسته‌ای را از جمله اشتباهات مجلس ششم برمی شمارد.

حجت‌الاسلام روانبخش می‌نویسد: «برخی هم با تحصن و استعفا مجلس ششم را پایان دادند و به قدری مجلس را خراب کردند که هنوز ذائقه تلخ آن در کام رهبری و مردم دیده می‌‌شود.»

عضو هیأت علمی مؤسسه امام خمینی در مورد مجلس هفتم هم می‌نویسد: «البته جناح‌‌بندی‌‌هایی نیز به مجلس هفتم رسوخ کرد که به آن آسیب زد و در نتیجه پرداختن به مسائل جزئی مانند تغییر ساعت کار بانک‌ها مجلس را فرا گرفت.»

او با بیان این‌که حتی یک ‌روز مجلس هفتم با همه مجلس ششم قابل مقایسه نیست، می‌گوید:
«طرح دو فوریتی الزام دولت به شکست تعلیق غنی‌سازی از افتخارات مجلس هفتم است و امروز به برکت این طرح، پشتیبانی رهبر معظم انقلاب و هدایت‌های ایشان به فن‌آوری هسته‌ای دست یافته‌ایم. مجلس هشتم باید مجلسی باشد که دغدغه‌های جدی آن باز کردن گره‌های کور قانون و مشکلات مردم باشد.»

***

پدرام الوندی در وبلاگ «فاوا» در یادداشتی با عنوان «دو سند برای اصلاح‌طلبی پیشرو» به اصلاح‌طلبان توصیه می‌کند که حتی به قیمت خروج کامل از چرخه قدرت تن به انتخابات غیر رقابتی ندهند. او در ابتدا مسائل مربوط به استعفای نمایندگان مجلس ششم را این گونه مرور می‌کند:

«یک: بهمن سال 1381است. نمایندگان مجلس شورای اسلامی در اعتراض به غیررقابتی و فرمایشی‌ شدن انتخابات تصمیم به استعفای جمعی گرفته‌اند و قریب به دویست نماینده استعفا می‌دهند.
متن استعفا نامه آنقدر واضح و صریح است که می‌توان به آن به عنوان خط فاصلی برای آینده نگریست؛ خط فاصلی میان آنهایی که بعدها شدند، اطلاح‌طلبان پیشرو و آن‌ها که دوم خردادی باقی ماندند. بدین گونه استعفای نمایندگان مجلس ششم تبدیل به جهشی در جنبش اصلاح‌طلبی ایران شد، که در تمام تقسیم ‌بندی‌های بعد از آن می‌توان از آن به عنوان یک نماد و یک شاخص استفاده کرد.

دو: نمایندگان مستعفی مجلس ششم در متن استعفا اشاره کردند که حاضر نیستند ننگ انتخابات فرمایشی را بپذیرند؛ هنوز صدای میردامادی در گوش علاقمندان به مباحث سیاسی است که در اشاره به رد صلاحیت‌های گسترده داوطلبان نمایندگی، می‌گوید: «با روندی بی‌سابقه و شگفت روبه‌رو هستیم که در صورت تداوم، فرجام شوم آن بلا موضوع شدن انتخابات، بی اثر شدن رای ملت و تشکیل مجلسی مطاع و ثنا گوی قدرت و در نتیجه هضم جمهوریت خواهد بود.» و علی مزروعی با لهجه شیرین اصفهانی‌اش سخن را تمام می‌کند: «ما یقین داریم راضی نخواهید بود ننگ و نکبت به برباد رفتن جمهوریت نظام به کام اقتدارگرایان اما به نام اصلاح‌طلبان تمام شود... آنها قرار گذاشته‌اند جمهوریت نظام را نابود و اسلامیت آن را مسخ و به اسلامی طالبانی و بیگانه با مردم تبدیل کنند... از این رو استعفای رسمی خود را از نمایندگی مجلس ششم اعلام می‌داریم... انتخاباتی که نتیجه آن از پیش تعیین شده است خیانت به آرمان‌های ملت در انقلاب اسلامی، فاقد مشروعیت، غیرقانونی و نتایج آن برای ملت پذیرفته نخواهد بود و ما نیز در چنین انتخاباتی شرکت نخواهیم کرد.»

الوندی در ادامه این طور به شکل‌گیری جریان دوم خرداد در جنبش اصلاحات اشاره می‌کند:
«سه: خط قرمز اصلاح طلبی در استعفای هرچند دیرهنگام مجلسی ‌ها پررنگ شد. اما در آن جلسه مهم مجلس یک اتفاق دیگر هم افتاد. مهدی کروبی در سخنانی آتشین با ابراز تاسف از شرایط پیش‌آمده گفت که منظور قانون‌گذار این سطح از دخالت شورای نگهبان نبوده است. پیکان حملات مهدی کروبی در آن جلسه بیش از آنکه مجموعه حاکمیت باشد به سوی یک نفر یعنی رئیس‌شورای نگهبان نشانه رفت و در نهایت این جمله کروبی که من و آقای خاتمی داریم درباره ردصلاحیت‌ها با رهبری مذاکره می‌کنیم در مجلس طنین‌انداز شد. بدین ترتیب جریان دوم در جنبش اصلاحات همان روز شکل گرفت.

چهار: بند پایانی استعفای نمانیدگان یک نکته تعیین‌کننده دیگر نیز داشت: «یقین داریم هر فرد و یا مرجعی که دل در گرو عزت و سربلندی این کشور و ملت و آرمانهای انقلاب و میراث امام دارد وحاضر به برگزاری چنین انتخاباتی نخواهد شد. تاریخ به حقایق چشم فرو نخواهد بست.»

الوندی از اصلاح‌طلبان می‌خواهد که شیوه مهندس بازرگان را پیشه خود کرده و حاضر به بقای در قدرت به هر قیمت نشوند:
«حرف آخر اینکه اصلاح‌‌طلبی ایرانی باید اتکای خود را به چهره‌هایی که خیری در برجسته ‌ساختن آنها نیست قرار ندهد و به قول برخی دوستان چشم به رهنمودهای آنها نداشته باشد. از سویی دیگر اصلاح‌طلبان حتی به قیمت خروج کامل از چرخه قدرت نباید بیش از این تن به انتخابات غیررقابتی دهند، برای سرشکستگی، برگزاری انتخابات مجلس هفتم کافی است.

به عقیده من اصلاح‌طلبان که در جوانی خود از منتقدان تند مهندس مهدی بازرگان بودند بهتر است برای خیر خود در میانسالی به وی اقتدا کنند و به جای آنکه به دنبال حضور در قدرت به هر قیمتی (به روایت مهدی کروبی) و یا به هر بهانه‌ای و تا پای حذف فیزیکی (به روایت عبداله ناصری) باشند، به دنبال ادای دینی باشند که مدعی هستند جامعه بر دوش آنها نهاده‌ است. هر روز که از رحلت مهدی بازرگان می‌گذرد بیشتر راه او و منش او در دل‌ها محترم شمرده می‌شود و بیشتر از صداقت و راست کرداری او سخن به میان می‌آید، مردی که گرچه قدرت او را رها کرد، اما او به قدرت نچسبید و برای همیشه آبرودار میان مردم باقی ماند.

امروز هم که نطق‌های مجلس مهدی بازرگان را گوش می‌دهیم سخن از لزوم برگزاری انتخابات آزاد است و تن دادن به اصول دموکراسی و اخلاق سیاسی. حرف‌هایی که هنوز تازه هستند. استعفای مجلس ششم و عملکرد مهندس بازرگان به عنوان دو سند قابل اتکا در تاریخ سیاسی انقلاب ایران قابل اتکا هستند و بر اساس آنها می‌توان راهی به سوی آینده یافت. راهی که به نظر من حتما نباید با حضور در قدرت ختم به خیری را برای آن تصور کرد.»

***

مهدی تاجیک در وبلاگ «مهجاد» شعری را با عنوان «بازی با حریف بی دست و پا» نوشته است که در واقع کنایه و استعاره‌ای است به فضای انتخاباتی کشور:
«حکم می‌کند

از نوع حکومتی‌اش

دستش پر است

هم شاهش را دارد

هم پیاده نظام‌هایش را

فقط بی‌بی ندارد

بی‌بی که مهم نیست

سرباز دارد

می‌زند توی سر دو لوها و سه لوها و پنج لوها

بازی را می‌برد

یک دست ، دو دست، سه دست

تازه دست یارش هم خوب است

دست هم را می‌خوانند

حرفه‌ای اند

هم حکم می‌کنند

هم ورق‌ها را بر می‌زنند

آس‌ها همیشه پیش خودشان می‌ماند

ده لو خوشگله را بازی نمی‌دهند، چون خوشگل است

بی‌بی را بازی نمی‌دهند، چون بی‌بی است

دست حریف

فقط دولوها و سه لوها و پنج لوها را می‌دهند

آن هم برای رفع کتی

تا بازی ادامه یابد.»


مرتبط:
انتخابات مجلس هشتم و وبلاگستان
انتخابات مجلس و وبلاگستان

عبدی، مرعشی، شکوری راد و انتخابات

وبلاگ نویسان و تحریم انتخابات مجلس

دلایل وبلاگ‌نویسان برای مشارکت در انتخابات

Share/Save/Bookmark

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)