خانه > گزارش ويژه > انتخابات ۸۶ > مجلس جدید، سیاستهای جدید | |||
مجلس جدید، سیاستهای جدیدبرگردان: بنفشه سرتیپیدر انتخابات پارلمانی ایران در اواخر اسفندماه، رقابت اصلی میان محافظهکاران تندرو و عملگرایان خواهد بود. ایران تنها کشور دموکراتیک در میان کشورهای استبدادی و پادشاهی منطقه است. پیشبینی نتایج انتخابات مجلس در ایران در مقایسه با کشورهای عرب، دشوار است. اما انتخابات 14 مارس در این کشور نشان میدهد چرا تا این اندازه، ردهبندی سیستم حکومتی ایران، دشوار است. رایگیری ممکن است آزادانه یا عادلانه نباشد، اما تنوع نامزدها و جدی بودن رقابتها میتواند پیشبینی نتیجه انتخابات را دشوار کند. در واقع کسی پیروزی محمود احمدینژاد در انتخابات ریاست جمهوری را در 3 سال گذشته پیشبینی نمیکرد. ناظران «لیوان نیمه پر» دموکراسی در ایران، به این واقعیت که نتیجه انتخابات در این کشور، به جشن و سرور منتهی نمیشود باور دارند. محسن میلانی یکی از رهبران جنبش دانشجویی ایران میگوید: «با وجود همه معایب انتخابات در ایران، میتوان انتظار داشت این فرایند، رفتار و سیاست ایرانیان را تغییر دهد.» اما اگر به نیمهخالی لیوان نگاه کنیم حدود دو هزار نامزد یعنی تقریبا از هر سه نامزد یک نفر ردصلاحیت شدهاند که بیشتر آنان از اصلاحطلبان هستند. محمد خاتمی رییسجمهوری لیبرال ایران در سالهای 1997 تا 2005 ردصلاحیت انبوه نامزدها را «فاجعهای» توصیف کرده که میتواند «نظام و جامعه» را در معرض خطر قرار دهد. اصلاحطلبان در واکنش به ردصلاحیتها از شورای نگهبان درخواست استیناف کردهاند. صدها نفر از ردصلاحیت شدگان از جمله نوه آیتالله خمینی پدر انقلاب که به اتهام وفادار نبودن به اسلام و قانون اساسی ردصلاحیت شده بودند، پس از این استیناف، تائید صلاحیت شدند. آیتالله علی خامنه ای رهبر ایران ممکن است شورای نگهبان را تشویق کند تا صلاحیت تعداد بیشتری از نامزدها را تایید کند و در نتیجه خود را به عنوان رهبر بزرگ یک دمکراسی حقیقی نشان دهد. بر روی کاغذ، 290 کرسی مجلس در ایران مثل سایر پارلمانها به نظر میرسند. مجلس ایران، درباره پیشنویس قوانین از جمله برنامه عدم اشاعه هستهای و بودجه سالانه بحث و این قوانین را تصویب میکند. مجلس در تئوری میتواند وزیران کابینه را تغییر دهد و رییسجمهوری را به مجلس احضار کند. در عمل مجلس ایران زیر مجموعه شورای نگهبان است که اعضای 12 نفره آن به صورت مستقیم و غیرمستقیم توسط آیت الله خامنهای منصوب میشوند. این شورا صلاحیت همه نامزدها را مورد بررسی قرار میدهد و میتواند مصوبات مجلس را وتو کند. در سال 2003 مجلس قانونی برای محدود کردن قدرت این نهاد تصویب کرد، اما همانطور که پیشبینی می شد، این مصوبه رد شد. با وجود همه این محدودیتها، مجلس میتواند در مسایل ملی تاثیرگذار باشد. در سالهای 2000 تا 2004 که مجلس در دست اصلاحطلبان بود، نمایندگان از تلاشهای آقای خاتمی برای گسترش دمکراسی، تقویت حقوق بشر وتشویق سیاستخارجی مسالمت آمیز حمایت میکردند. در مقابل، مجلس بعدی که از اصلاحطلبان خالی شد، مجلس هوادار آقای احمدینژاد شعار «مرگ بر آمریکا» را از سر گرفت و بر «حق» ایران در دستیابی به فناوری هستهای پافشاری کرد. امید اندکی نسبت به بازگشت اصلاحطلبان وجود دارد، چراکه اصلاحطلبان، رنجیده خاطر و افسردهاند. چهار سال پیش، آنها به ردصلاحیت خویش با تحریم انتخابات واکنش نشان دادند و در نتیجه محافظهکاران به قدرت رسیدند. تندروها در حال پیشروی سریعی در کسب آراء هستند، اما برخلاف سال 1990 با اعتراضات دانشجویی روبرو نمیشوند. دمکراتهای منتقد حالا دیگر پس از شکست هواداران خاتمی خاموش شدهاند و با توجه به وضعیت سیاسی بحرانی عراق، بسیار با احتیاط عمل میکنند. در واقع رقابت چهارسال پیش محافظهکاران و اصلاحطلبان، در انتخابات اخیر جای خود را به رقابت میان محافظهکاران تندرو به رهبری رییسجمهوری و محافظهکاران عملگرا به رهبری علی لاریجانی، محسنرضایی و محمد قالیباف داده است. این سه نفر سه سال پیش در زمره تندروان شناخته میشدند، اما اکنون به آنها به عنوان صداهای منطقی نگاه میشود. آنها مثل آقای خاتمی «گفتوگوهای مدنی» را ترویج نخواهند کرد، اما به نظر میرسد کمتر از آقای احمدینژاد درباره هولوکاست و حذف اسراییل سخن بگویند. به نظر نمیرسد آنها از بلندپروازی هستهای دست بکشند، اما ممکن است تلاش کنند وحشت جهان را از ایران هستهای کاهش دهند. آقای قالیباف، شایستگی توجه ویژه را دارد. او که در انتخابات ریاستجمهوری سال 2005 انتخاب اصلی محافظهکاران به نظر میرسید با وجود هزینههای سنگین انتخاباتی که سبک غربی هم داشت، موفقیتی بدست نیاورد. او امروز شهردار تهران است و به خاطر رقابتی که با احمدینژاد در انتخابات ریاست جمهوری داشت، ریئسجمهور فعلی ایران سعی در آسیب رساندن به وی دارد. نقطه ضعف آقای احمدینژاد، وضعیت اقتصادی و وابستگی اقتصاد به نفت است. اگر چه اندازهگیری اساس مردم نسبت به شرایط اقتصادی کشور دشوار است، اما از آنجا که تهران، قلب سیاسی ایران است، هرگونه نارضایتی شهروندان این شهر از وضعیت اقتصادی به معنی از دست دادن فضای سیاسی برای مجریان است. سیاست ایران، بیش از احزاب سیاسی به افراد و عملکردها وابسته است. این عوامل برای محافظهکاران که نهادهایی مثل بسیج و شورای نگهبان را در اختیار دارند، امتیاز بزرگی محسوب میشوند، اگرچه هنوز هم نتایج انتخابات در ایران میتواند غافلگیر کننده باشد. عملگرایان ممکن است بتوانند در انتخابات مجلس موفق شوند، اما درسی که از وضعیت هواداران خاتمی میتوان گرفت این است که قدرت واقعی در این کشور، با بودن در کنار رهبر ایران بهدست میآید. اما هرگونه محدودیت در انتخابات مجلس، میتواند شانس احمدینژاد را برای باقی ماندن در قدرت در انتخابات آینده ریاستجمهوری این کشور، از میان ببرد. منبع: اکونومیست |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|