خانه > گزارش ويژه > انتخابات ۸۶ > وبلاگ نویسان و تحریم انتخابات مجلس | |||
وبلاگ نویسان و تحریم انتخابات مجلسرضا شوقییکی از مسائل مطرح در وبلاگستان به مناسبت انتخابات مجلس هشتم شورای اسلامی، بحث تحریم انتخابات است. محمد رضا یزدان پناه عضو هیات تحریریه و نویسنده روزنامه کارگزاران در پاسخ سوال وبلاگی چه باید کرد، دلایل خود را برای انتخاب گزینه تحریم انتخابات در وبلاگش "بوی خاک" این طور می نویسد: "اصلاحطلبان باید انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی را تحریم كنند به چند دلیل: اول. امكان رقابت در این انتخابات به هیچ وجه وجود ندارد. او ضمن صحبت از دلیل پنجم، واژه "عدم مشارکت" را ساختگی می داند و می گوید: "پنجم. سیاست تعارف ندارد! وقتی اكثر قریب به اتفاق نامزدهای یك جریان سیاسی در انتخاباتی ردصلاحیت میشوند، باید آن انتخابات توسط جریان فوق تحریم شود. چیزی به نام عدم شركت در هیچ كجای دنیا وجود ندارد و این واژه ساخته و پرداخته سیاست مداران محافظه كاری است كه حاضر به پرداخت هزینه تحریم انتخابات نیستند. فارغ از دلایلی كه ذكر كردم، نباید فراموش كرد كه اصلاحطلبی حركتی سیاسی و اجتماعی با مؤلفهها و شاخصههای خاص خود است. وظیفه تمام اصلاحطلبان واقعی این است كه با تمام امكانات خود مراقب و حارس این جنبش و مؤلفههای آن باشند و از انجام هر كاری كه باعث شود این حركت از درون و به دست خود اصلاحطلبان استحاله شود، جدا اجتناب كنند." *** مصطفی رسته مقدم در یادداشتی با عنوان "تحریم تنها راه مبارزه با کودتای پارلمانی" در وبلاگش "آش ایرونی" می نویسد: "به زعم من بحث تحریم انتخابات اساساْ یک بحث منتفی است. چه اینکه آنچه که ما «انتخابات» می نامیم، یک حداقل هایی دارد که کمترین آن این است که مبتنی بر رقابت باشد، حال اگر بنا به دلایلی در این تعریف به هر دلیلی خواسته های قانونی ما فراهم نشد، می توانیم و می شود از یک شیوه اعتراض مسالمت آمیز مدنی به نام «تحریم» انتخبات صحبت کرد. این در حالی است که آنچه در 24 اسفند با آن روبرو هستیم اصلاً و ابداً به صورت بالذات انتخابات نیست، بلکه به قول نکته سنجی نوعی «انتصخابات» است که قبل و پیش از رای و نظر مردم افراد مورد نظر حاکمیت مشخص شده اند و اقتدارگرایان که اساساً اعتقادی به رای مردم ندارند فقط برای اینکه مسئولیت را از گردن خویش بردارند با برپایی یک شبه دموکراسی هدایت شده سعی بر آن دارند تا به صورت تزیینی رای و نظر مردم را هم بدست آورند. من به شخصه همانطور که ذکر آن در بالا آمد، آنچه در 24 اسفند ماه برگزار می شود را نه تنها انتخابات نمی دانم بلکه کودتای پارلمانیی تلقی می کنم که در راستای دیگر نقشه های اقتدارگرایان که بعد از بالا رفتن از نردبان دموکراسی، سعی در سرنگونی آن دارند، قدمی در راه بی معنی کردن «جمهوریت» و دموکراسی نظام می دانم و تنها راه مقابله با این کودتای پارلمانی را که متاسفانه به اسم «دین» نیز انجام می شود، را شرکت نکردن توده های مردم در این «انتصخابات» می دانم." *** حمید مافی در وبلاگ "آماتور" که آن را یادداشت های یک روزنامه نگار محلی نامیده است، در مطلبی با عنوان "رای ندادن هم حق ماست" نظرش را در مورد تحریم انتخابات این گونه می نویسد: "سالهاست که در بدترین وضع ممکن هم شعار می دهیم که با حضور در پای صندوق های رای نگذاریم دشمنان دموکراسی از نردبان دموکراسی بالا بروند و چون به خانه رسیدن نردبان وارونه کنند که هیچکس را امکان رسیدن به جایشان نباشد و باز در دقایق پایانی بر اساس آن چه که تکلیف است و احساس وظیفه به پای صندوق های رای می رویم تا در پس حضور حماسی ملت غیور، کام آنانی شاد گردد که روز به روز دایره را تنگ تر می کنند. او می گوید برای روز 24 اسفند کارهای مهم تری از رای دادن دارد: "24 اسفند یک هفته مانده که سال تمام شود. کلی کار داریم. خانه تکانی داریم و باید خودمان را آماده کنیم برای تعطیلات نوروز. من ترجیح می دهم 24 اسفند بنشینم داخل خانه امان و از جعبه جادویی که واقعا گاه آدم را شگفت زده می کند، حضور حماسی ملت را تماشا کنم که چگونه مشت بر دهان استکبار می کوبند و مبانی دموکراسی خواهی را تقویت میکنند.تماشای این صحنه ها به همراه گزارشگرانی که از حضور حماسی،آگاهانه،آزادانه و دشمن شکن مردم گزارش تهیه می کنند واقعا لذت بخش است. گیرم من رفتم به یک حقیقت جو رای دادم و یا یک موسوی خویینی و لقمانیان و خدا بیامرز بورقانی و شیرزاد و بهروز افخمی و انصاری راد و جلالی و ....آخرش می شوند متهم و عامل تمام بیچاره گی ها و عقب افتادگی ها و تنش های ما." *** علی ظهوری که طرفدار نظارت بین المللی بر انتخابات است در "وبلاگ تحلیلی برای مباحث بنیادین ملی" می نویسد: "باید از کسانی که نظارت بین المللی را توهین به ملت می دانستند پرسید: توهینی بالاتر از "مجلس بسته بندی شده" وجود دارد؟ نقض حاکمیت ملی اینک صورت می گیرد یا هنگامی که چند کشور دوست و بی طرف عضو سازمان کنفرانس اسلامی مثل مالزی و هند یا روسیه بصورت موقتی بر انتخابات نظارت می کردند و ما با انتخاباتی پرشور همه تهدیدهای بین المللی را خنثی می کردیم؟ کسر شان نظام اینک که حتی مقام سوم مملکتی اش "وزیر" را بی صلاحیت می داند بیشتر است یا آن موقع؟ خبر رد صلاحیت نامزدهای اصلاح طلب استان خراسان جنوبی که ظهوری از آن جا وبلاگ می نویسد او را بر آن داشته تا بگوید: "این چند روزه که در استان ما وبخصوص در بیرجند خبر دهشتناک رد صلاحیت کاندیداهای اصلاح طلبان به گوش رسید بحث از "بداخلاقی انتخاباتی" به "گنداخلاقی انتخاباتی" ارتقاء یافت! همه به نیکی می دانیم که علت این "گنداخلاقی انتخاباتی" همان یکدست شدن ساختار قدرت است یعنی اگر تا دیروز دولتی برکار بود که با نطق ها و تذکراتش انتخاباتی "آزاد در مقیاس های جمهوری اسلامی" برگزار می کرد، اینک نه تنها آنگونه نیست که رئیس دولت همراه و همسو با آنان نیز هست و از این رویه استقبال هم می کند! حال سوال این است: و پاسخ بسیار آسان است: حاکمیت راست بر قلع و قمع همه چپ ها همت کرده است! حال این جناح چپ است که باید با در اختیار داشتن فضای عمومی جامعه بخصوص بعد از رد صلاحیت های بی پروا و سرخوردگی های اقتصادی و سیاسی طبقات مختلف اجتماع مانند حاکمیت، بصورت کاملا هماهنگ و یکپارچه دست به نافرمانی مدنی و "تحریم انتخابات" زند." ظهوری در انتها می گوید: "از جایگاه یک اصلاح طلب که اساسا ابزاری جز انتخابات، نظام پارلمانتاریستی و تقویت جامعه مدنی ندارد و با حفظ و تاکید بر مرزهای اعتقادی با تحریم کنندگان و اپوزیسیون خارج نشین و از سوی دیگر ضمن احترام به قانون اساسی که یادگار مکتوب خون هزاران شهید پاکباخته سرزمینم است در انتخاباتی با نتایج از پیش تعیین شده شرکت نخواهم کرد و تنها به عنوان یک تماشاچی روز 24 اسفند ماه را به آب دادن سبزه های "نوروز" می پردازم." *** نویسنده وبلاگ "ایران فردا" هم با مطلب "حق رای ندادن"، گزینه تحریم انتخابات را مناسب ترین گزینه پیش رو دانسته است.او در ابتدا می نویسد: "سووال این است که انگیزه و انتظار اصلی مردم از حضور در پای صندوق های رای چیست و ایا حضور آن ها می تواند اهداف اساسی این رفتار را تامین کند؟ به نظر می رسد مشارکت در تامین سر نوشت خود و کشور اصلی ترین انگیزه مشترک تمام مردم برای رای دادن باشد.جدای از این هر یک از جریان های سیاسی ،فکری نیز انگیزه های جداگانه ای چون تسریع در روند توسعه ،حفظ ارزش ها،رعایت حقوق بشر،ساماندهی وضعیت معاش مردم،برقراری عدالت اجتماعی و ...دارند و به امید تامین خواست های خود به پای صندوق های رای می آیند. چنان چه تجربیات قبلی آنان و رای آن ها به جریانی خواست آنا ن را برآورده کرده باشد برای دفعات بعد نیز به آن جریان رای خواهند داد اما اگر خلاف این اتفاق روی داده باشد مردم دلسرد از حضور،کناره خواهند گرفت.به بیان دیگر مردم هنگامی در انتخابات حضور خواهند یافت که اطمینان داشته باشند که رای آنان محترم شمرده شده و هیچ نهادی حق نادیده انگاشتن و تصمیم گیری برخلاف رای آنان را ندارد." او سپس پیروزمندان عرصه انتخابات دوم خرداد و مجلس ششم را عاجز از ارائه کارنامه ای موفق به مردم می داند. او نتیجه می گیرد که: "تجربه قبلی مردم متاسفانه آن ها را از حضور در پای صندوق های رای باز می دارد.اگر چه رای دادن یک حق است اما از نگاه آنان که رای نمی دهند رای ندادن نیز یک اعتراض تلقی می گردد." نویسنده وبلاگ ایران فردا در حال که پیش تر توضیح داده است که انتظارات مردم از شرکت در انتخابات مختلف گذشته برآورده نشده است می گوید: "حضور یا عدم حضور مردم در پای صندوق های رای اگرچه تصمیمی فردی است اما تاثیری شگرف در سرنوشت و آینده ایران دارد.این مردم هستند که تشخیص می دهند کدام یک به سود آن هاست و انتظاراتشان را برآورده خواهد کرد.پس باید برای مشارکت آنان پاسخی در خور یافت در غیر این صورت انتظار مشارکت حد اکثری از سوی مردم ناامید چندان منطقی به نظر نمی آید!" *** نویسنده وبلاگ "کاکتوس" می گوید بسیاری از اصلاح طلبان در بین خود به این نتیجه رسیده اند که باید انتخابات را تحریم کنند اما به علل مختلف از اعلام این مسئله خودداری می کند: "بسیاری از آنان حداقل در باطن به این نتیجه رسیده اند.البته دلیل تعلل در اعلام موضع تحریم از سوی اصلاح طلبان بخاطر عوامل مختلفی است و آنهم نباختن قافیه به حریف و بهانه لازم به دست آنان ندادن در انتخاباتهای بعدی است و همینطور اعلام وفاداری دوباره! به مناسباتی که از قضای روزگار به نفع کسان دیگری مصادره شده است." فرشته رضایی سپس می نویسد: "با توجه به حمایت طیفهای مختلف از جمله نخبگان و دانشجویان و گروههای اپوزیسیون از تحریم بهتر است اصلاح طلبان این انتخابات ناعادلانه و ناسالم –به تعبیر خود- را که دو طیف هم در آن حضور ندارد تحریم کنند.چرا که خود بهتر از هر کسی می دانند در این شرایط شانسی برای کسب کرسی های بیشتر ندارند و با وضع موجود تا سالهای آینده هم نخواهند داشت.بنابراین بهتر است به جایگاه از دست رفته ی خود میان قشر دانشگاهی و نخبه بیندیشند و بیش از این تعلل نکنند.مسلما انجام حرکتهای اصلاحی را (البته با پرداخت هزینه های مادی و معنوی) می توان از بین طبقات مختلف جامعه هم شروع کرد. سیاست مدارا و تسامح و تساهل در شرایط فعلی کاربردی ندارد. بنابراین اگر اصلاح طلبان به نظر اکثریت احترام می گذارند، بهتر است همراهی با طیف مخالف حضور در انتخابات را در دستور کار قرار دهند و با حضور فوق حداقلی و بیهوده خود به هیزمی برای گرم کردن تنور انتخاباتی اینچنین بدل نشوند. در چنین روزهایی مشخص می شود که عیار مردانگی- و نه اصلاح طلبی- آنان چقدر است و چطور تصمیم خواهند گرفت؟!" *** مهدیه قافله باشی نیز سوال وبلاگی چه باید کرد را در مطلبی با عنوان "باخت" در وبلاگ"نیمه غایب" این طور پاسخ داده است: "حکايت اصلاح طلبان وانتخابات روايت مسابقه ای است که نتيجه اش از حالا معلوم است :باخت آن هم به بدترين شکل. اما من نمی فهمم که ما چه اصرای داريم بازی کنيم در مسابقه ای که نه داور عادل است و نه مربی می تواند تيم ارنج کند بس که صندلی ذخيره ها پر از بازيکن مجروح وکارت قرمز دارست. حکايت رد صلاحيت ها آغاز يک رقابت نابرابر وعده داده شد بود که ما با خوش بينی تمام اصرار مي کرديم که باورش نکنيم وگر آغاز چنين باشد بخوان حديث مفصل. شعار انتخابات را که می بينم بيشتر حرص می خورم "همراه شو عزيز ". آخر يکی نيست بپرسد بايد با چه همراه شويم؟ بااين بی صلاحيت های اسلام نشناس !!ما که چه بخواهيم وچه نخواهيم سال هاست با آنها همراهيم! *** حسین خ. با کنایه تنها سهم خود از دموکراسی را نخوردن مهر انتخابات بر شناسنامه اش می داند و در تایید انتخاب گزینه تحریم، در پاسخ به سوال چه باید کرد، دلایل طرفداری اش از تحریم را این طور شرح می دهد: "تحریم انتخابات به مفهوم مشارکت سیاسی و نه به مفهوم انفعال٬ زمینه ساز پیوند گروه های. منتقد و تشکیل جبهه ای بزرگ برای هدفی روشن یعنی < رسوا کردن انتخابات غیرآزاد > است. این مسئله خلق یک انتخابات آزاد و رقابتی است از یک انتخابات غیررقابتی. به این معنا که انتخاب شرکت یا عدم شرکت در سطح کشور یک انتخابات آزاد است. پس اهمیت مشارکت سیاسی در این برهه برای عدم شرکت بر استحکام این نوع پیوند تاثیر جدی میگذارد." دومین دلیل نویسنده وبلاگ "من او هستم" برای تحریم انتخابات، مخدوش نکردن اصالت حرکت حزبی است: "ائتلاف برای تحریم هویت قابل قبول تری دارد تا ائتلاف برای حضور پای صندوق رای. چرا که دومی اصالت حرکت حزبی را مخدوش می کند و یک حزب با مشخصه و شناسنامه خود به ناچار و تنها به خاطر افزایش وزن جریان منتقد٬ باید به لیستی تن بدهد که برخی از اعضایش را نمی پذیرد. از این بابت به نظر من ماندن ستاد ائتلاف برای تحریم و عدم حضور پای صندوق ارزشمند و ضروری است." خائفی دلیل سوم انتخاب گزینه تحریم را این گونه توضیح می دهد: "ادبیات تحریم: چهره ها و گروه هایی در میان اصلاح طلبان وجود دارند که به علت تعهد به هزینه هایی که از طرف مردم٬ برای انقلاب و نظام داده شده حاضر نیستند عدم حضور پای صندوق رای را با ادبیات <تحریم انتخابات> بیان کنند. همچنین موج هجمه های تبلیغاتی اقتدارگرایان برای ضدنظام جلوه دادن تحریمی ها مسیر را برای احتیاط و به قول آقایان مصلحت گرایی هموار می کند. اما٬ آیا دفاع از انقلاب و نظام و منافع ملی که آقایان اصلاح طلب به آن پایبندند چنین مصلحت گرایی را مجاز می کند؟ آیا برگزیدن ادبیات تحریم برای مبارزه با جریان انحصار طلبی٬ در مفهوم٬ با تحصن همین دوستان در مجلس ششم توفیر دارد؟ آیا هزینه انفصال از نسل سوم انقلاب و علی الخصوص جنبش دانشجویی به خاطر احتیاط و مصلحت سنجی قابل اغماض است؟" *** فرنوش حبیب نژاد نویسنده وبلاگ "همان همیشگی" در ابتدای مطلب "اجماعی برای اعلام تاسف" مفید و مختصر می نویسد: "من در انتخابات شرکت نمی کنم." او در ادامه می گوید: "من انتخابات را تحریم نمی کنم. چون انتخاباتی وجود ندارد که تحریم شود.مثل این است که من دایی، خواهر ، برادر و عمه ام را تایید صلاحیت کنم و بعد بگویم خب حالا شما مردم آزادید از بین آن ها انتخاب کنید.کاملا هم درست می گویم چون انتخاب آزادانه است .کسی شما را مجبور نمی کند حتما عمه یا برادر من را انتخاب کنید ولی در هر حال شما با آزادی کامل بستگان مرا انتخاب کرده اید." *** مجید کلثومی در وبلاگ "نگاهی به آسمان" می نویسد: "تراژدی انتخابات در ایران فقط در این نیست كه اقتدارگرایان برای حفظ قدرت روند انتخابات را به نفع خویش دستكاری می کنند. تراژدی در این است كه سرانجام این سیاست ممكن است به هزینهای بسیار سنگینتر از سلب حقوق دموكراتیك مردم منجر شود. یك نظام غیر دموكراتیك الزاما نظامی اقلیتگرا است، نظامی كه از منافع یك اقلیت كوچك در برابر منافع دیگران (اكثریت، یا مجموعهای از اقلیتهای دیگر) دفاع میكند." او یکی از آثار شوم سلب حقوق دموکراتیک مردم را ایجاد اختلافات اجتماعی، قومی و مذهبی در جامعه دانسته و می نویسد: "اگر حاكمیت به خواست دموكراتیك مردم تن ندهد، مخالفت مردم با حاكمیت ممكن است به درگیریهای گروهی و قومی بینجامد، و علاوه بر مصایب و فجایع انسانی كه همراه خواهد داشت موجودیت و یكپارچگی كشور را نیز به خطر اندازد." کلثومی سپس این طور ادامه می دهد: "از این رو، پیش از این كه فاجعهای رخ دهد باید علاج واقعه كرد. سرنوشت رأیگیری اسفندماه آینده از هماكنون قابل پیشبینی است. نیروهای مستقل از حاكمیت از همان آغاز از نامنویسی محروم بودند. بسیاری از آنانی كه نام نوشتند در همان خان اول از سوی هیئتهای اجرایی حذف شدند. اینان البته بیشتر نگران آن بودند كه زیر تیغ نظارت استصوابی شورای نگهبان از صحنه بیرون روند كه به آنجا نكشید. اقتدارگرایان و انحصارطلبان بر آن شده اند كه یكی از مطیعترین و حلقه به گوشترین مجلسهای خود را تولید كنند و بیگانگی خود با مردم را به سطح جدیدی برسانند. چنین مجلسی كمترین رابطهای با مردم نخواهد داشت. در چنین شرایطی شرکت در انتخابات از پیش تعیین شده که در آن نیروهای اصلاح طلب و منتقد حذف گردیده اند امری توجیه پذیر نیست و نباید روی آن وقت گذاشت. به جای آن باید به دنبال شكلگیری یك جنبش اجتماعی حول خواست انتخابات آزاد، سالم و عادلانه بود تا پیش از این كه ایران ویران شود شاید بتوان راهی پیدا كرد." *** حسین آذربایجانی در "سنگ نبشته های یک زائر" و با عنوان "حالا که انتصابات است رای را هم خودشان بدهند" در تاکید تحریم انتخابات می نویسد: "گردن نهادن زیر یوغ انتخاباتی از پیش معین و فرمایشی حتی از بیعت با خلیفه میمون باز اموی ذلت بارتر است و من حسين ام؛ همنام او كه گفت: هيهات منا الذله. در صورت ادامه روند جاری انتصابات بجای انتخابات همگام با بقيه دوستان وبلاگ نويس آزادی خواه در اين انتصابات شركت نخواهيم كرد. رای را هم خود هیات های اجرایی محترم و هیات های نظارت محترم بروند بدهند. وقتی نوه امام بعلت عدم التزام عملی رد صلاحیت می شود از کجا معلوم ما التزام عملی و صلاحیت رای دادن داشته باشیم؟" |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
به نظر من این انتخابات رو به این دلیل که اصلاح طلببها صلاحیت داده نشده نباید تحریم کرد.این انتخابات رو باید تحریم کرد چون از پایه و اساس مواضع این حکومت سیر باطلی رو در پیش گرفته.با استفاده ابزاری از دین به نفع مواضع خود کلا لکه ای ننگ بر پیشانی تاریخ و بخصوص تاریخ اسلام میباشد.بنام شهدای کربلا بر تمام ظلمهای خودشون مهر تایید میزنن و مردم ساده لوح وکم سواد که با فکرهای فرسوده رو به اسم دین و ائمه به پای صندوقهای رای میکشن.
-- سام ، Mar 12, 2008