خانه > گزارش ويژه > تحولات رسانه ای > شیخ مجاهد رامبو | |||
شیخ مجاهد رامبوبرگردان: م. صبایک قهرمان مشهور رامبو، فیلمهای متعددی را به سینمای جهان تقدیم نموده و از طریق آنها رویای آمریکایی، نجات از ظلم و تاریکی و تباهی را در ویتنام، افغانستان، کره و جاهای دیگر مجسم کرده است. من گاهی پس از دیدن فیلمهای رامبو از خودم میپرسم چرا رامبو یکبار در یکی از حلقههای این مجموعه با شکوهش به فلسطین نمیرود؟ گمان میکنم اخیرا جواب این سوال را پیدا کردهام. رامبو تنها به مناطقی میرود که به شدت در اثر ظلم عریان و واضح تحت ستم قرار گرفتهاند. او به این مناطق میرود تا با تیغ عدالت بیرحم آمریکایی به مقاومت در برابر بیعدالتی و ستم بپردازد و تاریکیها را با عصاره نورانیت آمریکایی از بین ببرد. اگر این برنامه کاری - برنامه کشت و کشتاری - رامبو در تمام فیلمهایش باشد، باید پرسید، اگر رامبو به فلسطین (اسرائیل) برود در آنجا چه کار میتواند بکند؟ رامبو در فلسطین چگونه قادر خواهد بود که بین ظلم اسرائیلی و جهالت فلسطینی فرق و فاصله قائل شود؟ مرض کشت و کشتار فلسطینی - اسرائیلی مسئلهای استثنایی و متفاوت با تمام جاهای دیگر دنیاست. اما یک نکته روشن است، حتی اگر ما فرض کنیم که کسی وجود دارد که میتواند بین ظلم و ظالم فلسطینی - اسرائیلی فرق و تفاوتی قائل شود، تنها کسی که قدرت اعلام این مطلب را دارد، فقط شهروندان آمریکایی هستند. البته رامبو که در واقع نقش وزیر دفاع (یا به عبارتی وزیر حمله) را در حکومت سایه در آمریکا بر عهده دارد.
دو سیلوستر استالونه در سن 70 سالگیاش هیچ فرقی با قبل نکرده، جز اینکه در این فیلم آخر رامبو را پشت مسلسلی مینشاند که از طریق لوله آن یک سپاه کامل را نابود میکند. پس آن رامبویی که با مبارزه فردی و تن به تن شایان خود بر حریف غلبه میکرد، کجاست؟ آیا رامبو هم هیبت فردی خودش را از دست داده است، همانطور که امریکا هیبت اجتماعیاش را؟ آیا رامبو هم مجبور است که با مسلسل از راه دور به قتل عام بپردازد، همانطور که نظامیان آمریکا هم «مجبورند» در عملیاتهای نظامیشان اینجا و آنجا این کار را بکنند؟ آیا واقعا این رامبو تصویر سینمایی ارتش آمریکا نیست و به همین دلیل ضعف و قوتهایی که به او عارض میشود هم همانهایی نیست که به ارتش واقعی آمریکا عارض میشود، همان ارتشی که در واقع شکل بزرگ شده نظامیگری سینمایی رامبو است؟ سه در آخرین فیلمی که رامبو بازی کرده است، مبارزه میان او و گروهی از افراد غربی که برای انجام ماموریتی ویژه به منطقه درگیری آمدهاند، در میگیرد. این مبارزه البته خالی از حس پرخاشگری رامبویی که میشناسیم، نیست. همان چیزی که ما را به یاد پرخاشجویی وزیر دفاع سابق آمریکا، رامسفلد (یا همان رامبوی کبیر) میاندازد. اما رامبو در این فیلم مبارزهاش را با عبارتی طنیندار که در واقع تابلوی مبارزات اوست، وصف میکند. ولی تماشاچیان در سالن سینما این عبارت را بر حسب طبقهبندیهای جدید ایدئولوژیک تنها به یک عبارت به حق طالبانی توصیف میکنند. رامبو در این فیلم در مورد مبارزهاش میگوید: «Live for nothing or die for something» که این شعار تا حد بسیار زیادی شبیه به عبارت جهادی: «الموت فی سبیل هدف خیر من الحیاة من دون هدف» یعنی «مرگ در راه هدف بهتر از زندگی بدون هدف» است. یا بسیاری دیگر از شعارهای جهادی در این سیاق میباشد. درست همین شعارها هستند که مردم دنیا را به دو دسته تقسیم کردهاند. یک گروه از این دو دسته دیگران را افرادی میدانند که بیدلیل و بدون هدف و در واقع بیهوده زندگی میکنند و باز درست در همین جاست که مبدا اصلی عملیات جنگی رامبو و عملیات نظامی بنلادن و القاعدهایها با هم گره میخورد. زمانی که جنگهایی برخواسته از چنین ایدئولوژیهایی مجاز شمرده میشوند، ارهابیون به جنگندگانی آزاد تبدیل میشوند. مادامی که رامبو معتقد است هیچ چیزی در دنیا ارزش ندارد، اگر گاه و بیگاه نتوان به «بازی» جنگ پرداخت. همانطور که بازیکنان گلف به بازی دلخواهشان میپردازند،باید شاهد جولان جنگندگان آزاد بود. البته یک فرق در اینجا وجود دارد. چاله بازی گلف خیلی کوچکتر از چالهایست که شیخ رامبو و شیخ بنلادن در آن میجنگند. برگرفته از: روزنامه عربی «الحیاة» مورخ چهارشنبه، 13.2.2008، شماره 16385 |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
داشتم یواش یواش گرم رامبو و خاورمیانه و ظالم و مظلوم و اسرائیل و فلسطین میشدم ! که ناگهان صاحب امتیاز و سردبیر و نویسنده این مقاله از »» الحیاة «« و همچنین مترجم ان با تغییر مسیر اصل مطلب به طرف القاعده حالم را گرفتند و مرا در خماری مساله اسرائیل و فلسطین رها کردند ! ,
-- داوید ، Feb 15, 2008I"m telling you man ,It was not fair Man !.
داوید.
آاقام رامبو باز هم اعصابش ضعیف شد در آخر این فیلم. و به کوچیک و بزرگ رحم نکرد. از این ور صحنه دل و روده یکی و از اون ور صحنه دست و پای کنده شده یکی دیگه رو هوا پرواز می کرد. یکی نبود بگه آقا Rocky چرا اینقدر نگرانی؟
-- اردوان ، Feb 17, 2008