تاریخ انتشار: ۲ بهمن ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

جوانان مسلمان آلمان، آماده‌ جهاد با کفار

مترجم: رضا شوقی

به تازگی تحقیقی توسط موسسه جرم شناسی هامبورگ به سفارش وزارت کشور فدرال آلمان صورت گرفته که هدف از آن تعیین سطح تطبیق‌پذیری مسلمانان آلمان با این کشور، شناخت موانع تطبیق‌پذیری آنان، بررسی دیدگاه‌های دینی مسلمانان، بررسی دیدگاه آنان در مورد دموکراسی و بررسی نظرات آنان در مورد کشوری بوده که توسط قانون اداره می‌شود.

این تحقیق هم چنین درصدد بوده است تا پتانسیل خشونت‌ورزی‌های دارای انگیزه سیاسی یا دینی در میان مسلمانان آلمان را نیز بسنجد.

براساس نتایج این تحقیق یک چهارم جوانان مسلمان آلمان، آماده مبارزه علیه پیروان سایر ادیان هستند. این تحقیق می‌گوید که ۴۰ درصد از مسلمانان آلمان، دارای گرایشات بنیادگرایانه بوده و ۴۴ درصد از پاسخ‌گویان گفته‌اند مسلمانانی که در جنگ مسلحانه برای دین کشته شوند به بهشت می روند. ۱۲ درصد از پاسخ‌گویان نیزخود را از لحاظ هویتی، فردی شدیداً دینی - اخلاقی و منتقد جامعه غربی و مدافع مجازات های جسمی و حتی اعدام دانسته‌اند.

ولفگانگ شویبله، وزیر کشورآلمان در مقدمه‌ای که بر این تحقیق نوشته، گفته است امروز تروریسمِ اسلامی که در تمامِ جهان فعال است "یکی از بزرگ ترین خطرات برای امنیت ماست." او می‌گوید آلمان متعهد شده است که به ویژه با لحاظ کردنِ "‌پدیده تروریسم داخلی"، تلاش‌های موثری را در قبال مساله تطابق‌پذیری مهاجران به انجام برساند.

کلیشه به جای دقت علمی
اما انتقادهایی مبتنی بر عدمِ صحتِ علمی و بی طرفی این تحقیق صورت گرفته است. منتقدین معتقدند که از ابتدا نگرانی در مورد پدیده‌ی ادعایی خشونتِ با انگیزه دینی، عامل جهت دهنده برای انجام این تحقیق بوده است.

در جریان این پژوهش نظرات ۴ گروه از مردم بررسی شده است: با ۹۷۰ مسلمانِ مهاجر، تلفنی مصاحبه شده است، حدود ۱۵۰ دانش آموزِ مسلمان و ۱۹۵ دانشجوی مسلمان به وسیله پرسشنامه‌ی استاندارد شده، مورد مصاحبه قرار گرفته‌اند. همچنین با ۶۰ تن از جوانانی که به طریقی با نهاد‌های اسلامی در ارتباط بوده‌اند هم مصاحبه کیفی صورت گرفته است.

منتقدان می‌گویند یکی از دلایل عدم اعتبارِ این پژوهش، نحوه عملیاتی کردن مفاهیم مورد تحقیق است. مثلاً به منظور نشان دادن جهت گیری‌های اصول‌گرایانه دینی، محققان موضوعات مورد نظر خود را با شش گزاره ویژه در ارتباط قرار داده اند.

این شش گزاره عبارتند از:
۱- کسی که به دستورات قرآن عمل نمی‌کند، یک مسلمان حقیقی به معنای واقعی کلمه نیست.

۲- به نظر من این مساله خیلی مهم است که آموزش احکام اسلام باید با شرایط جهان مدرن تطبیق پیدا کند.

۳- کسانی که احکام اسلام را مدرن می کنند، در واقع پیام اصلی آن را خراب می‌کنند.

۴- به نظر من هر مسلمان واقعی، ملزم است که غیرمسلمانان را به اسلام دعوت کند.

۵- باید تلاش‌هایی که برای تغییر دین مسلمانان صورت می‌گیرد ممنوع شود.

۶- خدا، غیر مسلمانان را لعن کرده است.

در حالی که هدف این تحقیق، تحلیل جهت‌گیری اصول‌گرایانه دینیِ مرتبط با موضوعات تحقیق بوده است، گزاره‌هایی که برای سوال انتخاب شده‌اند به هیچوجه کیفیت ارتباط درونی یک مسلمان با دینش، به عنوان یک ارزش که او حاضر نیست بر سر آن مصالحه کند؛ و یا وفاداری او به ایمانش را نشان نمی‌دهند. بلکه تحقیق، در واقع فضایی دو قطبی و متضاد میان اعتقادات اسلامی و به اصطلاح اصول بنیادی و مدرن غربی، که قابل دور زدن نیستند، ایجاد کرده است.

این فضای دو قطبی که به طرق مختلف دراین تحقیق نهفته است، تخفیف ضمنی اصول دینی مسلمانان را به همراه دارد. علاوه بر آن این فضای دو قطبی، خود مولد رفتار کلیشه‌ای است، همان چیزی که پژوهشگران آن را به عنوان خصلت اصول دینی مسلمانان ذکر کرده‌اند.

دیدگاه دو بعدی نسبت به جهان
انتقاد دیگر آن است که پژوهشگران گمان کرده‌اند با ارایه تنها دو گزاره می‌توانند مساله "بد نام کردن جامعه مسیحی و غربی (‌از جانب مسلمانان)" را بررسی کنند.

این دو گزاره عبارتند از:
۱- آدم در آلمان به راحتی مشاهده می‌کند که دین مسیحیت، در موقعیتی قرار ندارد که بتواند ضامن قواعد اخلاقی در جامعه باشد.

۲- اخلاق جنسیِ جامعه غربی کاملاً رو به انحطاط است.

ساده‌انگارانه است که انسان فرض کند تنها راه مناسب سنجش اخلاق جامعه غربی برای مسلمانان به مساله اخلاق جنسی محدود می‌شود و با گرفتن پاسخ مثبت در جواب سوال بالا آن را گرایش به بدنام کردن جامعه غربی و مسیحی بنامد.

دین به عنوان منبع بالقوه‌ای برای تطبیق‌پذیری
شصت جوانی که با نهاد‌های اسلامی در ارتباط بوده و در این تحقیق مورد مصاحبه قرار گرفته‌اند از نهاد‌های اسلامی انتقاد کرده‌اند که آنها تنها محلی برای پناه بردن نسل اول مهاجران هستند، در حالی که این نهادها می‌باید پلی به سوی برقرار کردنِ ارتباط میان مسلمانان با جامعه‌ی میزبان باشند. این جوانان گفته‌اند که مایلند از مدرسان دینی و اسلام‌گرایان رادیکال فاصله داشته باشند.

ضمن قبول آنکه نهادهای اسلامی می‌توانند نقشی بیش از آن چه در حال حاضر دارند، بازی کنند؛ اما زمانی که جهت‌گیری اسلامی در آلمان به عنوان امری نامتناسب با شرایط جاری در نظر گرفته می‌شود و زمانی که سوگیری اسلامی حتی به عنوان یک تهدید، تعریف و تلقی می‌شود، این کار تنها مستلزم بدنامی و افترا به اسلام نیست بلکه این کار به معنای آن است که توان بالقوه اسلام، برای کمک به تطبیق‌پذیری مسلمانان در جامعه غربی نیز نادیده گرفته می‌شود.

در مجموع چنین می توان گفت که این تحقیق از استاندارد حرفه‌ای برخوردار نیست و نمی‌تواند بینشی مفید از زندگی و گرایشات مسلمانان در آلمان به خوانندگان ارائه کند.
مسایل و مشکلات اجتماعی را که با خشونت در ارتباط هستند باید با توجه به دلایل اصلی آن مورد بررسی قرار داد. الگوهای قدیمی توضیح و تبیین مبتنی بر بدنام کردن دین، در قالب فرهنگی دیگر به ندرت مفید واقع می‌شوند.

منبع: قنطره

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

اشتباهی که اروپا در گذشته مرتکب شد,موجب رشدقارچ مانند کلونی های اسلامی شد.این رشد به آهستگی ادامه دارد.عمده مسلمانهای مهاجر از کشورهائی مثل ترکیه و همچنین اعراب خاورمیانه و شمال آ فریقا وهمچنین پاکستان موقعیتهای واقعا" خطرناکی برای مردم ودولتهای ارو پائی به وجود آورده و می آورند.اگر این وضعیت به همین صورت ادامه پیدا کند ِچه بسابه زودی شاهد تشکیل اتحادیه اسلامی اروپا باشیم که اگر اروپا با پیوستن ترکیه به این اتحادیه موافقت کند ِاین امر دور از تصور نیست!


-- alen ، Jan 23, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)