خانه > گزارش ويژه > ايرانيان > کیهان معتبرترین و بیغلوغشترین روزنامهی جهان | |||
کیهان معتبرترین و بیغلوغشترین روزنامهی جهانمهدی خلجی
جناب آقای شریعتمداری اخیراً مطلع شدم که روزنامهی وزین کیهان که تحت اشرافِ عالی آن جناب به نشر اخبار و معارفِ حقه اهتمام دارد، برای چندمین بار در مطلبی نام این حقیر را ذکر کرده است. از اینکه افتخارِ بزرگی را نصیب بندهی بیمقدار فرمودید، حقیقتاً جای امتنان و شکرگزاری است و هدف اصلی این مسوده نیز، در اساس، ابلاغ این تشکر وافر است. حقاً بنده خود را لایق آن نمیبینم که نامام در کنار نام بزرگان دیگر بیاید؛ آنهم در روزنامهای که افتخار ملی و بل دینیِ ام القرای جهان اسلام است. اما استطراداً مناسب دیدم اگر جسارت به آن ساحتِ مقدس نباشد، دو سه نکتهی بیاهمیت را دربارهی شرح حال خود بنویسم که شاید تذکار آن خالی از اشکال نباشد و به مجموعهی تحقیقات و تتبعاتِ پراهمیتِ حضرتعالی دربارهی رعایای خارج از ایران مساعدت کند. لاشک و لاریب که حضرتعالی در حق بنده حسن ظن داشتهاید که مرا مشاور ارشد موسسهی واشنگتن قلمداد فرمودهاید. آقا بنده کجا و مشاورت ارشد کجا؟ همانطور که در وبسایت موسسه آمده، بنده محقق مهمان این موسسه هستم و مهمان امروز هست و فردا نیست. تراوشات قلمی بنده هم همانهاست که روی همان وبسایت میبینید. بیت: برگ سبزی است تحفهی درویش، چه کند بینوا ندارد بیش. همچنین حضرتعالی، موسسهی تحقیقاتی واشنگتن را کارگزار لابی اسراییل مرقوم فرمودید که صحت ندارد. آن فاضل کامل و آن جامع معقول و منقول و آن عالم خفایا و اسرار مستحضر هستند که اسراییل با آمریکا یک رابطهی دوستانهی علی حده دارد. در نتیجه جماعت یهود و اسراییلی در اینجا ناچار نیستند در خفا فعالیت کنند و پولیتیک نمایند. لابی اسراییل خود به طور علنی کار خود را میکند و دفتر و دستک خود را دارد. اگر آن جناب مایل به اخذ اطلاعاتی دربارهی موسسهی واشنگتن باشند، بنده سراپا حاضرم عنداللزوم هر گونه معلوماتی را که دارم در طبق اخلاص بگذارم. وانگهی، شما نام آدمهای بسیار مهمی را در کنار نام من آوردهاید که این ظن را تقویت میکند که بنده تحت نظر این آقایان کار میکنم و علی الدوام، صباحاً و مساءً با ایشان صبحانه و ناهار و شام تناول مینمایم. البته این حسن ظن شما به این رعیت است که این اندازه بنده را مهم و صاحب تأثیر دانستهاید و بنده این لطف شما را هرگز به طاق نسیان نخواهم سپرد. اما جسارتاً باید عرض کنم که من نام برخی از آقایان مذکور در مرقومهی حضرتعالی را شنیدهام و یا تصویرشان را در تلویزیون دیدهام؛ اما متأسفانه هیچ کدام از این آقایان نه بنده را دیدهاند و نه حتا نام این حقیر را در عمر خود شنیدهاند. اگر باور ندارید میتوانید با خود این آقایان تماس بگیرید و از حال بنده استفسار نمایید. در همین مرقومهی شریفهی حضرتعالی، که از نظر من جرثومهی تقوا هستید، در پنجشنبهی گذشته، اعنی مورخهی بیست و دوم آذر، آمده است که کسی به نام «م.م.ر.» زوجهی بنده است و ایشان ظاهراً طبق گفتهی حضرتعالی از «روابط جنسی نامشروع» در ماهنامهی کیان راپورتی در رادیو زمانه داده است. حضرتعالی که مراتب شرافت و شریعتمداریتان بر احدی پوشیده نیست، در مورخهی شش خرداد سنهی جاریه، در مطلبی بر این بنده منت گذاشته و نوشتهاید که این حقیر، یعنی مهدی خلجی، پادو دکتر سروش هستم. حتماً مستحضرید که ادب پادویی اقتضا میکند که پادوکننده حضوراً در رکاب پادوشونده به انجام خدمت پادویی مشغول باشد؛ در حالیکه این حقیر سالها، بلکه ده سالی است که استاد فرزانهی خود را ندیدهام و از این باب عذر تقصیر و قصور فراوان دارم. پیش از آنهم به دلیل آنکه بنده قم بودم و ایشان تهران تشریف داشتند، انجام خدمت پادویی به نحو احسن میسر نبود. تنها کاری که از این حقیر برمیآمد این بود که نوشتههای ایشان را بخوانم و گاهی در مدرسهی ایشان تلمذ کنم. حکماً بنده را با یک مهدی خلجی دیگر که پادوی دکتر سروش است اشتباه گرفتهاید، که البته با کثرت مشاغل حضرتعالی خردهای بر شما نیست. در همان مقال متعمقانه، حضرتعالی قید فرمودهاید که بنده با روزنامههای زنجیرهای همکاری میکردم. لابد سهو لسان بوده است، چون تنها روزنامهای که با آن همکاری کردهام انتخاب بود که زنجیرهای نداشت و در عاقبت با نظارت و رعایت و بصیرت حضرتعالی و اصحاب کیهان سالها بعد مسدود شد. بنده حدود نه ماه پیش از ترک ایران، روزنامهی انتخاب را ترک کردم و از آن زمان، مع الاسف، سردبیر آن روزنامه را نه دیدهام و نه با او تماسی داشتهام. باز در همان مقال مرقوم فرمودهاید که بنده در هلند اقامت دارم و با رادیوی «ضدانقلابی زمانه» همکاری میکنم. لازم میدانم معروض دارم که بنده، احدی هستم از آحاد رعیت ولایت ایران و دارای جواز سفر ایرانی. تابعیت هیچ کشور دیگر را بحمدالله و المنة ندارم. لابد راپورتچیهای سفارتهای علیهی ایران به حضرت شما راپورت اشتباهی دادهاند. بنده مقیم هلند نیستم و حالیه در ینگهی دنیا به دعای خیر برای حضرتعالی مشغول میباشم. با رادیوی «ضدانقلابی زمانه» هم هیچ رابطهای ندارم و از وجود آن به هیچ حال باخبر نیستم. بنده تنها یک رادیوی «زمانه» میشناسم و گاه گاه، دورادور برای آن مرقومهای میفرستم. در سجلِ این رادیو هم محلی یا صفتی با عنوان «ضدانقلابی» ثبت نشده است. شش ماه بعد، در مورخهی سوم آذرماه، جناب شما مطلبی دیگر مطبوع فرمودید و در آن نوشتهاید که بنده، اعنی مهدی خلجی، همزمان و با حفظ سمت مشاورت ارشد موسسهی واشنگتن، لابی پژوهشی اسراییل در آمریکا، رادیو زمانه، ارگان سرویس اطلاعات و امنیت هلند، را نیز اداره میکنم. من کاملاً واقف هستم که تنوع افشاگریهای محققانه و راهبردی و کاربردی و نیز تعدد بیاندازهی اسمها در جریدهی جرارهی کیهان ممکن است مسبب اینگونه خطاهای ریز باشد. اما از آنجا که شما وسواس تحسینبرانگیزی در ثبت تاریخ و سبک خاص خود را در تحقیقات عالیه و عالمانه دارید، وظیفه دیدم که چند نکتهی بیاهمیت را در این باب ایضاح نمایم. بنده نه اینکه هیچ رغبتی در خود برای داشتن نقشی در ادارهی رادیو زمانه احساس نکنم. نخیر. کاملاً به عکس. ولی شما بهتر از هر کس روی زمین، احوال پنهان من – و ایضاً دیگر رعایا – را میدانید. بنده طلبهای هستم که همچنان مشغول طلبگی و تحصیل علمام و اشتغالات یک طلبه به او اجازه نمیدهد که دنبال جاه و مقاماتی که شما مکررا نسبت دادهاید، برود. من هر جا به اطراف خود نگاه میکنم مشتی کتب قدیمه میبینم و مقداری کتاب به السنهی اجنبیه. مدام مشغول تحریر و تقریر و مطالعه هستم و متأسفانه هیچ مجالی برای کسب این مقامات دلخواه ندارم. ثانیاً شما از مرقومات این حقیر در وب سایت رادیو زمانه شاید مستحضر نباشید. اگر شایق باشید بنده یک پاکت بزرگ از این مرقومات برای شما بفرستم تا بالعیان مشاهده بفرمایید که اینگونه مکتوبات به درد هیچ دستگاه اطلاعاتی نمیخورد. آنها درست مانند سربازان گمنام امام زمانِ خودمان، علاقهای به دانستن تاریخ اسلام و مباحث حکمت و فلسفه ندارند و آن را علی الظاهر و مع الاسف اتلاف عمر میدانند و به معقولاتی که شما بیشتر از آنها سررشته دارید، مشغولاند. القصه، نوع کاری که بنده میکنم، هرآینه تحقیق و طلبگی است و متأسفانه به بنده اجازهی ایاب و ذهاب و تشرف زیاد به حضور بزرگان نمیدهد. همسایگان بنده که همه از برادران و خواهران مظلوم سیاهپوست هستند، کاملاً تصدیق خواهند کرد که چراغ این اتاقی که همین نامه را برای شما مینویسم بیشتر شبها حتی الصباح روشن است و این حقیر مشغول تورق کتب و توغل در علوم قدیمه و فلسفه هستم. کار بنده در موسسهی واشنگتن به همان معلومات و مطبوعاتی که روی وبسایت ملاحظه میفرمایید مختصر و مقصور میباشد و بنده هیچ نوع فعالیت سیاسی را نه در عهد ماضی مرتکب شدهام و نه الیوم ارتکاب دارم. اصولاً عافیتطلبی بنده اجازهی مبارزه به آن معنا که حضرتعالی مدام مشغول آن هستید، نمیدهد. اساساً این استطاعت معجزهآمیز آن جناب مستطاب و آن پیامبر بیکتاب - که امور عالم و آدم را همزمان از محبس اوین گرفته تا کاخ سفید، از وزارت اطلاعات ام القرا تا همهی سرویسهای اطلاعاتی جهان، با دقت تمام زیر نظر دارید و همزمان اسلامشناس و ایرانشناس و آمریکاشناس و اروپاشناس و تجددشناس و سنتشناس و عارف به علوم اولین و آخرین هستید و هر جا که بحث مبارزه و فعالیت سیاسی و انتخابات و انتصابات هست، حضرتعالی در صف اول صحنه تشریف دارید - قوهای است الاهی که فقط و فقط در وجود مقدس شما به ودیعت نهاده شده است و دیگران و از جمله بنده از آن بالکل بینصیبایم. حقیر، اگر خیلی هنر کنم قدری به مطالعه و نوشتههای خود برسم و متأسفانه هر حرفی بزنم، باید سند و مدرک ارائه کنم و دست آخر، جملهای بگویم با هزار تردید و اما. مقایسهی خودتان با دیگران حقاً خضوع و خشوع و تواضع بیش از اندازه است. البته بنده هم نتیجه تحقیقات شما را در مطبوعهی وزین کیهان که الحق آن را معتبرترین و صادقترین و بیغلوغشترین روزنامهی روی زمین میتوان دانست که حتا نظیر آن در ممالک راقیه یافت نمیشود، میخوانم و به طور ممتع، مستفید و مستفیض میشوم؛ از جمله، مرقومهی اخیر حضرتعالی را دربارهی «ناتوی فرهنگی در هلند» و رادیو زمانه. فرموده بودید که این نتیجهی چندین پژوهش راهبردی و کاربردی است که متن آنها در آینده منتشر خواهد شد. بنده احتراماً خواستم عرض کنم که چرا حضرتعالی در مرقومههای خود این اندازه شکستهنفسی به خرج میدهید و آنچرا که آن ذهن ثاقب و رأی صائب از راهِ طی الارض و علم لدنی یافته است، به طور تحقیق دستهجمعی وانمود میفرمایید؟ ما میدانیم که شما به تنهایی ملتی هستید برای ملت ما؛ و اساساً ذات مقدس شما که منزه و مبرای از هر گونه جهل و تردید است، میتواند بدون تحقیق و تتبع معلوماتی را منتشر کند که جمیع اولوالباب را انگشت به دهان و لب گزان نماید. مثلاً کیست که نداند که این ملاحده، لعنهم الله علی حده، چه در هلند و چه در هر جای دیگر شب و روز در کار ناتوگری علیه اسلام ناب محمدی و نمایندهی راستین آن، شخص حضرتعالی هستند؟ آیا فکر میکنید که این امور نیاز به تحقیقات دارد؟ شما لب را به آب دهان مبارک مرطوب بفرمایید، همه خلایق بغتة و بدون دلیل و برهان از شما خواهند پذیرفت. من واقعاً نمیدانم بدون رهنمودهای شجاعانهی حضرتعالی - که فقط به اتکای قلم و بدون داشتن هیچ قدرت و قوهی قهریه از قبیلِ حبس و زندان و دیگر امور خفیه، یکتنه همهی ملاحده و ضدانقلابها را حریف میباشید – تقدیر بلاد ایران چگونه بود و رعیت چه حال رقتباری داشتند. معالی و محاسن و فضایل آن جناب مستطاب به اینجا ختم نمیشود. شاهد آن، آخرین مرقومهای است علیه روزنامهی کیهان که چند ماه پیش از ترک کشور، در روزنامهی ایران از بنده صادر شد. از کراماتِ حضرت شریعتمدار شما این است که ابداً بابت آن نوشته از این حقیر کینهای به دل نگرفته و کاملاً و بالجمله آن را فراموش کردهاید. کیست که نداند روح لطیف و شاعرانهی حضرتعالی همهجا در مکتوباتِ شما حی و حاضر است؟ نشانی و نمرهی تلفن محل کار بنده، روی اینترنت هست. از حضرتعالی که نمایندهی عظیم الشأن مقام عظمای ولایت و رهبر مسلمین جهان هستید تقاضامندم هر وقت به اطلاعاتی دربارهی زندگی شخصی بنده نیاز بود، از تماس با این حقیر مضایقه نفرمایید. امیدوارم در سفر به طهران که انشاء الله قریب الوقوع خواهد بود، شخصاً به خدمت برسم و از سعادت لقای حضرتعالی که از عطای دوجهان فضیلت بیشتر دارد و هر دقیقهی آن معادل هفتاد سال عبادت است، نصیب ببرم. بعد التحریر: همکار اجنبی بنده، جناب آقای پاتریک کلاسون، که حقاً مرد نازنین و ایراندوستی است، مقالهی شما را خوانده بود و حضوراً نزد این جانب آمد. ایشان گلایه داشتند که حضرتعالی که نام این همه آدم را در مرقومات خود میآورید، چرا هیچ وقت اسمی از ایشان ذکر نمیکنید. بنده عرض کردم که این سهو، عمدی نیست و جناب شریعتمداری از بس نامهای فراوان در ذهن دارند و از بس ناتوی فرهنگی موضوع مهمی است، خب، طبیعی است که چند نام هم از قلم بیفتند. ولی بنده محرمانه خدمت شما معروض میدارم که من بعد، گوشهی چشمی نیز به پاتریک داشته باشید؛ خاصه آنکه ایشان بسیار مشتاق دیدار شما هستند و اگر شما اجازه بفرمایید همین امروز بلیط طیاره میگیرند و در طهران به خدمت میرسند. در خاتمه، استدعا دارم بندهی ناچیز را از دعای خیر، علی الخصوص، در مظان استجابت دعا فراموش نفرمایید. العبد الفقیر، مهدی الخلجی، القمی المولد، الواشینغطنی المسکن، المتوطن فی الغربة الغربیة ---------------------- |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
آقای شریعت مداری و اقران ایشان حیات و نام و نانشان تعرض به حیثیت و آبروی کسانی است که آنها را رقیب خود می پندارند. و این نه سخن من که فرموده ی معصوم علیه السلام است که فرمود دشمنان ما بقا و دوام حیات ننگین خود را در فحاشی به دیگران می دانند. الاحقر دعا گوی شما
-- بدون نام ، Dec 14, 2007آقای مهدی خلجی به خوبی توانست ماهیت آقای شریعتمداری را فاش کند. در کل نامه ی ایشان از ارزش ادبی قابل توجهی نیز برخوردار می باشد.
-- بدون نام ، Dec 14, 2007مهدی جان. نحوه بيان کيهان به مذاق ما خوش آيند تر بود و برای استفاده در انشاء متن آهنگ های جديده رپ با الفاظ قبيحه و پخش آنها در ديسکو زمانه به مراتب مناسب تر.
-- داريوش ر. ، Dec 14, 2007مهدی جان دست مریزاد.خوب برادر حسین رو آویز بند رخت کردی تا کمی آفتاب بخوره. هرچند که این برادر دست از جان شسته انقلابی از رو کم نمیاره و می گه این افتاب دربرابر آتش جهنم ناچیزه
-- حمید ، Dec 14, 2007به قول استاد مسلم فلسفه آقای کولبر: آقای شریعتمداری از آن دسته انسانهاییست که از دل یا شکم سخن میگوید. هنگامی که دل نتیجهای میگیرد مغز جایی برای خود نمایی ندارد. اصلا میدانستید تعداد عصبهایی که به شکم ختم میشوند به مراتب بیشتر از عصبهای مغز میباشند. حالا ممکن است کسی برود و بگوید نه آقا جان مغز بیشتر عصب دارد من در فلان کتاب دیدهام. باید تحقیق کرد که فلان کتاب نوسط چه کسی نگاشته شده انوقت متوجه میشوید که نگارنده آن کتاب با روشهایی که دلالت بر دخالت مغز دارد این نتیجه را گرفته. به دل خود رجوع کنید میتوانید نتیجه بگیرید که شکم بیشتر عصب دارد اصلا میتوانید هر نتیجهای که خواستید با شکم بگیرید. آقای شریعتمداری هم هنگام نگارش از شکم استفاده میکنند چرا که ایشان اهل دلاند نه چون خلجیها که بیخودی به خویش زحمت میدهند و از مغز استفاده میکنند و وقت خود را صرف خواندن میکنند آن هم تا پاسی از نیمه شب. آقای خلجی از شکم خود استفاده کن آنگاه هر نتیجهای که «دل»ات خواست میتوانی بگیری. خوشت هم نیامد میتوانی آن نتیجه را عوض کنی.
-- a ، Dec 14, 2007بسیار خوب و زیبا بود. نفرین بر این حکومتگران ستم پیشه که سنگ را بسته و سگها را گشاده اند. عمله ظلم را آزاد گذاشته اند که با حیثیت مردم بازی کنند و حتی با پیش کشیدن مسائل خانوادگی مردم که خود مدعیند سنت مذهبی شان از تعرض به آن منع کرده از آنان هتک حرمت کنند ولی هیچ مرجع تظلمی نیست که فرد مظلوم بتواند از خود دفاع کند. نفرین تاریخ بر این روسیاهان باد.
-- مصطفی ، Dec 14, 2007موسسه واشنگتن (WINEP) بر اساس مقاله استادهای علوم سیاسی آمریکایی بازوی پژوهشی لابی اسراییل در آمریکا است. آقای خلجی با نفی این موضوع دارد واقعیت را تحریف می کند. این هم مقاله اش اگر کسی خواست خودش چک کند:
-- مهدی شایسته ، Dec 15, 2007http://www.lrb.co.uk/v28/n06/print/mear01_.html
احسنت... احسنت... ان شا الله مقبول خاطر آن بزرگوار خواهد افتاد. حقیقتاً لذتی تام بردم. احسنت... احسنت...
-- سوشیانت ، Dec 15, 2007این هم از نظام آزاد اسلامی و حفظ حرمت حقوقی شهروندان! نتیجه فقط یک حرف است: اسلام و نظام اسلامی، جهان بینی و آموزشهای خاصی دارد که با ارزشهایی که دنیای امروز آن را حقوق بشر می نامد به کلی بیگانه است. در نظام اسلامی مسائلی مثل حفظ حرمت اجتماعی اشخاص و رعایت سنت های اخلاقی ، اصل نیست و به راحتی می تواند در راه مصالح سیاسی زودگذر فدا و نادیده گرفته شود. همه میدانند که این روزنامه و مدیر آن در حکم سخنگوی رهبر نظام اسلامی هستند پس رفتار آنان نماینده استانداردهای اخلاقی اسلام راستین و شخصیت واقعی یک مسلمان است. هر چهره دیگری که از اسلام ترسیم شود باژگونه و خیالبافی است. اسلام و اخلاق اسلامی همین است که آقای رهبر و نماینده او حسین شریعتمداری با عمل صریح و مداوم خود نشان میدهند و لا غیر.
-- بهرام ت ، Dec 15, 2007jenab khalaji ahsant,eyval,damet gharm,inja ra khoob oomadi.basi lezat bordim.zende bashi
-- javad ، Dec 15, 2007معلومه كه اين حسين آقاي ما بدجوري پته بعضي ها رو به آب داده كه اينجور با دل پر عليه ايشان حرف ميزنن!
-- جعفر ، Dec 15, 2007دستت درد نكنه آقاي شريعتمداري.علي يارت.
http://www.pejhwak.blogfa.com/
با این جوابی که دادی شیر مادرت حلالت باشه
-- بدون نام ، Dec 15, 2007با سلام
-- رضا ، Dec 15, 2007السوال:آيا به نظر شما يهوديهاي تازه مسلمان همچنان دلبسته ايام گذشته اند؟
eshtebah ast in kesafatha ra mokhatabe khod gharar midehid--
-- بدون نام ، Dec 15, 2007به نظر من اين نامه يکي از بهترين نمونه هاي طنز است که در اين يک سال آخر خوانده ام.
-- يک افغان ، Dec 15, 2007دست مريزاد آقاي خلجي!
با نگاهی به گزارش کیهان اینطور برداشت شد که اقای خلجی با م م ر ازدواج کرده اند. کیهان از دید خود می نویسد و مهدی خلجی اما در پاسخ مینویسد متارکه است. چرا نمینویسد طلاق. چرا قرارداد رسمی با قرار داد رسمی دیگر فسخ نشود یا مصلحت است؟ چون فقط متارکه اند تا انجا که میدانم از دید کیهانیان همان حالت ازدواج محسوب می گردد. شخصن پاسخ اقای خلجی را نفهمیدم.
-- علیرضا ، Dec 15, 2007SHAAYESTE ye aziz,
salaam,
aslan begoo , ke een moassese poolash , kaarmandash va makaanash, hame esraaeeli ast.
khobh eshkaal dar kojaast?
ki gofte poole iraanui , paak -o- moghaddase
va poole aamrikaa-ee yaa esraaeeli najes-se?
een haghighate mosal-lam ro ki baraaye maa mikhaad esbaat kone?
hamishe ke nemishe baa yek seri TABOO haaye man-daraavordi, bach-che haa ro betarsoonid (albatte be een shart ke khodet bache nabaashi va taaboo haaye deereene, to ro natarsoonde baasghe,
aare aziz, biyaa va saabet kon poole too az poole yahoodi yaa aamrikaa-ee baehtaere, taa man biyaam "paayakat maalam, konam shaane sarat"
maa baayad yek baar baraaye hamishe, baa amsaale daastaane "bache-dozdiye johood haa" ke dar khoon-o-ragemaan nasht karde , khodaahaafezi konim,.
maa raa be yahoodaan che kaar?
maa een vare donyaa , oon haa oon var.
MAA ROO SANANa?
agar ham bekhaahid bahse daroon dini konid va az gho'aan faaktbiyaareed,
behtar ast hamin barkhord ghoraan raa baa yahoodiayaan be naghd va reeshe yaabi bekeshid va reeshe haaye taarikhiyev een moshkel raa bebinid,
baavar konid ke man ejaazeye ejtehaad daaram,
-- R ، Dec 15, 2007een raa shookhi nakardam,
dar vaaghe mellati ke hamegaan taa et-telaa-e saanavi , az aoo baayad doori konand, mellate mosalmaan ast, val aa gheir,
magar een ke
een mellat, dar farhange taarikhiye khod, kam kam , tajdeede nazar konad va donyaa raa be 2 bakhshe ESLAAM vaKOFR taghseem nakond.
آقای خلجی
-- ناصر ، Dec 15, 2007خداوکیلی من ازشماخوشم نمی آمدودلیل خاصی هم برای آن نداشتم ولی بااین قلم وجوابیه داره یواش یواش ازشماخوشم می اید
AAGHAAY KHALAJI,
-- R ، Dec 15, 2007dast marizaad,
BAAZ HAM YEK DAANESHJOO BAAGHI BEMAANID,
رتار آقای شریعتمداری و سخنان ناشایست وی نباید به عنوان اسلام راستین تلقی گردد. چراکه اسلام کجا و این آقا و رییس اش کجا. این ها فقط دم از اسلام میزنند وفقط برای حفظ خود اسلام را سپر کرده اند. اسلام می گوید باید با مدرک و دلیل صحبت کرد و با آبروی دیگران به قیمت بقای خود بازی ننمود.
-- بدون نام ، Dec 15, 2007Thanks Mr. Khalaji; it has been a long time since I've read such a beautiful satirical porse.
-- بدون نام ، Dec 15, 2007در پاسخ "بدون نام":
کجا اسلام میگوید "باید با مدرک و دلیل صحبت کرد و با آبروی دیگران به قیمت بقای خود بازی ننمود"؟ این ایده آل شما از اسلام است ولی بنده و جناب عالی منبع معتبر اسلام نیستیم. آقای خامنه ای و نمایندگان او و کل سیستم قضائی منصوب او بر خلاف این می کنند و تمام علماء و مراجع ایران هم بر روش آنان مهر تأیید می زنند. احدی هم به این هتک حرمتها و نبودن مرجع تظلم ها کوچکترین انتقادی نمیکند. آقایان علماء و مراجع ، اسلام را بهتر می شناسند یا بنده و جناب عالی؟ در دنیای امروز نمی توان ادعا کرد که آموزشهای یک دین را مردم عادی بهتر از مراجع مذهبی آن میدانند. در دنیای علم امروز ، درستی و نادرستی هر اندیشه اجتماعی را از راه موفق بودن آن در عمل می فهمند. دینی که نتواند جامعه اخلاقی به وجود بیاورد و حتی از علماء طراز اول خود موجوداتی اخلاقی بسازد ناکارآیی خود را در تجربه اجتماعی ثابت کرده و در نهایت قابل پذیرش نیست. همین و والسلام.
-- بهرام ت ، Dec 15, 2007این نامه در تاریخ خواهد ماند و آیندگان از ان حظ بسیار خواهند برد کما اینکه ما بسیار محظوظ شدیم!
-- آرام ، Dec 16, 2007دشمنان دراويش چه كساني هستند؟
حمله به دراويش چرا؟
حمله به دراويش گنابادي و فشار بر آنها براي کنار گذاشتن فرد فرد آنها از صحنه هاي
اجتماعي و اخراجهاي پي در پي و دستگيري هاي گسترده و تخريب حسينيه هاي آنها و ضرب و
جرح اين گروه شيعه براي چه در اين برهه از زمان صورت ميگيرد كه نظام اسلامي ما در
ورطه طوفان بلاياي جهاني قرار گرفته است؟
مسئله تعرض به دراويش به دليل كوتاهي درويشها از مداخله در امور سياسي است هرچند
دراويش آداب شريعت را حتي در حدود مستحبات و مکروهات رعايت ميكنند ولي عبادت صرف
سبب حل مسائل اجتماعي نميشود و همين است كه گروههاي سياسي طمع تجاوز به آنها را در
سر ميپرورانند. تعرض به دراويش يک سوال جدي در افکار عمومي دراويش و ديگران است كه
چرا و به چه گناه مورد تعرض گروههاي قشري قرار گرفته و ميگيرند؟
يکي از دلائل اين فشارهاي بي وقفه در آستانه انتخابات، احساس خطري است که برخي از
جناحهاي سياسي که شرايط موجود کاملا" بنفع آنهاست مينمايند. زيرا در صورت تغيير
دولت و مجلس، و سالم سازي اقتصاد و سياست كشور منافع بسياري را از دست خواهند داد.
اين گروهها ساختار قدرت خود را با استفاده از انحصارات دولتي و رانتهاي مصوب و
همچنين غيرقانوني نظير قاچاق كالا پايه ريزي کرده اند. اينها توان رقابت سالم را
نداشته و در صورت قرار گرفتن در سحنه شفاف سياسي با شکست مواجه خواهند شد. از طرفي
پايه هاي مردمي و ايدئولوژيک خود را نيز در جامعه منقرض مي بينند. لذا بشدت در صدد
ايجاد بحرانهاي ملي در جامعه مي باشند تا از طرفي به دولت و حاکميت اجازه و فرصت
تصميم گيري صحيح نداده و شرايط را بموقعيت بحراني کشيده تا فضاي جامعه را بکلي
امنيتي نمايند. در طول سالهاي گذشته افزايش واردات قاچاق موجب تقويت قشر بازاري
موتلفه و عوامل وابسته به آن شد. و افزايش تورم سبب تضعيف اقشار ضعيف و غني تر شدن
مراکز تمرکز قدرت و ثروت گرديد. تحت شرايط بحراني و در فضاي امنيتي اين سوداگري
بسيار سودآورتر نيز خواهد بود. يعني گروههاي حاكمه پنهان فعلي به دنبال ايجاد شرايط
ناامن براي كشور ميباشند تا بتوانند منافع خود را تكثير نمايند.
گواه تازه اين امر اينست که بمحض وقوع آرامش نسبي ناشي از گزارش 16 مركز اطلاعاتي
آمريكا در مورد توقف اقدامات خصمانه برعليه ايران به دليل گزارشات توقف ساختن
تسليحات هستهاي توسط ايران از سال 2003 و در حين برگزاري کنفرانس امنيتي کشورهاي
خليج فارس در بحرين همين افراد بجاي اطمينان دادن به افکار عمومي جهاني و ايجاد
آرامش رواني در منطقه، بلا درنگ بحث تعلق بحرين به ايران را مطرح مي نمايند تا
اجازه ندهند فضاي سياسي آرام شود. كه نتيجه آن اين شد كه بيل گيتس وزير دفاع آمريکا
که مذاکره با ايران را به حمله نظامي ترجيح مي دهد و اساسا" با درگير شدن آمريکا در
جنگ با ايران مخالف است اظهارات بسيار تندي را بر عليه ايران مطرح نمايد. نظريه
حسين شريعتمداري مبني بر تعلق بحرين به ايران متشنج كردن شرايط بين المللي بر عليه
ايران است و مهمتر از همه اين است كه شريعتمداري از كدام ناحيه متولي حفظ حقوق
ايران شده و چه كسي او را در اين سمت گماشته است؟.
همين جناح حاکم در زير سايه دولت احمدي نژاد توانست خلاء درآمد و قدرت خود را که در
دولت قبلي از دست داده بود بسرعت پر کند و سياست جديد حذف رقباي سياسي را آغاز
نمود. و بر طبق سياست موفق قبلي خود که نااميد سازي جوانان و اقشار ايراني از شرکت
در انتخابات است- و موجب بقدرت رسيدن اين جناح شد- با تکيه بر ناامني در انتخابات و
پراهميت جلوه دادن حذفهاي استصوابي قصد دارد با تمام قوا کليه گروههاي رقيب را با
انگ زدن و حملات رواني قلع و قمع نموده و يا عرصه را به آنان تنگ نموده و عملا" از
دور انتخابات حذف نمايند.
دراويش گنابادي در حال حاضر بعنوان بزرگترين گروه و تشكل اجتماعي غيرسياسي از انواع
اقشار ملت مي باشند و بطور جمعي و فردي هريک داراي نفوذ مثبت و احترام در ميان
اطرافيان خود هستند قطعاً نقش بسزائي در تعيين نتايج انتخابات مي توانند بازي کنند.
حملات پي در پي اسدالله بادامچيان، نبي حبيبي، حسين شريعتمداري و شيخ محمد يزدي
(علم حجتيه و جامعه روحانيت مبارز) به گروههاي اصلاح طلب، جبهه مشارکت، سازمان
مجاهدين انقلاب اسلامي و مخصوصا" حمله اخير به نهضت آزادي و دکتر ابراهيم يزدي مبين
اين واقعيت است.
حرکات اخير شاخه واپسگراي فرهنگي حجتيه توسط محمد تقي مصباح يزدي و "قول وزير علوم
براي اسلامي کردن دانشگاهها" و اظهار نظرهاي او در راستاي خنثي سازي و يا بي فايده
جلوه دادن حرکات دانشجوئي و سنديکائي در کنار حملات اخير نوري همداني و مکارم
شيرازي به دراويش و صوفيه و تئوري اسدالله بادامچيان كه دراويش را پياده نظام دشمن
معرفي كرد و همچنين نظريه دفتر فرهنگي سپاه پاسداران و پاکسازي کلي هر آنچه انديشه
و اعتقادي غير از مهدويت نوع حجتيه و تندروي مذهبي است و جو ارعاب و دستگيريهاي
گسترده اخير همگي از کودتاي مجدد حجتيه بر عليه ايران و ايرانيان و قدرت اين گروه
افراطي که همان وهابيت و طالبانيسم شيعه و صهيونيزم اسلامي مي باشد خبر مبدهد.
تشكيلات حجتيه و مؤتلفه
رسول جعفريان در کتاب جريانها و سازمانهاي مذهبي ـ سياسي ايران صص 368-378
مينويسد: انجمن خيريه حجتيه مهدويه به سال 1332 به تلاش حاج شيخ محمود (تولائى
مشهور به) حلبى فعاليت خود را آغاز كرد. حلبى در تهران انجمن حجتيه را تشكيل داد و
يازده سال بعد به مشهد رفت. وى در آنجا از عزمش درباره تعرض به صوفيه نيز سخن گفت و
از اين كه بنا دارد اول به قم برود و در فيضيه اقامت كند و طلبهها را با وحدت وجود
و اين قبيل عقايد مضره صوفيه آشنا سازد و بعد با همراهى طلبهها به سراغ صوفيه برود
كه اين پروژه كماكان ادامه دارد.
عمادالدين باقي در شناخت حزب قاعدين (نشر دانش اسلامي, سال 1363, ص 183) مينويسد:
حلبي چند سالي شاگرد ميرزا مهدي اصفهاني از طرفداران مکتب اخباري و از مخالفين علم
فلسفه بوده است. حلبي تحت تأثير افکار او به اعضاي حجتيه توصيه مي کرده است که:
"گوش به حرف هاي اينها ندهيد! نه حکمت, نه فلسفه, نه عرفان و تصوف! تابع فقهاء و
محدثين باشيد!"
ما حصل فعاليت هاي آنها شکل دادن به يک جميعت به نام هيئت مؤتلفه اسلامي شد. جمعيت
مؤتلفه اسلامي از شش گروه و به رياست حلبي تشکيل مي شود. انجمن حجيته طبق اسناد
منتشره (نامه شماره 20171/25ه12-17/1/36 سازمان اطلاعات و امنيت تهران) رابطه
نزديكي با ساواك برقرار نمود و هيچ فردي حق مخالفت با اعضاي آن را نداشت. اين موضوع
يعني حمايت ساواك صراحتا توسط علي اكبر پرورش تأييد شد. در روزنامه اطلاعات
30/1/1362 از قول امام خميني درج شده است كه: "به آنها پست کليدي ندهيد. خطرناکند.
وقتي آمدند بين شما تفرقه ايجاد مي کننند, تشتت ايجاد مي کنند. برادران را به جان
هم مي اندازند. آنها کار ديگري دارند. دنبال مسئله ديگري هستند. اينها با شاه
همکاري مي کردند. برايشان مسئله دين مطرح نبوده است." و در 21 تير 1362 امام خميني
در سخنراني عيد فطر درباره حجتيه چنين مي گويد: "يک دسته ديگر هم که تزشان اين است
که بگذاريد که معصيت زياد بوشد تا حضرت صاحب بيايد, حضرت صاحب مگر براي چه مي آيد؟
حضرت صاحب مي آيد معصيت را بردارد. ما معصيت کنيم که او بيايد؟ اين اعوجاجات را
برداريد و اين دسته بندي ها را براي خاطر خدا اگر مسلميد و براي خاطر کشورتان, اگر
ملي هستيد اين دسته بندي ها را برداريد. در اين موجي که الان اين ملت را به پيش مي
برد در اين موج خودتان را وارد کنيد و بر خلاف اين موج حرکت نکنيد که دست و پايتان
خواهد شکست."
امام خميني دستور تعطيلي انجمن حجتيه را صادر نمود ولي انجمن حجتيه بعد از دستور
-- دشمنان دراويش چه كساني هستند؟ ، Dec 16, 2007امام خميني به مخفي کاري روي آورد و در نهاد هاي کشور نه تنها که نفوذ خود را حفظ
کرد بلکه آن را تشديد کرد. تا آنجائي که آيت الله توسلي در مصاحبه با خبرنگار ايسنا
مي گويد: "خطر انتقام حجتيه از امام جدي است."
نظريه پياده نظام دشمن و مؤتلفه
حزب مؤتلفه از نهادهاي پنهان حاكميت در ايران است كه رتق و فتق امور سياسي را بطور پنهان در دست دارد. اعضاي اين حزب از گروههاي وابسته به بازار هستند و برخي از آنان نظير عسگراولادي تازه مسلمان اصلا يهودي الاصل ميباشند كه مسلمان شدهاند.
گفته ميشود كه محل منابع مالي اين حزب بيشتر از طريق تجارت و بازرگاني كالا بالاخص كالاي قاچاق صورت ميپذيرد. شاخه برون مرزي اين حزب جهت مداخلات برون مرزي از طريق كميته امداد امام دفتر مستقر در ابتداي جاده قديم شميران هدايت ميگردد.
گردانندگان اين تشكيلات برخلاف نام حزب كه برخود نهاده اند داراي دستگاه امنيتي عريض و طويلي است كه قدرت مداخله در همه اركان سياسي و مذهبي كشور را به خود ميدهد.
نظريه اخير پياده نظام دشمن كه در روزنامه جمهوري اسلامي مورخ 17 مهر 1386 چاپ گرديددراويش را همتراز وهابيون تركمن صحرا و تروريستهاي بلوچستان و به عنوان پياده نظام دشمن معرفي كرده و وجود آنها را بسيار خطرناك دانسته و برخورد با آنها را الزامي دانسته است.
http://www.jomhourieslami.com/1386
/13860717/13860717_jomhori_islami_01_
sar_magaleh.HTML
پرداختن اسدالله بادامچيان به اين نظريه ضد ملي و خطرناك يكي از شبهات مداخلات مؤتلفه در اقدامات اخير برعليه دراويش را قوت ميبخشد. بادامچيان در همايش بزرگ اصولگرايان هرمزگان در 21 آبان 1386 با اشاره به اين نظريه اعلام ميدارد كه نفوذ پياده نظام دشمن جدي است. متن اين سخنراني كه بخشي از آن توسط خبرگزاريها منجمله خبرگزاري فارس منتشر شد حاكي از تأييد نظريه فوق است.
-- پياده ، Dec 16, 2007http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8608190676
صهيونيزم اسلامي
صهيونيزم به معناي كثرت گرايي در قالب ايدئولوژي شبه ديني در مسلمان نمايان افراطي
يسيار شديدتر از يهوديان است و اقدامات صهيونيستهاي اسلامي بدتر از صهيونيستهاي
يهودي است.
1- اگر صهيونيستهاي يهودي خانه مخالفين يهوديت را خراب ميكنند صهيونيستهاي اسلامي
مساجد و حسينيه هاي تابعين اسلام را خراب ميكنند.
2- اگر صهيونيستها زمين فلسطينيان را خريدند و به فضاي سبز تبديل كردند صهيونيستهاي
اسلامي مساجد و حسينيه ها را ويران و به پارك تبديل نمودند.
3- اگر صهيونيستهاي يهودي زمين مردم را غصب كردند صهيونيستهاي اسلامي خانه مردم را
غصب نمودند.
4- اگر صهيونيستهاي يهودي 4000 سال است كه پيامبران بعدي را قبول نكردند
صهيونيستهاي اسلامي 1200 سال است كه اوليا زمان خودشان را قبول نكردند.
5- اگر صهيونيستهاي يهودي مالدوست هستند صهيونيستهاي اسلامي مال پرستند.
6- اگر صهيونيستهاي يهودي بر بيگناهان گاز اشك آور ميزندد صهيونيستهاي اسلامي بر
بيگناهان گاز اشك آور و گاز رنگ و گاز خردل ميزندد.
7- اگر صهيونيستهاي يهودي با صوفيه دين يهود كاري ندارند صهيونيستهاي اسلامي
صوفيه مسلمان را سركوب ميكنند.
8- اگر صهيونيستهاي يهودي از آمريكا حمايت ميشوند صهيونيستهاي اسلامي از انگليس و
روس حمايت ميشوند.
9- اگر صهيونيستهاي يهودي دين را مستمسك قرار داده اند صهيونيستهاي اسلامي دين را
ملعبه خود كردهاند.
10- اگر صهيونيستهاي يهودي معيارهاي انساني را زيرپا ميگذارند صهيونيستهاي اسلامي
آموزه هاي ديني و انساني را زير پا ميگذارند.
11- اگر صهيونيستهاي يهودي حامي ملت يهودند صهيونيستهاي اسلامي دشمن ملت اسلامند.
12- اگر صهيونيستهاي يهودي قوانين بين المللي را زيرپا ميگذارند صهيونيستهاي اسلامي
قوانين ملي و بين المللي را زيرپا ميگذارند.
-- ناظر ، Dec 16, 2007حال شما بگوييد كدام بهتر است صهيونيزم يهودي يا صهيونيزم اسلامي؟
آقای جعفر که حتی اونقدر جرآت نداری که این امکان رو به خوانندگان مطالب متملقانهات به حکومت رو بدی که نظرشون رو بنویسند واسه چی میای اینجا راجع به حرف بقیه نظر میدی
-- مهدی طبا ، Dec 16, 2007آقای خلجی، دستتان درد نکنه. خوش بحالتان که عربی بلدید. منکه حظ کردم. به سیخ کشیدید و کباب کردید.
-- بدون نام ، Dec 16, 2007فریده
جالب است که این علیرضا این وسط به چی بند کرده. حالا خوبه که دستکم بی نام ننوشته..
-- بدون نام ، Dec 16, 2007خود خودم
در پاسخ بهرام عزیزم:
-- بدون نام ، Dec 16, 2007یکی دیگر از خیانت های آقایان رسانه بدست اسلام نما این است که چهره ی روحانیت بی دفاع را هم مخدوش کرده اند. و این سبب شده تا هر کس به این آقایان می تازد به این قشر از روحانیون عالم اما خانه نشین نیز حمله ور شود. باید در مورد روحانیت شیعه به انصاف قضاوت نمود و نیکان آنها را از خادمان حاکمان جائر تمیز داد.به این نکته توجه شود که جامعه ی روحایت ایران تماما موافق سیاست رسانه بدست ها نیستند، حکم کلی در مورد روحانیون مخصوصا عالمانشان دادن دور از علم و درایت است .من با مهدی خلجی از پاریس آشنا شدم، وقتی که ایشان در مقطع دکتری در سوربن مشغول به تحصیل بود. دوست من مهدی به خوبی با روحانیت آشناست و بین نیکان و بدان آن فرقی قایل است. دوستم مهدی در جواب توهین های شریعتمداری رعایت ادب و وقار را نموده و با زبان کنایه تیشه به ریشه ی او زده است.
کسانی که دوران اوج استالینیسم و بعد از او اردوگاهای کار سیبری و زندانهای مخوف و شکنجه گاههای ک.گ.ب ا را بیاد دارند نام یک روزنامه را هم بیاد دارند ایزوستیاکه مینوشت و حکم صادر میکرد و سازمانهای امنیتی شوروی اجرا میکردند. و حال کیهان سلف خلف و ازنوع واپسگرا و فناتیک و عقب افتاده ایزوستیا شده است و همان جای پای و مهر تائید حزب توده بر رساله خمینی و خکومت زهاکان تازی تبار بر ایران
-- جهانگیر آرشید ، Dec 16, 2007آقای خلجی سلام. مرسی واقعاً از پاسخ به جا، به حق و جالبتان لذت بردم. بلاخره جناب شریعتمداری هر از اهی باید واق واقی بکنند دیگر! پاینده باشید.
-- هادی ، Dec 16, 2007This was the best thing I have read in a while. Thank you! good job
-- elham ، Dec 16, 2007شما همانیید که پروردگار پس از آفرینش تان فرمود : "مرسی خودم!"
-- علی ، Dec 16, 2007به آقای بی نامی که آشنایی با آقای خلجی، وسیله اش شده : اسلام نمایی آقای شریعتمداری در چیست؟ مگر این شخص از مادر بدذات متولد شده؟ چرا اسلام نماست؟ مگر ممکن است بی تایید "رهبر مسلمانان جهان" دست به این اعمال بزند؟ مگر حکم قتل سلمان رشدی را رهبر انقلاب صادر نکرد؟ چرا این یکی اسلام نما میشود، مگر "نیکان" هرگز مخالفتی اصولی با قوانین سبعانه سنگسار و قطع دست و اعدام و شلاق زدن اسلامی داشته اند و یا دارند، یا می توانند داشته باشند؟ مگر تخریب شخصیت افراد بدتر از احکام شرعی است؟ همانطور که شما خواهانید اگر انصاف داشته باشیم، تعلیم یافته را برای حفظ تعلیم دهنده نمی زنیم.
-- بدون نام ، Dec 16, 2007بی نام
دیگر معلوم است که "پارانویای" آقای شریعتمداری در این چند نفس آخر عمرشان به اوج رسیده است. الحق باید مدال "پاسبان همیشه بیدار دربار ولی فقیه" را به این آقا داد و پس از موت نیز بر سر مزارشان یک عکس بزرگ از دوران جوانی خودشان(آقای شریعتمداری) بزنند که شباهتشان(در دوران کهولت) با "شعبان بی مخ" باعث سوء تفاهم نشود.
در آخر هم از آنجا که آقای شریعتمداری از تمام جادوگران و کاهنان و دعا نویسان و طی العرض کنندگان و شعبده بازان و خلاصه تمام اعجوبه های این کره خاکی، حرفه ای تر هستند طوریکه اگر در جنگل های آمازون در زیر خاک دو کرم هم جنس باز باشند، آقای شریعتمداری سریعا جد در جد اسم و رسم آن دو کرم نگون بخت را بیرون می کشد، از محضر عالی سوالی دارم.
البته می بخشید که بنده از جنابعالی سوال می کنم، اما اینکار را برای این انجام می دهم که فوت و فن شما در زمینه "معجزه" بر کسی پوشیده نباشد و شکی در این زمینه باقی نماند.
آماده هستید؟ سوال:
این چند تاست؟ (من با انگشتان دستم در حال حاضر کدام عدد را نشان میدهم؟)
منتظر جواب هستم
.
.
.
بله؟ صدایتان ضعیف است، چند تا؟
.
.
یکی؟ یک؟ جواب شما "یک" است؟ پس یعنی این انگشت من یک است؟
آقای شریعتمداری، معلوم شد که عصای جادویت همراهت نیست ها. پدر جان این "بیلاخ" است!
-- حسام ، Dec 16, 2007آقاي مهدي طبا همونطور كه تو نظر ميدي من هم اين حق رو دارم نظرم رو بگم.
-- جعفر ، Dec 17, 2007چيه سختت اومد يك نظر مخالف بشنوي؟!
وبلاگ من هم جا براي نظر دادن داره تو خوب نگاه نكردي!
باز هم ميگم به نظر من آقاي حسين شريعتمداري مردي مومن است و با اين حرفهاي شما ذرهاي از ارادت من و مردم ايران دوست به ايشان كم نميشود.
الان كار شما شده بدون منطق حرف زدن، مسخره كردن و... يك نگاهي به سايتهاي خودتون بندازيد! مگه ايشان چه گفته كه اينقدر برآشفتين؟! نوكري آمريكا رو كردن اگه افتخاره پس چرا اينقدر جوشآوردين؟! اگه هم ذلته پس چرا دارين نوكري آمريكا رو ميكنيد؟!
http://www.pejhwak.blogfa.com/