تاریخ انتشار: ۱۷ آذر ۱۳۸۶ • چاپ کنید    
مصاحبه الشرق‌الاوسط با شهلا شرکت

«کار مطبوعاتی در ایران، راه رفتن روی طناب است»

برگردان: م. صبا

با این‌که شهلا شرکت، مدیرمسئول مجله زنان، مهم‌ترین مجله مربوط به زنان در ایران، پیکری نحیف دارد و بسیار ساکت است، اما عبارت «ببر در کمین» او را بهتر از هر چیز توصیف می‌کند.

از او می‌پرسم: «آیا تابو و خط قرمزی برای شما در انتشار مطالب مجله زنان وجود دارد؟»
می‌گوید:

«در ایران هم مثل خیلی دیگر از کشور‌های جهان سوم خط قرمز و تابو‌های فراوانی هست. به نظر من، هنر مطبوعات در جهان سوم به این است که بدانند چگونه، کی و کجا باید غول محرمات و تابو‌ها را از بطری بیرون بیاورند. ما قاعدتاً می‌کوشیم که حرفمان را در زمان و مکان مناسب بزنیم.

کار مطبوعاتی در ایران مثل راه رفتن بر روی طناب است. اگر کمی توازنت را از دست بدهی، سقوط می‌کنی. مثلاً اگر ما پدیده‌ای مثل «کارگران جنسی» را بدون مناسبت به بحث عمومی بگذاریم، ممکن است به تشویش اذهان عمومی متهم شویم. اما هنگامی که ما با ازدیاد و رشد فزاینده این پدیده مواجه می‌شویم، مبحث ویژه‌ای را در مجله برای این موضوع و تمام جوانب آن در نظر گرفته و آماده می‌کنیم و زمانی که اوضاع و شرایط برای چاپ این مطلب آماده بود، مثلاً زمانی که شخصی را در مشهد به جرم قتل چندین نفر از این زنان دستگیر کردند، آن مطلب را چاپ می‌کنیم.

برای مثال هم‌چنین می‌توان به مسأله حضانت اطفال که مورد شکایت تعداد زیادی از زنان در ایران است، اشاره کرد. طبق قانون ایران، بچه، اعم از دختر یا پسر، در صورت طلاق والدینش باید با پدر زندگی کنند؛ حتی اگر پدر صلاحیت حضانت فرزند را نداشته باشد. اگر ما این مسأله را بدون رعایت شرایط و بدون دقت کافی در مجله به بحث بگذاریم، حکومت گمان می‌کند که ما داریم مسیری ضد قوانین اسلامی را طی می‌کنیم.

اما زمانی که حادثه‌ای رخ دهد، مثلاً حضانت بچه‌ای به پدری ناصالح داده شود و به این وسیله ضرر و لطمه‌ای به بچه برسد، ما مطالب مبسوطی را که از قبل در این زمینه آماده کرده‌ایم، چاپ می‌کنیم و تحلیلی قانونی از مسأله ارائه می‌دهیم و آن را به صورتی طرح می‌کنیم که در آینده هم بتوانیم از آن دفاع کنیم و با صدای بلند بگوییم که قوانین موجود در این زمینه مشکل دارند.»

عکس‌ها وطرح‌های روی جلد مجله زنان می‌گوید که شما به بسیاری از مسائل حساس جاری توجه دارید. همین طور است؟

بله، ما در طرح‌های روی جلد به مسائل حساس توجه داریم. مثلاً زمانی که کار کردن زنان در رستوران‌ها ممنوع شد، در روی یکی از شماره‌ها عکس دختری را چاپ کردیم که داشت در یک کافی‌شاپ قهوه سرو می‌کرد.

یکی دیگر از طرح‌های روی جلد به عنوان مثال مربوط به مردی بود که تعدادی از کارگران جنسی را در مشهد به قتل رساند.

یکی دیگر از موضوعات مطرح شده در عکس روی جلد مجله، در مورد خبرنگار زنی بود که برای روزنامه اعتماد ملی متعلق به مهدی کروبی کار می‌کرد. او را که خبرنگار بخش پارلمانی روزنامه بود، به خاطر گزارش‌هایش از مجلس بیرون کردند و به او اجازه ورود به مجلس را ندادند.

عنوان مربوط به این موضوع در پشت جلد مجله عبارت بود از«سگ زشت از مجلس هفتم رانده شد.» این عنوان از یک داستان معروف ایرانی در مورد ظلم به سگ زشت الهام گرفته شده بود.

در یکی دیگر از طرح‌های روی جلد مجله، چهره دو دختر را می‌توان دید که پلاکاردی در دست دارند که روی آن نوشته شده: «استادیوم تهران ظرفیت صد هزار (نفر) را دارد» در حالی که این عبارت با جمله «استادیوم تهران ظرفیت صد هزار (مرد) را دارد» پوشانده شده است.

زنان در ایران مسائل و مشکلات فراوانی دارند. مشکلات اقتصادی، مسأله دستمزد، مشکلات اجتماعی مثل فقر و جرایم، مسائل فرهنگی و ... کدام یک از این مشکلات، اولویت کاری مجله را تشکیل می‌دهد؟

ما تمام مسائلی که به حوزه مشکلات زنان مربوط باشد را در مجله زنان در نظر می‌گیریم. بعضی از این مسائل دارای جنبه فرهنگی هستند و بعضی دارای جنبه حقوقی.

آیا وزارت ارشاد قبل از چاپ مقالات اقدام به کنترل و منع مقالات شما می‌کند؟

ما مقالاتمان را به ارشاد ارائه نمی‌کنیم تا بگویند چه چیزی می‌تواند چاپ بشود و چه چیزی نمی‌تواند. در واقع باید گفت ما آزادی انتشار داریم؛ اما آزادی پس از انتشار نداریم. بعد از انتشار مجله، نویسندگان مقالات مورد اعتراض، نه به ارشاد، که به دادگاه مطبوعات احضار می‌شوند. وزارت ارشاد کتاب‌ها را قبل از چاپ بازبینی می‌نماید؛ اما این کار در مورد مجلات اجرا نمی‌شود.

منبع درآمد شما برای چرخاندن مجله چیست؟

منبع مالی ما درآمد حاصله از راه فروش مجله، اعلانات و اشتراک مجله است و ما از هیچ کجا مورد حمایت مالی قرار نمی‌گیریم.

میزان توزیع و پخش مجله زنان چه قدر است؟

توزیع و پخش ما در هر شماره حدود ۴۰ هزار نسخه است؛ اما تعیین رقم دقیق تعداد مجلات توزیع‌شده آسان نیست. میزان توزیع بر حسب مسائل و شرایط سیاسی و اجتماعی و نیز موضوعات مجله و میزان جذابیت آن، کم و زیاد می‌شود.

نظر شما در مورد قانون مطبوعات چیست؟ آیا این قانون تا به حال دردسری برای شما ایجاد کرده است؟

به نظر من قانون مطبوعات ایران مشکلات فراوانی دارد. اول و مهم‌تر از همه آن که وقتی شخصی تصمیم می‌گیرد روزنامه یا مجله‌ای چاپ کند، باید قبل از به دست آوردن مجوز، موافقت مسئولان را کسب کند. مسأله دیگر استفاده از قوانین مربوط به مجرمین و دزد‌ها در مورد روزنامه‌نگاران و اهالی مطبوعات است.

مشکل دیگر آن است که بسیاری از مطبوعات در ایران صرفاً به خاطر چاپ مقاله یا کاریکاتوری که مقامات با آن مخالف هستند، بسته می‌شوند و در این صورت نه فقط مسئول چاپ آن مطلب، بلکه همه افراد مشغول به کار در آن روزنامه یا مجله مورد مجازات قرار می‌گیرند. افراد بسیاری هستند که از طریق مطبوعات، معیشت خود را می‌ گذرانند. این افراد و خانواده‌های آن‌ها هم به خاطر بسته شدن مجله یا روزنامه مجازات می‌شوند.

ما همیشه مجبوریم که مواظب باشیم. بعضی مقالات را چاپ نکنیم یا محتوای بعضی دیگر را عوض کنیم تا مجله بسته نشود؛ چون این بدترین مسأله است. بله تغییر کلمات و پاراگراف‌ها کار بدی است؛ اما بسته شدن مجله به مراتب بدتر است. من نه تنها مقالات و موضوعات مجله را شخصاً می‌خوانم و مورد بررسی قرار می‌دهم، بلکه حتی اعلانات و آگهی‌های مجله را هم نگاه می‌کنم تا از خطوط قرمز تجاوز نکنند.

معروف است که «زنان» قوی‌ترین مجله مربوط به حوزه مسائل زنان، وشما قوی‌ترین مدیرمسئول زن در ایران هستید. پیامدهای این مسأله برای شما چیست؟

سخت‌ترین پیامد متوجه محتوای مجله می‌شود. در واقع دیدگاه‌های سنتی در مورد مشکلات زنان از شیوه معینی از فهم دین ناشی می‌شوند. بعضی از افرادی که دارای دیدگاه سنتی هستند، می‌گویند نباید تمام آن‌چه به زنان مربوط می‌شود، در مجلات و روزنامه‌ها طرح شود و زمانی که ما تمام مسائل را طرح می‌کنیم، این افراد شکایت می‌کنند. اگر مسائلی که مطرح کرده‌ایم، در مورد قوانین مربوط به زن باشد، می‌گویند چرا بر ضد احکام دین حرف می‌زنید یا چرا مسائل جنسی را مطرح می‌کنید؟ ما در طرح این گونه مسائل در فشار هستیم و نمی‌ توانیم با آزادی حرف بزنیم.

دیگر مشکلات مطبوعات شامل چه مسائلی می‌شود؟

بسیاری از تسهیلاتی که در کشورهای دیگر برای مطبوعات وجود دارد، مثل تخفیف در نرخ مکالمات تلفنی، برق، اجاره‌بها و ... در ایران وجود ندارد. مشکل دیگری که ما داریم آن است که بازیگران زن و مرد و کارگردانان سینما به سهولت از کشور خارج می‌شوند و مثلاً جوایزی از کشورهای خارجی دریافت می‌کنند؛ اما قید و بند‌های بسیارفراوانی در این زمینه برای مطبوعاتی‌ها وجود دارد. این شرایط ما را بدتر می‌کند.

قیمت‌ها روز به روز بالاتر می‌رود. قیمت کاغذ دوبرابر یا بیشتر شده و شرایط برای کار مطبوعاتی مدام سخت‌تر می‌شود. من حتی مجبور شده‌ام موبایل و ماشینم را هم بفروشم تا مخارج مجله را تأمین کنم؛ همان طور که خانه‌ام را هم فروخته‌ام. اما در هر صورت نمی‌ توانم بسته شدن مجله زنان را تحمل کنم. تا زمانی که مقامات آن را نبسته‌اند، من آن را تعطیل نمی‌کنم. اگر بخواهم خودم آن را تعطیل کنم، احساس می‌کنم دارم بچه‌ام را زنده به گور می‌کنم.

من چند مرد را هم دیدم که در دفتر مجله کار می‌کنند. تعداد آن‌ها زیاد است؟

اکثر کارکنان مجله زن هستند و تنها سه مرد در این‌جا کار می‌کنند. این طبیعی است؛ چون زن‌ها مشکلات زن‌ها را بهتر می‌فهمند و قادرند در این مورد تحلیل‌هایی بهتر از مردان ارائه کنند.

ثانیاً من شخصاً ترجیح می‌دهم زن‌ها را استخدام کنم. چون فرصت‌های شغلی در ایران برای زن‌ها کمتر است و من دوست دارم این فرصت‌ها را به زن‌ها بدهم.

چند مجله زنان در ایران چاپ می‌شود و تفاوت مجله «زنان» با آن‌ها در چیست؟

تعداد مجلات زنان در ایران از تعداد انگشتان دو دست تجاوز نمی‌کند. این مجلات انواعی دارند. یک نوع از این مجلات برای زنانی چاپ می‌شوند که فقط توان خواندن و نوشتن دارند و در آن‌ها به مسائلی مثل خیاطی و امور روزمره پرداخته می‌شود.

نوع دیگر از مجلات زنان آن نوعی است که به مشکلات خانوادگی می‌پردازند، البته به نوعی سطحی، که ما به آن‌ها مجلات زرد می‌گوییم.

ما در «زنان» سعی می‌کنیم به مشکلات و مسائل مختلف زنان از طرق گوناگون بپردازیم و موضوعات مورد بررسی در این مجله مستلزم داشتن سوادی در حد دیپلم است. البته اکثر خوانندگان ما دارای تحصیلات عالی هستند و شاغل بوده یا حتی مشاغل ویژه‌ای دارند. 25 درصد از خوانندگان ما هم مردان هستند.

«زنان» مجله زنان روشنفکر است یا زنان اسلامی؟

من به تقسیم‌بندی زنان اعتقاد ندارم. این که بگوییم این شخص اصلاح‌طلب است و این روشنفکر است و این مذهبی یا محافظه‌کار است، فایده‌ای در بر ندارد. ما مشکلات فراوانی داریم و بهتر است به این تقسیم‌بندی‌ها نپردازیم و به جای آن، همه بر هدف تعالی بخشیدن به حقوق زنان تمرکز کنیم. وقتی این مشکلات را حل کردیم، وقت کافی برای تقسیم کردن خودمان به گروه‌های مختلف داریم.

آیا کارهای خانه و مسائل شغلی شما با یکدیگر تعارضی ندارند؟

خیر؛ چون من مطلقه هستم.

آیا مطلقه بودن در ایران سخت است؟

قبلاً سخت بود اما الان خیلی از زن‌ها مطلقه‌اند یا می‌خواهند طلاق بگیرند. بنابراین مطلقه بودن مسأله‌ای طبیعی است.

‌ ‌

***

منبع: روزنامه الشرق الاوسط، ۲۵ مارس ۲۰۰۷، شماره ۱۰۳۴۴

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

اشتباه در ترجمه:
جوجه اردک زشت نه سگ زشت

استادیوم صدهزار نفری / استادیوم صدهزار پسری

عنوان مربوط به این موضوع در پشت جلد مجله عبارت بود از«سگ زشت از مجلس هفتم رانده شد.» این عنوان از یک داستان معروف ایرانی در مورد ظلم به سگ زشت الهام گرفته شده بود.
در یکی دیگر از طرح‌های روی جلد مجله، چهره دو دختر را می‌توان دید که پلاکاردی در دست دارند که روی آن نوشته شده: «استادیوم تهران ظرفیت صد هزار (نفر) را دارد» در حالی که این عبارت با جمله «استادیوم تهران ظرفیت صد هزار (مرد) را دارد» پوشانده شده است.

-- نسرین ، Dec 9, 2007

توضیحا در پاسخ کامنت بالا باید به اطلاع برسانم که
در متن اصلی روزنامه دارد «كلب قبيح.. طرد من البرلمان السابع»، و کلب یعنی سگ.دوم آنکه باز در متن اصلی دارد «استاد طهران يتسع لـ 100 ألف (رجل)». و رجل یعنی مرد. با تشکر از توجه شما م. صبا

-- م. صبا ، Dec 14, 2007

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)