خانه > گزارش ويژه > گزارش > دانش با نام خدا | |||
دانش با نام خدابرگردان: علی جمالی
در جهان ما، از هر پنج نفر، یکی مسلمان است. اما در میدان پژوهشهای علمی کشورهای اسلامی آخرین چرخ ارابهاند. از دلایل آن، یکی خوار شمردن دانش در جهان و جهان اسلام است. زیرا دانش در این تلقی، تنها ابزاری است در خدمت هدف. زمانی بود که دانشمندان اسلامی بر قلهی دانش نشسته بودند؛ هر چند از آن زمان هزار سال میگذرد. آنگاه که اروپای قرون وسطی گرفتار قیود کلیسا بود، این دانشمندان مسلمان بودند که میراث دانش عتیق یونانیان را بارآور، شکوفا و منتشر میکردند. در فاصلهی سدهی نهم تا سیزدهم جهان اسلام اوج بارآوری علمی خود را تجربه میکرد. اما سپس اوضاع دیگرگونه شد. زمانی که اروپا با آغاز عصر روشنگری، از بند کلیسا آزاد میشد، جهان اسلام زیر سیطرهی اندیشههای جزمباور فرو میرفت. تصلب در اسلام چیره گشت و جوامع اسلامی اسیر احکامی شد که بنیادهایش راحقوق اسلامی پی میریخت. چیزی که تا امروز کماکان ادامه دارد. اکنون در عربستان سعودی، وهابیت جزماندیش و محافظهکار، دکترین دولتی است. خوارشماری دانش در کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی (OIC) که به تقریب یک پنجم جمعیت جهان را تشکیل میدهند، در تحقیقات و آمارهای انتشار یافته از سوی بانک جهانی، سازمان یونسکو و بنیاد ملی علوم آمریکا به روشنی بازتاب یافته است. هماکنون ۵۷ کشور مسلمان، عضو سازمان کنفرانس اسلامی هستند. این آمارها، بضاعت علمی کشورهای اسلامی را نشان میدهند. از میان ۵۷ کشور عضو سازمان کنفرانس اسلامی فقط ۲۰ کشور در فاصلهی سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۳، به طور متوسط حدود ۰.۳۴ درصد از تولید ناخالص ملی خود را به امر پژوهش و تحقیقات علمی اختصاص دادهاند. این در حالی است که نرخ متوسط جهانی در حد ۲.۳۶ درصد است. تولید پژوهشهای علمی در کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی برای هر یک میلیون نفر در سال ۲۰۰۳، به طور متوسط ۱۳ پژوهش است. نرخ جهانی در این خصوص برای هر میلیون نفر، ۱۳۷ پژوهش است. در آمریکا، شمار آن بالغ بر ۶۶۶ نفر در هر يک میلیون نفر است. نیمی از ۲۰۰ هزار پژوهش انتشار یافته در سال ۲۰۰۳، متعلق است به آمریکا، یک سوم به کشورهای اتحادیهی اروپا و حدود هفت درصد به ژاپن. از ۱۸۰۰ دانشگاه در کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی، تنها ۳۱۲ دانشگاه پژوهش علمی منتشر کردهاند که ۲۶ پژوهش از ترکیه است و ۹ پژوهش از ایران. ۱۴ کشور از میان ۲۸ کشور جهان که در ته جدول انتشار پژوهش علمی جای دارند، به کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی تعلق دارند. شمار دانشمندان کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی، فقط ۵۰۰ نفر برای هر میلیون نفر است. در سوئد و ژاپن این رقم بالغ بر پنج هزار نفر است. در کشورهای فقیر عضو سازمان کنفرانس اسلامی، به ویژه در جنوب آفریقای شمالی این رقم فقط شامل ۲۰ نفر میشود. تا امروز، فقط دو تن از مسلمانان جایزه نوبل علمی دریافت کردهاند: عبدالسلام (پاکستان، نوبل فیزیک سال ۱۹۷۹) و احمد زوائیل (مصر، نوبل شیمی ۱۹۹۹) برخی از کشورهای اسلامی، البته پیشرفت محسوسی داشتهاند: مثلاً ترکیه طی ۱۰ سال گذشته، به سهم خود در تولید پژوهشهای علمی ۱۰ برابر، و ایران حتی ۲۰ برابر افزوده است. ترکیه با انتشار شش هزار پژوهش در سال ۲۰۰۳ در جایگاه نخست کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی جای گرفت. در حوزهی آموزش نیز این کشورها به توفیقهایی رسیدهاند. در دانشگاههای پاکستان بیش از ۴۰۰ هزار دانشجو در سال ۲۰۰۴ آموزش دیدهاند که تقریباً دو برابر سال ۲۰۰۱ است. در ایران سال ۱۹۷۹، حدود صد هزار دانشجو تحصیل میکردند که هماکنون شمار آنها به دو میلیون نفر میرسد. اما چیزی که موجب شگفتی است، سهم چشمگیر زنان در میان دانشجویان است: در سودان و پاکستان شمار زنان دانشجو ۵۰ درصد است و در ایران ۷۰ درصد دانشجویان رشتههای علم و صنعت از زنان هستند. شمار دانشجویان زن در مصر ۳۵ درصد، در کویت ۶۷ درصد و در عربستان سعودی حداقل ۲۷ درصد است. البته نباید از نظر دور داشت که پایان تحصیلات دانشگاهی برای زنان این کشورها، آخرین ایستگاهی است که میباید پیاده شوند. چون بسیاری از آنها دارای آنچنان آزادی اجتماعی نیستند که بتوانند آموزشهای آکادمیک خود را در عرصههای کاری بیازمایند. دانش به مثابهی ابزاری در خدمت هدف نادر فرغانی رییس مرکز تحقیقات المشکات قاهره و مسئول تهیه گزارش توسعهی انسانی عرب، علت این امر را با معضل هویت توضیح میدهد. دانش در جهان اسلام پایهی رفاه و سعادت شمرده نمیشود؛ چون «کشورهای بسیار ثروتمند نگرانی اندکی دارند، آنها با فراغ خاطر روی ذخایر نفتی آرمیدهاند.» آنها در تنگنای تولید فناوری نوین قرار ندارند. پول دارند و راحت و آسوده میخرند. حتی فناوریهای نوین در حوزهی نفت که در هر صورت به حال کشورهای نفتی بسیار سودمند است، در خارج از حوزهی خلیج فارس تولید میشود. دست و پای دانش در کشورهای اسلامی بسته است. دانش آزاد نیست. هرچند که آزادی دانش لزوماً به آزادیهای سیاسی ربط ندارد تا دانش آزاد شود. در این مورد، کشورهای ایران و پاکستان و نیز چین نمونهاند و آلمان نازی و اتحاد جماهیر شوروی هم البته نمونههای تاریخی آن. در ایران و پاکستان حضور اسلام در قدرت سیاسی به طور چشمگیر سنگین است. با این همه طی سالهای گذشته تولید دانش در ایران با برجستگی افزایش یافته است. کشور ایران اکنون در برخی از حوزههای زیستفنآوری (بیوتکنولوژی) حتی علیرغم تقابل دانش و اخلاق پیشگام است و به عنوان نخستین کشور خاور نزدیک سلولهای بنیادین را از مازاد نطفه در لقاح مصنوعی کاشته است. در پاکستان پرزیدنت مشرف، نهادهای آموزشی را بازسازی و دانشگاههای جدید تأسیس کرده است. دانشجویان به خارج اعزام و استادان خارجی در دانشگاههای آن کشور مشغول تدریس شدهاند. اما چرا دانش در کشورهای اسلامی آزاد نیست؟ زیرا در این کشورها دانش همواره به مثابه ابزاری در خدمت هدف به کار میآید. از این منظر، ابتدا باید دانش رشتههای وابستگی به غرب را ازهم بگسلد. به اعتقاد دکتر رضا منصوری فیزیکدان ایرانی، دانش تولید سلاح و به ویژه فناوری هستهای در این کشورها «شاهکار!» دستآمد علمی است. بیهوده نیست که در کشورهای اسلامی عموماً بودجهی نظامی چندین برابر بودجهی پژوهشهای علمی است. سهم بودجهی نظامی، در کویت از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۳ به طور متوسط بالغ بر ۷.۹۵ درصد از درآمد سرانهی ملی و در عربستان سعودی ۱۰.۷۳ درصد، در سودان ۲.۷۵ درصد و در ایران ۴.۰۱ درصد است. و دانش ابزاری است در خدمت باورهای آیینی. توماس آیش (Thomas Eich) اسلامشناس دانشگاه بوخوم بر این باور است که مسلمانان میپندارند «هر چه دانش عالم است، در قرآن گرد آمده است. سنجهی دانش همانا قرآن است. آنجا که دانش با قرآن نخواند، بیشک عیب از دانش است.» پس دانش باید لزوما مؤید قرآن باشد. دانش در خدمت تولید دانش، که تنها برای حفظ دانش به کار میآید. این نظر را نادر منصوری نیز میپذیرد و میگوید: این درک و تلقی از دانش، منجر به این میشود که فقط برای خرید کتب جدید پول خرج شود؛ اما نه برای تجهیزات آزمایشگاهی یا تحقیقات و آزمایشهای علمی و کامپیوتر. تفریق دانش و باورهای آیینی در اسلام به طور قطع ممکن نیست. دانش سکولار وجود ندارد. اصطلاح «علم» در حوزهی زبانی عرب که به جای دانش به کار میرود، به نظر منصوری در ربط و فهم عمیق با اسلام و از درون اسلام درک میشود. به اعتقاد وی، میان دانش و الهیات هیچ شکافی وجود ندارد. برخی از روشنفکران، همچون سیدحسین نصر استاد ایرانی دانشگاه جورج واشنگتن حتی از یک سنت علمی اسلامی و خودویژه سخن به میان میآورند. به نظر او نمیتوان دانش را فقط در ظرف «تاریخ دانش غربی» نگاه کرد. نصر بر آن است که دانشمندان اسلامی هرگز راه دکارت و نیوتن را نپیمودهاند تا جهان طبیعی را به جوانب مادی و مکانیکی آن فرو کاهند. از منظر او و مسلمانان، انسان قادر نیست تا زیست جهانی خود را صرفاً با روشهای تجربی فهم و درک کند. بر خلاف آن، دانشمندان اسلامی بر این عقیدهاند که یک نیروی مقتدر فراطبیعی میطلبد که اجزای زیست جهان همچون هدفی متعالی نگریسته شود. به نظر سید حسین نصر، تحمیل و سلطهی روشهای علمی در دوران استعمار، سبب شد که در کشورهای اسلامی این روشها هرگز با فرهنگ اسلامی یگانه نشود. مسیحیان و تئوری آفرینش تئوری منشاء حیات و تئوری تکامل از موضوعات بسیار چالشانگیزند. اسلام نیز همچون مسیحیت به تئوری آفرینش باور دارد و طرح این گونه موضوعات در تضاد مستقیم با باور آفرینش قرار میگیرد. در مدارس مصر تئوری تکامل تدریس میشود؛ و این امر اما در سودان و عربستان سعودی ممکن نیست. تنر ادیس (Taner Edis) فیزیکدان و نویسندهی کتاب «توهم هماهنگی: دین و دانش در اسلام» در گفتگو با نیویورک تایمز میگوید: «قرآن متنی است بر پایهی آفرینش» از این روی دشوار میتوان یک دانشمند مسلمان سراغ گرفت که پیرو متعصب داروین باشد. گاهی اوقات نیز وحدت نظر شگفتآوری در باب تئوری آفرینش میان اسلامگرایان جزماندیش علیرغم امتناع آنان از غرب و مسیحیت با اندیشهای مسیحی ایجاد میشود. آنان حتی واهمه ندارند که در جلد مسیحیان بنیادگرا ظاهر شوند. عدنان اوکتار نویسندهی ترک، یکی از مؤلفین پیگیر کتب مربوط به آفرینش است. او بیآنکه کسی سفارش کتاب بدهد، کتاب ۸۰۰ صفحهای و پرخرج خود را با عنوان «اطلس آفرینش» به طور رایگان به پژوهشگران و روزنامهنگاران سراسر جهان میفرستد. او در این کتاب به رد تئوری تکامل داروین میپردازد. مطابق گزارش سازمان امنیت ایالت بادن وورتمبرگ آلمان در سال ۲۰۰۳، نوشتههای عدنان اوکتار «از تئوری آفرینش در نزد مسیحیان تغذیه میکند و به ویژه اندیشههای «انستیتو پژوهش آفرینش» در سان دیهگو کالیفرنیا را جامهی اسلامی میپوشاند. توماس آیش استاد اسلامشناسی نیز بر این عقیده است که «اندیشههای آفرینش در اسلام، عمیقاً متاثر از جهان بیرون از اسلام است.» و علت آن این است که بسیاری از روشنفکران مسلمان در کشورهای خارج تحصیل کردهاند. دانش همانا آزمودن مدام فرضیههاست؛ بدون ملاحظهی هر گونه اقتداری. چه اقتدار سیاسی و چه اقتدار فراطبیعی. پرویز امیرعلی دانشمند پاکستانی این مساله را به طور خلاصه چنین توضیح میدهد: «اگر روشهای علمی دور ریخته شود، منابع موجود برای پیشرفت دانش کفایت نمیکند. بازتولید دانش و پژوهش علمی تحت چنین شرایطی در بهترین حالت به کاری مثل فهرستبرداری یا جمعآوری کلکسیون پروانه میماند؛ و نه یک پروسهی خلاق و بدیع که بتواند پرسش از علتها در میان آورد، تا فرضیهها آزموده شوند.» باید تا گشایش دانشگاه علم و صنعت ملک عبدالله در عربستان سعودی منتظر ماند. شاید آنجا ولتر جهان اسلام ظهور کند. منبع: اشپیگل آنلاین، ۱۶ نوامبر ۲۰۰۷ مرتبط: |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
خواری شماری علم مختص دنیای اسلام نیست، بلکه در هر جامعه ای که "دین" قدرت داشته، "علم" زبون بوده است، موارد بسیاری از زبونی علم در تاریخ دنیای مسیحیت ( به ویژه در زمان سلطهء انکیزیسیون) نیز وجود داشته است. به طور مثال "میشل سروتوس"، دانشمند برزگ پزشکی را در حالی که مشغول عبادت بود، از کلیسا بیرون کشیدند و زنده در آتش سوزاندند، محاکمهء گالیله و غیره. برای توضیحات بیشتر می توانید بخش هایی از تاریخ سال های سیاه انکیزیسیون را در نشانی زیر بخوانید.
-- یک شنونده ، Nov 28, 2007http://es.geocities.com/rpnuri_dil