خانه > گزارش ويژه > زنان > حق طلاق شوهر، شگون ندارد | |||
حق طلاق شوهر، شگون نداردبرگردان: م. صباسپیده پشت میز کارش، در پذیرش یکی از هتلهای تهران، جایی که آمد و شد مسافران را به خوبی میبیند، نشسته و از شوق فراوانش برای سفر به خارج، برای دیدن کشورهایی که توریستها از آن حرف میزنند، میگوید. سپیده ۲۵ سال دارد. مادرش در این سن که بوده، ازدواج کرده و حتی دو تا بچه هم داشته؛ اما سپیده هنوز مجرد است و حالا حالاها هم قصد ازدواج ندارد. سپیده به خبرنگار الشرق الاوسط میگوید: «شرط اصلی من برای ازدواج این است که داماد در ضمن عقد، کتباً موافقت کند که جلوی کار کردن من را نگیرد.» سپیده یک استثناء نیست. متوسط سن ازدواج زنهای ایرانی در حال حاضر بین ۲۵ تا ۳۰ سال است. دخترها در سن پایین ازدواج نمیکنند و اکثراً ترجیح میدهند که کار کنند؛ چه دانشگاه رفته باشند یا نه. اما مشکل از همین جا شروع میشود. طبق قوانین ایران مرد حق دارد پس از ازدواج، همسرش را از کار کردن منع کند. در نتیجه اکثر دخترهای ایرانی ترجیح میدهند سن ازدواج را تاخیر انداخته یا با یک مرد خارجی ازدواج کنند. سپیده دختر بلند پروازی است. او زبان انگلیسی را یاد گرفته و میگوید که پدر و مادرش با کار کردن او در پذیرش هتل مخالف نیستند؛ چون درآمد این کار خوب است. اما خیلی از پسرهای ایرانی، ازدواج با دختری را که در پذیرش هتل کار میکند، ترجیح نمیدهند. چون این کار مستلزم ارتباط دائم و هر روزه با آدمهای زیاد و جدیدی است که هر روز میآیند و میروند و نیز در بعضی از ایام هفته دختر باید تا ساعت ۱۱ شب در هتل بماند. سپیده میگوید: «الان قصد ازدواج ندارم. من درس خواندهام و کار خوبی هم دارم. در این صورت اگر ازدواج کنم و در خانه بمانم، احساس خوشبختی نمیکنم. من میخواهم به خارج بروم. در هلند چند دوست دارم. از پدر و مادرم خواستم که تابستان پیش آنها بروم؛ اما آنها اجازه ندادند.» زنهای ایرانی از سالهای ۱۹۹۰ به بعد حرکتهایی را در راستای تغییر بسیاری از قوانینی که آنها را ضدزن تشخیص میدهند، آغاز کردهاند. اما تغییر قانون به تنهایی کافی نیست. سنتهای فرهنگی شرقی در جامعه ایران بسیار راسخ و ریشهدار است. با توجه به این مسأله، یکی از زنانی که خود از فعلان و مدافعان حقوق این قشر در ایران است، میگوید: «تعدیلاتی به تازگی در قوانین ایران ایجاد شده؛ اما این به تنهایی کافی نیست. مثلاً طبق قانون به زن اجازه داده میشود که حق طلاق را جزو شروط ضمن عقد قرار دهد؛ اما بسیاری از زنان ایرانی از روی شرم و حیا از این حق استفاده نمیکنند.» او میگوید: «مرد ایرانی حق دارد هر زمان که خواست، زنش را طلاق دهد و این حق، هیچ قید و شرطی ندارد. زنهای ایرانی بسیار تلاش کردند تا آنها هم حق طلاق را به دست بیاورند و در نتیجه این تلاشها، مقامات قوانین را تغییر دادند. به صورتی که الان زن میتواند در هنگام عقد شرط کند که حق طلاق مرد را داشته باشد. اما وقتی که اکثر زنها خجالت میکشند که از این حق استفاده کنند و این شرط را در عقد ذکر کنند چه باید کرد؟ زنها میگویند: شگون ندارد که وقت ازدواج و اول زندگی مشترک، حرف از طلاق زده شود. اینها افکار اجتماعی رایج است و قانون نمیتواند آنها را عوض کند.» اما باید گفت که وضعیت اقتصادی بسیاری از فرهنگهای رایج را به تدریج تغییر میدهد. مثلاً علیرغم آن که تعدد زوجات در ایران مسألهای شرعی و قانونی است؛ اما در حال حاضر این پدیده چندان شایع نیست و دلیل آن هم چیزی نیست جز وضعیت بد اقتصادی. همچنین در حال حاضر تعداد زنانی که در خارج از خانه مشغول به کار هستند، روز به روز رو به افزایش است. چون مردها به تنهایی توانایی تأمین خانواده را ندارند و به کمکهای مالی همسرشان نیازمندند. گر چه این تمام آن چیزی نیست که نسل جدید زنان ایرانی میخواهند. نسل جدید زنان فقط درس خواندن وکار کردن را نمیخواهند بلکه آنها خواهان احترام و تقسیم کار در خانه با مردان هستند. الهام، یک دانشجوی ۳۰ ساله میگوید: «وقتی که من ازدواج کنم، حتماً از شوهرم خواهم خواست که در کار خانه به من کمک کند. من دوست ندارم که از سر کار برگردم و مشغول پخت و پز و نظافت بشوم؛ در حالی که شوهرم لم داده و هیچ کاری نمیکند.» و چه بسا که به خاطر همین مسائل بوده که میانگین آمار طلاق در ایران در خلال سال گذشته معادل ۱.۳ درصد نسبت به سال پیش از آن افزایش داشته است. علیرغم آنکه انقلاب اسلامی ایران سبب سیاسی شدن زنها شده و آنها را به سوی آگاه شدن از وضعیت دنیا و عالم سیاست سوق داده است، اما بسیاری از قوانین متعارض با حقوق زنان، از جمله ممنوعیت تحصیل در بعضی از رشتههای دانشگاهی برای زنان در ظل همین انقلاب تدوین شده و همچنان اجرا میشوند. مثلاً در بعضی از واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی، که تقریباً در تمام شهرهای ایران شعبه دارد و تعداد دانشجویانش در مجموع به یک میلیون و ۶۰۰ هزار نفر میرسد، تحصیل دختران در رشته مهندسی مکانیک ممنوع است. البته ناگفته نماند که از سوی دیگر ۷۰ درصد از فارغالتحصیلان رشته فیزیک کاربردی را زنان تشکیل میدهند و این یعنی این که دختران تنها به رشتههایی مثل ادبیات و زبان علاقهمند نیستند. علیرغم ممنوعیت مذکور، دختران ایرانی به سرعت در حال پیشرفت هستند. هماینک ۳۰ درصد از افراد مشغول به کار را زنان تشکیل میدهند و حدود ۶۲ تا ۶۵ درصد دانشجویان نیز دختر هستند. این تعداد به سرعت به سوی بازار کار روانه میشوند. یلدا، دانشجوی رشته زبان در دانشگاه تهران میگوید: «من به جرأت میتوانم بگویم که ۹۵ درصد از دانشجویان در رشته ما دختر و پنج درصد پسر هستند. کلاسهای ما مشترک است و ما این را به عینه مشاهده میکنیم.» اما ورود به بازار کار تخصصی هم آسان نیست. مثلاً در حالی که دختران مجازند در رشته نفت و گاز درس بخوانند؛ اما به ندرت میتوان زنی را یافت که در شرکت نفت کار مشغول به کار باشد. بعضی از نمایندگان مجلس، که تعدادی از آنان نیز زن هستند طرحی را به مجلس ارائه کرده اند که طبق آن اجازه داده نمیشود بیش از ۵۰ درصد از ظرفیت دانشگاهها به زنان اختصاص داده شود و این یعنی کاهش ۱۵ درصدی دانشجویان دختر. الهام میگوید: «آنها به جای آن که زنها را تشویق کنند، میخواهند ما را به خاطر برتریمان بر مردها مجازات کنند. البته این قانون تصویب نمیشود؛ چون حتی بعضی از نمایندگان محافظهکار مجلس هم با آن مخالف هستند.» مأخذ: |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
cheghadr cherto pert neveshte.10 ta az doostaye man too sherkat naft kar milkonan.khodam too khodro sazi.kheili az doostam da karkhanehaye jonoob mesle asalooye.chera enghadr chrto pert minevisid?!!!!!
-- maryam ، Nov 26, 2007چرا خجالت می کشند از حق طلاق استفاده کنند؟!!!
-- نانا ، May 6, 2008من و تمام دوستام این کار رو بی خجالت کردیم.
خجالت نداره.
چرند نوشته.
در واقع از نسل جوان هیچ کس رو نمی شناسم که بدون حق طلاق ازدواج کرده باشه.
اگه کسی آدم رو دوست داره باید حداقل قد خودش برای آدم حق قائل باشه یا نه؟!!!
این که چیز خجالت آوری نیست که آدم بخواد جزء آدم ها حسابش کنند!!