خانه > گزارش ويژه > تاریخ > پژوهشگر بزرگ هولوکاست خانه > گزارش ويژه > حقوق بشر > پژوهشگر بزرگ هولوکاست | |||
پژوهشگر بزرگ هولوکاستعلی جمالیساول فریدلندر را پژوهشگر هنرمند تاریخ نامیدهاند. روش او در نگارش تاریخ متفاوت و یگانه است. حضور توأمان دانش و خاطره. آن جا که دانش فزونتر شود، خاطره جان میگیرد. روایت او از تاریخ، تلفیق پژوهش عالمانه با خاطرهی اسطورهای قربانیان تاریخ است. صداها و خاطرههای سوخته و خاکستر شدهی قربانیان هولوکاست و دیگر اردوگاههای مرگ در آثار فریدلندر بازتابی پرطنین دارد. تاریخی هم که او روایت میکند، سرشار است از نشانهها، تصاویر، صداها و خاطرهها. حضور حافظه در متن. ساول فریدلندر برندهی جایزهی صلح اتحادیه ناشران آلمان، برجستهترین پژوهشگر هولوکاست است. مراسم اهدای این جایزه، هر سال در حاشیهی نمایشگاه کتاب فرانکفورت برگزار میشود. این جایزه قدمتی ۵۷ ساله دارد و یکی از معتبرترین جوایز فرهنگی آلمان به شمار میآید. این جایزه تا کنون به نویسندگان، فیلسوفان، دانشمندان و سیاستمداران نامآوری چون واسلاو هاول، آنهماری شمیل، ماریو وارگاس یوسا، یاشار کمال، مارتین والسر، یورگن هابرماس، سوزان زونتاگ، اورهان پاموک و... اهدا شده است. اعطای این جایزه، اما گاه نیز جدالبرانگیز بوده است. تعلق جایزهی صلح در سال ۱۹۹۵ به آنهماری شمیل به خاطر رفتار ملایمتجویانه او با بنیادگرایان اسلامی موجب اعتراض بسیار شد. در سال ۱۹۶۸ وقتی لئوپول سنگور، رییسجمهور سنگال جایزه را گرفت، اعتراضات و تظاهرات خشونتآمیزی در پی داشت. از سال ۱۹۷۴ تا سال ۱۹۸۱ مراسم اهدای جایزه از سوی هواداران و فعالان فراکسیون ارتش سرخ (RAF) در آلمان به اغتشاش و خشونت انجامید و آخرین بار در سال ۱۹۹۸ سخنرانی مارتین والسر، داستان کهنهی رفتار و مواجههی آلمانیها با گذشتهشان را چندین ماه در رسانههای آلمان زنده کرد. ساول فریدلندر، در ۱۱ اکتبر سال ۱۹۳۲، با نام پاول فریدلندر در پراگ زاده شد. او فرزند یک خانوادهی بافرهنگ و متجدد بود که کیش یهودیت در زندگیشان نقشی نداشت. او خود، خانوادهاش را سنخنمای یهودیانی میداند که در فرهنگ اروپای مرکزی مستحیل شده بودند. خانوادهاش پیش از آغاز فاجعه و سقوط پراگ توسط نازیها به پاریس گریختند. در پاریس آنها نام فرزندشان را از پاول به به پائول تغییر دادند. زمانی که آلمانیها فرانسه را اشغال کردند، خانواده به منطقهای اشغالنشده، تحت حکومت ویشی به ریاست مارشال پتن نقل مکان کرد. در شرایطی که پدر، بیهوده در پی کسب و کاری بود، مادر با کارهای موقت چرخ زندگیشان را به راه انداخت. تهدید و خطر مرگ روز به روز نزدیکتر میشد. میانهی سال ۱۹۴۲ حکومت ویشی که همواره با نازیها سر و سِری داشت، یهودیان غیرفرانسوی را به آلمان پس فرستاد. اوایل ماه اوت، دستگیری و دپورت یهودیان توسط پلیس فرانسه در مناطق اشغالنشده آغاز شد. این بار نیز، گریز تنها راه رهایی خانواده بود. آنها فرزند 10 سالهشان را به مدرسه شبانهروزی کلیسای کاتولیک در فرانسه سپردند. راهبهای فرانسوی «مادرخوانده» او شد و پائول فریدلندر، دیگر بار نام عوض کرد: پائول هنری فرلند. با رضای خانواده غسل تعمید یافت و در انزوای مطلق به آیین کاتولیک پناه آورد. تازه سال ۱۹۴۵ بود که کودک دریافت خانوادهاش در آشویتس جان سپردهاند. خانوادهاش آخرین نامهشان را در ۵ اکتبر ۱۹۴۲ به راهبهی فرانسوی نوشتهاند: «در واپسین فرصت، به نمایندهی یکی از کلیساهای کاتولیک مبلغ شش هزار فرانک، یک دستبند، و به زنی دیگر آلبوم تمبر سپردهام تا به دست شما برسانند. از فرزند ما خوب مراقبت کنید و سپاس بیکران ما را بپذیرید. مواظب فرزند ما باشید! رحمت خداوند نصیب شما و خانوادهتان باشد! الی و جان فریدلندر.» ساول فریدلندر در کتاب خاطرات خود پرسیده است: آنان از کدامین خداوند در اینجا سخن گفتهاند؟ در سال ۱۹۴۵، زمانی که فریدلندر بعد از رهایی اروپا از شر نازیها، به سرنوشت خانوادهاش پی برد، هویت مسیحیاش در هم ریخت. سه سال بعد به فلسطین رفت تا برای کشور تازه تأسیس اسراییل بجنگند. اینبار پاول فریدلندر در اسراییل نام شائول برگزید. نام نخستین پادشاه اسراییل که به گونهای تراژیک از سوی خداوند طرد شد. چند سال بعد، فریدلندر فصلی دیگر در داستان زندگیاش گشود. در تلآویو، پاریس و ژنو تحصیل کرد. رسالهی دکترای خود را با موضوع روابط دیپلماتیک آلمان نازی و ایالات متحده آمریکا نوشت. در سال ۱۹۷۶ پرفسور تاریخ در دانشگاه تلآویو شد و در سال ۱۹۸۷ به دانشگاه کالیفرنیای لسآنجلس رفت، جایی که امروز در آنجا زندگی و تدریس میکند. او خود را یک یهودی همواره مهاجر میداند. تازگیها در مصاحبهای گفته است: «من سالهاست که آمریکایی هستم. من اسراییلی بودم و هنوز هم هستم. اما همزمان حسرت اروپا و فرانسه را دارم. من در واقع هرگز خود را در وطن احساس نکردهام. من وطنی ندارم.» شاید همین موقعیت و حس بیوطنی است که او را در جایگاه یک مورخ بینظیر قرار داده است. در میانهی دههی ۸۰، جدال تاریخی او با رییس انستیتوی تاریخ معاصر مونیخ در آلمان، از موضوعات بسیار چالشانگیز آن روزها بود. رییس انستیتو بر آن بود که جنایات ناسیونال - سوسیالیستها را به گور تاریخ بسپارد و جوانب دیگر جنگ، همچون شتاب مدرانیزاسیون در رژیم نازی را بررسی کند. این نگاه در واقع قربانیان رژیم نازی را به تاریکخانهی تاریخ میفرستاد. فریدلندر به سرسختی در مقابل این تلقی تاریخ ایستاد و منظر پژوهش تاریخی را رو به هولوکاست و آشویتس گشود. برای او پذیرفته نبود که پژوهش تاریخی صرفاً به ارقام و آمار تقلیل یابد و حضور حافظه و خاطرهی انسانی از آن پاک شود. اگر قرار است دربارهی هولوکاست نوشته شود، پس قربانیان آن نباید نادیده گرفته شوند. از نظر او، باید فاجعه در تمام ابعاد آن نگاشته میشد. قربانیان تنها اشیای زیر چرخ ماشینهای مدرن نیستند. آنها دارای ناماند. جدال فریدلندر با انستیتوی تاریخ معاصر مونیخ سبب شد تا خود پژوهشی سترگ در داستان هولوکاست آغاز کند. حاصل این پژوهش کتاب «رایش سوم و یهودیان» است. درخشانترین اثر ساول فریدلندر که بسیاری آن را شاهکار مورخ در بررسی هولوکاست میدانند. جلد نخست این کتاب، تاریخ سالهای پیگرد یهودیان (۱۹۳۹ ۱۹۳۳) را بررسی میکند و جلد دوم کتاب که حاصل 10 سال پژوهش اوست، به تاریخ کشتار یهودیان (۱۹۴۵ ۱93۴) میپردازد. «رایش سوم و یهودیان» مهمترین پژوهش تاریخی در باب رویداد هولوکاست است. ساختار این پژوهش به اعتقاد یکی از منتقدان کتاب، همچون پارچهای است که تکتک نخهای آن حضوری برجسته و درخشان در متن دارند. ساول فریدلندر در مراسم دریافت این جایزه از حس دوگانهی خود سخن گفت: «هولوکاست گر چه برای من سوژه پژوهش است؛ اما نه یک سوژهی انتزاعی. هولوکاست بخشی از خاطرهی من است.» او دراین مراسم، خطابهاش را به پدر و مادر خود تقدیم و با قرائت نامهای از آنان، داستان قربانیان هولوکاست را مرور کرد. و جامعهی انسانی را به همبستگی برای صلح فرا خواند. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
اقای جمالی با اظهار تشکر از این گزارش خوبی که کرده اید ! اما در قسمتی از ان فرموده اید : او فرزند یک خانوادهی بافرهنگ و متجدد بود که کیش یهودیت در زندگیشان نقشی نداشت ! و در جائی دیگر از زبان الی و جان فریدلندر اورده اید : مواظب فرزند ما باشید! * رحمت خداوند * نصیب شما و خانواده تان باشد! . بنظر من اینان با همدیگر هم خوانی ندارند ! چون دراوردن نام خداوند به این میان و جمله ی » کیش یهودیت در زندگیشان نقشی نداشت «« در گزارش کمی ناخوشایند بنظر میاید ! شاید میشد جمله را به این شکل ( او فرزند یک خانوادهی یهودی بافرهنگ و متجدد و غیر مذهبی بود ) نوشت تا کمتر تناقضی بین انان مشاهده شود ! مگر انکه شما عمدا خواسته باشید صداقت در برگردان گفته * شائول فریدمندر * را از دفتر خاطراتش بعنوان یک راوی صادق رعایت کرده باشید!.
-- Daveed ، Oct 22, 2007باز هم ممنون،
داوید.