خانه > گزارش ويژه > رسانه های غرب و ايران > "رادیو زمانه برنامه های بی خطر می سازد" | |||
"رادیو زمانه برنامه های بی خطر می سازد"هفته گذشته روزنامه فولکس کرانت از روزنامه های مهم و پرتیراژ هلند گزارشی در باره رادیو زمانه منتشر کرد که اینک ترجمه کامل آن را می خوانید. فولکس کرانت در صفحه اول گزارش کوتاهی آورد که بر اتلاف سرمایه در کمک به زمانه تاکید داشت و سپس در صفحه 13 با درج عکسهای محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری ایران در دانشگاه کلمبیا و زیر تیتر "اینجا رادیو تهران است" گزارش مفصلی بر اساس گفته های چند تن از ایرانیان خارج از کشور در باره رادیو زمانه انتشار داد. در باره کم و کیف این گزارش که عمدتا نقل قول 5 ایرانی منتقد است، 5 ایرانی دیگر از ایرانیان هلند نامه ای به روزنامه فرستاده اند که بزودی منتشر خواهد شد و متن آن در زمانه نیز خواهد آمد. مدیر زمانه نیز جداگانه یادداشتی نوشته است که در وبلاگ زمانه می خوانید. زمانه این گزارش و بازتاب های آن را فرصتی برای بحث در باره مفاهیم حاکم بر رسانه های فارسی خارج از ایران می بیند و تلاش خواهد کرد موضوع را از جنبه های مختلف بررسی کند. قضاوت نهایی با خوانندگان زمانه است. - زمانه ....................................... "کمک مالی به فرستندة ایرانی اتلاف سرمایه است" در تکمیل فرستندههای رادیویی مخالفان رژیم ایران، رادیو زمانه میخواست خبرنگاری ( ژورنالیستی) مستقل را تقویت کند. اما منتقدین معتقدند که این رادیو به لحاظ سیاسی بسیار یکسویهنگر و به میزان زیادی تابع خطقرمزهای حکومت است. تاریخچه منتقدین رادیوزمانه خواهان یک تحقیق مستقل دربارة محتوای برنامههای رادیو هستند. به اعتقاد آنها رادیوزمانه به اهداف خود وفادار نیست و تعداد کمی شنوندة ایرانی را جذب میکند. جامی، مدیر رادیو با ذکر اینکه تعداد مراجعهکنندگان به صفحة رادیو در حال افزایش است، این انتقاد را رد میکند. در آگوست 2007 بخش خبر صدوبیستهزار مراجعهکننده داشته است که احتمالا" هفتاددرصد آنها در ایران زندگی میکنند. منتقدین زمانه این ارقام را اصلا" قابل ملاحظه نمیدانند. ایران تقریبا" هفتونیم میلیون کاربر اینترنتی (بالاترین تراکم اینترنتی در خاورمیانه پس از اسرائیل) دارد. همچنین در ایران پس از چین شدیدترین سانسور اینترنتی اعمال میگردد. ولی کاربران ایرانی تجربة زیادی در شکستن فیلتر وبسایتهای سانسورشده را دارند. تعداد زیادی وبلاگنویس منتقد وجود دارد. اکثر وبلاگهای روی صفحة رادیوزمانه متعلق به طرفداران حزب مشارکت و خاتمی هستند و وبلاگهای گروههای سیاسی دیگر به ندرت در آن دیده میشوند. سازمان "پرسناو" که در سراسر جهان از مطبوعات مستقل حمایت میکند، بر رادیو زمانه نظارت دارد. آقای ویلکو دهیونگه، مدیر پرسناو میگوید: "یک خانم هلندی ایرانیتبار برنامههای رادیو را بصورت نمونهبرداری آماری دنبال میکند. به اعتقاد آقای دهیونگه زمانه به موضوعات دمکراسی و حقوقبشر اهمیت فراوانی نشان میدهد. او سرمنشاء انتقادات را از جو (شدیدا") سیاسی ایرانیان مقیم خارج از کشور میداند که "بر آن تنگنظری بسیار حاکم است". ..................................... اینجا رادیو تهران است! او نحوة خبردهی فولکسکرانت (روزنامه مردم) در مورد بازدید رئیسجمهور احمدینژاد از دانشگاه کلمبیا در نیویورک را مثال میآورد: "فولکسکرانت گفتة یکی از حضار را تیتر بالای گزارش خود قرار داد: "پای صحبت هیتلر ایران". رئیس دانشگاه کلمبیا نیز رئیسجمهور انتخابی را "دیکتاتور بیرحم" معرفی کرد. رادیوزمانه چنین سرتیترهایی را بکار نمیبرد. همکاران جامی در رادیو باید رئیسجمهور ایران را با زبانی بیطرفانه، آقای احمدینژاد خطاب کنند. جامی میگوید: "اپوزیسیون ایرانی خارج از کشور میخواهد بشنود که فقط احمقها به احمدینژاد رأی دادند. ما هرگز چنین توهینی (به مردم ایران) نمیکنیم." در بارة فرازهای سخنرانی احمدینژاد، مانند این گفته که ایران همجنسباز ندارد، رادیو زمانه گزارشی پخش نکرد. تعبیر جامی این است که "همه میدانند منظورش این بوده که بگوید در ایران همجنسبازی رسمی وجود ندارد و ازدواج افراد متعلق به یک جنس مجاز نیست". این روش محتاطانه سبب برانگیختن مخالفت منتقدین رادیوزمانه شده است. فولکسکرانت در چند هفتة اخیر با پانزده ایرانی در کشورهای مختلف که رادیو زمانه را به دقت گوش میدهند، مصاحبه کرده است. آنها شدیدا" به رادیو انتقاد میکنند. اغلب این اشخاص برای حفظ امنیت خودشان، یا فامیلشان در ایران، مایل به فاشکردن هویت خود نیستند. همة این افراد در آغاز به اهداف این رادیو که با کمکهای مالی وزارت امور خارجه هلند بنا گذاشته شده است، شوق وافری داشتند: پیشرفت دمکراسی و رعایت حقوق بشر از طریق یک ابزار رسانهای مستقل. اما اکثر این افراد، یکسال پس از شروع به فعالیت این رادیو، آن را امید عبثی میدانند. رادیو زمانه برنامههای فرهنگی بیخطر زیادی در بارة زبان، موسیقی، ادبیات و لوازم آرایشی میسازد و بیش از اندازه رعایت حساسیتها و تابوهای رژیم را میکند. چنین روشی چیز جدیدی را به خیل موجود اضافه نمیکند. زیرا در حال حاضر فرستندههای "بیطرف" کم نیستند: بیبیسی یک بخش زبان فارسی دارد. همچنین رادیوفردا - بخشی از رادیوی اروپای آزاد که در پراگ مستقر است- به نظر بسیاری یک رادیوی بیطرف است. مسئولین ایران، رادیو فردا را رادیوی اپوزیسیون میدانند. چون که با کمکهای مالی آمریکائیان که خواهان تعویض رژیم هستند، اداره میشود. جامی، مدیر رادیو همة انتقادات را رد میکند. به نظر او زمانه رادیویی منحصربفرد است زیرا مدیریتی ایرانی دارد، نظرات متفاوتی را پخش میکند و شهروندان روزنامه نگار (ژورنالیست) در ایران را آموزش میدهد تا گزارشگران مستقلی شوند. او تائید میکند که رادیوزمانه به هنر، ادبیات و شیوههای مختلف زندگی توجه دارد: "مردم عادی از سیاست بیزارند. آنها موضوعاتی را میخواهند که دربارة خودشان باشند. سه دهه اکتیویسم سیاسی باعث پیشرفت ایران نشد. ما برای ایجاد گفتمان، باید راههای جدیدی را جستجو کنیم." داریوش مجلسی، مترجم زبان هلندی به فارسی و عضو هیئت مدیره رادیو، در نیمة آگوست به علت نارضایتی از سمتگیری محتاطانة رادیو از سمت خود استفاده داد. به نظر او این شیوهها ایرانیان را از این که هست، قدمی جلوتر نخواهد برد. نمیتوان با موافقت ضمنی رژیم رادیویی مستقل راه انداخت. چون در این صورت ناچاری در بارة خیلی از موضوعات سکوت کنی. او با اشاره به این گفتة مدیر رادیوزمانه که ایرانیان خارجازکشور فقط اعلامیههای تند ضد رژیم صادر میکنند، میگوید: "من جزو اپوزیسیون هستم. رادیوهای مخالف رژیم نیز به اندازة کافی وجود دارند. اما من طرفدار یک رادیوی مستقل واقعی هستم، که مکمل رسانههای موجود باشد." عدم پوشش خبری کافی پیرامون "کمیته مسلمانان پیشین" احسان جامی آخرین قطرهای بود که کاسه صبر داریوش مجلسی را لبریز کرد. سخنان سخنگوی این کمیته انتشار نیافتند. مجلسی میگوید: "یک رادیوی مستقل واقعی میتوانست بعنوان مثال یک میزگرد ترتیب دهد که در آن تمام دیدگاهها در بارة موضوع برگشت از دین اسلام مطرح شوند." روزنامهنگار هلندی ایرانیتبار منوچهر (هنرمند) که پست روابط عمومی را داوطلبانه بعهده داشت، هم در آغاز از طرح رادیو خوشحال بود. اما بزودی متوجه شد که رادیو زمانه خودسانسوری میکند. این بدترین نوع سانسور است: چرا هیچ چیز راجع به مدیر سندیکای رانندگان شرکت اتوبوسرانی که در زندان است، انتشار نیافت. اینکه یک موضوع حقوقبشری است. منوچهر همکاری خود با رادیو را (به این دلیل) متوقف کرد. همچنین خارج از هلند، تبعیدیان ایرانی، به تعبیر آقای رامین پرهام، به تلفکردن پول مالیات مردم هلند اعتراض دارند. پرهام که سایت رادیو زمانه را بدقت دنبال میکند، یکی از مخالفین رژیم و عضو پلاتفرم "همبستگی با ایران" است که برای نشریاتی از جمله فیگارو مینویسد. خلاصة حرف ایشان اینست که رادیوزمانه را میتوان همهچیز نامید بجز یک رادیوی مستقل. به نظر او، رادیو زمانه نظرات اصلاحطلبان مذهبی طرفدار محمد خاتمی، رئیسجمهور پیشین، را تبلیغ میکند. حسن داعیالسلام، تبعیدی ساکن آمریکا، در ایمیل خود (به فولکس کرانت) مینویسد که یک تحقیق اساسی پیرامون مواضع سیاسی رادیو زمانه کاملا" ضروری است. او یک آرم (لوگو) مشکوک در سایت رادیو زمانه کشف کرده است. این آرم، به اعتقاد داعیالسلام، متعلق به سازمان انآیایکی (نیاک NIAC) است که میان رژیم ایران و ایالاتمتحده واسطهگری میکند. داعیالسلام به کمک دو مطبوعاتی مستقل در ایران در بارة این سازمان تحقیق کرده است. ارتباط نیاک ـ زمانه نشان میدهد که این رسانه به این رژیم بسیار نزدیک است. وبلاگنویس اکتیویست، امیرفرشاد ابراهیمی، نیز عصبانیت خود را در بارة موضع رادیو زمانه ابراز میدارد. ابراهیمی که بدلیل افشاگری دربارة رژیم چهارسالونیم در زندان بسر برده است، برای عفوبینالملل و یک مؤسسه پژوهشی ژاپنی در مورد خاورمیانه کار میکند. ابراهیمی میگوید: "رادیوزمانه فقط چیزهایی را پخش میکند که پخش آنها در ایران هم امکانپذیر است، حتی غالب اوقات محتاطانهتر از مطبوعاتیهای داخل ایران عمل میکند." بعنوان نمونه، او از رادیوجوان نام میبرد که اخبار انجیاوها و جنبش زنان را بیشتر از رادیو زمانه انعکاس میدهد. ابراهیمی در گذشته از طرفداران نزدیک رژیم مذهبی بود. سیزده ساله بود که در جنگ ایران و عراق شرکت کرد. او از فعالین حزبالله بود تا زمانی که از فعالیتهای غیرانسانی این سازمان آگاه شد. او دانستههایش را ضبط ویدئویی کرد و به همین دلیل دستگیر شد. دفاع او را وکیل مشهور حقوقبشری و برندة جایزة نوبل خانم شیرین عبادی به عهده گرفت. سازمان عفوبینالملل به ابراهیمی بخاطر شهامتش جایزه اهدا کرد. این پناهندة سیاسی رسانههای ایرانی را بدقت دنبال میکند و مثالهایی از "خودسانسوری" رادیوزمانه میزند. قدرمسلم رادیو زمانه همچون رژیم ایران از اعدامشدگان بعنوان "جنایتکار" نام نمیبرد، بلکه "عبارت خنثی و غیرقابلهضم" افرادی که کشته شدند را استفاده میکند. از آن گذشته رادیو کندوکاو بیشتری در هویت این افراد، بعنوان مثال چه تعداد از آنها زندانی سیاسی هستند، نمیکند. دانشجویان دانشگاه امیرکبیر در تهران، بدلیل دارزدن همکلاسیشان میثم لطفی، ماههاست که در اعتراض و اعتصاب هستند. زمانه توجه کمی به این حادثه نشان میدهد. بعنوان مثال هیچ مصاحبهای با مادران دانشجو نمیشود. شاید برای گزارشگرانشان در ایران خیلی خطرناک است که بسراغ این مادرها بروند؟ حداقل از همین آمستردام که میتوانند با آنها تماس بگیرند؟ چطور رادیوفردا با این مادران توانست مصاحبه کند. مدیر رادیوزمانه از قرار دادن لینک وبلاگ ابراهیمی در صفحة رادیو خودداری کرده است. او میگوید: "وبلاگ من خیلی سیاسی است در حالیکه گذاشتن لینک وبلاگ دهنمکی که روابط نزدیکی با حزبالله دارد و وبلاگی سیاسی نیزهست، مجاز است." جامی تکذیب میکند که مانع قراردادن لینک وبلاگ ابراهیمی شده است. اما اذعان میکند که یکی از مصاحبههای ابراهیمی را انتشار نداده است چونکه دو مورد از گفتههای او قابل چککردن نبود. از دید روزنامه نگارانه جامی، حتی در یک کشور بسته، روزنامه نگاران باید بر اساس سندو مدرک کار کنند. "هرچیزی که انتشار مییابد باید قابل چککردن و مورد تائیدقرارگرفتن منابع موثق باشد. من احتیاطهای همان ژورنالسیت آمریکایی را میکنم که اگر اخبار نادرست نشر کند، رژیم ایران میتواند او را پای میز محاکمه بکشاند." جامی با این روش انتقادات وارده به رادیو زمانه را دور میزند. منتقدین جامی میگویند که او از نگاه کردن به حقایق پس پرده خودداری میکند. جامی اعتقاد دارد که او باید جوانان ایرانی را که از اطاق نشیمن شان برای رادیو برنامه تهیه میکنند، حفاظت کند: "کارکنان زمانه در آمستردام حرفهای هستند. اما در ایران با تعداد زیادی آماتور کار میکنیم که تجربه ندارند چگونه خود را از موقعیتهای خطرناک دور نگاه دارند." ابراهیمی پاسخ میدهد به این ترتیب هیچ واقعیتی را از پس پرده خارج نخواهی کرد: "یک مطبوعاتی مستقل در ایران در یک میدان مین کار میکند". او یک شعر فارسی را شاهد مثال میاورد. پادشاه پروانهها به زیردستانش فرمان داد که از آتش برای او خبر آورند. پروانة اول خبر آورد که آتش نور است، دومی گفت سوزان است، سومی بالش سوخت و چهارمی هرگز بازنگشت. پادشاه گفت که پروانة ناپدیدشده، حقیقت را خبر داده است. ابراهیمی میافزاید: "زمانه همچون آن پروانه است که فقط داغی آتش را گواهی میدهد." |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
من همانطور که از نوشته اخرينم و يا از بحثي ديگر در باب تولد يک سالگي راديو زمانه در سايت زمانه منتشر کردم، داراي انتقادات خودم به سايت و به ويژه به آقاي جامي هستم و به اين انتقادات هم تا زماني که جواب لازم و چالش صحيح را دريافت نکنم، ادامه مي دهم اما آنچه که اينجا مطرح شده است، تلاش براي نفي کارهاي مثبت و خوب راديو زمانه است که از جهاتي در نوع خويش منحصر بفرد است. زيبايي و قدرت سايت زمانه در همين است که تا حدودي توانسته است از افراط و تفريط دست بردارد و سياستي نسبتا مستقل از بازيهاي معمولي موافق يا مخالف صد درصد رژيم و يا موافق يا مخالف صددرصد غرب دست بردارد و عرصه را براي چالش و گفتگو و نقد باز کند. اصولا موضوع مهم همين است که اين چالش و گفتگو بيشتر باز شود، زيرا جامعه مدني بدون اين چالش و گفتگو نه رشد و نه نهادينه مي شود. بايد کار زمانه را به آنجا کشاند که مباحث مهم روز ايران از بحرانهاي اجتماعي تا سياسي به جدل و بحث چندجانبه و حتي به شکل بحث و گفتگو ميان اپوزيسيون و مسئولين دولتي، به شکل جدل و گفتگو ميان مسئولين و انديشمندان کشورهاي اروپايي و ايراني کشيده شود. مهم ايجاد اين ديالوگ و چالش و ايجاد يک کثرت در وحدت بر بستر رشد مدرنيت و دموکراسي ايراني است و در اين مسير نمي توان تلاش سايت زمانه و از جمله آقاي جامي را، با تمام ضعفهايش، فراموش کرد و يا اکنون بدور انداخت. مهم ديدن اين تلاش نو و ارزشش و سپس دقيقا نقد و بررسي آن بر بستر چگونگي رشد چندصدايي و چالش و گفتگو است و نه آنکه دوباره به عرصه نفي يکديگر و دشمن خواندن رقيب و ديکتاتور خواندن خونخوار احمدي نژاد و بد کردن کار رقيب و يا سايت زمانه برگرديم. يکبار هم شده، دست از اين بازي احمقانه ديو/ديکتاتور ، نفي يکديگر و خراب کردن نارسيستي يکديگر دست برداريد و به جاي آن دست به بازي نقد و انتقاد مدرن بزنيد و نکات مثبت را نيز ببينيد، آنگاه هم ديگر امکان سرکوب و بازگشت دوباره ديکتاتوري کامل را نمي دهيد و هم زمينه ساز تحول مدرن بيشتر در ايران مي شويد و هم مي توانيد به تحول و رشد عميقتر سايت زمانه و چالش مدرن کمک کنيد، با انتقاد مدرن و صريح و به زير سوال بردن هر فردي و نگاهي بر بستر احترام و چالش متقابل. اين شيوه متقابل پدرکشي و حريف کشي و گفتن کلماتي مثل بدور ريختن پول بودجه مملکت، جز همان بازيهاي کهنه سنتي و کين جويي و نفي يکديگر بيش نيست که اساسا مشکل جامعه ما و نافي اصلي مدرنيت و بحث مدرن است.
مي بينيد به زبان طنز آخر کاري کرديد که من از آقاي جامي دفاع کنم، با اينکه بشدت از برخي از کارها و تبعيضات و سنتي بازيهاش عصبانيم، اما انصاف نيز خوب چيزيه. راديو زمانه دقيقا بايد يک بالانس ايجاد کند تا بتواند اين ديالوگ را برقرار کند و اين کار، کار ساده اي نيست. مشکل زمانه در اين است که کمتر به نگاه متخصصين اين عرصه ها براي درک و اجراي بهتر اين گفتگو و بالانس و رشد چالش مدرن و چندصدايي قابل تحول توجه مي کند، اما راه حل اين مشکلات و ضعفهاي طبيعي بر سر راه رشد يک سايت مدرن نيز نقد مدرن و بي پرواست و نه آنکه بدور انداختن بچه با جاي بد بچه و ديگر بار سرکوب يکديگرو نفي هر تلاش خوب يکديگر. متوجه هستيد که ايرانيان براي سرکوب هم، احتياج به دشمن ندارند، زيرا هميشه يکي از آنها شروع به نفي ديگر و خراب کردن ديگري و به قول معروف زدن زير پاي او مي کند، به جاي آنکه به هم جا و مکان و امکان نقد متقابل و چالش با يکديگر دهند. همين مشکل نفي مخالف به شکل خفيف تر و يواشکي در سايت زمانه نيز وجود دارد اما اساسش درست و قوي و منحصربفرد است و اين اساس درست بدون کار همه اعضايش از جامي تا ديگران، از نويسندگان تا خوانندگان بوجود نمي توانست بيايد . پس اين را ببينيم و تحسين کنيم و با صراحت از نقاط ضعف و يا حالات بد سنتي مخالف چالش و چندصدايي آن انتقاد کنيم و حاضر به شنيدن انتقاد آنها به خويش باشيم. راه اين است و فقط اين است. راهي که سايت زمانه مي رود، اگر هر چه بيشتر به تغيير صحنه و ايجاد هر چه بهتر چالش و گفتگوي مدرن بيانجامد که من و امثال من مي طلبيم، آنگاه سايت زمانه ايجادگر بزرگترين تحول راديکال خندان و بنيادين عرصه مدني ايران مي تواند بشود. تحولي اساسي و بدون خونريزي و با تغيير صحنه و عبور از بازي خير/شري گذشته و ايجاد بازي مدرن و چالش مدرن. سايت زمانه در اين مسير در حال رشد و حرکت است و بايستي در اين مسير تحسين و نقد و تعميق يابد. راه اين است و نه نفي آن.
-- داريوش برادري ، Oct 15, 2007داريوش برادري
نمی توان امیدوار بود که این انتقادات وارد شده به رادیو زمانه و آقای جامی تاثیری بر جهت گیریهای سیاسی آنها در رعایت خط قرمز های رژیم و به ویژه دلبستگیشان با جناح اصلاح طلب آن داشته باشد.مدیریت و غالب برنامه سازان رادیو زمانه نشان داده اند که قادر به یک رسانه مستقل و مدافع دمکراسی و حقوق بشر نیستند تا زمانی که آنها همه چیز را از فیلتر وتمایل گفتگو بین مردم و رژیم اسلامی می خواهند.
-- کویر ، Oct 15, 2007میانه روی از بهترین امور است
-- بدون نام ، Oct 15, 2007به نظرم این نقد و بررسی ها از رادیو زمانه به جای خوبی رسیده است.این رادیو در نوع خود بهترین است و تا حال چنین رسانه ای نداشته ایم. همه یا سیاه دیده اند یا سفید. چپ سنتی و مدرن یا راست سنتی و مدرن و تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل. اما مهدی جامی و همکارانش از سوی دیگر دچار خطاهای آغاز کار هم شده اند. برای آنکه مثال عینی بیاورم به مسابقه قصه زمانه اشاره می کنم. از میان حدود 500 قصه 10 قصه انتخاب شد که اگر به وزارت ارشاد برای کسب مجوز فرستاده شوند بی تردید همه مجوز خواهند گرفت! و جالب است بدانید که قصه " ها کردن" که انتخاب اول رادیو زمانه و داورانش بوده مجوز گرفته و قرار است به زودی در ایران منتشر شود! حال بیاییم و در میان آن 500 قصه گردیم حدود 200 قصه ماهیت سیاسی انتقادی و مجوز " نگیر" دارند که همه از پروسه داوری حذف شدند . چرا؟ با چند نفر از دوستان منتقد ادبیات داستانی صحبت کردم و متوجه شدم که از نظر ارزش های داستانی نیز این ده قصه هیچ امتیازی بر آن دویست قصه ندارند. خودتان می توانید جست و جو کنید و ببینید راست می گویم با ناراست. این است مساله و پاشنه آشیل و چشم اسفندیار رادیو زمانه ...
-- آتوسا ، Oct 15, 2007-------------------------
زمانه: انتخاب ها کاملا از حیطه اختیار و توصیه زمانه برکنار بوده و صرفا کار داوران مسابقه است. معیار آنها قابلیت مجوز گرفتن نبوده است.
اخیرا داشتم فکر میکردم یک رسانه در کل اینترنت است که فحاشی نمیکند و نوری زاده وار نمی نویسد اونهم رادیو زمانه است. متاسفم اگر رادیو زمانه خط مشی اش رو بخواهد عوض کند و به نظر اپوزیسیون عوام و نادان بخواهد اهمیتی بدهد
-- rezar ، Oct 15, 2007رسانه ی برانداز کم داریم؟ به چه دست یافته اند؟ رادیو زمانه آرام آرام جایش را بین مخاطبین اش بازکرده و راهی به جلو در پیش دارد. چرا باید این جا هم تربیون ِ «مرگ بر...» و «زنده باد...» بشود؟ کدام رسانه است که به اندازه ی رادیو زمانه به فرهنگ و هنر و ادبیات این همه پرداخته باشد؟ کدام رسانه به بحث و گفتگوهای عمیق و دامنه دار درباره ی مسایل اجتماعی ایران پرداخته است؟ چرا اعتدال طرفدار ندارد؟چرا دوستان اهل سیاست سراغ سایت ها و رسانه هایی که فقط و فقط به سیاست می پردازند، نمی روند؟ چرا باید اینجا را هم خراب کرد؟ چرا باید فقط از سیاست گفت؟ اگر رادیو زمانه مخاطب کم دارد، چرا این آقایان نگران اند؟
-- مستانه پیله ور ، Oct 15, 2007من هم یکی از مایوس شدگان از رادیو زمانه هستم که تا چندی پیش با علاقه به سایت زمانه مراجعه و در بحث ها هم شرکت می کردم. گر چه زمانه همکارانی قوی با خود دارد ولی شاید همان رعایت خطوط قرمز باعث بی رنگ شدن تلاش خوبشان می شود. فکر می کنم آقای برادری در کامنت خود به این نکته توجه نکرده اند که ایجاد دیالوگ در وهله اول ایجاد محیط مطلوب و موضوعات داغ را میطلبد، شاید زمانه محیط مطلوب را فراهم کند ولی مطلب داغ را نمی تواند. باقی ماجرا که این هم همان داستان خوب و شر است و ... از فرط تکرار بشدت نخ نما شده است. زمانه موفقیت های خوبی داشته و میدانم که موفق تر هم خواهد شد ولی بیشتر بعنوان یک رسانه سرگرم کننده و نه تاثیر گذار، سازنده و یا تغییر دهنده( فرهنگ و تفکر) جامعه. موفق باشید. مهدی هلند
-- مهدی ، Oct 15, 2007رادیو زمانه یک رسانه بی خاصیت در راستای پروپاگاندای اصلاح طلبان حکومتی بی خاصیت ایران البته از جیب مالیلت دهندگان هلندی است از قدیم وندیم گفتند پول حروم میره بها خر گوزو
-- بدون نام ، Oct 15, 2007به نظر من بايد وبلاگ نويسان يك حركت دسته جمعي براي حمايت از راديو زمانه را شروع كنند.
زمانه براي خيلي هايي مثل من صفحه اول اينترنت است.
-- فرخ ، Oct 15, 2007امیدوارم رادیو زمانه تسلیم این شانتاژها نشود و سیاست اصولی و واقعگرای خود را ترک نکند. بلندگوهای غوغا کم نداریم.
-- مهری ، Oct 15, 2007این دیگر نهایت بی انصافی است به اعتقاد من رادیو زمانه در حیطه روشنفکری بسیار موفق عمل کرده است بیهوده نیست که اغلب روشنفکران از نسیم خاکسار ،تبعیدی چپ گرفته تا عباس معروفی، تبعیدی راست و حتی آنارشیست رادیکالی مثل علی عبدالرضایی نیز با رادیو زمانه مصاحبه می کند به اعتقاد من مدیر رادیو زمانه مسئول است که از رادیو زمانه دفاع کند و نگذارد آندسته از ایرانیانی که فقط شعار می دهند و فحاشی به حکومت اسلامی را تنها راه مبارزه می دانند ذهنیت اسپانسر رادیو زمانه را خراب کند
-- مریم داوری ، Oct 16, 2007ببینید... در این که رادیو زمانه در بسیاری از بخش ها خوب کار می کند و الحق که خیلی هم خوب کار می کند هیچ شکی نیست. در این که نگاه بخش قابل توجهی از اکتیویست های ایرانی داخل و خارج هم نگاهی به شدت سیاست آلوده است شکی نیست. اما به گمانم نوع نگاه رادیو زمانه به عبارت "دموکراسی" کمی شیطنت آمیز است.
-- سامان ، Oct 16, 2007اجازه بدهید خاطره کوتاهی را نقل کنم. شش-هفت سال پیش و طی فعالیتهای دانشجویی, هفته نامه ای را منتشر می کردیم که علیرغم اصلاح طلبی رادیکال, به شدت دغدغه های نگاه دموکراتیک داشت. و بیشتر البته دغدغه ی این که رسانه ای دموکراتیک شناخته شود! آن روزها خوب خاطرم هست که در کنار پخش اخبار و نقد و نظرهای سوپر رادیکال, مطلبی از یکی از حضرات بنیادگرا به چاپ رساندیم که سر تا ته اش ناسزا به عبدالکریم سروش بود. چرا که می خواستیم "دموکرات" باشیم.
حالا این قیاس نصف و نیمه را با رادیو زمانه داشته باشید که هرچند دیدن مطالبی همچون "آمریکایی که نمی شناسیم" آدم را ذوق زده می کند که "سر سپرده" نیستند, اما الحق و الانصاف توجیهی هم در عدم رویت نام دانشجویان دربند پیدا نمی شود.
جناب جامی که دست مریزاد هم می خواهند (دست کم در حوزه ی فرهنگ) اگر حقیقتا این جواب مذکور را داده اند (در باب اظهار نظر احمدی نژاد درباره همجنس گرایی) یا باید سری به کوچه-پس کوچه ها و تاکسی هایِ دست کم همین تهران بزنند (توجه کنید که فرموده اند: همه می دانند که منظورش ...) یا مشاورین خبری و تحلیلی خود را عوض کنند و یا با پوزش فراوان از اتهام استحمار خود را مبرا سازند.
کارهای نیک رادیو زمانه بر من یکی پوشیده نیست و آرزوی ماندگاری رادیو را دارم. اما آن نگاه صاحبان سرمایه شاید تا حدودی هم صحیح باشد.
قبل از اینکه به بحث موجود بپردازم ابتدا خاطره ای را تعریف می کنم که بی ربط نیست.
-- اختر قاسمی ، Oct 16, 2007فکر می کنم که سال 2001 بود. من به عنوان مدیر کانون ثبت شده " کلوز آپ " به اداره فرهنگ و هنر شهر کلن رفته بودم تا در رابطه پروژ ه ای با مسئول پروژهای انجمن های فرهنگی خارجیان صحبت کنم. مسئول اداره فرهنگ و هنر مرا به خاطر فعالیت های فرهنگی ام در شهر می شناخت. وقتی مرا دید خیلی از من به عنوان یک زن خارجی فعال قدردانی کرد و در مورد فعالیت های فرهنگی خارجیان و بخصوص ایرانیان شهر کلن با من صحبت کرد. وقتی که برخورد مرا دید که از دیگر ایرانیان فعال فرهنگی به خوبی صحبت می کردم ، قدردانی می کردم و حرکتشان را مثبت ارزیابی می کردم خیلی تعجب کرد و گفت: معمولا کمتر ایرانی هست که پشت سر دیگر ایرانیان صحبت نمی کند! من خیلی تعجب کردم و پرسیدم چطور مگه؟ گفت: "شما که همیشه در فستیوال سالیانه تاتر ـ ایرانی شهر کلن شرکت می کنید و من شما را همیشه دیدم ؛ بارها ایرانیان دیگر اینجا آمدند و گفتند که به این فستیوال تاتر بودجه ندهید چرا که اینها وابسته به جمهوری اسلامی هستند! "راستش خیلی احساس بدی به من دست داد و به نوعی شرمسار شد م که هموطنانم برای اینکه خود بتوانند بودجه ای بگیرند حاضر به نابودی دیگری هستند به هر قیمتی. او نظر مرا در این باره پرسید؛ من گفتم : من متاسفم که اینگونه برخوردها را می شنوم و ایرانیان در مورد همدیگر اینطور صحبت می کنند. ولی آیا آنها سندی برای اثبات این ادعایشان داشتند؟ او گفت : گفتند که چون گروه تاتر از ایران دعوت کردند پس حتما رابطه ای با جمهوری اسلامی دارند!
هیچوقت اون روز را فراموش نمی کنم و اون روز اولین و آخرین روزی بود که نزد مسئول فرهنگ و هنر شهر برای همیاری رفتم.
قصدم از گفتن این خاطره این بود که بگم هیچ فرقی بین این حرکت و حرکت هموطنان در رابطه با رادیو زمانه نمی بینم. متاسفانه ما ملت بخیل و حسودی هستیم و به محض اینکه ببینیم کسی و یا جریانی موفق است و رشد می کند فورا می خواهیم نابودش کنیم تا عدم موفقیت خودمان را توجیه کنیم. تا بگوییم دیگری هم موفق نیست. فقط من نیستم که ناموفقم. خیلی برای من درد آوره که این طور در باره خودمون حرف بزنم ولی متاسفانه واقعیتی ست. برای زنده تر کردن این حرفم یاد خاطره دیگری افتادم : یک هنرمند ایرانی عزیزی که د ر جامعه آلمانی هم خیلی موفق است می گفت که یک روز در برنامه ای با مسئولی ایالتی از اداره خارجی ها در حال گفتگو بود و د رباره خارجی ها و فعالیت هایشان صحبت می کردند و مسئول به او گفته بود که ایرانی ها تنها ملتی هستند که هیچوقت نیاز به جاسوس از طرف جامعه میزبان ندارند چون همیشه خودشان یا با تلفن و یا نامه د ر باره همدیگر گزارش و اطلاع می دهند!
جدا این خصلت از کجا آمده؟ چرا به جای نفی و نابودی اگر خواهان رشد همدیگر هستیم و اگر دلمون برای جامعه مون میسوزه ؛ بیایید سازنده باشیم و با دلسوزی انتقاد کنیم. بگوییم و راه حل با دلیل و برهان نشان دهیم. خیلی دلم میخواد که جامعه شناسان و روانشناسان ما بیشتر در این رابطه به بحث و چالش بپردازند. شاید بتوانیم با خودمون برخورد کنیم و جلوی پیشرفت بیش از این فاجعه و نابودی خود به دست خود را بگیریم.
برگردم به برخورد با رادیو زمانه. من این برخوردها را به جز غرض ورزی و کینه توزی چیزی دیگه ای نمی بینم. چرا که هر کس که واقعا نگاهی به یک سال گذشته زمانه کند و بدون غرض و مرض قضاوت کند چند چیز توجه او را جلب خواهد کرد: نگرش نو ؛ تنوع و رنگارنگی ؛ نگاه متفاوت ؛ استقلال نویسنده ؛ مسائل روز ؛ ووو...
رادیو زمانه و سایتش در یک سال گذشته نشان دادند که بین سیاه و سفید رنگ های دیگری هم هست. هزاران رنگ دیگر...نشان داد که رادیویی ست دیگر؛ صدایی ست متفاوت
رادیو زمانه به درکی رسید که شاید عده زیادی زمان بیشتری را لازم داشته باشند تا به این درک برسند. شاید مشکل رادیو زمانه همین باشد که جامعه ایرانی هنوز به این بلوغ نرسیده و زمان لازم دارد تا به این باور برسد که می توان نگاهی دیگر داشت ؛ و می توان مردم را در کار خبر و خبر نگاری دخیل داد و می توان مسائل را به بحث و گفتگو گذاشت و هر کس نظری دارد و نظرش با ارزش و می توان با او به چالش پرداخت. به قول هموطن عزیز داریوش برادری زیبایی سایت زمانه در این بود که از افراط و تفریط پرهیز کرد و مرگ بر و مرده باد را از فرهنگ خود زودود.
" اگر ادیت نشده است ببخشید چون دیر وقت است و خیلی خسته ام"
با آرزوی موفقیت
اختر
درود فراوان به همه بچه های رادیو زمانه .
-- احسان از رفسنجان ، Oct 16, 2007در این که این رادیو مفید است شکی نیست و در اینکه مستقل و بیطرف هم هست شکی نیست ولی این هم کاملا مشهود است که ترسو کار میکند .
ببینید انتقاد من به این رادیو این است که شما درست میگویید که مردم ایران از سیاست بیزارند ولی مگر هدف شما غیر از گسترش دمکراسی به کمک رسانه است که خودش کاری سیاسی است پس چرا محافظه کاری میکنید ؟. با اینکه رادیو زمانه در خیلی از زمینه ها واقعا خوب عمل میکنه مثل ادبیات و موسیقی و شعر ولی باید در بقیه موارد هم به همون خوبی عمل کنه توی ایران مردمی که دنبال شعر و موسیقی هستند خودشان به آنها دسترسی دارند الان خیلی راحت میشه بهترین سی دی موسیقی رو به دلیل عدم رعایت کپی رایت با هزار تومن خرید و کتاب حافظ و خیام رو برداشت و چندتا شمع توی اتاق روشن کرد و حال کرد . دولت ایران 6 تا شبکه تلویزیونی و دوبرابرش شبکه رادیویی و 27 تا روزنامه با فونت درشت داره و تماما داره کار سیاسی میکنه حتی با نماز فطر ولی مردم ایران چه آیا پنجره ایی برای حرف زدن دارند ؟
مثلا شما هدفتان این است که صدای مردم ایران باشید نه دولت که خودش کلی روزنامه و شبکه تلویزیونی دارد و اگر قرار است صدای مردم ایران باشید نباید وقایع رو از دید خودتون که در آزادی رسانه ایی هستید بیان کنید بلکه باید از گلوی کسی حرف بزنید که تشنه آزادی رسانه ایی هست و هم دوست داره احترام به سخن دیگران رو تمرین کنه. لازم هم نیست به خار مادر خامنه ایی فحش بدبد این طرز تفکر درباره نگرش مردم آزادی خواه ایران که فقط دوست دارند فحش به خارمادر خامنه ایی بشنوند خودش یه جور توهینه به شعور مردمی که از میانشان بزرگانی مثل هدایت و فروغ و عمران صلاحی و ...... بلند شده . شما میتونید با شکستن تابوها که نمونه های خیلی خوبیش رو در همین رادیوزمانه قبلا شاهد بودیم ( مثلا برنامه های خانم ) کاری کنید که در عین حالی که حرف حساب میزنید متهم به لودگی و سطح پایین بودن نشوید مگر عمران صلاحی که گفت حزب خران کسی برداشت توهین آمیز کرد شما هم میتونید به همین طریق عمل کنید و از مردم هم انتقاد کنید اتفاقا یکی از مسائلی که رادیو زمانه رو برای من دوست داشتنی کرده همینه که سعی داره از پایه شروع کنه و باورهای غلط یه اجتماع مذهبی سیاست زده فرو رفته در اوهام و خرافات رو به چالش بکشه پس باید شجاعت انتقاد کردن از مخاطبینش و شنیدن انتقاد مخاطبینش رو داشته باشه مگه قرارمون نبود این رسانه یه طرفه نباشه و دوسویه باشه پس باید به طرف مقابل فضا داد و نباید انتظار داشت که یه شبه مردم ایران مثل مردم اروپا آزادی بیان و دمکراسی رو خلق کنند بلکه باید زمان داد به فرایند زایش دمکراسی از پدر و مادری به نام آزادی و سکولاریته و نباید از ترس سقط جنین کرد . مثلا فکر میکنم یه همه پرسی درباره تغییر نام رادیو زمانه به رادیو خران میتونه کلی از تابوها رو بشکنه و خیلی از موانع انتقاد رو برداره . نگرانی شما در مورد بچه هایی که از توی اتاق نشیمن با شما کار میکنند کاملا صحیح است ولی نباید این نگرانی موجب افت کار بشه . اگه قراره کیفیت کار شما با روزنامه ها و رادیوهای داخل یکی باشه که دیگه ما مرض نداریم 1 ساعت وقت بزاریم و فیلتر بشکونیم که چی بشه خوب میریم سراغ سایت کیهان تازه هیجان هم داره آدم همش در حال مبارزه است حتی تو خواب (: . میتونم چندین و چند پیشنهاد دیگه هم به رادیو زمانه بدم ولی اینکار درست نیست بلکه باید همه مخاطبان پیشنهاد بدهند یا شما ازشون بگیرید و یه کمیته توی رادیو بنشینند و پیشنهادات رو بررسی کنند تا زمانه رشد کنه و باعث رشد من و دیگران بشه . به امید فردایی بهتر برای ایران .
با پوزش در کامنتی که دادم نام خانم شهرنوش پارسی پور در پرانتز از قلم افتاده لطفا خودتان زحمتش را بکشید .
-- احسان از رفسنجان ، Oct 16, 2007یک روزنامه وزین یک مجموعه مصاحبه از خود جامی گرفته تا همکاران و غیر همکاران آن ترتیب داده که بسیار گویاست ولی گویا آب در خوابگه مورچگان ریخته و رویاها و ادعاهای زمانه را کمی برملا کرده. اما به نظر من اگر تمام گزارش مخالفان هم چاب نمیشد و فقط همین یک جمله جامی در توجیه و تطیهر اظهار نظر احمدی نژاد درباره همجنسگرائی در ایران چاب میشد کفایت میکرد تا به همه چیز درباره زمانه و خبررسانی اش بی برد.
-- علی ، Oct 16, 2007هم سو بودن راديو زمانه پا اصلاحطلپان ديني خارج از قدرت سياسي به همان دليلي به دوق ميزند كه هدف براندازي ندارند ولي در مواردي مانند
-- ali ، Oct 16, 2007دموكراسي مدرنيسم سكولريسم حقوق بشر و ادبيات مرزهاي خود را كاملا جدا ميكند كه ستودست و راهشان درست اقاي برادري كاملا با سما موافقم با سلام علي
من برنامه هاي اين راديو را معمولا پي گيري مي كنم . بسياري از موارد اتهام را رد مي كنم . راديو زمانه سخت ترين برنامه هاي ضد ديني را پخش كرده كه تا كنون فقط در كتاب هاي ناياب به چشم مي خورده است . مصاحبه هاي زمانه با شخصيت هاي داراي صلاحيت نيز از ديگر افتخارات اين راديو است . من از ديگر راديو هاي خارجي بدليل خالي بندي ها - بزرگ نمايي هاي دلخوشكنك و از برنامه هاي پوچي كه براي جذب پير مرد ها استفاده مي كنند متنفرم .
-- ويدا ، Oct 16, 2007اگر قرار باشد راديو اي را گوش كنم كه با روحيه ام سازگار باشد زمانه است .
من هم با این روش تساهل و تسامح زمانه با اصلاح طلبان مخالفم. 20 میلیون در ایران زیر خطر فقر زندگی میکنند، دانشجویان در زندان وحشیانه شکنجه میشوند، دختران در خیابان با ضرب و شتم ماموران غرق در خون میشوند، جوانان بیکار کشور بدون دادگاهی شدن به جرمهای ساختگی بر روی جرثقیل اعدام میشوند، دیگر در این بحبوحه از زمان تساهل و تسامح با جمهوری اسلامی چه توجیهی میتواند داشته باشد؟
-- بدون نام ، Oct 16, 2007ای بابا انگار قراره دیگه از فاندینگ خبری نباشه. ولی قاعدتا با حرفشون درباره وبلاگ ها موافق ام. هرچند استفاده کردن ازین انتقادها برای «زدن» (زدن با انتقاد فرق داره) یک رسانه کار بی خودیه. امیدوارم مهدی جامی عمه ثروتمند و تنهایی داشته باشه که ظرف همین یکی دو ماه تمام ثروتشو برای جامی به ارث بزاره تا دیگه اینجور زبان هر کس و ناکس سر رادیو جامی دراز نباشه!!
-- International Qolang Laboratory ، Oct 16, 2007اگر آزادي ميخواهيد و يك رسانه هستيد كه براي آن تلاش ميكنيد يا بايد اين حرفها را تحمل كنيد يا چشمتان در خرجتان را خودتان درآوريد
-- بابك ، Oct 16, 2007تا وقتی تلویزیون نباشید واقعاً اتلاف پول هستید. ولی اگر تلویزیون باشید برد خیلی زیادی دارید مثل voa
-- سعید ، Oct 16, 2007مقایسه و نگاه انتقادی به روش رادیو زمانه باید در نسبت با نزدیکی این رادیو به واقعیتهای ایران و انعکاس آنها باشد. نباید هم از یک رادیو انتظار داشت ظرف یکسال حکومتی مثل جمهوری اسلامی را ساقط کند. آنهایی که از زمانه در این گزارش فولکسکرانت انتقاد کرده اند عمدتا از وابستگان اپوزیسیونی هستند که با وجود داشتن بیش از بیست شبکه تلویزیونی طرفدارانشان در ایران به اندازه مسافران یک مینی بوس هم نمی شوند. تازه انتظار دارند رادیو زمانه هم فقط نظر آنها را منعکس کند.
-- حسن ، Oct 17, 2007اصولا ، رادیو زمانه با بودجه ی کلانی که می گیرد ، چندان به چشم نمی آید . در انعکاس اخبار ، نه تنها سانسور می کند که گهگداری ، دروغ نیز می گوید و شایعه پراکنی می کند . نمونه ی بارزش ، مورد دستگیری رپ خوانها در ایران بود که چه فضاحتی برای رادیو زمانه به بار آورد
-- لیدا نیک بخش ، Oct 17, 2007برای بوجود آمدن یک انقلاب (تغییر)
-- علی.ا ، Oct 17, 20071. سیاسی دوستان باید متهیج بشوند
2. غیر سیاسی دوستان باید عصبانی بشوند
در این دو صورت این دو گروه با هم متحد خواهند شد.
هدف چیست؟ تغییر سیاسی؟ یا آموزش فرهنگی؟ آیا طرفداران مطالب غیر سیاسی می توانند روزی فعال سیاسی شوند؟
اگر هم که مشکلی نیست و هدف سیاسی نیست که خدا رو شکر
این فقط یک نظر شخصی هست
خواننده ی سایتِ زمانه : اگر به بخش"کراسی"در واژه ی دموکراسی متمرکز شوم و دفاع از دموکراسی رابه مخالفتِ سیاسی با روش حکومتی رژیم ایران تفسیر و معنا کنم، زمانه کم دموکرات است. اما اگر به"دمو=مردم" متمرکز شوم، و دموکرات بودنِ زمانه را در حد بضاعت فهم ایرانی از دموکراسی ببینم، زمانه دموکرات است.
همین که منِ خواننده با ورود به یک سایت( با یک کلیک)امکانِ خواندن مطلب از داریوش آشوری در باره ی زبان و فرهنگ فارسی، ازمحمدرضا نیکفر در باره ی رفتارهای درونِ جامعه و مردم، از شهرنوش پارسی پور خاطرات زنده و پویا و بی نظیرش، از محمود فلکی نظراتش در باره ی ادبیات و مسائل اجتماعی و از ماه منیر رحیمی جنسیت و جامعه ... را یکجا در زمانه دارم و در ضمن آن مطلب ها را در جهت روشنگریِ ذهن ایرانی می بینم( با تمام کاستی هایش، چه کس یا ارگانی کاستی ندارد؟)، می توانم نظر شخصی بدهم که رادیو زمانه در جهت شناخت و راهیابی به "دموکراسی" و دیالوک بین خواندده هایش( ایرانی ها) عمل می کند.
من با اختر قاسمی در مورد حسود بودن/دانستن ایرانی ها موافقم. حسادت در حد نابودی دیگران برای پنهان کردن کوتولگی خود. حس "شادشدن از بدبختی دیگران=Schaden Freude" در منِ ایرانی حس قوی ای است. شاید خشنودی و خوشحالی هیستریک من از نابودی شاه مانع از آن شد که به چراییِ انقلاب و نیاز به آزادی بیندیشم. آیا مخالف خوانی و در اپوزیسونِ رادیکال بودن مترادف با دموکرات بودن است؟ اگر چنین است، پس مجاهدین دموکرات ترین گروه مخالف رژیم ایران است.
داریوش برادری و اختر قاسمی به نکات مشخصی از اخلاق ضدلیبرالی ما اشاره کرده اند. در سال 2005 در لس آنجلس در کافه ای با دوستان ایرانی وپلیسی آمریکایی نشسته بودیم. پلیس می گفت: »اگر یک چینی در آمریکا قتلی مرتکب شود و بتواند خودش را به محله ی چینی ها برساند، یافتنش از محالات است. چینی ها اگرشده، پوست بدن خود را می کنند و بر او می پوشانند تا شناسایی و دستگیر نشود. اما اگر ایرانی ای قتلی یا جرمی مرتکب شود، ما از کلانتری مان بیرون نمی آئیم، چون با تلفن های پشتِ همِ دیگر ایرانی ها از تمام جزئیات آگاه می شویم. شما دیگه چه ملتی هستید!«
یادم آمد آن فحشنامه و اتهامنامه ای که داریوش برادری علیه جامی نوشته بود، و حالا در همینجا کامنت او را در دفاع از خط مشی کلیِ رادیو زمانه می خوانم. نگاه به همین مورد کوچک در روش کار زمانه و برخورد مخاطبش با آن، به من می گوید که زمانه ظرفیت انتقادپذیزی و تسامح دارد و مخاطب نویسنده اش، داریوش برادری، هم. با وجود اختلاف نظر بین این دو، ما شاهد همکاری مثبت آن دو در جهت روشنگری ذهن ایزانی هستم. آیا این همکاری کم بهاست؟
به نظر من زمانه یکی از چندین رسانه ی خوب ایرانی است و امیدوارم حذف نشود.
علی صیامی/هامبورگ/17 اکتبر 2007
-- بدون نام ، Oct 17, 2007هنوز قابل اعتنا و شايد پيشرو هستيد. شايد شما دو پاره جدا ازهم(افراطيون دو طرف از نظر ديدگاه فكري) را به هم نزديك كنيد. اما فراموش نكنيد كه هر روز گامي به جلو برداريد، نه اينكه احتياط بالا برود. از مقالات و مصاحبه هاي روشنگرانه دست نكشيد و تقريبا همينگونه ادامه بدهيد. اميدوارم به خودسانسوري گرفتار نباشيد. از شخصيتهاي مشهور مخالف(سياسي و مذهبي) هم گزارش و مصاحبه تهيه كنيد و اينگونه اعتبار و كارايي خود را بالا ببريد.
-- ماني ، Oct 17, 2007از تمام حرفها گذشته با ديدگاه آقاي جامي مبني بر پرهيز افراطي از سياست زدگي موافقم. مشكل ما بيشتر فكري-فرهنگي است تا سياسي. بايد به آزادي انديشه و بيان و رواداري روي آوريم و درگرفتن گفتمان تنها راه پيشرفت به سمت دموكراسي و سكولاريسم است. يكي از نكات مثبت كار شما محل نظرات خوانندگان در پايان مطالب است كه خودش شده يك تالار گفتمان. بايد هر چه بيشتر به اين رويارويي افكار و به چالش كشيدن انديشه ها تن داد تا يك نگرش جديد در ذهنهاي ديكتاتور مآب ما ايرانيهاي دورافتاده از خود و زمانه شكل بگيرد. اميدوارم تضارب آراء جايش را به تبادل انديشه و اطلاعات بدهد. آن روز به هدف رسيده ايم ، اما تا آنوقت ناچاريم كه در فكر ستيزه جو و در عمل مهربان و روادار باشيم.
نه به دنبال تائيد هستم و نه تکذيب ( هر چند که قلبم زمانه را حمايت ميکند) اما بيائيد واقعيت را ببينيم از ميان اين سيل روزافزون:
-- Yaghma ، Oct 17, 2007تلويزيون های 24 ساعته ،
سايت هاي اينترنتی موافق و مخالف ،
انواع مجلات رنگين و متنوع داخلی و خارجي،
که همگی بيشتر به آگهی های گوناگون توجه دارند تا فرهنگ سازی و نشر فرهنگ ، کداميک مانند زمانه به هنر خالص، به دردهای اجتماعي و کشف استعداد های ايرانی پرداخته اند؟
بيائيد بفهميم که مسبب تمام دردهای امروز ايران تنها حکومتهايمان نيستند بلکه کم فرهنگی و کمی سوادی است که به اين حکومتها اجازه رفتار اين چنينی را ميدهند!
زمانه ! روشنگری بس دشوار است به سادگی تسليم نشويد!!
بنظر من زمانه بنوعی خاص طراحی شده همگام با پیشرفتهای فکری و تفاوتهای زمانی و سنی که پیش آمده است. برای منی که فکر میکنم و میخواهم که در خور شعورم به من اطلاع رسانی شود کافی است رسانه صادق باشد و معقول. اگر پوشش کامل (به زعم من) بر همه انواع اطلاعات نداشته نباشد دلیل بر نارسا و ناکارامد بودن نمیباشد. زمانه در اطلاع رسانی موفق بوده و این را نباید نادیده گرفت.
-- الهام ، Oct 18, 2007حالا مگر میثم لطفی یا هیچ دانشجوی دیگری از امیرکبیر را دارد زده اند؟ شما این خبر را از کجا آورده اید؟
-- مجید ، Oct 19, 2007ما همه اين مطالب را كه شامل اخبارهاوغيره...
-- مسعود ، Nov 2, 2007را از سيماي ايران ومطبوعات داخلي هم ميبينيم و مشنويم.
مطالبي را بگزاريد كه در ايران نمتوانند اعلام كنند. واقعا شما فكر ميكنيد اگر مطبوعات داخلي توقيف نمي شدند وضع خبر رساني به اين شكل بود
مطلبوعات داخلي براي هر مطلب كه ميخواهند منتشركنند هزار جور ترس دارن شما كه اين محدوديت را نداريد خواهشن با قطره چكان خبر رساني نكنيد ممنون