تاریخ انتشار: ۱۶ شهریور ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

لطفا شما هم چند تا افغان را گروگان بگيريد!

نبی خليلی/روزنامه‌نگار افغان

دو ماه انتظار کشيديم. هرلحظه ممکن بود خبری اعلام کند که 23 کره‌ای که در اسارت طالبان بودند، به قتل رسيده‌اند. اما حالا غير از دوتايشان که کشته شدند، بقيه آزاد هستند. به خانه‌شان برگشته‌اند و در کنار خانواده از آن دوره‌ای که هرلحظه‌اش سالی می‌گذشت، مثل يک کابوس ياد می‌کنند. به قول افغانستانی‌ها: «‌خدا نشان دشمن آدم هم ندهد‌».

همه دنيا اين خبرها را شنيد. هر تلويزيونی چندين‌بار اين خبرها را اعلام کرد. حتی من كه در اين وقت‌ها نمی‌توانم خبرها را زياد تعقيب كنم، می‌دانستم كه 19 تا باقی‌مانده‌اند.

در طول اين مدت به‌طور متوسط از هر ده خبری كه در رسانه‌های افغانی منتشر می‌شد، يكی مربوط به اين گروگان‌ها بود و از هر 3 تا 5 خبری كه راجع به افغانستان در خارج منتشر می‌شد، باز يكی از آن‌ها راجع به گروگان‌های كره‌ای بود. البته اين، بسته به كشورها و خبرگزاری‌ها فرق می‌كرد.

نمی‌دانم در كره چه خبر بود، اما حدس می‌زنم كه آنجا فقط يك خبر راجع به افغانستان گفته می‌شد: هموطنانی كه گروگان هستند.

در طول اين مدت وزارت خارجه كره به‌صورت ويژه اين موضوع را تعقيب ‌كرد. در افغانستان از رييس جمهور گرفته تا وزارت خارجه و وزارت داخله و پليس و اردوی ملی و حتی پارلمان مشغول اين موضوع بودند. بدون شك در مقر فرماندهی نيروهای آيساف(نيروهای كمك‌كننده به امنيت) هم بی‌خبری نبود.

دوسالی می‌شود كه موضوع گروگان‌گيری و امتيازگيری از اين طريق، برای طالبان اهميت يافته است و زمانی اين موضوع برايشان خيلی مزه‌ داد كه توانستند در مقابل يك خبرنگار ايتاليايی، 5تن از فرماندهان ارشدشان را آزاد كنند.

چه دنيای غريبی است. يك ايتاليايی در مقابل 5فرمانده ارشد نظامی طالبان مبادله می‌شود. يكی از همين فرماندهان همين حالا نيروهای گروگان‌گيرنده را رهبری می‌كند. برادر ملا دادالله را می‌گويم. تازه اين فقط ظاهر قضيه بود؛ بعدها گفته شد كه طالبان 50 ميليون دلار هم پول دريافت كرده‌اند. خدا كند دروغ بوده باشد يا حداقل كمتر بوده باشد. 50 ميليون دلار برای طالبان، مخارج چند ماهه نيروهای‌شان، همراه با خريد تسليحات و مهمات نظامی را كفايت می‌كند. حالا فرض بگيريم 5 ميليون. باز زياد است. حتی 1 ميليون.

و حالا گفته می‌شود که همين روش در مورد كره‌ای‌ها هم در پيش گرفته شده. حتما درست است. چون اين پول‌ها آن‌قدر زياد است كه خزانه دولت افغانستان را يارای پرداخت آن نيست. به همين دليل طالبان بعد از اينكه از جيب دولت افغانستان نااميد شدند، گفتند با خود كره‌ای‌ها مذاكره می‌كنيم.

در اين دنيای غريب برای دو ماه يك عالمه شور و هيجان درست شد. كره‌ای‌ها، از مسئولين گرفته تا خانواده‌های گروگان‌ها و همسايه‌ها و دوستان و هموطنان‌شان هر روز يك اقدام جديد ‌كردند. مراسم گرفتند، تحصن ‌كردند و راهپيمايی و...

در افغانستان هم كلی حركت‌ها انجام شد؛ از تحصن گرفته تا محكوم‌كردن و خواهش‌كردن و بيانيه و مقاله نوشتن روشنفكران و نويسندگان و فعالان فرهنگی و سياسی و...

حالا ديگر حتی مردم كوچه و بازار هم می‌دانند كه اين‌ها «‌خارجی‌» بوده‌اند. حالا ديگر هر افغانستانی می‌داند كه گروگان گرفته ‌شدن يك خارجی «‌خيلی گپ اس‌».

بله، دنيای غريبی است. يك ايتاليايی كه گروگان گرفته می‌شود، تا آزاد نشده و در آغوش گرم خانواده‌اش جای نگرفته، هر روز خبرش جزو مهمترين اخبار خبرگزاری‌های بزرگ است. همه چيز لحظه به لحظه تعقيب می‌شود. از اينكه طالبان چه رفتاری با او دارند؟ چه می‌خورد و چند كيلو وزن كم كرده؟ گروگان‌گيرها چه درخواست‌هايی مطرح كرده‌اند و چه درخواست‌های جديدی مطرح شده است؟ در مصاحبه‌اش چه حالتی داشته و چقدر وحشت‌زده بوده؟ به چه ميزان مردم تحت‌تأثير قرار گرفته‌اند؟ خانواده‌اش چه احساسی دارند؟ همشهری‌هايش چه می‌گويند؟ چند تا فرزند دارد؟ همسرش باردار است يا نه؟... و وقتی آزاد می‌شود، نخست وزير بايد به استقبالش بيايد. او حداقل 50 ميليون دلار می‌ارزد.

و حالا كره‌ای‌ها. تا حدودی آنها را می‌شناسم. آنها عضو يك گروه بين‌المللی هستند كه اغلب اعضايشان دانشجو و دانش‌آموزند. آنان در ايام تعطيلات مدرسه‌ای به كشورهای مختلف می‌روند. با ساده‌ترين لوازم كمپ می‌زنند. در كنار مردم و كودكان محلی ساده‌ترين غذاها را می‌خورند، لباس‌شان را می‌پوشند، بازی می‌كنند و چيزهايی را كه بلدند آموزش می‌دهند تا «‌دوستی‌» را ترويج كنند. چرا كه دوستي، صلح می‌آورد. همين روش ساده بودن بلای جان‌شان شد. گروه‌های آن‌ها بدون هماهنگی‌های دولتی به چند جای افغانستان رفتند، اما اعضای گروهی كه راهی جنوب شد، گرفتار بلا شدند.

اما در اين دنيای غريب هيچكس نگفت كه در كنار اين كره‌ای‌ها آيا كدام افغان هم بوده يا نه؟ مترجم، راننده، راهنما، يا...؟ فقط شنيديم كه 23 كره‌ای گروگان گرفته شده‌اند. می‌دانم چرا. چون افغانستانی اهميتی ندارد. اين موضوع برای خبرنگارها و دروازه‌بانان خبر ارزش خبری ندارد. چون جان افغانستانی سال‌هاست كه برای انسان دنيای امروز ارزش احساس برانگيختن ندارد. روی ضربان قلب آدم‌ها تأثيری نمی‌گذارد. مغز را تحريک نمی‌کند. توجه را جلب نمی‌كند. ديگر حتی كسی نيست كه حوصله شنيدن اين جور خبرها را داشته باشد. چند نمونه‌اش را بخوانيد:

- حداقل 5 كودك در يك مدرسه در كابل براثر انفجار نارنجك جان باختند.
- امروز 30 نفر در بازار كابل بر اثر بمب‌گذاری كشته و زخمی شدند.

- طالبان 6 مدرسه دخترانه در ولايت پكتيا را سوزاندند.

- بر اثر يك حمله انتحاری به يك اتوبوس سرويس، 33 نفر از افراد كادمی پوليس افغانستان كشته شدند.

- و...

اين خبرها از نوع خبرهايی است كه سطل زباله دروازه‌بانان خبری از آنها پر است. اگر باور نمی‌كنيد، برويد ببينيد.

به همين خاطر است كه طالبان ديگر اسير افغان نمی‌گيرند. درجا سر می‌برند. چنانكه با راننده خبرنگار ايتاليايی كردند. اما هيچكس اهميتی نداد. چنانكه با مترجم و خبرنگار افغان همراه ماسترو جياکومو كردند. طالبان بعد از مبادله خبرنگار ايتاليايی خواستار معامله‌ای ديگر بر سر خبرنگار و مترجم افغان «‌اجمل نقشبندي» شدند، اما ديگر كسی نبود كه پشت ميز معامله بنشيند. كسی چه می‌داند، شايد آنها در ازای مبادله با يك طالب خيلی معمولی حاضر به مبادله می‌شدند، اما ديگر كسی حتی نمی دانست كه گروگان ديگری هم باقی‌مانده‌ باشد. پس به ناچار «‌اجمل‌» را سر بريدند تا مجبور نشوند نان‌خور اضافی داشته باشند. به همين سادگی.

هيچكس در اين دنيای غريب نفهميد كه آيا آن خبرنگار افغانی هم خانواده‌ای داشته است كه برايش نگران باشند. هيچكس نرفت تا عكسی از مراسم خا‌كسپاری اجمل تهيه كند كه خانواده‌اش در اين وضعيت چه احساسی دارند. آيا او هم زن و فرزند داشته؟ آيا او هم پدر و مادر داشته؟ آيا او هم دوستانی داشته است؟ آيا افغانستانی‌ها هم بر سر جسد عزيزشان گريه می‌کنند؟

همين حالا، هر روز، در همين ولايت غزني، در همين ناحیه قره‌باغ كه گفته می‌شود گروگان‌های كره‌ای نگهداری می‌شدند، طالبان راه مسافران را می‌بندند، کافی است كسی را كارمند دولت يا مايل به دولت تشخيص بدهند، او را گردن می‌زنند. آنانی را كه ريش نداشته باشند يا لباس سنتی نپوشيده باشند، مجازات می‌كنند، مدارس دخترانه را مدتهاست بسته‌اند، اما چرا خبری منتشر نمی‌شود؟

دنيای غريبی است. گويا هيچکس در اين دنيای با عواطف رقيق نمی‌بيند که سال‌هاست ميليون‌ها افغانی گروگان گرفته شده‌اند. خبری پخش نمی‌شود. كسی نمی‌رود مذاكره كند. كسی برای آزادی مان عملياتی ترتيب نمی‌دهد. جالب است که دنيا در مقابل گروگان‌هايی كه طالبان از «‌خارجي»‌ها می‌گيرند، از ما گروگان هم نمی‌گيرد. حتی نمی‌گذارند اين لذت را بچشيم که بر سرمان مذاكره ‌شود.

آخر يکی ما را گروگان بگيرد. مهم نيست اگر به توافق نرسيديد.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

امید که زندگی ما از این شرایط خارج شود
برادرانم را به کوه می برند و من از درد به خود می پیچم
روزهای زیادی در انتظار نشستیم

-- امان ، Sep 15, 2007

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)