تاریخ انتشار: ۳۱ تیر ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

احوال عمومی سیمین دانشور

روز شنبه، سی‌ام تیر، خبرهای متناقضی از وضع سلامتی سیمین دانشور، همسر جلال آل‌احمد، روی سایت‌های خبری رفت. اما خوشبختانه تا این لحظه خبرهای خیلی بد تکذیب شده است و گفته می‌شود نویسنده‌ی رمان سووشون به خاطر مشکل تنفسی و کلیوی در بیمارستان پارس تهران بستری شده است.به سراغ علی دهباشی، یکی از همراهان و دوستان نزدیک دانشور، رفتم تا از زبان او در مورد این نویسنده و مترجم و شرایط فعلی‌اش بشنوم. دهباشی از سیمین دانشور می‌گوید که سال‌ها برای نوشتن و ترجمه و تدریس در هنرستان و دانشگاه وقت و انرژی گذاشته است:

برنامه را از اینجا بشنوید.


علی دهباشی: امروز ظهر که با خانم سیمین بهبهانی تلفنی صحبت می‌کردم، گفت که دیروز به عیادت خانم دانشور رفته بود و اوضاع عمومی را نسبتا خوب یافته بود. ولی آن‌چه از امروز صبح اتفاق افتاده تا الان و این لحظه حکایت از کمی وخامت و عدم بهبودی در احوال عمومی ایشان دارد و این باعث نگرانی دوستداران ایشان شده است. سیمین دانشور متعلق به نسلی از زنان است که در واقع بعد از ظهور نسل اول، از زمره‌ی گروهی هستند که در دانشکده‌ی ادبیات توانستند موفق شوند در دانشکده‌ای که در واقع مرد‌سالار بود و او در کنار قمر آریان و چند زن برجسته‌ی دیگر دکترای ادبیاتش را گرفت و به علت ازدواجش با جلال آل‌احمد یک شرایط دیگری پیدا کرد.

در تمام دوران یک هاله‌ای از آن‌چه نسبت به جلال آل‌احمد، چه قبل و چه بعد از انقلاب پیش آمد، همیشه همراه این زن بود. گرچه در سال‌های اخیر ایشان تاکید بسیاری بر استقلال فکری، سیاسی و اجتماعی خودش از آل‌احمد می‌کرد، اما همچنان بخش مهمی از جامعه‌‌ی روشنفکری یا اهل کتاب حاضر نبودند این تفکیک را بپذیرند. «سووشون» هم در دوره‌ای منتشر شد که مرگ آل‌احمد اتفاق افتاد و بعد آن تصوری که در مشکوک بودن مرگش باعث می‌شد که این پیش‌بینی‌ را که در این رمان انجام شده، فکر کنند پیش‌بینی‌ای‌ست که در زندگی واقعی آل‌احمد اتفاق افتاده است.

روی هم رفته، خانم دانشور یک زن سیاسی به آن مفهومی که امروز ما با آن آشنا هستیم نبودند. در کنار جلال آل‌احمد به‌ناچار، چون همسرش بود، در حاشیه و گاهی نزدیک به متن امور سیاسی شرکت می‌کرد، ولی هیچ‌گاه عضو حزب توده نشد، گرچه در سال‌هایی که با آل‌احمد آشنا شد، سال‌هایی بود که آل‌احمد از حزب توده بریده بود. دانشور در قضایای کودتا و پس از آن نیز حضور کمرنگی داشت.

در مورد مرگ آل‌احمد، برادرش با خانم دانشور اختلاف اساسی داشت. برادر آل‌احمد بعد از انقلاب اعلام کرد که جلال را کشته‌اند و بر این پافشرد؛ ولی خانم دانشور هیچ‌گاه نپذیرفت و همان واقعه‌ی سکته را مطرح کرد. حتا در «غروب جلال» تقریبا به صراحت نوشت و شمس آل‌احمد از این قضیه برآشفت و مرتب این را تذکر می‌داد و حتا به نوعی کوتاهی وانمود می‌کرد که اتفاق افتاده در این مرگ آل‌احمد توسط سیمین دانشور.

سیمین دانشور عضو کانون نویسندگان بود. وی در بیانیه‌های آزادیخواهی نویسندگان و روشنفکران حضور جدی و فعال داشت، ولی دربعد از انقلاب این حضور بیشتر بود. ولی شمس آل‌احمد یا حضور نداشت یا اصولا در هرحال نزدیک بود به سیستم دولتی.

آیا نهاد یا جایی هست که مسایل مالی و پشتیبانی‌ از هزینه‌های بیمارستان را دنبال کند؟

راستش این‌جور موقع‌ها مثلا فرهنگستان زبان یا بخش فرهنگی وزارت ارشاد و اینها می‌آیند جلو. ولی تا کنون در این مورد چیزی پیش‌بینی نکردند.

شما از اوضاع و احوال روزهای آخر خانم دانشور باخبرید؟

خب کهولت کلا زود خسته‌اش می‌کرد. دیگر کمتر کسی را به عیادت می‌پذیرفت. چون ایشان همیشه بعدازظهرها گروه‌های مختلف جوانان، روشنفکران، روزنامه‌نگاران، استادان دانشگاه را می‌پذیرفت، گروه‌های مختلف سنی، از هم‌نسل‌های خودش تا جوان‌ها را. ولی در این اواخر دیگر توان پذیرایی و ملاقات را به آن صورت نداشت و ملاقات‌هایش خیلی کاهش پیدا کرده بود. در هرحال نام سیمین دانشور در عرصه‌ی ادبیات داستانی ایران باقی خواهد ماند، همین‌طور در عرصه‌ی مسایل زنان ایران.

وی زنی‌ست که یک دوره‌ی تاریخی را با خودش حمل می‌کند و از این جهت مهم است. خانه‌ی او خانه‌ای‌ست که مهم‌ترین شخصیت‌های فکری، سیاسی و اجتماعی ایران به آنجا رفت‌وآمد داشتند، از آیت‌الله طالقانی، دکتر شریعتی، بنی‌صدر، احمد خمینی تا چریک‌ها از گروه‌های مختلف فکری و سیاسی. همه‌ی اینها دربن‌بست عرض کوچه‌ی فردوسی در طول بیش از پنجاه سال رفت‌وآمد داشتند. خانه‌ی سیمین و جلال خانه‌ی کانون فرهنگی و فکری جامعه‌ی ما بود و نبض تپنده‌ی روشنفکری فعال ایران در آن خانه می‌زد یا حرکت می‌داد. اگرچه سیمین دانشور بعد از «سووشون»‌ اثر آن چنان مهمی نیافرید و «جزیره‌ی سرگردانی» باعث نقد منتقدان شد و همه انتظار بیش از آن داشتند،‌ ولی در هرحال او به حیات ادبی خودش ادامه داد.

***

علی آقازاده، روزنامه‌نگار و پژوهشگر ادبی، نیز که در حال تهیه‌ی مقاله‌ای در مورد خانم دانشور است به سؤال خبرنگار زمانه در ارتباط با سیمین دانشور این‌گونه پاسخ داد:

علی آقازاده: خانم دانشور در ادبیات ایران یک جایگاه ويژه‌ای دارند، یعنی هنوز هم «سووشون»‌ پرتیراژترین رمان تاریخی ما است. مهم به نظر من فراتر از رمان‌هایی که ایشان نوشته است، شخصیتی‌ست که ایشان دارد. یعنی یک شخصیتی که می‌توانست زیر نام جلال آل‌احمد گم شود، ولی به نظر من آن‌قدر معجزه‌ی قلم‌اش، شخصیت‌اش دقیق و جدی و همه‌جانبه بوده که نه تنها زیر سپر نام جلال محو نشد، بلکه الان به نظر من نام ایشان بیشتر از آل‌احمد در نسل جدید ما مانده است.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

براي ايشان آرزوي سلامتي دارم

-- زهرا نوروزي فر ، Aug 4, 2007

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)