خانه > گزارش ويژه > همسايگان > انقلاب در افغانستان: همه میخواهند درس بخوانند | |||
انقلاب در افغانستان: همه میخواهند درس بخوانندمریم خرمیاز اينجا بشنويد. حضور کودکان را در کابل نمیتوان نادیده گرفت. گاهی با دیدن پسربچهی کوچکی که بهزور میخواهد تقویم سال جدید را به تو بفروشد و فقر و کهنگی لباسهاش با خینده شیطنتبارش نامتجانس است، غمگین میشوی. و گاهی صدای هیاهوی بچهها که در کوچهای چشم پتکان (قایم باشک) بازی میکنند، لبخند را به لبت میآورد و امید به آینده را در دلت زنده میکند.
در افغانستان سال نوی تحصیلی با نوروز در ماه حمل (فروردین) شروع میشود. آموزش و پرورش کودکان که نسل آیندهی افغانستان را تشکیل میدهند، جزء نیازهای اولیه کشور است. آقای ارسلا، مشاور وزیر آموزش و پرورش، هم مشکل را برایم کمی بیشتر توضیح داد: "مکاتبی داریم که عمارت (ساختمان) ندارند، شاگردان در سرما و گرما روی زمین و در خیمه (چادر) درس میخوانند. اما این موضوع آنقدر مهم نیست. مهمتر این است که ما معلم خوب نداریم. معلمین ما اکثراً خودشان تحصیلات خوبی ندارند."
روز بازگشایی مدارس به مدرسهی بیبی شمسو رفتم. مدرسهی بیبی شمسو یک مدرسهی دخترانه است. البته، اینجا پسرها و دخترها تا کلاس سوم با هم درس میخوانند و بعد مدارس دخترانه و پسرانه از هم جدا میشوند. البته ظاهراً همیشه اینطور نبوده است. با معلم فیزیک باسابقهای از ایالت بدخشان آشنا شدم. او به من گفت که ابتدا مسألهی اقتصادی باعث شد که مردم دختر و پسرشان یا بهقول افغانها بچهشان را به مدرسه بفرستند: "اوایل بسیار جالب بود. آن موقع سالهای قحطی و گرسنگی بود، مردم اینجا بسیار گرسنه بودند. اگر شما باور داشته باشید، من 7 یا 8 سال پیش را به یاد میآورم که مردم علف (گیاه کوهی) را هم نمیتوانستند پیدا کنند که بخورند. وضع بسیار فلاکتباری بود. در آن همان حالت (سازمان) ملل متحد برنامه غذا در برابر تعلیم را پیشکش کرد. مردم از اجبار دختر و بچه (پسر) را به مکتب (مدرسه) میفرستادند. بعضی از خانوادهها کودک ۱۲ سالهشان را هم میآوردند که سال اول را کنار شاگردان هفتساله درس بخواند. بهخاطر اینکه ۱۲ کیلو گندم میتوانستند بگیرند. همین موضوع سبب شد که مردم کودکانشان را به مدرسه بفرستند. ازدیگرشرایط هم این بود که هر کودک در یکماه باید بیستودو روز را در مدرسه حاضر میبود. اگر غیبت زیاد میکردند، سهمیهی گندم را نمیگرفتند. بعدها خانوادهها ارزش معارف (آموزش و پرورش) را بیشتر درک کردند.
او در صحبتهاش به من گفت که به عنوان یک معلم احساس میکند که در چهار، پنج سال گذشته یک انقلابی در ذهن مردم ایجاد شده، همه میخواهند که هم دختر وهم پسرشان درس بخوانند. حتی دهقان هم میخواهد که فرزندش به مدرسه برود.
دیگه کی هست اینجا که کار میکند؟ من کار میکنم. شما کار میکنید؟ شما چه کار میکنید؟ من هر روز کار میکنم. چند روز در هفته کار میکنی؟ در هفته پنج روز به مکتب میآیم و پنج روز هم در دکان کار میکنم. یعنی صبح میآیی مکتب (مدرسه) و بعدازظهر میروی سر کار؟ بله. شما هم کار میکنی؟ بله. توی دکان کار میکنم. خب در دکان چه کار میکنی؟ دکان قابسازی است. وقت میکنی به درسهایت برسی؟ شب میرسی خانه، خسته نیستی؟ خسته هستیم. اما باید درس هم بخوانیم تا شاید از طریق درس چارهای بیابیم برای خود و وطن خود. ظاهراً شرایط زندگی سالهای طولانی جنگ و مهاجرت و فقر و نیاز مادی باعث شده است که کودکان خیلی زود مسؤولیتهای سنگین را در زندگی بهعهده بگیرند یا به عبارتی زود بزرگ شوند.
کتابهای درسی مدرسه بیش از هر چیزی توجه من را بهخودش جلب کرد. چشمم به کتاب جغرافیا افتاد و دیدم کتاب جغرافیا اصلاً نقشه ندارد. مگر میشود آدم بدون نقشهی جغرافیا یاد بگیرد! آقای ارسلا راجع به مسائل مربوط به کتابهای درسی به من گفت: "وقتیکه معلم خوب نباشد، تنها راهی که میتواند به معلم کمک کند که خوب درس بدهد، این است که ما کتابهای درجهی اول داشته باشیم. در کتابهای ما عباراتی بهکار رفته بود که به شرایط افغانستان در گذشته ارتباط داشت. مثلاً وقتی مجاهدین در مقابل شوروی میجنگیدند، در کتابها هم میخواستند که جوانها را به جهاد تشویق کنند. مثلاً برای تدریس ریاضی در کتاب آمده بود که، جمع یک کلاشینکف و ۲ کلاشینکف، میشود ۳ کلاشینکف. به همین ترتیب این کتابها در زمان طالبان هم استفاده شد. البته به نظر ما این کار نادرستیست. این کتابها به درد ما نمیخورد.
آقای ارسلا به من گفت که گروه متخصصی مشغول اصلاح کتابهای درسی هستند. چون تدوین کتابهای جدید وقت زیادی میگيرد و متأسفانه به دلیل کمبود وقت، مجبورند که به سرعت و بهطور موقتی کتابها را اصلاح کنند. به گفتهی خانم انوری، کمبودهای سیستم آموزش و پرورش افغانستان قسمتی از مجموعه مسائل کلی کودکان در افغانستان است که ازتصمیمگیریهای کلی دولت و همچنین مسائل امنیتی کشورتأثیرمیگیرد: "متأسفانه کودکان در برنامهها در اولویت کار دولت قرار ندارند. همچنین مسائل کودکان چندان مورد توجه مؤسسات و حمایتکنندههای خارجی نیست و در قدمهای بعدی قرار میگیرد . دوم مشکل، مسائل امنیتی است. گاهی ما قادر هستیم که کارهایی را هم انجام بدهیم، کارها سرمیگیرند. ولی وقتی مشکلات امنیتی بروز میکند، اولویتهای دولت تغییرمیکند. واضح است که دولت به تروریسم زودترمیپردازد تا به مشکلات طفل کارگر." ------------------------------------------------ |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
سلام مریم جان
-- زینب ، Jun 30, 2007گزارش دوم شما از گزارش اول زیباتر بود.
نمی دانم تا چه اندازه، کسانی که این متن را می خوانند از مظلومیت مردم افغانستان به ویژه کودکان آن با خبراند؟
اما اگر نمی دانستید بدانید کودک 7 ساله افغان شاید از یک مرد 60 ساله کشوری دیگر هم مسوولیت ها و وظایف زیادی را بر دوش دارد که با تحمل بارهای سنگین بر شانه های کوچک شان باید مسوولیت و وظیفه خود را انجام دهند.
سخن زیاد است و .....
به امید افغانستانی آباد و آزاد
با سپاس از مریم جان
salam mariam jan,
-- bareenpordily@hotmail.com ، Jul 2, 2007az khandan e guzarish etan ma ra agah mesazad ke mardum thar dega keshwara cheqadar beparwa astan darbari dars ya hata az iqtesadi shagirdan afghan. ma da austaralia hastum wa az khandani in guzarish ehsasi khushi mekun ke mardume afghane ma ihsasi barabari daran ba muqabili dukhtar wa pesar. khush shudum ke ba ojodi sakhti ha mardum baz ham amada hastan ke talim begeran.
tashakur asin guzarishetan.
منظرت چشم پتکان نیست؟
-- نسیم فکرت ، Jul 2, 2007---------------------------------
ممنون از تذکرتان. در متن اصلاح شد.
مریم خرمی
خیلی خوب بود
-- جواد ، Jul 5, 2007تشکر
-- آرش ، Jul 7, 2007مثل همیشه زیبا و خواندنی نوشتی. زنده باد.
lمریم خانم سلام
-- ایمل ، Aug 2, 2007به آررزوی صحت سلامتی شما عزیز و همکاران تان
گزارش قشنگ شما را خواندم بسیار زیاد تشکر
به امید دیدار بار دیگر شما .
ایمل
استفاده بردم. برای یک کار تحقیقی دنبال گزارش از وضعیت تحصیلی دانش آموزان کشورم می گشتم که به نوشته شما برخوردم و آن را برای خود سیف کردم.
-- برهان ، Aug 28, 2007زیر این عکس اخیر نوشته شده "پسری در حال کار" بخشید این پسری نیست بلکه دختری است.
-- نادر ، Feb 18, 2008ممنون
تشکرازگزارش خواندنیتان به امیدموفقیت هرچه بیشترشمامریم نازنین
-- بدون نام ، Jul 27, 2008