تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

لغو بازی فوتبال زنان ایران در برلین

شهره جندقیان

امروز در یک کنفرانس مطبوعاتی در برلین اعلام شد: ''مسابقه‌ی فوتبال بین تیم ملی زنان ایران و تیم زنان باشگاه Al -Dersimspor که قرار بود روز جمعه اول ژوئن در برلین برگزار شود، به ''دلایل فنی'' از طرف فدراسیون فوتبال ایران لغو شد.'' منظور از ''دلایل فنی'' چیست؟ کسی نمی‌داند!






آیت نجفی، کارگردان فیلم مستند ''فوتبال سربسته'' و همچنین یکی از برنامه‌ریزان این مسابقه در این رابطه چنین می‌گوید:

''دیشب خواندن ای-میلی که از فدراسیون فوتبال ایران به همکار آلمانیم مارلنه آسمن، که مسوولیت برگزاری بازی برگشت فوتبال با تیم ایران را بر عهده داشت، رسیده بود حسابی حالم را گرفت: "تیم بانوان ایران به دلایل فنی نمی‌تواند به برلین بیاید". تمام شب در تکاپو بودیم تا بلکه راهی پیدا کنیم تا مانع از لغو بازی شویم، همه‌ی درها بسته بود.

در این سه سالی که درگیر فوتبال بانوان ایران بودم، سوای کارهای حرفه‌ایم به عنوان فیلمساز، پای احساس و عاطفه هم کم کم به میان آمده بود، خب من هم همچون خیلی دیگر از ایرانی‌ها سخت احساساتی هستم ... مواجه با این حقیقت تلخ که انگار قرار نیست فوتبال زنان ایران، بخوانید امیدها و آرزوهای شیرین دختران ایران، آینده‌ای داشته باشد برایم بسیار سخت است.

یادآوری چهره‌های پاک، زیبا، معصوم و پرانگیزه‌ی دختران فوتبالیست که اینک ناامیدانه به شهرهاشان وخانه‌هاشان باز می‌گردند و شاید شب را با این کابوس به سر می‌برند که دیگر تمام شد، آزارم می‌دهد. یکسال رفتن و آمدن، عرق ریختن و خستگی، دوری از خانواده و پرهیز از خوش گذرانیهای لازم دوره‌ی جوانی بلکه روزی کسی لطفی کند و منتی بگذارد و اجازه دهد آنها در یک مسابقه‌ی فوتبال شرکت کنند، آنچه که بی شک حق ابتدایی آنهاست. روزی به این بهانه که شما بی تجربه اید و بختی برای کسب مدال ندارید و روزی دیگر، امروز، حتا بی هیچ بهانه ای، خیلی ساده: لازم نیست بروید، به ما چه که شش ماه است برنامه ریزی کرده اید، ودر حالیکه از خود میپرسند که اصلن چرا باید پاسخگوباشند، ادامه می‌دهند: آه تا کنون چندین اردوی آمادگی برگزار کرده اید، کلی انرژی صرف شده است، خب چکار می‌توان کرد ... آنها چمدانها را بسته بودند، تلفنی با خانواده‌هاشان خداحافظی کرده بودند، عده ای به خط خورده‌ها دلداری می‌دادند که حالا دفعه‌ی بعدی، و کم کم آماده می‌شدند تا به سمت مهرآباد حرکت کنند که ندایی غیبی از آن ناکجاآباد آشنای ما ایرانیان به گوش رسید که : آی کجا، قرار نیست جایی بروید، کجا بهتر از وطن، همین جا بمانید. و آنها در این اندیشه که وطن؟ وطن، وطن... آنها شاید همچون خیلی دیگر از ما تا اینجا هم طعم وطن رابه خوبی چشیده باشند: تحقیر، انکار، ظلم، ترس، دروغ، ریا، نا امیدی و ناکامی. و گاهی و تنها گاهی جرقه ای کوچک، و یا روزنی تنگ که همان هم خیلی زود نا پدید می‌شود ... به راستی چه کسی و چرا از پیشرفت، شادمانی و نشاط ما نسل جوان ایران خوشحال نیست؟ این دیو نامریی پشت پرده کیست؟ آنکه پیروز و مست، سور عزای ما را بر سفره نشسته است... می‌دانم بار اولی نیست که نه – ای رسیده است و شاید آخرین بار هم نباشد، ما همه چوب این پاسداران جهل، ارتجاع و ظلم را نوش جان کرده ایم پس می‌توانیم به خوبی با دختران تیم ایران که نیامده هم نمایندگان خوبی برایمان هستند، حسابی همدردی کنیم.

چند بار شنیده ایم: فعلن مصلحت نیست، الان وقتش نیست، باید صبر کرد و از این دست. وهیچگاه آن فردای کذایی که قرار است دست یازی به رویاهامان به مصلحت کسانی باشد که نمی‌دانیم اصلن به آنها چه ربطی دارد، فرا نمی‌رسد.
امروز احساس می‌کنم که تیم دختران ما بازی را باخت، سال پیش وقتی بازی رفت در تهران برگزار شد دوستی ، که خود دستی در کار آن برنامه داشت ، ازپیروزی قاطع دختران ایرانی، فوتبالیستها و تماشاگران بازی، به صرف پا گرفتن آن حرف می‌زد. (واقعن بودند؟)

و دیشب وقتی تلاشهای تحسین برانگیز و خستگی ناپذیر تیم آلمانی برگزار کننده برای دست آویزی به آخرین امید‌ها که از لغو شدن بازی جلوگیری کنند ، بی نتیجه ماند ، دوست ایرانی دیگری گفت: خب شما بازی را سه به هیچ بردید! همگی خنده‌ی تلخی کردیم ، اما اینبار به راستی آنها باختند. ما نیز باختیم، ما که می‌خواستیم با امید و با پندار نیک، نقبی به پایان این شب تیره بزنیم.

تمام شب کابوس دیدم و چهره‌ی خندان، شاد و امیدوار دخترها پس از پایان بازی سال پیش، کابوسهایم را تب آلوده تر می‌کرد. می‌دانم که روزی سرانجام این تابو و تابوهای بسیار دیگری شکسته خواهد شد، آنروز حتمن عده ای بر آن خواهند شد که پی پاسخی برای نیامدن این دخترها به برلین باشند. و پی پرسشهای بی پاسخ دیگری که امروز ما را تب آلوده کرده است. اما هیچکس نخواهد توانست امروزٍ ما را به ما بازگرداند.''

مطالب بیشتر از تیم فوتبال زنان ایران
فوتبالِ سربسته

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

sohma nqrhet bashin bqry zanay javany je dqr tehran v iran ha rooz tagir meshin v kotket mekoran
man mosgly ba in doktran n jvan ndarm
ona ham gorbany in rigem zed ensan v zed zan hastn

-- بدون نام ، May 31, 2007

این "فعلن" و "واقعن" نوشتن‌ها واقعاً از روی بی‌سوادی است یا قصد و عمد نامیمونی در کار است؟

-- آریا ، May 31, 2007

آریا جان حذف تنوین، تشدید، حمزه و از این دست از نوشتار فارسی چندی است باب شده و مورد تایید خیلی از اساتید هم هست. البته در بیسوادی خودم شکی ندارم، ممنون از یادآوریت ...

-- آیت ، Jun 1, 2007

من یه دختر فوتسالیستم و می دونم که دخترای ایرانی با چه شور و شوقی ورزش می کنن مخصوصا فوتبال و فوتسال رو خیلی دوست دارن،واقعا باید به حال مردم ایران خصوصا دخترا تاسف خورد چون حتی کمترین حقوقشون به راحتی پایمال میشه و حق هیچ اعتراضی هم ندارن، امیدوارم یه روزی همه به حقشون برسن مخصوصا دخترای ورزشکار ایرونی...

-- مینا ، Jun 10, 2007

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)